کلمه جو
صفحه اصلی

گلشن راز

فرهنگ فارسی

منظومه فارسی سروده شیخ محمود شبستری وی این کتاب را در جواب سوالات میر سید حسین هروی خلیفه شیخ بهائ الدین ملتانی سروده و معانی تصوف را در مثنویی شیرین در هزار بیت شرح داده است.

دانشنامه عمومی

مثنوی گلشن راز مهم ترین و مشهورترین اثر منظوم محمود شبستری است که در بردارندهٔ اندیشه های عرفانی وی می باشد. با وجود حجم اندکش، این کتاب یکی از یادگارهای پرارزش و بلندنام ادبیات عرفانی کهن فارسی است، که در آن بیان مفاهیم صوفیانه با شور، شوق، و روانی ویژه ای همراه گردیده است. مطابق شیوهٔ معمول عطار و مولانا، در این جا نیز، از حکایات و تمثیلات برای بیان و عرضهٔ مؤثّر معانی عرفانی و حکمی استفاده شده است.
قرآن
مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز
عرفان اسلامی
ادبیات عرفانی کهن فارسی
محمود شبستری
حافظ
اقبال لاهوری
تجرید (ادبیات)
شبستری این مثنوی را در پاسخ به پرسش های امیر حسینی هروی سروده است. در هفدهم ماه شوال سال ۷۱۷ فرستاده ای از خراسان مشکلات و مسائل مربوط به فهم و تبیین پاره ای از رموز و اشارات عرفانی را در قالب نامه ای منظوم در مجلسی با حضور شبستری می خواند..یکی از شعرهای او به نام (به نام ان که جان را فکرت اموخت) است که در کتاب فارسی ششم دبستان نوشته شده است. شبستری در قرن هفتم متولد شد.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی دربارهٔ گلشن راز می نویسد:
گلشن راز به صورت نظم است کسانی که با عالم شعر آشنایی دارند، به روشنی می دانند که هویت شعر براساس تخیل استوار گشته و هر اندازه یک شاعر از قدرت تخیل برخوردار باشد، شعر او نیرومندتر و زیباتر شناخته می شود. البته هر اندازه قدرت تخیل با زیبایی لفظ و بیان همراه باشد، جایگاه آن شعر والاتر خواهد بود. منظومه گلشن راز، نوعی شعر بوده و از زیبایی لفظ و بیان برخوردار است، ولی این منظومه گونه ای از شعر است که بیش از آنکه از تخیل سرچشمه بگیرد، براساس عقل و حکمت استوار شده است. این سخن دربارهٔ اشعار عرفای عالی مقام دیگر نیز صادق است.

دانشنامه آزاد فارسی

سرودۀ شیخ محمود شبستری، منظومه ای به فارسی در عرفان نظری. این مثنوی در پاسخ به هفده پرسش منظوم امیر سید حسین حسینی هروی دربارۀ پیچیدگی های تصوف نظری است. گلشن راز به زبانی بسیار نمادین و رمزی با الهام عالمانۀ شاعر در آرای رسمی صوفیه سروده شده است. نویسنده در این اثر جنونِ عشقِ فرودآمده از بهشت را طرح می کند که افلاطون آن را در فِدروس وصف کرده است. شبستری از واژگان عرفانی بسیار دقیقی استفاده می کند و در گزینش کلمات وسواسی فراوان می ورزد. ایجازی که او در سرودن این کتاب به کار برده، در ادب فارسی کم مانند است. شروح بی شماری بر آن نوشته شده که گلچین معانی آن ها را در گلشن راز و شروح آن (۱۳۴۴ش) گرد آورده است. اولین بار این اثر در تبریز منتشر شد (۱۲۶۱ق). به زبان های انگلیسی (لندن، ۱۸۸۰) آلمانی ( وین، ۱۸۳۸) ترجمه شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] مثنوی گلشن راز تالیف شیخ محمود بن عبدالکریم شبستری در قرن هشتم قمری و از کتاب های مهم منظوم ادبیات عرفانی است. نگارش این مثنوی به درخواست رکن الدین امیرحسین هروی سادات انجام شده است.
میر حسینی سوالات فلسفی و عرفانی خویش را از شیخ محمود شبستری می پرسد و شیخ شبستری با بیان تمثیل های فلسفی و قاعده های فلسفی و نکات عرفانی به سوالات پاسخ می دهد. شیخ شبستری برای فهم کامل، گاهی اشارت های عرفانی می کند. شیخ شبستری فلسفه اسلامی را در حد کمال و در فلسفه اسلامی مرز بین خطا و صحت را دقیق بیان و سالک طریقت را راهنمایی کرده است.
شرح مفاتیح الاعجاز از شمس الدین محمد اسیری لاهیجی و شرح روضۀ اطهار از شاه نعمت الله ولی از شروح مهم بر مثنوی گلشن راز هستند.

پیشنهاد کاربران

کتابی است

اثر منظوم شیخ محمود شبستری در پاسخ به 13 سوال مهم در زمینه عرفان

من که باشم مرا از من خبر کن
چه معنی دارد اندر خود سفر کن!
کسی نمیتواند ترا خبر کند که کی هستی، غیر از خود تو. دیگران فقط میتوانند هزار و یک بیت در گوش تو بسرایند و ترا اغفال نمایند. من هم در پاسخ به این سوال چند بیتی را زمزمه میکنیم ، تو خود مختاری یا بپذیری یا آنرا در زنبیل باطلات بیافکنی.
حتما تاکنون مفاهیم ازل و ابد را شنیده ای که صاحب نظران گویند هردو از صفات باری تعالی اند. تعریف اولی بی آغازی است به سمت گذشته و دومی بی پایانی در جهت آینده و نقطه وصل این دو نیم خط نیمه متناهی لحظه حال باشد. حالا از خود میپرسم که طول لحظه حال چند و چون باشد؟ یک ثانیه، یک دقیقه، یک ساعت یا یک روز و یک شب و هفته و ماه و فصل و سال؟ پاسخ این سوال را یک دانشمند آلمانی به نام ماکس پلانگ از طریق محاسبات ریاضی به انسان اندیشمند و جستجو گر ارائه داده است که برابر با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه می باشد . غیر از عرفان دینی، عرفان علمی هم داریم که به جای بازی کردن با حروف و کلمات و مفاهیم از قبیل کاف و نون و کونین، با محاسبات ساده ریاضی موجب شگفت و اعجاز نظر بیننده و خواننده میگردند. سحر و جادو و بافندگی هم در طول تاریخ دارای جذابیت خاص خود بوده است. کارل مارکس براین باور بود که در عصر وی به سهولت میتوان مچ پیامبران را در حین بازی شعبده بازی گرفت و پَت آنان را نقش بر آب کرد و بافندگی آنها را پنبه نمود. قصد این حقیر در این جا این نیست که بافندگی زیبای عارفان را رشته نمایم. هدفم بیشتر لمس و درک حقیقت می باشد. تعاریفی که در مورد مفاهیم ازل و ابد تاکنون ارائه گردیده اند، کنجکاوی روح جستجوگر این حقیر را قانع ننمودند ، لذا به خود مراجعه کردم تا حقیقت و واقعیت این مفاهیم را دریابم . تعریف این حقیر به شرح زیر است:
طول عمر محتوای عوالم معنوی شامل کلیه موجودات زنده و غیر زنده در آنها توسط لحظه ازل و طول عمر عوالم مادی توسط لحظه ابد رقم زده می شوند. لحظات ازل و ابد هرکدام برابر با لحظه حال میباشند و لحظه حال برابر با زمان پلانک که در بالا به آن اشاره شد. لحظه حال را میتوان به زبان عرفان دینی ، ظهور زمانی خود خداوند پنداشت که با قدرت لایه تناهی بطور همزمان در کلیه جهان معنوی و مادی همه چیز و همه کس را با خود به سمت آینده به حرکت در می آورد طوریکه حتا یک ذره نور یا یک ذره اتمی پشت سرش به حال خود باقی نمی ماند و یک ذره نور یا یک ذره اتمی قادر نخواهد بود که جلو تر از قدم مبارک وی سبقت بگیرد. زمانیکه این تصویر خیالی را دریافت و هضم و جذب و درک کردیم و آنرا به احساس کشیدیم، آنگاه در خواهیم یافت که سفر در خود یک واقعیت است و نه یک سفر خیالی شاعرانه و عارفانه.
بیزمانی و بیمکانی : صاحب نظران بخصوص دینی در تعاریف این مفاهیم بر این باورند که هردوی آنها بازهم از صفات خداوند متعال میباشند و به معنای عدم وجود زمان و مکان . این تعریف باز هم در طی سفر در خود، نتوانست کنجکاوی روح جستجوگر این حقیر را بطور تام قانع نماید، لذا به فکر فرو رفتم که خود پاسخی در خور نیاز اقناع روحی خویش بیابم. در این باره به حقیقتی دست یافتم که بیان آن در قالب حکایت و تمثیل به شرح زیر می باشد: بیزمانی و بیمکانی که از صفات خداوند می باشند و همانطور که بر طبق بینش عارفان بزرگ فارسی زبان که جهان و کلیه موجودات زنده و غیر زنده درون آن جملگی ظهور و تجلی اسماء و صفات آن بزرگوار دانا و توانا میباشند، آنگاه بیزمانی و بیمکانی هم مثل بقیه ضرورتا تجلی یافته و به واقعیت عینی تبدیل گردیده اند. از خود پرسیدم پس کجا هستند ؟ پاسخ این سوال به شرح زیر است : همانطور که از دیدگاه علم تجربی بخصوص علم فیزیک ، ماده و پاد ( ضد ) ماده، ذره و ضد ذره موجوداتی خیالی نبوده بلکه واقعیت دارند، همانطور هم باید زمان و ضد زمان، مکان و ضد مکان موجوداتی واقعی و عینی باشند. در ادامه سفر به اعماق خود به این نتیجه رسیدم که ضد زمان و ضد مکان چیز های دیگری نیستند غیر از بیزمانی و بیمکانی. لذا بر خلاف تعاریف ارائه شده توسط صاحب نظران، این حقیر بر این باور است که این مفاهیم به معنای عدم وجود زمان و مکان نبوده بلکه دوقلو های همزاد زمان و مکان معمولی می باشند. تفاوت این ضدین با اضداد ذره - ضد ذره در این است که پس از رسیدن به هم ، همدیگر را متقابلا نابود نکرده و به پرتو یا اشعه تبدیل نمی گردند بلکه مثل عاشق و معشوق انسانی در آغوش همدیگر به رقص و پایکوبی مشغول می شوند و آهنگ و ریتم پای آنها دارای فرکانس یا بسامدی به اندازه معکوس زمان پلانک خواهد بود که برابر است با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه. هیج موجودی در طبیعت و کیهان حتا امواج و ذرات نور نمیتوانند با این سرعت برقصند یا نوسان داشته باشند. از لحاظ عددی اندازه و قدر این ذرات بیزمانی و بیمکانی برابر با همان اندازه و قدر ابعاد زمان و مکان معمولی اند . همانطور که زمانمکان یک مختصات چهار بعدی میباشد، بیزمانی و بیمکانی هم یک مختصات چهار بعدی است که روی همدیگر ، نوسانگر های بنیادی هشت قطبی را تشکیل می دهند. کلیه ذرات مادی و ذرات نور از تراکم شدید بخشی از این رقاصان نوسانگر بنیادی ( حدود پنج تا هشت در صد آنها ) در اولین لحظات انبساط کیهانی بر اثر وقوع مه بانگ آفریده شده اند و بقیه آنها در قالب سیاه چاله های ریز و درشت در سراسر کیهان پخش گردیده اند و علم کیهان شناسی بدون اینکه از اصالت وجودی آنها اطلاع داشته باشد ، آن بخش نامرئی از کیهان را تحت عناوین انرژی و ماده تاریک نامگذاری کرده است. لذا سیاه چاله ها موجودات عجیب و غریب و راز آلودی نیستند بلکه همان بخشی از نوسانگر های بنیادی هشت قطبی زمانمکان و بیزمانی بیمکانی اند که در قالب ذرات ماده و نور در نیامده اند. ظلمت آنها در حقیقت روشنایی ماورایی ( بر تر از روشنایی نور معمولی ) است که در مقابل چشم تلسکوب ها ظلمانی جلوه گر میشوند. همانطور که عارف در گلشن راز می فرماید که پنهانی خداوند در مقابل دیدگان سر نظاره گر ، بر اثر پیدایی شدید نور وی می باشد. به این معنا که وجود خداوند از پیدایی بی حد و حصر در مقابل دید ما انسان ها ناپدید گردیده است و طبق باور دینی به عالم غیب پناه برده است.
سفر در خود ادامه دارد ، انشالله اگر فرصتی دیگر دست داد به حمد باریتعالی باهم سفر را ادامه میدهیم. به اختصار پیشاپیش خدمت خواننده گرامی عرض می نماییم که غیر از این وادی شش وادی دگر در سر راه است. گر زنی و گر مرد بدان که این سرنوشت جنسی تنها و جاودانه نیست.


کلمات دیگر: