عادة
لباس روحانیت
فارسی به عربی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] لباس روحانیت یک نماد است و تمام بهره هایى که از نمادها به دست مى آید از این لباس هم انتظار مى رود. این نماد وابسته به یک ایده و رسالت و فرهنگ است که با آغاز تاریخ انسان آغاز شده و به سابقه همه پیامبران الهی دیرینه دارد. اصل لباس روحانیت از سه رکن اصلی؛ یعنی عمامه، قبا و عبا تشکیل شده است. چنین پوشش هایی در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و امامان (علیهم السّلام) سابقه داشته و آن بزرگواران نیز از این لباس ها استفاده کرده و در مواردی به آنها توصیه نموده اند. البته این لباس در امتداد تاریخ تغییر کرده و به شکل های گوناگون درآمده است.
یکی از وجوه امتیاز انسان بر سایر حیوانات، لباس اوست. لباس پوشیدن از ویژگی ها و شؤون اختصاصی انسان هاست و پدیده ای است که تقریباً به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیای امروزین زمین، گسترش دارد. این حکم همه اقوام و ملل و فرهنگ ها را در کل تاریخ در بر می گیرد. در تعالیم ادیان مختلف، به ویژه آیات و روایات اسلامی، آموزش های فراوانی نسبت به ضرورت حفظ پوشش، کیفیت انتخاب لباس، جنس، رنگ، طرح، اندازه و احکام لباس پوشیدن و نیز لباس اختصاصی زن و مرد و برخی دیگر از اقشار اجتماعی بیان شده است.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۹۴ ۲۹۵.
منشا اصلی پیدایش لباس، چنان که گفتیم نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبا بودن است، اما اشتباه است اگر تصور کنیم که می توانیم این همه اختلاف و تنوع را که در لباس افراد جوامع مختلف و در دوران های مختلف دیده می شود، تنها با در نظر گرفتن این سه اصل توجیه کنیم. اگر به گروه های گوناگون اجتماعی نظر افکنیم، می بینیم که لباس زنان، مردان و کودکان با یکدیگر متفاوت است. پوشش روستاییان با شهرنشینان فرق دارد. در شهر نیز زنان خانه دار، لباسی متفاوت با لباس زنان کارمند به تن می کنند و اصناف و صاحبان حرفه های گوناگون نیز به تناسب کار خویش، لباسی خاص دارند. طبقات مختلف اجتماع نیز بسته به وضع اقتصادی و درآمد خود لباس های گوناگون می پوشند و شرایط اقلیمی هر منطقه نیز بر نوع لباس مردم آن تاثیر می گذارد. معمولاً مذاهب هم درباره نوع لباس، دستوراتی دارند، چنان که در اسلام نیز درباره پوشش تن، قواعد و دستوراتی وجود دارد و اصطلاح «حجاب» در جامعه امروز ما گویای همین نوع پوشش اسلامی است.
ملاک لباس پوشیدن در اسلام
در شریعت اسلام برای لباس پوشیدن چهار ملاک اصلی قرار داده شده است؛ یعنی پوشیدن هر لباسی که واجد این چهار شرط باشد جایز و غیر آن ممنوع است شرط اول: لباس باید پوشاننده حد واجب شرعی باشد بر زن واجب است همه بدن خود - بجز صورت و دست ها تا به مچ - را از نامحرم بپوشاند. بر مرد نیز لازم است پیش و پس خود را از نگاه دیگران محفوظ نگاه دارد. شرط دوم: لباس باید فتنه انگیز و محرک شهوت نباشد. گاهی لباس ساتر مقدار لازم هست ولی تحریک کننده قوای شهوانی است. پوشیدن این لباس هم حرام است.شرط سوم: لباس باید، لباس ویژه کفار نباشد. پوشیدن لباس های ویژه مسلمانان و نیز لباس های مشترک جامعه اسلامی و کفار جایز است اما لباس هایی که پوشیدن آنها انسان را به نظر ظاهری شبیه کفار می گرداند ممنوع است.مسلمان باید هویت اسلامی خود را پاس دارد و با پوشیدن لباس بیگانگان خود را دلباخته و مفتون روش آنها نشان ندهد.استقلال هویت و اقتدار روحی مسلمان او را از هرگونه تبعیت مقرون با ذلت پرهیز می دهد. پیروی از کفار در آداب و ظواهر زندگی، نوعی به رسمیت شناختن سلوک آنها و قرار گرفتن در زیر چتر برتری و قیمومیت آنان است که با روح عزیز مسلمان مغایر و در دین اسلام به شدت مذموم اعلام شده است.«ولله العزه و لرسوله و للمومنین؛
منافقون/سوره۶۳، آیه۶۳.
...
یکی از وجوه امتیاز انسان بر سایر حیوانات، لباس اوست. لباس پوشیدن از ویژگی ها و شؤون اختصاصی انسان هاست و پدیده ای است که تقریباً به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیای امروزین زمین، گسترش دارد. این حکم همه اقوام و ملل و فرهنگ ها را در کل تاریخ در بر می گیرد. در تعالیم ادیان مختلف، به ویژه آیات و روایات اسلامی، آموزش های فراوانی نسبت به ضرورت حفظ پوشش، کیفیت انتخاب لباس، جنس، رنگ، طرح، اندازه و احکام لباس پوشیدن و نیز لباس اختصاصی زن و مرد و برخی دیگر از اقشار اجتماعی بیان شده است.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۹۴ ۲۹۵.
منشا اصلی پیدایش لباس، چنان که گفتیم نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبا بودن است، اما اشتباه است اگر تصور کنیم که می توانیم این همه اختلاف و تنوع را که در لباس افراد جوامع مختلف و در دوران های مختلف دیده می شود، تنها با در نظر گرفتن این سه اصل توجیه کنیم. اگر به گروه های گوناگون اجتماعی نظر افکنیم، می بینیم که لباس زنان، مردان و کودکان با یکدیگر متفاوت است. پوشش روستاییان با شهرنشینان فرق دارد. در شهر نیز زنان خانه دار، لباسی متفاوت با لباس زنان کارمند به تن می کنند و اصناف و صاحبان حرفه های گوناگون نیز به تناسب کار خویش، لباسی خاص دارند. طبقات مختلف اجتماع نیز بسته به وضع اقتصادی و درآمد خود لباس های گوناگون می پوشند و شرایط اقلیمی هر منطقه نیز بر نوع لباس مردم آن تاثیر می گذارد. معمولاً مذاهب هم درباره نوع لباس، دستوراتی دارند، چنان که در اسلام نیز درباره پوشش تن، قواعد و دستوراتی وجود دارد و اصطلاح «حجاب» در جامعه امروز ما گویای همین نوع پوشش اسلامی است.
ملاک لباس پوشیدن در اسلام
در شریعت اسلام برای لباس پوشیدن چهار ملاک اصلی قرار داده شده است؛ یعنی پوشیدن هر لباسی که واجد این چهار شرط باشد جایز و غیر آن ممنوع است شرط اول: لباس باید پوشاننده حد واجب شرعی باشد بر زن واجب است همه بدن خود - بجز صورت و دست ها تا به مچ - را از نامحرم بپوشاند. بر مرد نیز لازم است پیش و پس خود را از نگاه دیگران محفوظ نگاه دارد. شرط دوم: لباس باید فتنه انگیز و محرک شهوت نباشد. گاهی لباس ساتر مقدار لازم هست ولی تحریک کننده قوای شهوانی است. پوشیدن این لباس هم حرام است.شرط سوم: لباس باید، لباس ویژه کفار نباشد. پوشیدن لباس های ویژه مسلمانان و نیز لباس های مشترک جامعه اسلامی و کفار جایز است اما لباس هایی که پوشیدن آنها انسان را به نظر ظاهری شبیه کفار می گرداند ممنوع است.مسلمان باید هویت اسلامی خود را پاس دارد و با پوشیدن لباس بیگانگان خود را دلباخته و مفتون روش آنها نشان ندهد.استقلال هویت و اقتدار روحی مسلمان او را از هرگونه تبعیت مقرون با ذلت پرهیز می دهد. پیروی از کفار در آداب و ظواهر زندگی، نوعی به رسمیت شناختن سلوک آنها و قرار گرفتن در زیر چتر برتری و قیمومیت آنان است که با روح عزیز مسلمان مغایر و در دین اسلام به شدت مذموم اعلام شده است.«ولله العزه و لرسوله و للمومنین؛
منافقون/سوره۶۳، آیه۶۳.
...
wikifeqh: پیشینه_لباس_روحانیت
کلمات دیگر: