زکریا
فارسی به انگلیسی
Zachariah
Zacharias
فرهنگ اسم ها
معنی: نام پیامبری از بنی اسرائیل، ( اَعلام ) ) زکریای نبی: [قرن هجری] از پیامبران بنی اسرائیل و مؤلف احتمالی کتاب زکریای نبی از کتابهای عهد عقیق، که نام او در قرآن آمده است، ) ( به روایت انجیل ) پدر یحیای تعمید دهنده، کاهن معبد بیت المقدس، که خود و همسرش تا سالخوردگی فرزندی نداشتند، تا آنکه جبرئیل به او مژده داد که صاحب پسری خواهد شد و همسرش یحیی را زایید، ) زکریای قزوینی: [حدود، قمری] دانشمند ایرانی، مؤلف کتابهای عجایب المخلوقات، در جهان شناسی و آثار البلاد، در جغرافیا، ( در اعلام ) نام پیغمبری از بنی اسرائیل که پدر یحیی بود و نام او در قرآن آمده است، آن که خداوند او را ذکر می کند، نام یکی از آخرین پیامبران عهد قدیم، نام دانشمند و شیمیدان بزرگ ایرانی که کاشف الکل است، زکریای رازی
(تلفظ: zakariyā) (در اعلام) نام پیغمبری از بنی اسرائیل که پدر یحیی بود و نام او در قرآن آمده است .
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
مولتانی بهائ الدین و مشهور به بهائ الحق
لغت نامه دهخدا
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن نافع موئی الارسوفی . رجوع به ابویحیی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) پسر یهویاداع است و قول صحیح و معتنابه آن است که نوه ٔ یهویاداع بوده در ایام آحز یا ویوآش به منصب کهانت رسید... (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به همین کتاب و دائرة المعارف فارسی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) (کسی که خداوند او را ذکر می فرماید)... پسر و جانشین یربعام دومین پادشاه اسرائیل است . دوم پادشاهان 14:29 که شش ماه سلطنت نموده از آن پس بدست شلوم گرفتار آمده مقتول گردید... (قاموس کتاب مقدس ) رجوع به دائرة المعارف فارسی شود.
بجای بد زکریا که کشته شد یحیی
گزیده ای که به پاکی بد از جهان اخیر.
ناصرخسرو.
چنین گویند که چهارساله بود تورات بیاموخت و چون هفت ساله شد یاد گرفته بود. (قصص الانبیاء).
حنه او را پیش گرفت و کوزه ٔ آبی و جاروبی بوی داد و در بیت المقدس آورد. زکریا در محراب نشسته بود. (قصص الانبیاء).
چه عقل را بدست امانی گرو کنم
چه اره بر سر زکریا برآورم .
خاقانی .
دم خنجر ز مژگانش لب اره از آن خنجر
به بسملگاه یحیی بوسه بر فرق زکریا زد.
حکیم زلالی (از آنندراج ).
از تیغ رخنه رخنه که بر تارک من است
افغان ز اره ٔ زکریا برآورم .
ملا شانی تکلو (ایضاً).
ز بعد او ، زکریا بماند هفتصد سال
بریده گشت بدو نیمه در میان شجر.
؟
رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 215، دائرة المعارف فارسی و ماده ٔ بعد شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن ابی العباس احمدبن محمد اللحیانی . رجوع به ابویحیی ... شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن یحیی بن عبدالواحدبن عمراللحیانی الهیتانی صاحب تونس . سیوطی در صفدی آرد که وی فقیه ، فاضل و در عربیت و غوامض معانی ادب بارع بود و در سرودن شعر سحر می نمود. مدتی وزارت عم خود المستنصر را داشت و سپس در سال 680 هَ . ق . پادشاهی یافت آنگاه خلع شد و در سال 718 حج کرد و با تقی بن تیمیه ملاقات کرد و به تونس بازگشت و چون صاحب تونس مرده بود او را پادشاهی دادند و لقب القائم بامراﷲ یافت و چون یکی از خویشاوندان وی با او به مخالفت برخاست ،پادشاهی را ترک گفت و به اسکندریه رفت و بدانجا بودتا در محرم 727 هَ . ق . درگذشت . ولادت او سال 640 و اندی بوده است . (از روضات الجنات چ گلبهار ص 299).
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن الخطاب بن اسماعیل بن عبدالرحمن بن حزم ابکلی محدث و اهل تطیلة است که در سال 293 هَ . ق . به مشرق به سفر حج رفت و در مکه کتاب النسب زبیربن بکار را از جرجانی استماع کرد. رجوع به الحلل السندسیه ج 2 ص 170 شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن داودبن بکر نیشابوری ، مکنی به ابویحیی و مشهور به خفاف است که حافظ حدیث و مفسر بود. او راست : التفسیر الکبیر. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 334).
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن نافع الازدی . عبداﷲبن حفص الطاحی از وی روایت کند. رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 326 شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن طیفوری در بغداد متولد شد و در آن شهر نشو و نما یافت . تحصیل صناعات طب را در نزد پدر نمود، اگرچه در جزء علمی طب مقامی بلند پیدا ننمود، در مقام عمل بر اکثر همگنان خود فائق و بگاه معالجت مرتبه ٔ تقدم و برتری داشت و زمان شهرت و ترقی وی مقارن با زمان المعتصم باللّه عباسی است و در نزد افشین که از امرای معتصم بود، قدر و قربی فراوان داشت و در جنگ افشین با بابک خرم دین رئیس اطبای لشکر افشین گردید. رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 404، تاریخ الحکماء ابن قفطی و عیون الانباء شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یزید. رجوع به ابویحیی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن عیسی شعبی محدث است . (منتهی الارب ).
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن منظور القرظی مدینی . رجوع به ابویحیی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن نداف که ابوحدیدة ناهض بن عریب و ابوعبداﷲ محمدبن اسماعیل بن امجد از وی روایت کرده اند. رجوع به الحلل السندسیة، ج 2 ص 160 و 181 شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی الضبی البصری الساجی (220 - 307 هَ . ق .)، مکنی به ابویحیی الضبی . از محدثان و حفاظ بود. او راست : علل الحدیث . رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 335 شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن صالح البلخی اللؤلؤی . از حفاظ حدیث بود و در سال 230 هَ . ق . در بلخ درگذشت . او راست : کتاب الایمان . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 335).
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن عبدالملک . رجوع به ابویحیی ناقد شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) بطریرک بین المقدس در زمانی که ایرانیان آنجا را تسخیر و صلیب مقدس را تصرف کردند، وی تا زمان قتل کسری در اسارت بماند (614 - 627 م .). و با صلیب به بیت المقدس بازگشت و در سال 631 م . درگذشت . (فرهنگ فارسی معین ج 5).
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) قزوینی عمادالدین محمود (... 682 هَ . ق .). وی در ادب و شعر صاحب قریحه بود و به جغرافی آشنائی و علاقه ٔ تام داشت . از تألیفات اوست : عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات ، آثارالبلاد و اخبارالعباد. (فرهنگ فارسی معین ج 5). صاحب اعلام زرکلی آرد: زکریابن محمدبن محمود (605 - 682هَ . ق .). از سلاله ٔ انس بن مالک الانصاری النجاری . مورخ و جغرافی دان و از قضات بود. در (قزوین بین رشت و تهران ) متولد شد و به شام و عراق رفت و امر قضاء واسط و حلة را در دوران مستعصم عباسی بعهده گرفت و کتابهای فراوانی تصنیف کرد، از آنجمله ... رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 620، لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 643و 783، فرهنگ ایران باستان ص 297، از سعدی تا جامی ادوارد براون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت ، چهارمقاله ٔ نظامی ،تاریخ مغول اقبال و احوال و اشعار رودکی ص 869 و 1041، شدالازار ص 69 و 311 و روضات الجنات ص 300 شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) مراغی ، مکنی به ابویحیی . او راست : العدد المعدودة. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شیخ امام ابی یحیی زکریا المراغی از علمای صنف الثانی ازقرن ششم هجری . رجوع به کشف الظنون ج 2 ص 130 شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) مردی که در ایام عزیا در اراضی یهودا می زیست و ازاو شغل و خبری نداریم ، لکن همین قدر میدانیم که در رؤیاهای خدائی بصیر بود (دوم تواریخ 26:5) دور نیست که مراد از ذکر این کلام آن باشد که او شخصی بسیار متقی بود و یا اینکه نبوت مخصوصی می داشت ... و او پدر ابی یاابیه مادر آحاز و جده ٔ حزقیا بود. (دوم پادشاهان 18:2 و دوم تواریخ 29:1). (از قاموس کتاب مقدس ).
زکریا. [ زَک َ یا ] (اِخ ) مولتانی بهاءالدین و مشهور به بهاءالحق ، پیشوای طریقه ٔ سهروردی که نزدیک مولتان بسال 565هَ . ق . متولد شد. وی در بغداد به حلقه ٔ ارادت شیخ شهاب الدین سهروردی درآمد و بعدها خلیفه ٔ او گردید. زکریا در مولتان اقامت گزید و فخرالدین عراقی از مشاهیر شعرای ایران در هفده سالگی به مولتان رفت و قریب بیست ودو سال در خدمت شیخ زکریا بود و از او خرقه ٔ ارشاد گرفت و جانشین شیخ گردید. رجوع به فرهنگ فارسی معین ج 5، تاریخ مغول اقبال ص 538 و حبیب السیر شود.
زکریا. [زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یکی از آخرین انبیای عهد قدیم (قرن ششم قبل از میلاد). وی در عهد ترمیم هیکل اورشلیم که به امر نبوکد نصر منهدم شده بود می زیست «نبوت زکریا» از اوست و وی به تجدید روحانیت اسرائیل در عهدمسیح بشارت داده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قاموس کتاب مقدس ذیل زکریای نبی و تورات کتاب زکریا و دائرة المعارف فارسی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) پسر برخیا که اشعیای نبی او را فی مابین خود و نبیه شاهد گرفت و نبیه حامله شده ، پسری برای آن حضرت آورد، چنانکه در کتاب اشعیا 8:2 مذکور است قول صحیح آن است که او را بنی آساف می دانند. (دوم تواریخ 29:13). (از قاموس کتاب مقدس ). رجوع به زکریا پیغمبر بنی اسرائیل (ماده ٔ اول شود).
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن خلاد الساجی البصری ، مکنی به ابویعلی است که در بغداد اقامت داشت و از عبداﷲبن داود الخریبی و اصمعی حدیث کرد و محمدبن خلف بن مرزبان و قاضی ابوعبداﷲ المحاملی از وی روایت دارند. (از لباب الانساب ج 1 ص 520). او راست : کتاب فضائل البصرة. رجوع به معجم البلدان ج 2 ص 270 شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن صبیح . رجوع به ابومحمد شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) در قاموس کتاب مقدس آرد: انجیل لوقا1: 5 کاهنی از فرقه ٔ ابیا و او پدر یحیی تعمیددهنده بود که حکایت او و زوجه اش با کمال وضوح مذکور است و ایشان هر دو پرهیزکار و نیکوکردار و درجمیع اوامر الهی ساعی بوده ، در پی آن جد و جهد می نمود که روح القدس را داشته باشند. (انجیل لوقا 1: 6) وطریقه ٔ تولد یحیی بطور عجیب و اسلوب غریبی برای زکریا توضیح گشت و بجای خارق عادت بود که وی آن را تصدیق نتوانست نمود، لهذا محض تصدیق این مدعا در نفس خودطالب آیت و نشانی بود. بدین لحاظ گنگ شده تا روز هشتم بعد از تولد طفل ساکت و صامت بود و چون اهل خانه از او سؤال نمودند که طفل را به چه اسم بنامیم ، او بفرموده ٔ فرشته طفل را یحیی نامید و بدین وسیله مهر سکوت از زبانش برداشته به شکر حضرت سبحانی مشغول گردید... (قاموس کتاب مقدس ). روحانی یهودی ، کاهن هیکل اورشلیم شوهر قدسیه الیزابت «الیصابات » و پدر یوحنا معمد است . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ماده قبل و دائرة المعارف فارسی شود.
دانشنامه عمومی
عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰، شابک ۹۶۴-۳۰۷-۱۶۳-۴
زکریا خواهر زادهٔ همسرش، مریم دختر عمران را تحت کفالت گرفت. بنا به روایت قرآن، بر سر کفالت مریم بین کاهنان نزاع شد و قلم ها را بر آب افکندند. قلم زکریا بر آب ماند و قلم دیگر کاهنان به زیر آب فرورفت. زکریا خانه ای در بلندترین جای معبد، برای مریم ساخت و همواره او را تحت نظر داشت. بنا بر قرآن، یک بار وقتی زکریا بر محراب عبادت مریم وارد شد نزد او میوه هایی به غیرفصل یافت و چون می دانست که کسی برای مریم میوه نمی آورد، گمان کرد که این میوهها میوه های دنیایی نیستند. هر چقدر تفحص کرد، نتوانست بفهمد این میوه ها از کجاست. وقتی از مریم پرسید این ها از کجا برای تو آمده است، مریم پاسخ گفت: «این از رحمت پروردگار من است، او به هر کس که بخواهد بی حساب روزی می بخشد»
بر اساس روایت انجیل، زکریا با زنی از نسل هارون به نام الیزابت یا الیصابات ازدواج کرد. همسر زکرِیا نازا بود و زکریا که خود از نودسالگی گذشته بود، به عموزاده هایش در معبد سلیمان اعتماد نداشت. طبق روایات، یک بار وقتی نوبت زکریا بود که وارد قدس شده در آن جا خدمت کند، او نزد خداوند دعا کرد تا خداوند به وی جانشینی شایسته عطا کند که وارث او و خاندان یعقوب باشد. مسلمانان و مسیحیان، اعتقاد دارند، که جبرئیل فرشتهٔ وحی، بر او نازل شده، او را به فرزندی به اسم یحیی بشارت داد و به نشانهٔ این بشارت، زکریا تا سه روز نمی توانست سخن بگوید. زکریا از محراب عبادت خارج شد و نزد قوم خود آمد و به آنان فهماند که روز و شب تسبیح بگویند. بر اساس انجیل لوقا، وقتی خواستند فرزندش را به اسم خود او زکریا نام نهند، تخته ای خواست و روی آن اسم یحیی را نوشت که اسمی بی سابقه بود.
بر اساس انجیل برنابا و برخی روایات اسلامی، زکریا در حادثهٔ قتل یحیی تعمید دهنده به فرمان هرود کشته شد.
پاپ
فهرست پاپ های کلیسای کاتولیک روم
Wikipedia contributors, "List of popes," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=List_of_popes&oldid=268921163 (accessed February 9, 2009).
دانشنامه آزاد فارسی
در عهدین. نام چندین شخصیت در عهدین قدیم و جدید، ازجمله ۱. پدر یوحنای معمدان(یحیی نبی یا تعمیددهنده) و شوهر الیصابات، کاهن معبد بیت المقدس (لوقا ۱، ۲:۳)؛ ۲. پسر یهویاداع، که پیامبری در دورۀ حکومت یهوآش (حک: ۸۳۷ ـ۸۰۰پ م) بر یهودابود و چون زبان به سرزنش امت یهود به سبب خروجشان از راه خدا گشود سنگسارش کردند (دوم تواریخ ۲۰:۲۴)؛ ۳. یازدهمین پیامبر از دوازده پیامبر کهتر دورۀ بعد از تبعید که کتاب زکریای نبی به نام اوست؛ ۴. پسر یَربُعامدوم که در حدود ۷۴۶پ م به جانشینی پدر شاه اسرائیل شد، اما شش ماه پس از سلطنت، شلّوم او را کشت و خود به سلطنت رسید (دوم پادشاهان ۲۹:۱۴، ۸:۱۵ـ۱۲).
در قرآن. از انبیای بنی اسرائیل. هفت بار به نام او در قرآن تصریح شده و آمده که زکریا کفالت حضرت مریم را عهده دار شد. با آن که زنش نازا بود و هر دو از سن باروری شان گذشته بود، اما پس از آن که معجزۀ الهی را در تولد عیسی از مریم عذرا دید، به وارث خواستن خود از خداوند امیدوار شد و به درگاه الهی دعا کرد. دعای او مستجاب شد و خداوند یحیی (که همنامی نداشت) را به او عطا فرمود. سرانجام یحیی به دستور پادشاه یهودیه کشته شد و زکریا به درون درختی خارج از شهر پناه برد، ولی تعقیب کنندگان او را یافتند و به شهادت رساندند.
دانشنامه اسلامی
معنی یَحْیَیٰ: نام یکی از پیامبران الهی و فرزند حضرت زکریا علی نبینا وعلیهم السلام
معنی عِتِیّاً: سرکشی - فرتوتی (اینکه حضرت زکریا عرض کرد به "عتی "رسیدهام کنایه از بطلان شهوت ازدواج و نومیدی از فرزنددار شدن است . در اصل به معنی "سرکشی "می باشد از این جهت که گویی به واسطه پیری اعضاء و جوارحش از او فرمان نمی برند )
ریشه کلمه:
زکریا (۷ بار)
از انبیای مشهور بنی اسرائیل. نام مبارکش هفت بار در کلام اللّه مجید آمده است . قرآن مجید او را از پیامبران و بندگان صالح میشمارد . دو قضیّه از وی در قرآن آمده است یکی تکفل مریم آنگاه که مریم را تحویل معبد بیت المقدس کردند درباره تکفل او قرعه کشی کردند . تا بالاخره کفالت مریم به عهده زکریّا واگذار شد و هر وقت پیش مریم میآمد در نزد وی رزق بخصوصی میدید و میگفت: این از کجاست مریم میگفت از جانب خدا زکریّا چون این بدانست با آنکه خودش پیر و زنش نازا بود از خدا فرزندی خواست خداوند یحیی را بوی عنایت فرمود . دوّم استجابت دعای اوست درباره فرزند خواستن از خدا که در سوره آل عمران از آیه 38 تا 41 یاد شده است و مشروح آن در سوره مریم چنین است: این خبر رحمت پروردگار با بنده خویش زکریاست. آن دم که خدایش را نهانی ندا کرد و گفت: پروردگارا من استخوانم سست شده و سرم از پیری سفید گشته «وَ اشْتَعَلَ الرّأْسُ شَیْباً» و در دعا کردن شقی و دست خالی نبودهام در گذشته من دعا کردهام و تو اجابت فرمودهای من از بعد خویش از اقوام و اقربایم بیم دارم و زنم گذشته از پیری همواره نازا بوده است. مرا به قدرت خویش فرزندی عطا فرما که از من و از خاندان یعقوب (طرف مادر) ارث ببرد و او را پسندیده گردان. خطاب رسید ای زکریا ما تو را مژده پسری میدهیم که نامش یحیی است و از پیش همنامی برای او قرار ندادهایم گفت: پروردگارا چگونه پسری خواهم داشت حال آنکه زنم از پیش نازا بوده و خودم از پیری به فرتوتی رسیده و خشک شدهام. فرشتهای او را ندا کرد و گفت: پروردگارت چنین گفته که آن بر من آسان است تو را از پیش آفریدم که چیزی نبودی. گفت خدایا برای من نشانهای تعیین کن گفت: نشانه تو آن است که سه شب تمام با مردم نتوانی سخن گوئی پس از عبادتگاه به سوی قوم خود رفت و به آنهافهماند که: بامداد و شبانگاه خدا را تسبیح گوئید. (مریم :2-11). نا گفته نماند سلب قدرت تکلّم از زکریا علامت فرزند بود که فرموده «قالَ آیَتُکَ اَنْ لا تَکَلِّمُ النّاسَ ثَلثَ لَیالٍ سَوِیّاً» و در سوره . قید ایّام روشن میکند که مراد از «ثَلثَ لَیالٍ» فقط سه شب نیست بلکه روزها هم مراد است. و نیز کلمه «الناس - و اذْکُرْ رَبَّکَ» بدست میدهد که سلب تکلّم نسبت به مردم بود و گرنه نسبت به خدا و عبادت زبانش قدرت داشت. و «اَلّا تُکَلِّم» نشان میدهد که خدا قدرت را سه روز از او سلب فرمود. اینکه زکریّا از خدا علامت خواست معنی اش آن بود هر وقت زنش باردار شد با آن علامت باردار شدن آن را بداند؟ و یا برای آن بود که بداند این ندا از ملک ایت و از شیطان نیست؟ المیزان وجه دوّم را تأیید میکند و میگوید: آنچه سبب وحشت قوم از این وجه شده آن است که گفتهاند: انبیاء در اثر عصمت باید کلام رحمانی را از شیطانی تشخیص دهند، جایز نیست شیطان آنها را به بازی گیرد که تشخیص از دستشان برود. این سخن حق است ولی باید دانست خداست که خداست نه مستقلاً از جانب خودشان و چون چنین است چه اشکالی دارد که زکریّا از خدا راجع به آن علامتی بخواهد که واقعیّت را تشخیص بدهد بلی اگر دعایش مستجاب نمیشد اشکال در جای خودش بود... آیه آن بود زبانش سه روز قادر به تکلّم نبود و زبانش جز به ذکر خدا بند میشد و این... تصرّف خاصّی است در نفس پیامبر و زبانش که شیطان به علت عصمت پیغمبر از آن عاجز است پس ندای فرزند دادن رحمانی بوده است تمام شد. در تفسیر عیاشی ذیل آیه 41 آل عمران از امام صادق علیه السلام نقل شده: زکریا چون از خدا خواست تا فرزندی به وی عطا کند ملائکه جواب استجابت را به او رساندند. خواست بداند که این ندا از جانب خداست خدا وحی فرمود که نشانه خدائی بودن ندا آن است که سه روز زبانش از تکلّم عاجز شد دانست که به سلب تکلّم جز خدا کسی قادر نیست. و آن است قول خدا «رَبِّ اجْعَلْ لی آیَةً قالَ آیَتُکَ اَلّا تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلثَةَ اَیّامٍ اِلّا رَمْزاً». مجمع البیان آن را علامت حمل گفته که زکریّا با آن دانست زنش حامله شده است. قرآن مجید بیشتر از آنکه گفته شد درباره زکریّا چیزی نفرموده است ولی در اینجا مطالبی افسانه نیز درباره آن رسول گرامی نقل شده است که به طور فهذست اشاره میشود. 1- در المیزان ج 3 ص 200 گوید: حرفهائی از قدماء مفسّرین در اینجا نقل شده که غیر از قدماء مفسّرین در اینجا نقل شده که غیر معقول اند مثل آنکه از قتاده و عکرمه نقل شده: شیطان پیش زکریّا آمد و او را در اینکه بشارت فرزند از جانب خداست به شکّ انداخت و گفت: اگر این ندا از جانب خدا بود مخفی به تو می رسید چنانکه تو خدا را نهانی خواندی و در انجیل لوقا باب 1 بند 20 آمده که جبرئیل به زکریّا گفت: تو تا روزی که این خبر واقع شود گنگ و لال خواهی بود که سخن مرا باور نکردی. نگارنده به انجیل مراجعه کردم همانطور است که المیزان نقل کرده است. 2( در صحیح مسلم، بابی درباره فضادل زکریّا منعقد کرده مجموع آن باب را فقط یک روایت تشکیل میدهد و آن اینکه ابو هریره از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقثل کرده که «کان زکریّا نجاراً» زکریّا نجّار بود. شاید این روایت درست باشد که روزی آن حضرت به مناسبتی این سخن را فرموده است ولی تشکیل این سخن را فرموده است ولی تشکیل چنین بابی با این سرمایه خندهآور است. 3- ابن اثیر در تاریخ کامل ج 1 ص 174 باب «ذکر قتل زکریا» میگوید: چون یحیی کشته پدرش زکریّا فرار کرد و داخل باغی در بیت المقدّس گردید پادشاه در پی او فرستاد. درختی زکریا را خواند و گفت ای پیامبر خدا پیش من بیا چون زکریّا آمد درخت از وسط پاره شد و زکریّا درون آن قرار گرفت سپس درخت به هم متصل گردید شیطان طرف لباس او را گرفته بیرون کشید تا مدرکی بر گفتهخویش داشته باشد. آنگاه به مأموران شاه گفت: زکریّا میان این درخت رفته این هم حاشیه لباس اوست. درخت را با تبر دو نصف کردند و با منشار (ارّه بزرگ)آن را بریدند زکریّا مرد. عبد الوهاب نجّار ذیل این قصّه میگوید: این سخن افتراست چه فائدهای است در رفتن به درون درخت با آنکه طرف لباسش بیرون خواهد ماند. این بلا شکّ دسیسهای است برای اعظام ابلیس و عجب اینجاست که این ناپسندها به کتب اسلامی راه یافته است آفرین بر قرآن عظیم که از هر گونهسخن سبک خالی است. نام زکریا در آیات قرآن به قرار ذیل است: آل عمران:37-38. انعام:85. مریم:2-7. انبیاء:89.
در عبرانی زاخای و در زبان انگلیسی Zechariah گفته می شود. در قرآن هفت بار نام او آمده است که به جریاناتی مانند کفالت حضرت مریم و دعای او برای فرزند دار شدن اشاره دارد. قرآن او را از انبیاء، صاحب حکمت و دارای مقام قضاء برمی شمرد. زکریا نجار بود و در معبد سلیمان به عنوان خادم، هدایا و نذورات معبد را سرپرستی می کرد. از آنجا که پیامبران دیگری از بنی اسرائیل با نام زکریا وجود داشته اند به ایشان زکریای سوم پدر حضرت یحیی گفته می شود.
زکریا پسر برخیا از نسل لاوی پسر یعقوب نبی و از نوادگان دختری حضرت داود است. پدرش از احبار دوازده گانه ای بود که در بابِل زندانی بود و بعد از آزادی به فلسطین آمد.