کلمه جو
صفحه اصلی

دفعی

فارسی به انگلیسی

excretory

فرهنگ فارسی

ناگهانی یکبارگی .

مربوط به دفع


لغت نامه دهخدا

دفعی. [ دَ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) ناگهانی. یکبارگی. در این زمان. فی الفور. فوراً. فی الحال. ( ناظم الاطباء ). مقابل تدریجی. غیرتدریجی. || بار دیگر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگستان زبان و ادب

{excretory} [زیست شناسی] مربوط به دفع

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دفعی به معنای یکباره و مقابل تدریجی است. عنوان دفعی، در باب های طهارت، زکات، خمس، حج، نکاح، صید و ذباحه، حدود و قصاص به کار رفته است.
از راه های تطهیر آب نجس قلیل، استفاده از آب کر است. در تطهیر با آب کر شرایطی ذکر شده است. یکی از آن شرایط، به قول برخی، ریختن آب کر بر آب قلیل به صورت دفعی است. برخی، ریختن تدریجی را نیز کافی دانسته اند.
پرداخت دفعی در زکات
آیا جایز است به فقیر بیش از مئونه ی سالش زکات داد؟ اگر پرداخت، یکباره صورت گیرد، جایز است؛ اما اگر به تدریج باشد، پرداخت مازاد بر مئونه جایز نیست. برخی در جواز دادن بیش از مئونه ی سال، در فرض نخست نیز اشکال کرده اند.
استخراج دفعی در خمس
در نصاب معدن، استخراج دفعی شرط نیست؛ بلکه اگر معدن به دفعات و طی چند مرحله نیز استخراج گردد و در مجموع، به حدّ نصاب برسد، خمس آن واجب است.
اعمال دفعی در حج
...

جدول کلمات

ناگهانی


کلمات دیگر: