کلمه جو
صفحه اصلی

محمدولی خان تنکابنی

دانشنامه عمومی

محمدولی خلعتبری معروف به محمدولی خان تُنِکابُنی ملقب به سپهدار اعظم (زاده ۱۲۲۵ – درگذشته ۱۳۰۵) سیاستمدار ایرانی بود، که سه دوره نخست وزیر ایران بود. وی و سردار اسعد بختیاری، یکی از دو فرمانده سپاهیان مشروطه خواه بود، که فرماندهی مجاهدین گیلان را در فتح تهران و احیای مشروطیت، برعهده داشت.
عمارت باغ سپهدار
الله یار خلعتبری
سردار اسعد بختیاری
فتح تهران
سپهدار تنکابنی، پیش از انقلاب مشروطه، به ترتیب دارای لقب های «ساعدالدوله» و «نصرالسلطنه» بود. پس از استبداد صغیر از آن جا که از رهبران فاتح تهران بود، به او لقب «سپهدار اعظم» داده شد. سرانجام احمد شاه قاجار او را ملقب به «سپهسالار اعظم» نمود و لقب «سپهدار اعظم» به فتح الله خان اکبر داده شد. این وضع سبب دشواری هایی شد، از همین روی برخی برای پیشگیری از اشتباه، او را «سپهدار تنکابنی» و فتح الله اکبر را «سپهدار رشتی» نامیدند.
خلابر به تازیانی گفته می شود که در خانهٔ پادشاهان و سلاطین ساکن باشند. در زبان مردم گیلان و طبرستان مردمی را گویند از عرب که در خانهٔ پادشاهان و سلاطین ساکن باشند. خلابران از مستخدمان عرب حکام بودند زیرا از حکام «مرسوم» می گرفتند و کار آنان نیز در ارتباط با نظامیان بود.اشاره ظهیرالدین مرعشی به خلابران نیز به اعتبار برهان قاطع، اشاره به گروهی از اعراب طبرستان، گیلان و دیلمان است.
«تاریخ گیلان و دیلمان» نوشته ظهیرالدین مرعشی درسده نهم هجری که تاریخ این دیار را تا آن زمان رقم زده، از سکونت چهارطایفه بز، بسام، سرتیز و کرام در لاهیجان یاد می کند که «اصل ایشان عرب است».

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "محمد ولی خان تنکابنی"، فرزند "حبیب الله خان ساعدالدوله سردار"، در سال ۱۲۶۴ ه.ق. در روستای «دشتاج» از توابع «تنکابن» متولد شد. وی در ماموریت تبریز متوجه قدرت انقلابیون شد و به آن سو گرایش یافت.
محمد ولی خان تنکابنی در دوازده سالگی به تهران آمد و با درجه سرهنگی وارد خدمت نظام شد و مامور حفاظت یکی از دروازه های تهران گردید. درسال ۱۲۹۸ه.ق. به درجه سرتیپی رسید و به "سردار اکرم" ملقب گردید و به حکومت «رشت» و «تنکابن» رسید ولی این ماموریت کوتاه بود و به تهران فراخوانده شد و مامور دفع فتنه ترکمن هایی گردید که به مرزهای «استرآباد» حمله می کردند و زنان و دختران را به اسارت به روسیه می بردند. "محمد ولی خان" در این ماموریت از خود رشادت های زیادی نشان داد و از طرف "ناصرالدین شاه" لقب "نصرالسلطنه" گرفت و در سال ۱۳۰۲ ه.ق. به حکومت استرآباد منصوب گردید.وی برای مدتی نیز «ضرٌاب خانه» را اجاره کرد اما متهم به تقلب در ضرب سکه ها شد و به همین دلیل ضرٌاب خانه را از او گرفتند، از این پس خانه نشین شد و به امور شخصی پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۱۱ه.ق. وزیر «خزانه و گمرک» شد و این سمت را تا سال ۱۳۱۵ه.ق. حفظ کرد. وی در زمان سلطنت ناصرالدین شاه مامور حکومت گیلان شد و مدت چهار سال حاکم آنجا بود. در سال ۱۳۲۱ه.ق. به تهران احضار شد و یک سال بعد به حکومت «آذربایجان» برگزیده شد. در سفر سوم "ناصرالدین شاه" به فرنگ، "عین الدوله" او را به وزارت «پست و تلگراف»، «امیری توپ خانه»، «فرماندهی سپاه» قزوین و گیلان و مازندران برگزید و مامور حفظ پایتخت نمود.
فرماندهی قشون آذربایجان
"محمدعلی شاه" پس از به توپ بستن مجلس و قلع و قمع مشروطه خواهان، در آذربایجان با بحران شدید مواجه شد، مجاهدین و مشروطه خواهان آذربایجان، بالاخص مردم تبریز علیه حکومت مرکزی قیام کردند، شاه هم "عین الدوله" را حاکم تبریز و محمدولی خان را فرمانده قشون آذربایجان نموده و برای سرکوبی شورش به این خطه فرستاد ولی آنها نتوانستند شورش مردم را آرام کنند و محمدولی خان از سمت خود استعفا داد و شاه هم پذیرفت و او را به تهران احضار کرد ولی او به تهران نیامد و به تنکابن رفت. از این زمان به بعد تغییر چهره داد و همراه مشروطه خواهان شد.
محمد ولی خان و انقلابیون
محمدولی خان در ماموریت تبریز متوجه قدرت انقلابیون شد و به آن سو گرایش یافت. محمدعلی شاه پس از اطلاع از پیوستن او به صف مشروطه خواهان طی تلگرافی تمام امتیازات دولتی را از او سلب نمود و او را نمک به حرام خواند. سپهدار هم در عوض، سلب عناوین دولتی را برای خود افتخار دانست. با ورود او به رشت، مشروطه خواهان او را در جرگه خود پذیرفتند و رهبری «کمیته انقلابی» گیلان را به او واگذار کردند. بعد از مرگ حاکم رشت، انقلابیون حکومت رشت را به دست گرفتند. بعد از مدتی قزوین را تصرف کردند و بعد از پنج روز زد و خورد با نیروی قزاق، به همراه نیروهای "سردار اسعد بختیاری" وارد تهران شدند، تهران را فتح کردند و با دخالت روس و انگلیس محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند و پسرش را به تخت نشاندند و "عضدالملک نائب" سلطنت گردید و تمام کارها توسط هیاتی به نام «مجلس عالی» که اعضای آن قریب به سی نفر بودند و از طرف سپهدار و سردار اسعد انتخاب شده بودند، اداره می شد. از طرف همین مجلس وزیرانی انتخاب شد و سپهدار که وزیر جنگ بود چون از لحاظ سن بزرگتر از دیگران بود، عملاً سرپرست کشور گردید.
نخست وزیری سپهدار
...


کلمات دیگر: