اقتصاد اثباتی
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
اقتصاد اثباتی ( نقطه مقابل اقتصاد هنجاری ) شاخه ای از اقتصاد است که به شرح و توضیح پدیده های اقتصادی می پردازد و بر حقایق و روابط رفتاری علت و اثر تمرکز می کند و شامل توسعه و آزمایش تئوری های اقتصادی است که اصطلاح قدیمی آن اقتصاد فارغ از ارزش ( در آلمانی: wertfrei ) می باشد.نبو
اقتصاد اثباتی به عنوان یک علم به تجزیه و تحلیل اقتصاد رفتاری می پردازد. یک بیانیه ی تئوری استاندارد از اقتصاد اثباتی با دیدگاه کاربردی در مبانی آنالیزهای اقتصادی پل ساموئلسون (۱۹۴۷) مطرح شده است. همچنین اقتصاد اثباتی از قضاوت های ارزشی اقتصادی اجتناب می کند. به عنوان مثال یک تئوری اقتصاد اثباتی ممکن است توضیح دهد که چگونه رشد عرضه پول تورم را تحت تأثیر قرار می دهد اما هیچ دستورالعملی برای اینکه چه سیاست هایی باید اتخاذ گردد ارائه نمی دهد.
با این حال اقتصاد اثباتی معمولاً لازمه ی رتبه بندی سیاست های اقتصادی یا نتایج معطوف به مقبولیت است که همان اقتصاد هنجاری است. اقتصاد اثباتی اقتصادی است که که گاهی اوقات به عنوان اقتصاد “ آنچه که هست” تعریف می شود. در حالی که اقتصاد هنجاری در مورد” آنچه که باید باشد” بحث می کند.این تمایز توسط جان نویل کینز (۱۸۹۱) بسط و توسط میلتون فریدمن در یک مقاله ی تأثیرگذار به تفصیل شرح داده شد. تشخیص تمایز اثباتی از هنجاری ریشه در تفاوت واقعیت و ارزش در فلسفه دارد. حامیان اصلی این تمایزات دیوید هیوم و جورج ادوارد مور بوددند. اساس منطقی چنین رابطه ی دوگانه ای در ادبیات فلسفی مورد مناقشه قرار گرفته است. چنین بحث هایی در مباحثه های علوم اثباتی به خصوص در علم اقتصاد منعکس شده اند. به گونه ای که منتقدانی مانند گونار میردال (۱۹۵۴) و طرفداران اقتصاد فمینیستی مانند جولی نلسون، جف اشنایدر و جان شاکلفورد و دایانا استراسمان ایده ی این که اقتصاد می تواند کاملاً بی طرف و بدون دستور کار باشد را متصور شدند.
اقتصاد اثباتی مربوط به چیزهایی است که هست. به عنوان مثال یک نمونه ی بیانیه ی اقتصاد اثباتی به این صورت است: نرخ بیکاری در فرانسه بالاتر از ایالات متحده آمریکا است.
اقتصاد اثباتی به عنوان یک علم به تجزیه و تحلیل اقتصاد رفتاری می پردازد. یک بیانیه ی تئوری استاندارد از اقتصاد اثباتی با دیدگاه کاربردی در مبانی آنالیزهای اقتصادی پل ساموئلسون (۱۹۴۷) مطرح شده است. همچنین اقتصاد اثباتی از قضاوت های ارزشی اقتصادی اجتناب می کند. به عنوان مثال یک تئوری اقتصاد اثباتی ممکن است توضیح دهد که چگونه رشد عرضه پول تورم را تحت تأثیر قرار می دهد اما هیچ دستورالعملی برای اینکه چه سیاست هایی باید اتخاذ گردد ارائه نمی دهد.
با این حال اقتصاد اثباتی معمولاً لازمه ی رتبه بندی سیاست های اقتصادی یا نتایج معطوف به مقبولیت است که همان اقتصاد هنجاری است. اقتصاد اثباتی اقتصادی است که که گاهی اوقات به عنوان اقتصاد “ آنچه که هست” تعریف می شود. در حالی که اقتصاد هنجاری در مورد” آنچه که باید باشد” بحث می کند.این تمایز توسط جان نویل کینز (۱۸۹۱) بسط و توسط میلتون فریدمن در یک مقاله ی تأثیرگذار به تفصیل شرح داده شد. تشخیص تمایز اثباتی از هنجاری ریشه در تفاوت واقعیت و ارزش در فلسفه دارد. حامیان اصلی این تمایزات دیوید هیوم و جورج ادوارد مور بوددند. اساس منطقی چنین رابطه ی دوگانه ای در ادبیات فلسفی مورد مناقشه قرار گرفته است. چنین بحث هایی در مباحثه های علوم اثباتی به خصوص در علم اقتصاد منعکس شده اند. به گونه ای که منتقدانی مانند گونار میردال (۱۹۵۴) و طرفداران اقتصاد فمینیستی مانند جولی نلسون، جف اشنایدر و جان شاکلفورد و دایانا استراسمان ایده ی این که اقتصاد می تواند کاملاً بی طرف و بدون دستور کار باشد را متصور شدند.
اقتصاد اثباتی مربوط به چیزهایی است که هست. به عنوان مثال یک نمونه ی بیانیه ی اقتصاد اثباتی به این صورت است: نرخ بیکاری در فرانسه بالاتر از ایالات متحده آمریکا است.
wiki: اقتصاد اثباتی
فرهنگستان زبان و ادب
{positive economics} [اقتصاد] جنبه ای از علم اقتصاد متکی بر تحلیل های عینی و بی طرفانه از وضعیت کنونی و پیشین
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اقتصاد اثباتی، بررسی آن دسته از مقولات اقتصادی است که به طور اصولی بتوان از طریق مشاهدات و تجربیات واقعی و بدون قضاوت بر پایه ارزش های ذهنی صحت آن را اثبات کرد.
اقتصاد اثباتی به مطالعه آنچه که هست، و یا چگونگی حل واقعی مسائل اقتصادی مبتلابه هر جامعه ای می پردازد.
سالواتوره، دومینک، تئوری وسائل اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، ۸۱، نشر نی، چاپ۲۴، ص۴۴.
مبحث اقتصاد اثباتی و دستوری در علم اقتصاد از مبانی اصلی نظریه دست نامرئی و مکتب کمونیسم اخذ شده است. اقتصاد دستوری در نظام برنامه ریزی شده (متمرکز) و اقتصاد اثباتی در اقتصاد بازار، نمود بیشتری دارند. نظام اقتصادی متاثر از عقاید اقتصادی، در گذشته به صورت سنتی و بر پایه دامداری و کشاورزی بود و از مؤلفه های مهم آن این بود که در آن تغییرات، جایگاهی نداشت. این نظام بسیار و ابتدایی ساده بود. با به وجود آمدن دولت، نظام های سنتی به علت عدم کارایی منقرض گشت. به مرور زمان، نظام های اقتصادی یکی پس از دیگری درخشیده و غروب کردند؛ تا اینکه آدام اسمیت با نظریه دست نامریی ظهور کرد. نظریه او اقتصاد بازار را پایه ریزی کرد.در اقتصاد بازار، بازار به صورت غیرمتمرکز به تنظیم روابط عرضه و تقاضا پرداخته و در شرایط رقابت کامل، وضعیت موجود را به طور خودکار تعدیل می نماید. در این نظام نیاز، باعث ایجاد تولید گشته و دست نامریی بازار، خود، اوضاع را مرتب می نماید؛ به طوری که اگر تولیدکننده گران تر از قیمت بازار بفروشد، مصرف کننده با نخریدن، او را مجبور به ارزان فروختن می کند و بر عکس. خود این مطلب سبب تخصص در تولید، تعیین قیمت توسط بازار و تصحیح رفتارهای غیراقتصادی در جامعه خواهد شد. این سیستم اعتقادی به دخالت دولت در بازار ندارد.از مهم ترین اشکالات نظریه اقتصاد باز، ناتوانی زیاد در عدم کارآیی، بی عدالتی، عدم توجه بازار به بخش های عمومی چون پلیس، بهداشت، فضای سبز و غیره است. این مسائل از نظر بازار، اقتصادی محسوب نمی شوند. نظریه دست نامرئی هم که قدرت بیشتری به اقتصاد بازار داده بود، در بحران های بزرگ، از لحاظ اعتبار ضربه بزرگتری خورد. در مقابل اقتصاد باز (بازار)، اقتصاد برنامه ریزی شده ویا متمرکز قرار دارد. اقتصاد مبتنی بر برنامه ریزی مرکزی عبارتست از تخصیص منابع توسط دولت ها؛ که در کشورهای کمونیستی مانند شوروی سابق، عملی بود.اقتصاد متمرکز، نمونه ای از دستور مطلق در اقتصاد است. اقتصاد متمرکز یعنی اینکه دولت مشخص می کند، چه چیزی را چه کسی باید تولید کند. تا دهه ۱۹۸۰ میلادی موفقیت های زیادی برای چین و شوروی که اقتصاد متمرکزی را اداره می کردند، حاصل شد؛ اما با شکست شوروی سابق استفاده از اقتصاد برنامه ریزی شده به طور مطلق، شکست خورد. علل اصلی استفاده مطلق از اقتصاد برنامه ریزی شده مربوط به دریافت حوادث و وقایع اقتصادی و ارتباط علی و معلولی این نظام بود که به ناتوانی در ایجاد، سازماندهی، کنترل کیفیت، ایجاد انگیزه و ناتوانی در حفظ محیط زیست منجر می شد. شاید به نظر برسد محیط زیست در اقتصاد متمرکز، بهتر از اقتصاد باز حفظ گردد؛ ولی استفاده بیش از حد از وسایلی چون سموم دفع آفات را در میان اقتصاد برنامه ریزی شده نیز می توان مشاهده کرد. اکنون تمام کشورها، نظامی مختلط از اقتصاد باز و برنامه ریزی شده را اجرا می کنند.
لیپسی، ریچارد و جی هاربری، کالین، اصول علم اقتصاد، ارشاد فکری (ترجمه و تالیف)، مشهد، نیکا، ۷۸، چاپ اول، ص۴۴.
۱. ↑ سالواتوره، دومینک، تئوری وسائل اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، ۸۱، نشر نی، چاپ۲۴، ص۴۴.۲. ↑ گلریز، حسن، فرهنگ توصیفی لغات و اصطلاحات علوم اقتصادی، تهران، ۷۸، بانک مرکزی، ص۴۱۱.۳. ↑ فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، ۷۹، پیکان، چاپ۸، ص۹۱۲.۴. ↑ قره باغیان، مرتضی، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، ۷۶، رسا، چاپ دوم، ص۶۱۷.۵. ↑ سالواتوره، دومینک، تئوری وسائل اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، ۸۱، نشر نی، چاپ۲۴، ص۱۲.۶. ↑ گلریز، حسن، فرهنگ توصیفی لغات و اصطلاحات علوم اقتصادی، تهران، ۷۸، بانک مرکزی، ص۳۶۱.۷. ↑ فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، ۷۹، پیکان، چاپ۸، ص۸۰۹.۸. ↑ قره باغیان، مرتضی، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، ۷۶، رسا، چاپ دوم، ص۶۱۷.۹. ↑ لیپسی، ریچارد و جی هاربری، کالین، اصول علم اقتصاد، ارشاد فکری (ترجمه و تالیف)، مشهد، نیکا، ۷۸، چاپ اول، ص۴۴.
منبع
...
اقتصاد اثباتی به مطالعه آنچه که هست، و یا چگونگی حل واقعی مسائل اقتصادی مبتلابه هر جامعه ای می پردازد.
سالواتوره، دومینک، تئوری وسائل اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، ۸۱، نشر نی، چاپ۲۴، ص۴۴.
مبحث اقتصاد اثباتی و دستوری در علم اقتصاد از مبانی اصلی نظریه دست نامرئی و مکتب کمونیسم اخذ شده است. اقتصاد دستوری در نظام برنامه ریزی شده (متمرکز) و اقتصاد اثباتی در اقتصاد بازار، نمود بیشتری دارند. نظام اقتصادی متاثر از عقاید اقتصادی، در گذشته به صورت سنتی و بر پایه دامداری و کشاورزی بود و از مؤلفه های مهم آن این بود که در آن تغییرات، جایگاهی نداشت. این نظام بسیار و ابتدایی ساده بود. با به وجود آمدن دولت، نظام های سنتی به علت عدم کارایی منقرض گشت. به مرور زمان، نظام های اقتصادی یکی پس از دیگری درخشیده و غروب کردند؛ تا اینکه آدام اسمیت با نظریه دست نامریی ظهور کرد. نظریه او اقتصاد بازار را پایه ریزی کرد.در اقتصاد بازار، بازار به صورت غیرمتمرکز به تنظیم روابط عرضه و تقاضا پرداخته و در شرایط رقابت کامل، وضعیت موجود را به طور خودکار تعدیل می نماید. در این نظام نیاز، باعث ایجاد تولید گشته و دست نامریی بازار، خود، اوضاع را مرتب می نماید؛ به طوری که اگر تولیدکننده گران تر از قیمت بازار بفروشد، مصرف کننده با نخریدن، او را مجبور به ارزان فروختن می کند و بر عکس. خود این مطلب سبب تخصص در تولید، تعیین قیمت توسط بازار و تصحیح رفتارهای غیراقتصادی در جامعه خواهد شد. این سیستم اعتقادی به دخالت دولت در بازار ندارد.از مهم ترین اشکالات نظریه اقتصاد باز، ناتوانی زیاد در عدم کارآیی، بی عدالتی، عدم توجه بازار به بخش های عمومی چون پلیس، بهداشت، فضای سبز و غیره است. این مسائل از نظر بازار، اقتصادی محسوب نمی شوند. نظریه دست نامرئی هم که قدرت بیشتری به اقتصاد بازار داده بود، در بحران های بزرگ، از لحاظ اعتبار ضربه بزرگتری خورد. در مقابل اقتصاد باز (بازار)، اقتصاد برنامه ریزی شده ویا متمرکز قرار دارد. اقتصاد مبتنی بر برنامه ریزی مرکزی عبارتست از تخصیص منابع توسط دولت ها؛ که در کشورهای کمونیستی مانند شوروی سابق، عملی بود.اقتصاد متمرکز، نمونه ای از دستور مطلق در اقتصاد است. اقتصاد متمرکز یعنی اینکه دولت مشخص می کند، چه چیزی را چه کسی باید تولید کند. تا دهه ۱۹۸۰ میلادی موفقیت های زیادی برای چین و شوروی که اقتصاد متمرکزی را اداره می کردند، حاصل شد؛ اما با شکست شوروی سابق استفاده از اقتصاد برنامه ریزی شده به طور مطلق، شکست خورد. علل اصلی استفاده مطلق از اقتصاد برنامه ریزی شده مربوط به دریافت حوادث و وقایع اقتصادی و ارتباط علی و معلولی این نظام بود که به ناتوانی در ایجاد، سازماندهی، کنترل کیفیت، ایجاد انگیزه و ناتوانی در حفظ محیط زیست منجر می شد. شاید به نظر برسد محیط زیست در اقتصاد متمرکز، بهتر از اقتصاد باز حفظ گردد؛ ولی استفاده بیش از حد از وسایلی چون سموم دفع آفات را در میان اقتصاد برنامه ریزی شده نیز می توان مشاهده کرد. اکنون تمام کشورها، نظامی مختلط از اقتصاد باز و برنامه ریزی شده را اجرا می کنند.
لیپسی، ریچارد و جی هاربری، کالین، اصول علم اقتصاد، ارشاد فکری (ترجمه و تالیف)، مشهد، نیکا، ۷۸، چاپ اول، ص۴۴.
۱. ↑ سالواتوره، دومینک، تئوری وسائل اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، ۸۱، نشر نی، چاپ۲۴، ص۴۴.۲. ↑ گلریز، حسن، فرهنگ توصیفی لغات و اصطلاحات علوم اقتصادی، تهران، ۷۸، بانک مرکزی، ص۴۱۱.۳. ↑ فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، ۷۹، پیکان، چاپ۸، ص۹۱۲.۴. ↑ قره باغیان، مرتضی، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، ۷۶، رسا، چاپ دوم، ص۶۱۷.۵. ↑ سالواتوره، دومینک، تئوری وسائل اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، ۸۱، نشر نی، چاپ۲۴، ص۱۲.۶. ↑ گلریز، حسن، فرهنگ توصیفی لغات و اصطلاحات علوم اقتصادی، تهران، ۷۸، بانک مرکزی، ص۳۶۱.۷. ↑ فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، ۷۹، پیکان، چاپ۸، ص۸۰۹.۸. ↑ قره باغیان، مرتضی، فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، ۷۶، رسا، چاپ دوم، ص۶۱۷.۹. ↑ لیپسی، ریچارد و جی هاربری، کالین، اصول علم اقتصاد، ارشاد فکری (ترجمه و تالیف)، مشهد، نیکا، ۷۸، چاپ اول، ص۴۴.
منبع
...
wikifeqh: اقتصاد_اثباتی
کلمات دیگر: