غرانیق در ادبیات
اسلامی اشاره به ماجرایی دارد که بر اساس برخی منابع مانند تاریخ طبری،
محمد پیامبر اسلام در دوران زندگی در مکه در حال خواندن سوره نجم بود که شیطان دو آیه کوتاه در دهان وی قرار داد و سپس توسط جبرئیل از وحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن مطلع شد. تقریباً همگی مسلمانان سراسر قرون، این داستان را ساختگی دانسته و رد می کردند، بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیات شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط
سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۷، شابک ۴–۱–۹۰۹۷۴–۹۶۴
لغت نامه دهخدا، مدخل غرانیق
مهاجرانی، عطاءالله، نقد توطئهٔ آیات شیطانی، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶، شابک ۱–۳۷۵–۴۲۳–۹۶۴
ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، تهران:دارالکتب اسلامیه، چاپ بیست و دوم، ۱۳۸۲، شابک ۴–۰۲۲–۴۴۰–۹۶۴
کارن آمسترانگ (Karen Armestrong)؛ محمد (ص)، زندگی پیامبر اسلام MUHAMMAD,ABiography of Prophet، ترجمه کینوش حکمتی، تهران: حکمت، چاپ دوم ۱۳۸۶، شابک ۱–۰۹–۸۷۱۳–۹۶۴–۹۷۸
غرانیق، جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردن بلندی دارد و سپید یا سیاه رنگ است، به معنای جوان سپید زیباروی نیز به کار رفته است. برخی غرنوق را
لک لک،
بوتیمار (غم خورک) نیز معنا کرده اند. از این رو این آیات را غرانیق می نامند که به گمان اعراب
بت ها، مانند پرندگان، به آسمان عروج می کنند و برای پرستندگان خود شفاعت می نمایند، نزدیکی معنایی دارد.
در سال ۶۱۵ میلادی (۸ ق. ه)، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند. طبق اساس نامه عروه (مندرج در طبری) اکثر مهاجران پس از قویتر شدن اسلام -به دنبال اضافه شدن
عمر و
حمزه به مسلمانان- به شهر خود بازگشتند. اما داستانی کاملاً متفاوت در مورد دلیل بازگشت مهاجران حبشه به مکه بیان شده است. این داستان که با نام «غرانیق» شناخته شده است در متون تاریخی نقل شده است. اما این مسئله در سیره
ابن هشام و احتمالاً در سیره
ابن اسحاق نقل نشده است. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — که دختران الله خوانده می شدند — را پذیرفت، آن ها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست، در این سوره (آیه های ۱۹ و ۲۰) اشاره ای به سه بت معروف اعراب جاهلیت (
لات، عزی و
منات) هست. طبق داستان غرانیق محمد دو آیهٔ دیگر در ادامهٔ این دو آیه خوانده است که بعدها به عنوان اینکه این آیه ها را شیطان بر زبان محمد جاری ساخته است و محمد از ابراز آن پشیمان شده است از متن قرآن حذف شده است. متن دو آیهٔ ادعا شده چنین است:
«(به عربی: تلک غرانیق العلی. فسوف شفاعتهن لترجی)» معنی آن به فارسی چنین است: «ایشان مرغان بلندپروازند که بر شفاعتشان امید می رود». نام ماجرا از همین واژهٔ غرانیق که در متن
عربی دیده می شود گرفته شده است. ادامهٔ ماجرا چنین است که سرانجام محمد آیهٔ سجده را خواند و مسلمانان و نامسلمانان به سجده افتادند. این رفتارها و گفتارها نوعی سازش با نامسلمانان تلقی می شد. مسلمانان مهاجر پس از شنیدن این خبر به مکه بازگشتند. در ادامه این روایت ها نقل می کنند، پس از نازل شدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیه ها را پس گرفت.