مترادف لایه : بستر، بنلاد، پرده، پوست، طبقه، غطا، قشر، لا، ورقه
لایه
مترادف لایه : بستر، بنلاد، پرده، پوست، طبقه، غطا، قشر، لا، ورقه
فارسی به انگلیسی
layer
blanket, bolster, crust, film, layer, patina, thickness
فارسی به عربی
طبقة
فرهنگ اسم ها
اسم: لایه (دختر) (فارسی) (تلفظ: laye) (فارسی: لایه) (انگلیسی: laye)
معنی: نام زنی در رمان باغ بلور، پوشش
معنی: نام زنی در رمان باغ بلور، پوشش
مترادف و متضاد
پرده، پوست، طبقه، غطا، قشر، لا، ورقه
چینه، پایه، طبقه، قشر، رتبه، لایه، طبقه نسج سلولی
لنگه، دندانه، ورق، برگ، صفحه، ورقه، لایه
نوار، روبان، لایه، نوار تزئینی
مجرا، ساحل، کنار دریا، کرانه، رشته، مجرای سیم، بندرگاه، لا، لایه، کنار رود
برگ، صفحه، لایه، عضو شبیه لایه
چینه، طبقه، قشر، ورقه، ورقه ورقه، لا، لایه
پشتی، چنبره، جاده، چنگ، لایی، لایه، تشک، دفترچه یادداشت، دزد پیاده، اسب راهوار، صدای پا، هر چیز نرم، اب خشک کن، مرکب خشک کن
لایه، زیر لایه، سفره، شکل فرعی
لفاف، لایه، بالشتک، لایه گذاری، له سازی، لگد مالی
نوار، لایه، نوار تزئینی
بستر، بنلاد
۱. بستر، بنلاد
۲. پرده، پوست، طبقه، غطا، قشر، لا، ورقه
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت ( گیلان ) در ۳ کیلومتری پل انبود کوهستانی و معتدل مرطوب ۱۸٠٠ تن سکنه .
آنچه که لای چیزی بگ ارند، پارچه رویه و آسترلباس
( اسم ) ۱- هر چنه از دیوار رده . ۲- طبق. زمین .
نام دهی جزئ بلوک فاریاب دهستان عمار لو بخش رودبار شهرستان رشت .
آنچه که لای چیزی بگ ارند، پارچه رویه و آسترلباس
( اسم ) ۱- هر چنه از دیوار رده . ۲- طبق. زمین .
نام دهی جزئ بلوک فاریاب دهستان عمار لو بخش رودبار شهرستان رشت .
فرهنگ معین
(یِ ) طبقه ، طبقة زمین .
لغت نامه دهخدا
لایه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) مرادف لای است. ( آنندراج ). رده دیوار و تای جامه و کاغذ و در عرف آن را ته گویند. ( غیاث ) ( فرهنگستان این لغت را بجای طبقه پذیرفته است ) . لایه های خاک جنگل عبارتند از: پوشش مرده که از مواد آلی ساخته شده ولاشبرگ و خاک گیاهی و خاک معدنی و خاره. این لایه ها با یکدیگر پیوستگی دارند. ( جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 87 ).
لایه. [ ی ِ ] ( اِخ ) نام دهی جزء بلوک فاریاب دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در سه هزارگزی پل انبوه و هفتاد و دو هزارگزی خاوری پل لوشان.دارای 1800 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
لایه. [ ی ِ ] ( اِخ ) نام دهی جزء بلوک فاریاب دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در سه هزارگزی پل انبوه و هفتاد و دو هزارگزی خاوری پل لوشان.دارای 1800 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
لایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) مرادف لای است . (آنندراج ). رده ٔ دیوار و تای جامه و کاغذ و در عرف آن را ته گویند. (غیاث ) (فرهنگستان این لغت را بجای طبقه پذیرفته است ) . لایه های خاک جنگل عبارتند از: پوشش مرده که از مواد آلی ساخته شده ولاشبرگ و خاک گیاهی و خاک معدنی و خاره . این لایه ها با یکدیگر پیوستگی دارند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 87).
فرهنگ عمید
۱. آنچه لای چیزی بگذارند.
۲. پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند.
۳. (زمین شناسی ) طبقۀ زمین.
۲. پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند.
۳. (زمین شناسی ) طبقۀ زمین.
دانشنامه عمومی
لایه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
لایه زایی
لایه پیوند
لایه (گلستان)
لایه فیزیکی
لایه حمل
لایه شبکه
لایه اینترنت
لایه الکترونی
لایه شاخی
لایه سطحی
لایه مرزی
لایه زایی
لایه پیوند
لایه (گلستان)
لایه فیزیکی
لایه حمل
لایه شبکه
لایه اینترنت
لایه الکترونی
لایه شاخی
لایه سطحی
لایه مرزی
wiki: رودخانه در فرانسه و بلژیک است که ریزابه یا شاخهٔ رودخانهٔ رود شلده است. منشأ آن در پا-دو-کاله فرانسه است و به رودخانه شلده در گنت بلژیک می ریزد. در مجموع طول آن ۲۰۲ کیلومتر (۱۲۶ مایل) است.
رود شلده
رود شلده
wiki: لایه (رود)
لایه (رودبار). لایه از جمله روستاهایی است که در نزدیکی رودخانه شاهرود و بین استان قزوین وبخش عمارلو از بخشهای استان گیلان است و زبان مردم آن تاتی است.
wiki: لایه (رودبار)
لایه (ریزآبه). لایه (هلندی و آلمانی: Leie)، لیس (فرانسه: Lys) و یا لِیه (انگلیسی: Leie) یک رودخانه در فرانسه و بلژیک است که ریزابه یا شاخهٔ رودخانهٔ رود شلده است. منشأ آن در پا-دو-کاله فرانسه است و به رودخانه شلده در گنت بلژیک می ریزد. در مجموع طول آن ۲۰۲ کیلومتر (۱۲۶ مایل) است.
wiki: لایه (ریزآبه)
لایه (زمین شناسی). لایه (به انگلیسی: Bed) یا طبقه (بستر) کوچک ترین واحد در سنگ های رسوبی چینه ای و کوچک ترین واحد تقسیمات سنگ شناسی است که معمولاً به وسیله فسیل های شاخص یا سنگ شناسی خاص شناخته می شود. بستره نیز سطح جدایی دو لایه سنگ رسوبی و سطحی است که لایه ای از سنگ های رسوبی را از لایه دیگر جدا می کند.
لایه بندی چلیپایی: نوعی ساختار لایه ای حاصل از نهشته شدن لایه های مورب بر روی سطح شیب دار
لایه بندی چلیپایی جناغی: نوعی لایه بندی چلیپایی که به صورت لایه های متناوب یا برهم نهشته در جهت های متفاوت شیب دارد و الگویی جناغی دارد
لایه بندی چلیپایی دگرشکل شده: نوعی لایه بندی چلیپایی که در آن پیش لایه ها پیش از ته نشینی لایهٔ بالایی به سمت پایین دست جریان برگشته یا خمیده شده اند
لایه بندی چلیپایی اپسیلون شکل: نوعی لایه بندی چلیپایی که بر اثر برافزایش جانبی سد نقطه ای یک رود به وجود می آید
چگونگی استقرار سنگ های رسوبی در لایه هایی با ضخامت و ویژگی متفاوت را لایه بندی می گویند.
لایه بندی چلیپایی: نوعی ساختار لایه ای حاصل از نهشته شدن لایه های مورب بر روی سطح شیب دار
لایه بندی چلیپایی جناغی: نوعی لایه بندی چلیپایی که به صورت لایه های متناوب یا برهم نهشته در جهت های متفاوت شیب دارد و الگویی جناغی دارد
لایه بندی چلیپایی دگرشکل شده: نوعی لایه بندی چلیپایی که در آن پیش لایه ها پیش از ته نشینی لایهٔ بالایی به سمت پایین دست جریان برگشته یا خمیده شده اند
لایه بندی چلیپایی اپسیلون شکل: نوعی لایه بندی چلیپایی که بر اثر برافزایش جانبی سد نقطه ای یک رود به وجود می آید
چگونگی استقرار سنگ های رسوبی در لایه هایی با ضخامت و ویژگی متفاوت را لایه بندی می گویند.
wiki: لایه (زمین شناسی)
دانشنامه آزاد فارسی
لائه (Lae)
دریابندر و مرکز سابق گینۀ نو (پاپوآ گینۀ نو کنونی)، سرزمین تحت قیمومت استرالیا. در خلیج هیوئن، به فاصله ۳۲۰کیلومتری شمال پورت مورزبی قرار دارد. جمعیت آن ۱۱۲,۴۰۰ نفر است (۲۰۰۱).
دریابندر و مرکز سابق گینۀ نو (پاپوآ گینۀ نو کنونی)، سرزمین تحت قیمومت استرالیا. در خلیج هیوئن، به فاصله ۳۲۰کیلومتری شمال پورت مورزبی قرار دارد. جمعیت آن ۱۱۲,۴۰۰ نفر است (۲۰۰۱).
wikijoo: لایه
فرهنگستان زبان و ادب
{bed} [زمین شناسی] کوچک ترین واحد در سنگ های رسوبی چینه ای
{layer , level , strata} [باستان شناسی] بخشی متشکل از چند رگه در لایه نگاری که از لایۀ بالاتر و پایین تر خود متمایز است
{ply, tyre ply, carcass ply} [مهندسی بسپار- تایر] مجموعه ای از رسن های (cords ) نخی یا فولادی موازی و اندود شده با لاستیک که استخوان بندی تایر را می سازند
{stratum} [جامعه شناسی] لایه ای از افراد جامعه که جایگاه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تحصیلی نسبتاً یکسانی دارند
{layer , level , strata} [باستان شناسی] بخشی متشکل از چند رگه در لایه نگاری که از لایۀ بالاتر و پایین تر خود متمایز است
{ply, tyre ply, carcass ply} [مهندسی بسپار- تایر] مجموعه ای از رسن های (cords ) نخی یا فولادی موازی و اندود شده با لاستیک که استخوان بندی تایر را می سازند
{stratum} [جامعه شناسی] لایه ای از افراد جامعه که جایگاه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تحصیلی نسبتاً یکسانی دارند
دانشنامه اسلامی
گویش مازنی
/laaye/ نوبت
نوبت
واژه نامه بختیاریکا
تا؛ لا؛ لو؛ تُووِه؛ تو؛ قات؛ مَرت
پیشنهاد کاربران
پوسته
زمین، پوسته.
بستگی به مفهوم جمله داره.
بستگی به مفهوم جمله داره.
قشر . . .
کلمات دیگر: