برابر پارسی : مهربانیها، مهربانی، مهر
عواطف
برابر پارسی : مهربانیها، مهربانی، مهر
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: عواطف (دختر) (عربی) (تلفظ: avātef) (فارسی: عواطف) (انگلیسی: avatef)
معنی: مهربانیها، مهربانی، مهر، عاطفه ها، احساسات، الطاف
معنی: مهربانیها، مهربانی، مهر، عاطفه ها، احساسات، الطاف
مترادف و متضاد
عواطف
فرهنگ فارسی
جمع عاطفه
( اسم ) ۱ - مهربانی مهر محبت . ۲ - انفعال ( لذت و الم ) کمتر بوجه مجرد و بسیط خود باقی می ماند زیرا غالبا تحت تاثیر عناصر و عوامل مختلف قرار گرفته بشکل حالتی مرکب در می آید که به نام عاطفه خوانده می شود . عناصر تشکیل دهنده عاطفه گاهی به خوبی نمایان هستند یعنی معلوم است که فلان عاطفه از چه عناصری تشکیل گردیده است گاهی نمایان نیستند و عاطفه هیچ شباهتی به عناصر متشکله خود ندارد. از عواطف نوع اول بعضی از عناصری تشکیل شده اند که همگی به یک جهت توجه دارند مانند عشق که مرکب است از تمایل جسمانی و حس جمال و حس اجتماعی و مهر و تعجب و عزت نفس ... و بعضی دیگر را عناصری درست کرده که به جهات مختلف متوجهند مانند حسد که عناصر مرکبه اش عبارتند از : تصور چیزی که شخص آن را مالک و متصرف است یا میل دارد متصرف شود بیم از دست دادن آن چیز یا ناتوانی در تحصیل و تصرف آن به تصور آوردن شخص یا چیزی که موجب این ناتوانی یا حرمان است . نمونه عواطف قسم دوم حس استقبال خطر است که از تصور چیزی مجهول و خطرناک و از لذت کشف حصول آن چیز ترکیب یافته است جمع عواطف .
( اسم ) ۱ - مهربانی مهر محبت . ۲ - انفعال ( لذت و الم ) کمتر بوجه مجرد و بسیط خود باقی می ماند زیرا غالبا تحت تاثیر عناصر و عوامل مختلف قرار گرفته بشکل حالتی مرکب در می آید که به نام عاطفه خوانده می شود . عناصر تشکیل دهنده عاطفه گاهی به خوبی نمایان هستند یعنی معلوم است که فلان عاطفه از چه عناصری تشکیل گردیده است گاهی نمایان نیستند و عاطفه هیچ شباهتی به عناصر متشکله خود ندارد. از عواطف نوع اول بعضی از عناصری تشکیل شده اند که همگی به یک جهت توجه دارند مانند عشق که مرکب است از تمایل جسمانی و حس جمال و حس اجتماعی و مهر و تعجب و عزت نفس ... و بعضی دیگر را عناصری درست کرده که به جهات مختلف متوجهند مانند حسد که عناصر مرکبه اش عبارتند از : تصور چیزی که شخص آن را مالک و متصرف است یا میل دارد متصرف شود بیم از دست دادن آن چیز یا ناتوانی در تحصیل و تصرف آن به تصور آوردن شخص یا چیزی که موجب این ناتوانی یا حرمان است . نمونه عواطف قسم دوم حس استقبال خطر است که از تصور چیزی مجهول و خطرناک و از لذت کشف حصول آن چیز ترکیب یافته است جمع عواطف .
فرهنگ معین
(عَ طِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ عاطفه ، مهربانی ها، محبت ها.
لغت نامه دهخدا
عواطف. [ ع َ طِ ] ( ع اِ ) ج ِ عاطفة. ( از اقرب الموارد ). رجوع به عاطفة شود. مهربانیها. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). مهربانیها و عطوفتها و احسانها و نیکوئیها و نعمت ها و شفقت ها. ( ناظم الاطباء ) : تمامی ابواب مکارم و انواع عواطف را بی شک نهایتی است. ( کلیله و دمنه ). یک حاجت باقی است که در جنب عواطف ملکانه خطری ندارد. ( کلیله و دمنه ).
یا رب که آب دریا چون نفسرد ز خجلت
چون بیند این عواطف بیرون از اعتدالش.
یا رب که آب دریا چون نفسرد ز خجلت
چون بیند این عواطف بیرون از اعتدالش.
خاقانی.
جائی که عواطف قرابت و شوافع اخوت قائم بود این معنی مستغرب نبود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 175 ).فرهنگ عمید
= عاطفه
عاطفه#NAME?
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] عواطف، گرایش ها و احساساتی است که توجّه انسان را از خود به نفع غیر معطوف می دارد.عواطف، استعدادی است فطری و از سرمایه های مهم آدمی است که در تربیت و کسب فضایل ، نقشی اساسی ایفا می کند.
زندگی انسان از حرارت عواطف گرم می گردد. احساسات و عواطف انسانی، زندگی را غنی و پربار ساخته، آن را قابل تحمّل نموده، از یک نواختی بیرون می آورد. فداکاری ها ، از خود گذشتگی ها، نوازش یتیمان ، دستگیری بینوایان، مهر و محبت ، عشق و دلسوزی، قدردانی و سپاسگزاری، صله رحم و.... همه و همه از احساسات و عواطف پاک انسانی سرچشمه می گیرد.بسیاری از جنبش های مهم اجتماعی و حتّی صلح و جنگ از عواطف و احساسات نشأت می گیرد.
معنا
عواطف و احساسات مجموعه ای از انفعالات، انجذابات و حالات ظاهراً متضاد با منافع شخصی است که اگر بر اساس منطق و روی میزان صحیح از آن ها استقبال و پیروی گردد، نقش تعیین کننده ای در رشد و تعالی انسان خواهد داشت.
اگر نوازش یتیمی دل سوخته و محبت به بینوایی درمانده، آتش قهر الهی را فرو می نشاند، و اگر طوفان خروش و امواج سهمگین غضب ، و خشم اعتراض مردان بزرگ و قهرمانان توحید در دفاع از حقوق ستم دیدگان و اعتلای شرافت و مجد انسان ها، آتش انقلاب را در توده های عظیم انسانی برای احقاق حق و در هم کوبیدن بینان ظلم و فساد و تبهکاری شعله ور می سازد، و اگر پرواز معنوی انسان به یمن بال عشق و به برکت شور محبّت میسّر می گردد، تنها به خاطر وجود عواطف انسانی است که خالق مهربان در وجود انسان به ودیعه گذارده است.
نسبت با عقل
همانطور که گذشت تأمین سعادت انسان و سلامت و تحرّک جامعه مستلزم هماهنگی، همدلی، همکاری و همیاری عقل با عواطف و احساسات است، و ضعف یا فقدان هر یک پویایی بلکه اصل حرکت فرد و جامعه را در مسیر تربیت و رشد و تعالی به مخاطره انداخته، موجب خسارات عظیم و جبران ناپذیری خواهد شد. در عین حال هر یک از این دو نیرو دارای ویژگی ها و خصایصی متمایز از دیگری است:
← عقل
...
زندگی انسان از حرارت عواطف گرم می گردد. احساسات و عواطف انسانی، زندگی را غنی و پربار ساخته، آن را قابل تحمّل نموده، از یک نواختی بیرون می آورد. فداکاری ها ، از خود گذشتگی ها، نوازش یتیمان ، دستگیری بینوایان، مهر و محبت ، عشق و دلسوزی، قدردانی و سپاسگزاری، صله رحم و.... همه و همه از احساسات و عواطف پاک انسانی سرچشمه می گیرد.بسیاری از جنبش های مهم اجتماعی و حتّی صلح و جنگ از عواطف و احساسات نشأت می گیرد.
معنا
عواطف و احساسات مجموعه ای از انفعالات، انجذابات و حالات ظاهراً متضاد با منافع شخصی است که اگر بر اساس منطق و روی میزان صحیح از آن ها استقبال و پیروی گردد، نقش تعیین کننده ای در رشد و تعالی انسان خواهد داشت.
اگر نوازش یتیمی دل سوخته و محبت به بینوایی درمانده، آتش قهر الهی را فرو می نشاند، و اگر طوفان خروش و امواج سهمگین غضب ، و خشم اعتراض مردان بزرگ و قهرمانان توحید در دفاع از حقوق ستم دیدگان و اعتلای شرافت و مجد انسان ها، آتش انقلاب را در توده های عظیم انسانی برای احقاق حق و در هم کوبیدن بینان ظلم و فساد و تبهکاری شعله ور می سازد، و اگر پرواز معنوی انسان به یمن بال عشق و به برکت شور محبّت میسّر می گردد، تنها به خاطر وجود عواطف انسانی است که خالق مهربان در وجود انسان به ودیعه گذارده است.
نسبت با عقل
همانطور که گذشت تأمین سعادت انسان و سلامت و تحرّک جامعه مستلزم هماهنگی، همدلی، همکاری و همیاری عقل با عواطف و احساسات است، و ضعف یا فقدان هر یک پویایی بلکه اصل حرکت فرد و جامعه را در مسیر تربیت و رشد و تعالی به مخاطره انداخته، موجب خسارات عظیم و جبران ناپذیری خواهد شد. در عین حال هر یک از این دو نیرو دارای ویژگی ها و خصایصی متمایز از دیگری است:
← عقل
...
wikifeqh: عواطف_انسانی
پیشنهاد کاربران
اوج احساسات را عواطف گویند.
عواطف از عطف می آید و از گذشته است و نه از لحظه حال !! عواطف آموخته های ما از زمان کودکی تا اکنون است هنگامی که بواسطه پنج حس حسی را دریافت می کنیم ذهن بلافاصله بر اساس آموخته هایش از کودکی تا حال اعلام وضعیت میکند و فرد دا دچار شادی و یا غم و خشم و امثالهم میشود عواطف فقط یک آموخته ذهنی است مثله شیمی و فیزیک
اسم من عواطف هستش وهرمعنی ک راجب اسم من گفتین درسته. من بارهابامخبت ومهربانیم جنگ بین دوطرف ک ب شدت رسیده بودروخوابوندم ومهربانی من پایان ندارد
ولی هیچکس نمیتونه بامن یکی بشه یاباب میلم بشه چون همه دربرابرمن فتنه وخشن هستن.
ولی هیچکس نمیتونه بامن یکی بشه یاباب میلم بشه چون همه دربرابرمن فتنه وخشن هستن.
کلمات دیگر: