کلمه جو
صفحه اصلی

شاخص


مترادف شاخص : شاخصه، علامت، نما، نماینده، مشخص، معلوم، برجسته، ممتاز، مهم، پایه، ماخذ، میله، نصیبه

برابر پارسی : برجسته، روشن نمودار، شناسه، نمودار

فارسی به انگلیسی

barometer, distinctive, indicative, index, parameter, standard, gnomon, pre-eminent, preeminent, sun-dial, indicator

barometer, distinctive, indicative, index, parameter, pre-eminent, preeminent, standard


gnomon, sun-dial, indicator


فارسی به عربی

دلیل , موشر

مترادف و متضاد

۱. شاخصه، علامت، نما، نماینده
۲. مشخص، معلوم
۳. برجسته، ممتاز، مهم
۴. پایه، ماخذ
۵. میله، نصیبه


شاخصه، علامت، نما، نماینده


مشخص، معلوم


برجسته، ممتاز، مهم


پایه، ماخذ


میله، نصیبه


index (اسم)
راهنما، نما، فهرست، شاخص، فهرست راهنما، علامت، سبابه، نمایه، جاانگشتی، راهنمای موضوعات، فهرست مواد

showing (اسم)
اظهار، نمایش، جلوه، اشکار سازی، شاخص، ارائه

dial (اسم)
صفحه شماره گیر، شاخص، صفحهء مدرج ساعت، صفحه عقربه دار

indicator (اسم)
نماینده، اندازه، مقیاس، شاخص، اندیکاتور

gnomon (اسم)
شاخص، عقربک، شرعیات، عقربه

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) بر آمده مرتفع . ۲ - تیر که از بالای نشان درگذرد : سهم شاخص . ۳ - چشمی که وا گشاده باشد و مژگان نزند . ۴ - نشانه ای که در آفتاب برای تعیین وقت ( مخصوصا ظهر ) نصب کنند و آن صفحه ایست دارای تقسیمات مربوط به ساعات مختلف شبانه روز که سایه میله ای متوالیا بروی آن ها می افتد ساعت آفتابی . ۵ - میله فلزی یا چوبی که در نقشه برداری به کار برند و برای تعیین جهت تراز را به سمت آن متوجه سازند بیرق مساحی نصیبه . ۶ - دستگاهی که رودها نصب کنند برای تعیین مقدار آب در طی سال و فصول مختلف . ۷ - آن که در جامعه ممتاز و منتخب باشد مهتر رئیس . ۸ - نمودار نماینده ماخذ پایه : شاخص هزینه زندگی . ۹ - راهنمای جاده .

فرهنگ معین

(خِ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) برآمده ، مرتفع . ۲ - برجسته ، ممتاز. ۳ - (اِ. ) نمودار. ۴ - نمونه ، الگو، سرمشق . ۵ - عددی که میانگین ارزش مجموعه ای از اقلام مرتبط با یکدیگر را برحسب درصدی از همان میانگین در فاصلة زمانی دو تاریخ بیان کند.

لغت نامه دهخدا

شاخص. [ خ ِ ] ( ع ص ، اِ ) بلند برآمده از هر چیزی. مرتفع. ( اقرب الموارد ). || تیر که ازبالای نشان درگذرد. سهم شاخص. ( منتهی الارب ). تیر که ازروی نشانه بشود. ( مهذب الاسماء ). تیر که از آماج گذشته باشد. || چشمی که وا گشوده نهاده باشد. ( مقدمه لغت میر سید شریف جرجانی ص 3 ). چشم مانده که مژگان نزند. ( ناظم الاطباء ). یقال شخص بصره فهو شاخص اذا فتح عینیه و جعل لایطرف. ( تاج العروس ). مردم چشم بازمانده و حیران. ( آنندراج ) ( غیاث ) :
ای دیده عقل در تو شاخص
واوهام ز رتبت تو حیران.
خاقانی.
|| بمعنی تنوی یعنی آنکه چشمش بطرف بالا ثابت ماند. ( ناظم الاطباء ). آن بیمار که به شخوص مبتلا باشد. || بمعنی مهتر و رئیس و کسی که در میان جماعتی مسموع القول و ممتاز بود. ( ناظم الاطباء ). شخیص . || نمودار. نماینده. مأخذ و پایه. ( فرهنگ فارسی معین ) : شاخص هزینه زندگی. || مرولة. ساعت آفتابی . صفحه ای دارای تقسیمات مربوط به ساعات مختلف شبانه روز که سایه میله ای متوالیاً روی آنها می افتد. شاخص در مصر قدیم و در نزد قوم کلده و عبریان شناخته بود. میله و صفحه ای که بر جایی استوار کنند معلوم کردن اوقات و بالخاصه اوقات نماز را. رجوع به ساعت آفتابی شود. || بیرق مساحی. نصیبه. هج. هچ. میله فلزی یا چوب مدرجی که در نقشه برداری بکارمیبرند و برای گرفتن جهت ، تراز را بسمت آن متوجه میسازند. علامت ثابتی که جهت یاب مساحی را برای گرفتن جهت بسمت آن متوجه میسازند . || دستگاهی که در رودها نصب کنند برای تعیین مقدار آب در طی سال و فصول مختلف. || فرسنگسار؛ راهنمای جاده.

فرهنگ عمید

۱. برآمده، مرتفع.
۲. چشمگیر، برجسته.
۳. (اسم ) [مجاز] پارامتر، آنچه مقدارش ماهیت چیزی را معین می کند.
۴. (اسم ) خط کش مدرجی که در نقشه برداری استفاده می شود.
۵. (اسم ) [مجاز] نمودار، نماینده.
۶. (اسم ) [مجاز] علامتی که در آفتاب برای تعیین و تشخیص وقت ظهر نصب می کنند، ساعت آفتابی.

دانشنامه عمومی

شاخص ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
صندوق سرمایه گذاری مبتنی بر شاخص
شاخص بازار سهام
شاخص قیمت
شاخص (آمار)

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:نشانه ویژه

شاخص (آمار). شاخص (آمار)(index)
در آمار، مقیاسی عددی برای تلخیص مجموعه ای از تغییرات. با آن سطوح متفاوتی از داده ها را با هم مقایسه می کنند. مثلاً با عددِ شاخصِ هزینۀ زندگی، گروهی از هزینه های فعلی را با همان هزینه ها در سال های قبل مقایسه می کنند.

شاخص (اقتصاد). شاخص (اقتصاد)(index)
در اقتصاد، مقیاسی برای نشان دادن تغییر عمومی دستمزدها و قیمت ها در یک دورۀ زمانیِ معیّن. مثلاً، شاخص قیمت خرده فروشی، تغییر هزینه های زندگی را ثبت می کند. شاخص سهام عادی صنعتی فایننشال تایمز، تغییرات عمومی بازار بورس اوراق بهادار لندن در بریتانیا را نشان می دهد؛ شاخص معادل آن در امریکا، شاخص داو جونز است.

شاخص (دستور زبان). در اصطلاح دستور زبان، اسم یا صفتی که بلافاصله و بدون کسرۀ اضافه، برای مشخص یا محدودکردن یا احترام، قبل یا بعد از اسم یا هستۀ گروه اسمی می آید. مثلِ کلماتِ «دکتر، دایی، آقا، خان» در گروه هایِ «دکتر صادقی، دایی رضا، آقا علی، همایون خان». مهم ترین شاخص ها عبارت اند از «دکتر، مهندس، میرزا، مشهدی، کربلایی، سرهنگ، خواجه، دایی، حاجی، حکیم، ملّا».

فرهنگ فارسی ساره

شناسه، نمودار، روشن نمودار


فرهنگستان زبان و ادب

{gnomon} [نجوم] میله یا صفحه ای مثلثی که روی ساعت آفتابی معمولی نصب می شود
{index} [ریاضی] عددی که نسبت یا وضعیت یک شی ء ریاضی را در مقایسه با شی ء ریاضی دیگر بیان کند
{pathognomonic} [پزشکی] نشانه یا علامت ویژه ای که مشخص کنندۀ یک بیماری باشد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چوب یا چیزی مانند آن که برای تعیین ظهر شرعی به صورت عمودی بر زمین نصب می کنند را شاخص می گویند. از آن در باب صلات نام برده اند.
از راههای شناخت ظهر شرعی نصب شاخص بر زمین است. با نصب شاخص پس از طلوع خورشید سایه آن به سمت مغرب خواهد بود. هر چه خورشید بالاتر رود، سایه شاخص کوتاه تر می گردد.با قرار گرفتن خورشید در وسط آسمان، در صورتی که عمودی بتابد، سایه از بین می رود؛ اما اگر مقداری متمایل بتابد، سایه ای کوتاه در ناحیه شمال یا جنوب باقی می ماند.با تمایل آفتاب به سمت مغرب،سایه زوال یافته شاخص در سمت مشرق پدید می آید و یا اگر چیزی از آن مانده بود، در سمت مشرق افزایش می یابد و هرچه خورشید به سمت مغرب می رود، سایه بلندتر می شود. این افزایش دوباره سایه شاخص پس از کاهش و یا پیدایش سایه پس از برطرف شدن، از راههای شناخت ظهر شرعی است.
وقت فضیلت نماز ظهر
به قول مشهور، وقت فضیلت نماز ظهر و نیز وقت نماز جمعه از اول زوال تا رسیدن سایه شاخص به اندازه آن است.
وقت فضیلت نماز عصر
وقت فضیلت نماز عصر از زمان رسیدن سایه شاخص به اندازه آن تا زمان دو برابر شدن سایه است
وقت نافله ظهر و عصر
...

[ویکی فقه] شاخص (فقه). چوب یا چیزى مانند آن که براى تعیین ظهر شرعی به صورت عمودى بر زمین نصب مى کنند را شاخص می گویند. از آن در باب صلات نام برده اند.
از راههاى شناخت ظهر شرعی نصب شاخص بر زمین است. با نصب شاخص پس از طلوع خورشید سایه آن به سمت مغرب خواهد بود. هر چه خورشید بالاتر رود، سایه شاخص کوتاه تر مى گردد.با قرار گرفتن خورشید در وسط آسمان، در صورتى که عمودى بتابد، سایه از بین مى رود؛ اما اگر مقدارى متمایل بتابد، سایه اى کوتاه در ناحیه شمال یا جنوب باقى مى ماند.با تمایل آفتاب به سمت مغرب،سایه زوال یافته شاخص در سمت مشرق پدید مى آید و یا اگر چیزى از آن مانده بود، در سمت مشرق افزایش مى یابد و هرچه خورشید به سمت مغرب مى رود، سایه بلندتر مى شود. این افزایش دوباره سایه شاخص پس از کاهش و یا پیدایش سایه پس از برطرف شدن، از راههاى شناخت ظهر شرعى است.
جواهر الکلام، ج۷، ص۹۷.
به قول مشهور، وقت فضیلت نماز ظهر
العروة الوثقی ، ج۲، ص۲۵۰-۲۵۱
وقت فضیلت نماز عصر از زمان رسیدن سایه شاخص به اندازه آن تا زمان دو برابر شدن سایه است
العروة الوثقی ، ج۲، ص۲۵۰-۲۵۱.
...

پیشنهاد کاربران

onion

سنجه

شناسه

ممیز

نمودار

ممیزه

دلیل

در اقتصاد به میزانی از یک عدد در دیتا که تحلیل گران با دقت بالایی آن را مشخص کرده انند تا بر اساس آن سطوح دیگر دیتا سنجیده شود

تراز

در کنار برابرهای بسیار خوب یاد شده در بالا، همچنین در برخی باره ها: تراز�؛ نمونه:
از میان بنیادی ترین شَوَندهای این افزایش دارایی، رویش بی پیشینه ی ۶۲۵⸓ تراز ( شاخص ) بورس تهران در سال ۲۰۲۰ بود که در سنجش با رویش تراز ꞌاس اند پیꞌ ۵۰۰ ، بورس نیویورک تنها ۱۶⸓ بود.

شاهین ( شاهین ترازو )


کلمات دیگر: