[ویکی فقه] نوزدهمین سوره از قرآن کریم سوره مریم نام دارد که یکی از زنان بسیار باتقوا و پاکدامن بوده است.
در این سوره،داستان بارداری و زندگی حضرت مریم مادرحضرت عیسی علیه السّلام و یکی از زنان بسیار باتقوا و پاکدامن گنجانده شده که به منظور ارج نهادن به شخصیت حضرت مریم و تبیین مقام و ارزش معنوی زن در قرآن، این سوره به نام «مریم» نامگذاری شده است.
غرض این سوره
غرض این سوره به طوری که در آخرش می فرماید: فانما یسرناه بلسانک لتبشر به المتقین و تنذر به قوما لدا... بشارت و انذار است، و این غرض را در سیاقی بدیع و بسیار جالب ریخته، نخست به داستان زکریا و یحیی و قصه مریم و عیسی و سرگذشت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و ماجرای موسی و هارون و داستان اسماعیل و حکایت ادریس و سهمی که به هر یک از ایشان از نعمت ولایت داده ـ که یا نبوت بوده و یا صدق و اخلاص ـ اشاره کرده، آن گاه علت این عنایت را چنین بیان فرموده که این بزرگواران خصلت های برجسته ای داشته اند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و لیکن اخلاف ایشان از یاد خدا اعراض نموده به مساله توجه به پروردگار به کلی بی اعتناء شدند، و به جای آن دنبال شهوت را گرفتند به همین جهت به زودی حالت غی را که همان از دست دادن رشد است دیدار می کنند، مگر آن که کسی از ایشان توبه کند و به پروردگار خود بازگشت نماید که او سرانجام به اهل نعمت می پیوندد سپس نمونه هایی از لغزش های اهل غی و زورگویی های آنان و آرای خارج از منطق ایشان از قبیل نفی معاد، و به خدا نسبت پسر داری دادن، و بت پرستیدن و آنچه که از لوازم این لغزش ها است از نکبت و عذاب را خاطر نشان می سازد. می توان گفت بیان این سوره شبیه به بیان مدعیی است که برای اثبات دعوی خود مثال هایی می آورد. همانند این که گفته شود فلانی را و فلانی و فلانی که از اهل رشد و دارای موهبتی الهی بودند در زندگی خود دل از شهوات نفس کنده و به سوی پروردگارشان متوجه شدند، و طریقه خضوع و خشوع را پیش گرفتند و هر وقت آیات پروردگارشان را متذکر می شدند از صمیم دل خاضع می گشتند. و طریقه آدمی به سوی رشد و موهبت همین است، لیکن اخلاف همین نامبردگان این طریقه را کنار گذاشتند، یعنی از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و این رویه، ایشان را جز به سوی غی که خلاف رشد است، نکشانیده و جز بر باطل استوارترشان نمی کند، و سرانجام ایشان این می شود که رجوع به خدا را انکار، و شرکایی برای خدا اثبات نموده، سد راه دعوت هم می شوند و این جز به سوی نکبت و عذاب رهنمونشان نمی کند. پس این سوره با ذکر چند مثال آغاز و با گرفتن نتیجه ای کلی از آن مثل ها، که مورد نظر بوده، خاتمه یافته است. و این نتیجه گیری از جمله اولئک الذین انعم الله علیهم شروع شده و تا چند آیه بعد ادامه می یابد.
تقسیم مردم
این سوره مردم را به سه طائفه تقسیم می کند: ۱- آنهایی که خدا انعام شان کرد که یا انبیاء بودند و یا اهل اجتباء و هدایت؛ ۲- اهل غی، یعنی آنهایی که مایه و استعداد رشد خود را از دست دادند؛ ۳- آن کسانی که توبه نموده ایمان آوردند، و عمل صالح کردند که به زودی به اهل نعمت و رشد می پیوندند. و آن گاه ثواب توبه تائبین و مسترشدین و عذاب غاویان که همنشینان شیطان و از اولیای اویند را تذکر می دهد.
مکان نزول سوره
...
در این سوره،داستان بارداری و زندگی حضرت مریم مادرحضرت عیسی علیه السّلام و یکی از زنان بسیار باتقوا و پاکدامن گنجانده شده که به منظور ارج نهادن به شخصیت حضرت مریم و تبیین مقام و ارزش معنوی زن در قرآن، این سوره به نام «مریم» نامگذاری شده است.
غرض این سوره
غرض این سوره به طوری که در آخرش می فرماید: فانما یسرناه بلسانک لتبشر به المتقین و تنذر به قوما لدا... بشارت و انذار است، و این غرض را در سیاقی بدیع و بسیار جالب ریخته، نخست به داستان زکریا و یحیی و قصه مریم و عیسی و سرگذشت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و ماجرای موسی و هارون و داستان اسماعیل و حکایت ادریس و سهمی که به هر یک از ایشان از نعمت ولایت داده ـ که یا نبوت بوده و یا صدق و اخلاص ـ اشاره کرده، آن گاه علت این عنایت را چنین بیان فرموده که این بزرگواران خصلت های برجسته ای داشته اند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و لیکن اخلاف ایشان از یاد خدا اعراض نموده به مساله توجه به پروردگار به کلی بی اعتناء شدند، و به جای آن دنبال شهوت را گرفتند به همین جهت به زودی حالت غی را که همان از دست دادن رشد است دیدار می کنند، مگر آن که کسی از ایشان توبه کند و به پروردگار خود بازگشت نماید که او سرانجام به اهل نعمت می پیوندد سپس نمونه هایی از لغزش های اهل غی و زورگویی های آنان و آرای خارج از منطق ایشان از قبیل نفی معاد، و به خدا نسبت پسر داری دادن، و بت پرستیدن و آنچه که از لوازم این لغزش ها است از نکبت و عذاب را خاطر نشان می سازد. می توان گفت بیان این سوره شبیه به بیان مدعیی است که برای اثبات دعوی خود مثال هایی می آورد. همانند این که گفته شود فلانی را و فلانی و فلانی که از اهل رشد و دارای موهبتی الهی بودند در زندگی خود دل از شهوات نفس کنده و به سوی پروردگارشان متوجه شدند، و طریقه خضوع و خشوع را پیش گرفتند و هر وقت آیات پروردگارشان را متذکر می شدند از صمیم دل خاضع می گشتند. و طریقه آدمی به سوی رشد و موهبت همین است، لیکن اخلاف همین نامبردگان این طریقه را کنار گذاشتند، یعنی از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و این رویه، ایشان را جز به سوی غی که خلاف رشد است، نکشانیده و جز بر باطل استوارترشان نمی کند، و سرانجام ایشان این می شود که رجوع به خدا را انکار، و شرکایی برای خدا اثبات نموده، سد راه دعوت هم می شوند و این جز به سوی نکبت و عذاب رهنمونشان نمی کند. پس این سوره با ذکر چند مثال آغاز و با گرفتن نتیجه ای کلی از آن مثل ها، که مورد نظر بوده، خاتمه یافته است. و این نتیجه گیری از جمله اولئک الذین انعم الله علیهم شروع شده و تا چند آیه بعد ادامه می یابد.
تقسیم مردم
این سوره مردم را به سه طائفه تقسیم می کند: ۱- آنهایی که خدا انعام شان کرد که یا انبیاء بودند و یا اهل اجتباء و هدایت؛ ۲- اهل غی، یعنی آنهایی که مایه و استعداد رشد خود را از دست دادند؛ ۳- آن کسانی که توبه نموده ایمان آوردند، و عمل صالح کردند که به زودی به اهل نعمت و رشد می پیوندند. و آن گاه ثواب توبه تائبین و مسترشدین و عذاب غاویان که همنشینان شیطان و از اولیای اویند را تذکر می دهد.
مکان نزول سوره
...
wikifeqh: ترتیب نزول و از سوره های مکی است. این سوره به دلیل حکایت داستان حضرت مریم به نام ایشان نام گذاری شده است. این سوره ۹۸ آیه دارد و از سوره های مثانی است. پیام اصلی این سوره بشارت و انذار است که در قالب داستان هایی از پیامبران بیان شده است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که قرائت این سوره موجب حفظ جان و مال و فرزند است. داستان حضرت مریم و حضرت زکریا در این سوره ذکر شده و به داستان حضرت ابراهیم و حضرت موسی نیز اشاره شده است.
نام ها و سبب نامگذاری: این سوره به دلیل حکایت داستان حضرت مریم به نام ایشان نام گذاری شده است. نام دیگر این سوره «کهیعص» و «که» است که به مناسبت آیه اول آن است.
محل و ترتیب نزول: سوره مریم نوزدهمین سوره قرآن به ترتیب کتابت و چهل وچهارمین سوره به ترتیب نزول و از سوره های مکی است.
نام ها و سبب نامگذاری: این سوره به دلیل حکایت داستان حضرت مریم به نام ایشان نام گذاری شده است. نام دیگر این سوره «کهیعص» و «که» است که به مناسبت آیه اول آن است.
محل و ترتیب نزول: سوره مریم نوزدهمین سوره قرآن به ترتیب کتابت و چهل وچهارمین سوره به ترتیب نزول و از سوره های مکی است.
wikishia: سوره ق و پس از آن سوره طه نازل شده است.
بقولی 98 و بقولی 99 آیه است.
ابی بن کعب، از پیامبر گرامی اسلام، نقل کرده است که هر کس این سوره را بخواند به عدد کسانی که زکریا و یحیی و مریم و عیسی و موسی و هارون و ابراهیم و اسحاق و یعقوب را تصدیق یا تکذیب کردند، و بعدد کسانی که از خدا فرزند خواستند، و بعدد کسانی که از خدا فرزند نخواستند، او را ده حسنه می دهد. امام صادق (ع) فرمود: هر کس سوره مریم را بخواند، از دنیا نمیرود تا اینکه نعمتی به او داده شود که برای او و مال و فرزندش، وسیله بی نیازی باشد. در آخرت نیز از اصحاب عیسی بن مریم است و اجر او در آخرت، به اندازه ملک سلیمان است در این جهان.
غرض این سوره به طوری که در آخرش بدان اشاره نموده می فرماید:" فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا ..." بشارت و انذار است، چیزی که هست همین غرض را در سیاقی بدیع و بسیار جالب ریخته نخست به داستان زکریا و یحیی و قصه مریم و عیسی و سرگذشت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و ماجرای موسی و هارون و داستان اسماعیل و حکایت ادریس و سهمی که به هر یک از ایشان از نعمت ولایت داده- که یا نبوت بوده و یاصدق و اخلاص- اشاره کرده، آن گاه علت این عنایت را چنین بیان فرموده که این بزرگواران خصلتهای برجسته ای داشته اند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و لیکن اخلاف ایشان از یاد خدا اعراض نموده به مساله توجه به پروردگار به کلی بی اعتناء شدند، و به جای آن دنبال شهوت را گرفتند به همین جهت به زودی حالت" غی" را که همان از دست دادن رشد است دیدار می کنند، مگر آنکه کسی از ایشان توبه کند و به پروردگار خود بازگشت نماید که او سرانجام به اهل نعمت میپیوندد.
سپس نمونه هایی از لغزشهای اهل غی و زورگوییهای آنان و آرای خارج از منطقشان از قبیل نفی معاد، و به خدا نسبت پسر داری دادن، و بت پرستیدن و آنچه که از لوازم این لغزشها است از نکبت و عذاب را خاطر نشان می سازد.
بنا بر این، می توان گفت بیان این سوره شبیه به بیان مدعیی است که برای اثبات دعوی خود مثال هایی می آورد. کانه گفته شده فلانی را و فلانی و فلانی که از اهل رشد و دارای موهبتی الهی بودند در زندگی این روش را داشتند که دل از شهوات نفس کنده و به سوی پروردگار خود متوجه شدند، و طریقه خضوع و خشوع را پیش گرفتند که هر وقت آیات پروردگارشان را متذکر می شدند از صمیم دل خاضع می گشتند. و طریقه آدمی به سوی رشد و موهبت همین است، لیکن اخلاف همین نامبردگان این طریقه را کنار گذاشتند، یعنی از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و این رویه، ایشان را جز به سوی" غی" که خلاف رشد است نکشانیده، جز بر باطل استوارترشان نمیکند، و سرانجامشان این می شود که رجوع به خدا را انکار، و شرکایی برای خدا اثبات نموده، سد راه دعوت هم می شوند و این جز به سوی نکبت و عذاب رهنمونشان نمی کند. پس این سوره- همانطور که ملاحظه می فرمایید- با ذکر چند مثال آغاز و با گرفتن نتیجه ای کلی از آن مثلها، که مورد نظر بوده، خاتمه یافته است. و این نتیجه گیری از جمله" أُولئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ" شروع شده و تا چند آیه بعد ادامه می یابد.
بقولی 98 و بقولی 99 آیه است.
ابی بن کعب، از پیامبر گرامی اسلام، نقل کرده است که هر کس این سوره را بخواند به عدد کسانی که زکریا و یحیی و مریم و عیسی و موسی و هارون و ابراهیم و اسحاق و یعقوب را تصدیق یا تکذیب کردند، و بعدد کسانی که از خدا فرزند خواستند، و بعدد کسانی که از خدا فرزند نخواستند، او را ده حسنه می دهد. امام صادق (ع) فرمود: هر کس سوره مریم را بخواند، از دنیا نمیرود تا اینکه نعمتی به او داده شود که برای او و مال و فرزندش، وسیله بی نیازی باشد. در آخرت نیز از اصحاب عیسی بن مریم است و اجر او در آخرت، به اندازه ملک سلیمان است در این جهان.
غرض این سوره به طوری که در آخرش بدان اشاره نموده می فرماید:" فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا ..." بشارت و انذار است، چیزی که هست همین غرض را در سیاقی بدیع و بسیار جالب ریخته نخست به داستان زکریا و یحیی و قصه مریم و عیسی و سرگذشت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و ماجرای موسی و هارون و داستان اسماعیل و حکایت ادریس و سهمی که به هر یک از ایشان از نعمت ولایت داده- که یا نبوت بوده و یاصدق و اخلاص- اشاره کرده، آن گاه علت این عنایت را چنین بیان فرموده که این بزرگواران خصلتهای برجسته ای داشته اند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و لیکن اخلاف ایشان از یاد خدا اعراض نموده به مساله توجه به پروردگار به کلی بی اعتناء شدند، و به جای آن دنبال شهوت را گرفتند به همین جهت به زودی حالت" غی" را که همان از دست دادن رشد است دیدار می کنند، مگر آنکه کسی از ایشان توبه کند و به پروردگار خود بازگشت نماید که او سرانجام به اهل نعمت میپیوندد.
سپس نمونه هایی از لغزشهای اهل غی و زورگوییهای آنان و آرای خارج از منطقشان از قبیل نفی معاد، و به خدا نسبت پسر داری دادن، و بت پرستیدن و آنچه که از لوازم این لغزشها است از نکبت و عذاب را خاطر نشان می سازد.
بنا بر این، می توان گفت بیان این سوره شبیه به بیان مدعیی است که برای اثبات دعوی خود مثال هایی می آورد. کانه گفته شده فلانی را و فلانی و فلانی که از اهل رشد و دارای موهبتی الهی بودند در زندگی این روش را داشتند که دل از شهوات نفس کنده و به سوی پروردگار خود متوجه شدند، و طریقه خضوع و خشوع را پیش گرفتند که هر وقت آیات پروردگارشان را متذکر می شدند از صمیم دل خاضع می گشتند. و طریقه آدمی به سوی رشد و موهبت همین است، لیکن اخلاف همین نامبردگان این طریقه را کنار گذاشتند، یعنی از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و این رویه، ایشان را جز به سوی" غی" که خلاف رشد است نکشانیده، جز بر باطل استوارترشان نمیکند، و سرانجامشان این می شود که رجوع به خدا را انکار، و شرکایی برای خدا اثبات نموده، سد راه دعوت هم می شوند و این جز به سوی نکبت و عذاب رهنمونشان نمی کند. پس این سوره- همانطور که ملاحظه می فرمایید- با ذکر چند مثال آغاز و با گرفتن نتیجه ای کلی از آن مثلها، که مورد نظر بوده، خاتمه یافته است. و این نتیجه گیری از جمله" أُولئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ" شروع شده و تا چند آیه بعد ادامه می یابد.
wikiahlb: سوره_مریم