کلمه جو
صفحه اصلی

بسیج


مترادف بسیج : ابزار، اسباب، سامان، وسایل، آمادگی، آماده سازی، تدارک، تمهید، جنگ افزار، سلاح، سازوبرگ، اراده، عزم، قصد، میل

فارسی به انگلیسی

mobilization, preparedness, mobillzation, [rare.] intention

mobilization, [rare.] intention


mobilization, preparedness


فارسی به عربی

تعبیة

مترادف و متضاد

mobilization (اسم)
بسیج

ابزار، اسباب، سامان، وسایل


آمادگی، آماده‌سازی، تدارک، تمهید


جنگ‌افزار، سلاح


سازوبرگ


اراده، عزم، قصد، میل


۱. ابزار، اسباب، سامان، وسایل
۲. آمادگی، آمادهسازی، تدارک، تمهید
۳. جنگافزار، سلاح
۴. سازوبرگ
۵. اراده، عزم، قصد، میل


فرهنگ فارسی

اسباب، سامان، سازوبرگ جنگ، آمادگی نیروی نظامی
( اسم ) ۱- سامان جهاز اسباب وسایل. ۲- سلاح ساز جنگ . ۳- رخت سفر. ۴- ( اسم ) ساختگی آمادگی آماد. سفر شدن . ۵- قصد اراده عزم عزیمت . ۶- آماده ساختن نیروی نظامی و تمامی ساز و برگ سفر و جنگ ۷- تجهیزات
نام شاعری که بنا بنقل مولف الذریعه منتخبات دیوانش در هفتاد صفحه در ایران بچاپ رسیده است ٠

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) ۱ - فراهم آوردن ، تهیه . ۲ - رخت سفر.۳ - آمادگی . ۴ - تجهیزات .۵ - قصد، ارا د ه . ۶ - آماده کردن نیروهای نظامی و مانند آن برای جنگ .

لغت نامه دهخدا

بسیج. [ ب َ / ب ِ ] ( اِمص ) بسیچ. پسیچ. ساختگی کارها و کارسازیها و ساخته شدن و آماده گردیدن باشد خصوصاً ساختگی و کارسازی سفر. ( برهان ). ساختگی و آمادگی. ( ناظم الاطباء ). آماده شدن برای کار. ( واژه های فرهنگستان ایران ). بمعنی ساختگی وآماده شدن برای کاری خاصه سفر. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). آمادگی بود یعنی ساز کارها. ( اوبهی ). ساختن کاری باشد. ( لغت فرس اسدی : پسیچ ). ساختن کار. ( مؤید الفضلاء ). ساختگی و آمادگی. ( رشیدی : بسیج ). ساختگی و آماده شدن. ( جهانگیری ). آمادگی. ( غیاث ). ساختن کار. ( مؤید الفضلاء ). تهیه و کارسازی. ( فرهنگ نظام ). ساختن کاری باشد. ( صحاح الفرس ).
گنهکار یزدان مباشید هیچ
به پیری به آید برفتن بسیچ .
فردوسی.
تدبیر ملک را و بسیج نبرد را
برتر ز بهمنی و فزون از سکندری.
فرخی.
بکس رازمگشای در هر بسیچ
بداندیش را خوار مشمار ایچ.
اسدی.
نه ما راست بر چاره او بسیچ [ دنیا ]
نه او راست از جان ماباک هیچ.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
ندارند اسب اندر آن بوم هیچ
نه کس داند اندر سواری بسیچ.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
- بسیج آوردن ، بسیچ آوردن ؛ آماده گشتن :
به بسیارخواری نیارم بسیچ
که پرّی دهد ناف را پیچ پیچ.
نظامی.
- بسیج بودن ؛ آماده بودن. ساز داشتن :
نباشد مرا سوی ایران بسیچ
تو از عهد بهرام گردن مپیچ.
فردوسی.
که او را نبینند خشنود هیچ
همه در فزونیش باشد بسیچ.
فردوسی.
- بسیچ خواستن ؛ آمادگی خواستن. مهیا شدن. به مجاز، اجازه خواستن :
چنان تند و خودکام گشتی که هیچ
بکاری در، از من نخواهی بسیچ.
( منسوب به فردوسی ).
- بسیچ داشتن ؛ مجهز و آماده داشتن :
سپه را چو داری به چیزی بسیچ
رسانشان بزودی و مفزای هیچ.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
- || تدارک. ساز کارداشتن :
داری ازین خوی مخالف بسیچ
گرمی و صدجبه و سردی و هیچ.
نظامی.
- بسیج شدن ، بسیچ شدن ؛ آماده شدن :
از آن پیش کاین کارها شد بسیچ
نبد خوردنیها جز از میوه هیچ.
فردوسی.
کوهی از قیرپیچ پیچ شده
به شکار افکنی بسیج شده.
نظامی.

بسیج . [ ب َ ] (اِخ ) نام شاعری که بنا بنقل مؤلف الذریعه منتخبات دیوانش در هفتاد صفحه در ایران به چاپ رسیده است . رجوع به الذریعه ج 9 ص 137 شود.


بسیج . [ ب َ / ب ِ ] (اِمص ) بسیچ . پسیچ . ساختگی کارها و کارسازیها و ساخته شدن و آماده گردیدن باشد خصوصاً ساختگی و کارسازی سفر. (برهان ). ساختگی و آمادگی . (ناظم الاطباء). آماده شدن برای کار. (واژه های فرهنگستان ایران ). بمعنی ساختگی وآماده شدن برای کاری خاصه سفر. (انجمن آرا) (آنندراج ). آمادگی بود یعنی ساز کارها. (اوبهی ). ساختن کاری باشد. (لغت فرس اسدی : پسیچ ). ساختن کار. (مؤید الفضلاء). ساختگی و آمادگی . (رشیدی : بسیج ). ساختگی و آماده شدن . (جهانگیری ). آمادگی . (غیاث ). ساختن کار. (مؤید الفضلاء). تهیه و کارسازی . (فرهنگ نظام ). ساختن کاری باشد. (صحاح الفرس ).
گنهکار یزدان مباشید هیچ
به پیری به آید برفتن بسیچ .

فردوسی .


تدبیر ملک را و بسیج نبرد را
برتر ز بهمنی و فزون از سکندری .

فرخی .


بکس رازمگشای در هر بسیچ
بداندیش را خوار مشمار ایچ .

اسدی .


نه ما راست بر چاره ٔ او بسیچ [ دنیا ]
نه او راست از جان ماباک هیچ .

اسدی (گرشاسب نامه ).


ندارند اسب اندر آن بوم هیچ
نه کس داند اندر سواری بسیچ .

اسدی (گرشاسب نامه ).


- بسیج آوردن ، بسیچ آوردن ؛ آماده گشتن :
به بسیارخواری نیارم بسیچ
که پرّی دهد ناف را پیچ پیچ .

نظامی .


- بسیج بودن ؛ آماده بودن . ساز داشتن :
نباشد مرا سوی ایران بسیچ
تو از عهد بهرام گردن مپیچ .

فردوسی .


که او را نبینند خشنود هیچ
همه در فزونیش باشد بسیچ .

فردوسی .


- بسیچ خواستن ؛ آمادگی خواستن . مهیا شدن . به مجاز، اجازه خواستن :
چنان تند و خودکام گشتی که هیچ
بکاری در، از من نخواهی بسیچ .

(منسوب به فردوسی ).


- بسیچ داشتن ؛ مجهز و آماده داشتن :
سپه را چو داری به چیزی بسیچ
رسانشان بزودی و مفزای هیچ .

اسدی (گرشاسب نامه ).


- || تدارک . ساز کارداشتن :
داری ازین خوی مخالف بسیچ
گرمی و صدجبه و سردی و هیچ .

نظامی .


- بسیج شدن ، بسیچ شدن ؛ آماده شدن :
از آن پیش کاین کارها شد بسیچ
نبد خوردنیها جز از میوه هیچ .

فردوسی .


کوهی از قیرپیچ پیچ شده
به شکار افکنی بسیج شده .

نظامی .


- بسیج کردن ؛ مهیا کردن ، آماده کردن . به مجاز، مقدر کردن :
نمانم که رستم برآساید ایچ
همه جنگ را کرد باید بسیچ .

فردوسی .


برآرای کار و میاسای هیچ
که من رزم را کرد خواهم بسیچ .

فردوسی .


کنون تا کنم کارها را بسیچ
شما رزم ایران مجویید هیچ .

فردوسی .


ملک برفت و علامت بدان سپاه نمود
بدان زمان که بسیج بهار کرد بهار .

فرخی .


چو رایت منصور... بسیچ حضرت معمور کرد... (تاریخ بیهقی ). همه بسیج رفتن کردند. (تاریخ بیهقی ).
همیشه کمان بر زه آورده باش
بسیج کمین گاهها کرده باش .

اسدی (گرشاسب نامه ).


کره تا در سرای بومره است
تا به صد سال همچنان کره است
گر کندکوسه سوی گور بسیچ
جدّه جز نوخطش نخواهد هیچ .

سنایی .


ومصاف بیاراست و جنگ را بسیج کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). چون امیر ناصرالدین از آن حال آگاه شد بسیج کارها کرده لشکر فراهم آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ابوعلی و ابوسهل برفته اند لیکن ابونصر و ابوریحان و ابوالخیر بسیچ می کنند که پیش خدمت آیند. (چهارمقاله ).
به خیل و عدت و لشکر چه حاجت است او را
که ملک گیری او را خدای کرد بسیج .

(از معیار جمالی ).


- بسیج فرمودن ؛ بسیج کردن :
ز نزدش نجنبید گرشاسب هیچ
نفرمود کس را به خونش بسیچ .

اسدی .


و رجوع به بسیج کردن شود.
- دانش بسیج ؛ آنکه دانش سازد و اندوزد :
شه از گفت آن مرد دانش بسیج .

نظامی .


- گردش بسیچ ؛ آماده ٔ گردش :
ترازوی گردون گردش بسیچ
نماند و نماند نسنجیده هیچ .

نظامی (از سروری ).


|| قصد و اراده . (برهان ). قصد و اراده و عزم و عزیمت . (ناظم الاطباء). عزیمت و اندیشه و قصد. (مؤید الفضلاء). قصد. (فرهنگ نظام ) (جهانگیری ). قصد و اراده و تیاری . (غیاث ) (ارمغان آصفی ).آهنگ . نیت . غرض . مراد. مقصود. کام . آرزو :
بود بسیجم که درین یک دو ماه
تازه کنم عهد زمین بوس شاه .

نظامی .


- بسیج آوردن ؛ بسیج کردن . قصد کردن :
سوی مخزن آوردم اول بسیچ
که سستی نکردم در آن کار هیچ .

نظامی (از ارمغان آصفی ).


- بسیج داشتن ؛ قصد داشتن . نیت داشتن :
بهر نیک و هر بد که دارد بسیچ
نگیرد بیک سان برآرام هیچ .

اسدی .


خاقانی اگر بسیج رفتن داری
در ره چو پیاده هفت مسکن داری
فرزین نتوانی شدن ابریشم از آنک
در راه بسی سپاه رهزن داری .

خاقانی .


رو که سوی راستی بسیج نداری
مایه بجز طبع پیچ پیچ نداری .

خاقانی .


- بسیج کردن ؛ عزیمت کردن . قصد کردن . آهنگ کردن :
که از رای او سر نپیچم به هیچ
باین آرزو کرد زی من بسیچ .

فردوسی .


فروجست رستم ببوسید تخت
بسیج گذر کرد و بربست رخت .

فردوسی .


ببخشایش جانور کن بسیچ
به ناجانور برمبخشای هیچ .

نظامی .


بسیج سخن گفتن آنگاه کن
که دانی که در کار گیرد سخن .

(گلستان ).


- || به مجاز،ساز سفر مرگ کردن :
که چندین ز تیمار و دردم مپیچ
که روزی دو پیش از تو کردم بسیچ .

سعدی (بوستان ).


- بسیج سفر کردن ؛ قصدسفر کردن . تصمیم سفر گزیدن :
بسیج سفر کردم اندر نفس
بیابان گرفتم چو مرغ از قفس .

سعدی (بوستان ).


- بسیج راه سفر کردن ؛آهنگ حرکت کردن . قصد سفر کردن :
نماز شام چوکردم بسیج راه سفر
درآمد از درم آن سروقد سیمین بر.

انوری (از صحاح الفرس ).


- بسیج کنان ؛ قصدکنان :
کوهه بر کوهه پیچ پیچ کنان
بر صعود فلک بسیچ کنان .

نظامی .


- بسیج گرفتن ؛ قصد کردن :
نگویم سخنهای بیهوده هیچ
به بیهوده گفتن نگیرم بسیچ .

(یوسف زلیخا).


|| (اِ) ساز راه . (فرهنگ خطی ). ساز و تدارک . ساز زندگی . ساز سفر. ساز کارها باشد. (معیار جمالی ) (از فرهنگ سروری : بسیج ) ساز. رخت سفر واسباب و سامان . (ناظم الاطباء) :
از آن پس بسیج شدن ساختند
به یک هفته زان بار پرداختند.

(یوسف و زلیخا).



اگرچندشان زاب خیزد بسیج
هوا چون نباشد نرویند هیچ .

اسدی (گرشاسب نامه ).


یگانه فرستش بسیجی مساز
که هست آنچه باید چو آید فراز.

اسدی (گرشاسب نامه ).


زیرا که بترسد ز ره مسافر
هرگه که بسیج سفرنباشد.

ناصرخسرو.


بگشاد خون ز چشم من آن یار سیم بر
چون بر بسیج رفتن بستم همی کمر.

مسعودسعد.


راه رو را بسیج ره شرطست
ناقه راندن ز بیمگه شرطست .

نظامی .


سخن چون گفته شد گوینده برخاست
بسیج راه کرد از هر دری راست .

نظامی .


ور منجم گویدت امروز هیچ
آنچنان کاری مکن اندربسیچ .

مولوی .


|| کنایه از مرگ :
- روزگاربسیچ ؛ زمان مرگ :
چو گیتی ببخشی میاسای هیچ
که آمد ترا روزگار بسیچ .

فردوسی .


|| (نف ) بمعنی اسم فاعل نیز آمده که سازگار کننده باشد. (سروری : بسیج ). تهیه بیننده و آماده شونده و قصدکننده . (فرهنگ نظام ). || (ن مف ) ساخته و پرداخته و آماده شده . (شعوری ج 1 ورق 155: بسیج ). مجهز و آماده :
چراغیست مر تیره شب را بسیچ
به بد تا توانی تو هرگز مپیچ .

فردوسی .


گفتگو بسیار گشت و خلق گیج
در سر و پایان این چرخ بسیج .

مولوی .


|| (فعل ) امر بدین معنی هم آمده یعنی آماده شو و کارسازی کن . (برهان ). بمعنی امر نیز آمده از بسیجیدن ، یعنی آماده شو و کار ساز کن . (از انجمن آرا) (آنندراج ). امر به ساز کار نیز آمده . (سروری : بسیج ). تهیه کن و کار ساز و قصد کن . (فرهنگ نظام : بسیچ ). رجوع به بسیچیدن و بسیجیدن شود. || به مجاز،جنگ :
تو خیره سری کار نادیده هیچ [ گیو به پسرش ]
ندانی تو آیین رزم و بسیچ .

فردوسی .


نشاید درنگ اندرین کار هیچ
که خام آید آسایش اندر بسیچ .

فردوسی .


چنین گفت کامشب مجنبید هیچ
نه خواب و نه آسایش اندر بسیج .

فردوسی .


|| مبیلیزاسیون ؛ یعنی آماده ساختن نیروی نظامی و تمام ساز و برگ سفر و جنگ . تجهیزات . (واژه های فرهنگستان ایران ). تهیه و ساز جنگ . (شعوری ). || سلاح و ساز و جوشن . (ناظم الاطباء).
- روز بسیج ؛ روز مجهز شدن برای جنگ . به مجاز، روز جنگ :
دریغش نیاید [ سلطان محمود] ز بخشیدن ایچ
نه آرام گیرد به روز بسیچ .

فردوسی .


- وقت بسیج ؛ زمان بسیج . زمان جنگ .
-|| هنگام مردن :
گفت اگر بایدت بوقت بسیچ
آن کنم کین برش نباشد هیچ .

نظامی (هفت پیکر ص 62).


ای طبل بلندبانگ در باطن هیچ
بی توشه چه تدبیر کنی وقت بسیچ .

سعدی (گلستان ).



فرهنگ عمید

۱. (نظامی ) آمادگی نیروی نظامی.
۲. [قدیمی] اسباب، سامان.
۳. (اسم ) [قدیمی] سازوسامان جنگ: تدبیر ملک را و بسیج نبرد را / برتر ز بهمنی و فزون از سکندری (فرخی: ۳۸۲ ).
۴. (اسم ) [قدیمی] قصد، اراده.

نقل قول ها

بسیج یکی از نیروهای پنجگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار می رود.
• «ما بدون آن که کسی را تهدید بکنیم، استحکام و اقتدار نیروهای مسلّح را مهم ترین عامل در راه حفظ امنیّت خارجیِ ملّت ایران و جمهوری اسلامی ایران میدانیم. کسی را ما تهدید نمی کنیم، امّا لازم میدانیم ملّت ایران و کشور عزیزمان در سایهٔ حصار مستحکم نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران - چه ارتش، چه بسیج، چه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چه نیروهای انتظامی - احساس امنیّت بکند.» -> سید علی خامنه ای
• «من تا آخر پشتیبان ارتش و سپاه و بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام می دانم. من به عنوان فرمانده کل قوا به مسئولین و تصمیم گیرندگان نیز دستور می دهم که در هیچ شرایطی از تقویت نیروهای مسلح و بالابردن آموزشهای عقیدتی و نظامی و توسعه تخصصهای لازم و خصوصاً حرکت به طرف خودکفایی نظامی غفلت نکنند.»• «من تا آخر پشتیبان ارتش و سپاه و بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام می دانم. من به عنوان فرمانده کل قوا به مسئولین و تصمیم گیرندگان نیز دستور می دهم که در هیچ شرایطی از تقویت نیروهای مسلح و بالابردن آموزشهای عقیدتی و نظامی و توسعه تخصصهای لازم و خصوصاً حرکت به طرف خودکفایی نظامی غفلت نکنند.» -> سید روح الله خمینی
• «بسیجی که فکر می کند باید خشونت به خرج دهد رهرو راه بسیج و یا دفاع مقدس نیست.» -> سید جواد هاشمی
• «بسیج مظهر مشارکت است و بسیجی بودن یعنی ایمان به خدا و کارکردن برای خدا با استفاده مطلوب از سرمایه ها و امکانات اندک‮ ‬، ‮ ‬بسیجی باید نشان دهد دراخلاق، ‮ ‬علم و پیشرفت و کارآمدی‮ ‬، ‮ ‬پیشتاز است.»• «تقویت بسیج تقویت امنیت ملی است چون بسیج‮ ‬پشتوانه اقتدار و عظمت ملی است به همین دلیل بسیج به هیچ گروه و جناح خاصی وابستگی ندارد، ‮ ‬بدنه بسیج فرزندان‮ ‬غیور و شجاع ملت است که همیشه درکنار دولت بوده است و در دوران دفاع مقدس اثر وجودی خود رانشان داده است‮ .» ۲۴ نوامبر ۲۰۰۲/ ۳ آذر ۱۳۸۱؛ «‬جلسه هیات وزیران» -> محمد خاتمی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بسیج در جامعه ما کلمه ای آشناست که تعبیرات مختلفی از سوی افراد و جریان های سیاسی درباره آن بیان می شود. عده ای بسیج را دارای مفهومی عرفانی می دانند که همان خارج شدن از روز مرگی و تعلقات دنیوی است و بهترین شاهد آن را عملکرد بسیج در دوران هشت سال، دفاع مقدس می دانند که امروزه با یک سری خصوصیات ویژه در تمامی عرصه های کشور اعم از ابعاد نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علمی گسترش یافته و حضور دارد. در مقابل عده ای دیگر بسیج را نهادی صرفا نظامی می دانند که حتی از ورود به زندگی خصوصی مردم ابائی ندارد!
با مراجعه به واژه بسیج در اندیشه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی درمی یابیم که در اندیشه امام، بسیج قبل از آن که ارگانی دارای تشکیلات باشد، مدل و الگوی اداره انقلاب و کشور بود. موضوعی که در ادبیات انقلاب ها از آن به حرکت مردمی، نهضت عمومی، قیام توده و امثال آن یاد می شود. در ادبیات سیاسی از آن به عنوان مردم سالاری و دمکراسی و امثال آن تعبیر می گردد. روش فوق در مقابل روش های انقلابی دیگر مانند قیام مسلحانه، حرکت های چریکی، کودتا و نظائر آن قرار می گیرد. به نظر امام امت تغییرات سیاسی از طریق به کارگیری قدرت توده مردم روش تجربه شده و موفقی بود که در نهضت های انبیاء الهی از آن نتیجه لازم اخذ شده بود. امام در یکی از سخنرانی هایش چنین می فرماید:«به حسب تاریخ، تاریخ اسلام هم که نزدیک است به ما، تاریخ دیگر هم که منقول است... قیام های انبیاء همیشه اینطوری بوده که یکی از بین خود اینها از بین خود این مؤمنین که طبقه پایین بودند، از خود همین مردم پایین یکی انتخاب می شود برای اینکه تبلیغ کند و کارش هم، یکی از کارهایش هم این بود که همین جمعیت مستضعف مقابل مستکبر را تجهیز می کرد یا تبلیغاتی می کرد»
بسیج و بحران
این نهاد برخاسته از متن جامعه همچنان که در مقابله با بحران های برون مرزی نقش پررنگی ایفا می کند، در بحران های داخلی نیز نقش بخصوصی ایفا خواهد کرد.بحران وضعیت تنشی است که:۱- از قبل قابل حدس و مورد انتظار نمی باشد.۲- پاسخ صحیح و فوری لازم دارد.۳- روش های پیشگیری و سازگاری موجود توان پاسخگوی به آن را ندارند.۴- ارزش ها، اهداف، فرضیه های موجود را تهدید می کنند. بحران از منظر سیستمی عبارت از وضعیتی است که سیستم اصلی و یا قسمت هائی از آن را که ما سیستم فرعی می نامیم، مختل کند و پایداری آن را به هم بزند. به زبان دیگر بحران وضعیتی است که یک تغییر ناگهانی در یک یا چند قسمت از عوامل متغیر سیستم به وجود می آورد.
نقش بسیج در اغتشاشات داخلی
بر اساس قوانین موجود مجموعه فعالیت های بسیج تحت پوشش و نظارت فرماندهی نیروی مقاومت بسیج، سپاه پاسداران انجام می گیرد.این نیرو موظف است با برنامه ریزی، آموزش و سازماندهی، تعیین امکانات و تجهیزات و هدایت و فرماندهی و کنترل، آمادگی بسیج را حفظ کند و با هر نوع تهدید داخلی و خارجی که حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و استقلال آن را به خظر بیندازد، مقابله نماید.بسیج در ارتباط با امنیت داخلی در حالت های عادی، غیر عادی، فوق العاده و بحرانی ماموریت ها و وظایف خاصی را به عهده دارد. در این بخش به ماموریت ها و وظایف بسیج در هر یک از وضعیت های عادی، غیر عادی، فوق العاده و بحرانی اشاره خواهیم داشت.
ماموریت های بسیج
...

[ویکی فقه] بسیج (ارگان). بسیج در جامعه ما کلمه ای آشناست که تعبیرات مختلفی از سوی افراد و جریان های سیاسی درباره آن بیان می شود. عده ای بسیج را دارای مفهومی عرفانی می دانند که همان خارج شدن از روز مرگی و تعلقات دنیوی است و بهترین شاهد آن را عملکرد بسیج در دوران هشت سال، دفاع مقدس می دانند که امروزه با یک سری خصوصیات ویژه در تمامی عرصه های کشور اعم از ابعاد نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علمی گسترش یافته و حضور دارد. در مقابل عده ای دیگر بسیج را نهادی صرفا نظامی می دانند که حتی از ورود به زندگی خصوصی مردم ابائی ندارد!
با مراجعه به واژه بسیج در اندیشه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی درمی یابیم که در اندیشه امام، بسیج قبل از آن که ارگانی دارای تشکیلات باشد، مدل و الگوی اداره انقلاب و کشور بود. موضوعی که در ادبیات انقلاب ها از آن به حرکت مردمی، نهضت عمومی، قیام توده و امثال آن یاد می شود. در ادبیات سیاسی از آن به عنوان مردم سالاری و دمکراسی و امثال آن تعبیر می گردد. روش فوق در مقابل روش های انقلابی دیگر مانند قیام مسلحانه، حرکت های چریکی، کودتا و نظائر آن قرار می گیرد. به نظر امام امت تغییرات سیاسی از طریق به کارگیری قدرت توده مردم روش تجربه شده و موفقی بود که در نهضت های انبیاء الهی از آن نتیجه لازم اخذ شده بود. امام در یکی از سخنرانی هایش چنین می فرماید:«به حسب تاریخ، تاریخ اسلام هم که نزدیک است به ما، تاریخ دیگر هم که منقول است... قیام های انبیاء همیشه اینطوری بوده که یکی از بین خود اینها از بین خود این مؤمنین که طبقه پایین بودند، از خود همین مردم پایین یکی انتخاب می شود برای اینکه تبلیغ کند و کارش هم، یکی از کارهایش هم این بود که همین جمعیت مستضعف مقابل مستکبر را تجهیز می کرد یا تبلیغاتی می کرد»
خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۸، ص۱۷۸.
این نهاد برخاسته از متن جامعه همچنان که در مقابله با بحران های برون مرزی نقش پررنگی ایفا می کند، در بحران های داخلی نیز نقش بخصوصی ایفا خواهد کرد.بحران وضعیت تنشی است که:۱- از قبل قابل حدس و مورد انتظار نمی باشد.۲- پاسخ صحیح و فوری لازم دارد.۳- روش های پیشگیری و سازگاری موجود توان پاسخگوی به آن را ندارند.۴- ارزش ها، اهداف، فرضیه های موجود را تهدید می کنند.
ماهنامه تدبیر، ص۳۲-۳۱، ش ۷۸.
بر اساس قوانین موجود مجموعه فعالیت های بسیج تحت پوشش و نظارت فرماندهی نیروی مقاومت بسیج، سپاه پاسداران انجام می گیرد.این نیرو موظف است با برنامه ریزی، آموزش و سازماندهی، تعیین امکانات و تجهیزات و هدایت و فرماندهی و کنترل، آمادگی بسیج را حفظ کند و با هر نوع تهدید داخلی و خارجی که حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و استقلال آن را به خظر بیندازد، مقابله نماید.بسیج در ارتباط با امنیت داخلی در حالت های عادی، غیر عادی، فوق العاده و بحرانی ماموریت ها و وظایف خاصی را به عهده دارد. در این بخش به ماموریت ها و وظایف بسیج در هر یک از وضعیت های عادی، غیر عادی، فوق العاده و بحرانی اشاره خواهیم داشت.
ماموریت های بسیج
...

پیشنهاد کاربران

واژه " پسیچ " از بن پسیچیدن یک واژه کهن پارسی است و به معنای مهیا کردن و آماده ساختن و فراهم نمودن برای یک کارسترگ رزمی یا رویدادهای پیش بینی نشده ، مانندآفندها ، خشکسالی ها ، کاستی ه و . . . که امروزه بسیج و بسیجی به معنای نیرو آماده مردمی برای انجام کاری های فرا سازمانی و خودجوش بکار برده می شود.

مهیا ، آماده ،
آمادگی رزمی ، مهیا برای دفاع یا حمله ،


بسیج ( MOBILIZATION ) :[اصطلاح جامعه شناسی] "آماده کردن" گروهها برای عمل جمعی.
منبع https://rasekhoon. net


بسیج:آماده و فراهم شده و ساخته
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بسیج" می نویسد : ( ( بسیج به معنی آماده و فراهم شده و ساخته است و در بیت صفتی است جدا افتاده از "چراغ "می تواند بود که "بسیج "ریختی از وسیگ باشد، صفت پساوندی ساخته شده از وس ( =بس ) در پهلوی " ) )
( ( چراغی است ؛ مر تیره شب را، بسیچ
به بد ، تا توانی، تو هرگز مپیچ! ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 203 )


بسیج یعنی مدرسه عشق


کلمات دیگر: