کلمه جو
صفحه اصلی

داراب

فارسی به انگلیسی

darab

فرهنگ اسم ها

اسم: داراب (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dārāb) (فارسی: داراب) (انگلیسی: darab)
معنی: دارنده، شان و شکوه، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) شاه ایران از سلسله ی کیانی، پسر بهمن و همای، که مادرش او را در شیرخوارگی در صندوقی نهاد و به آب انداخت، او وقتی بزرگ شد سلطنت را بازگرفت و با دختر فیلقوس پادشاه روم ازدواج کرد، ولی بعداً او را نزد پدرش بازگرداند، اسکندر ( ذوالقرنین ) از این ازدواج زاده شد، سپس داراب با زن دیگری ازدواج کرد و او پسری آورد به نام دارا که جانشین داراب شد، ) داراب نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس، دارنده ( = دارا، داریوش )، دارا و داریوش، ( در اعلام ) ( در شاهنامه ) پسر بهمن و همای چهرزاد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر بهمن پادشاه کیانی و همای چهرزاد

(تلفظ: dārāb) دارنده (= دارا ، داریوش) ، ← دارا و داریوش ؛ (در اعلام) (در شاهنامه) پسر بهمن و همای چهرزاد .


فرهنگ فارسی

۱ - بخش داراب . یکی از بخشهای شهرستان فسادر جنوب شرقی شهرستان و در جنوب بخش نیریز . قسمت شمالی بخش کوهستانی و زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل دارد. در قسمت جنوب هوای بخش گرم میباشد . شغل اهالی زراعت و گله داری و باغبانی و کسب است . مجموع قری و قصبات آن ۱۳۳ و درحدود ۱٠۶۲۸۹ تن جمعیت دارد . قصبه مرکز بخش نیز (( داراب ) ) نام دارد. ۲ - شهر داراب . مرکز بخش داراب و یکی از شهرهای قدیمی فارس است . نام آن در دوره پیش از اسلام (( داراب گرد ) ) بود که عرب آنرا به (( داراب جرد ) ) تعریب کرده و خرابه های آن در جنوب غربی (( داراب ) ) موجود و بقلعه دهیا معروف است . این قصبه در ۱۱۱ کیلومتری خاور فسا واقع است و بوسیله راههای اتومبیل رو بشهر مزبور و شهرهای لار و جهرم و بندرعباس و سیرجان مربوط است . جمعیت آن ۱۷۷۶۴ تن است .
نام یکی از شهرهای کهن چین که در کنار اقیانونس آرام بوده است .

لغت نامه دهخدا

داراب . (اِ) رَب آب است که پرورنده و رب النوع خوانند. (برهان ). || کرّوفرّ و شأن و شوکت و خودنمائی . (برهان ). و به این معنی مصحف «دارات » است . (حاشیه ٔ برهان ). رجوع به دارای گونه و دارای شود. || میرآب که دارنده آب باشد. (لغات محلی شوشتر خطی ).


داراب . (اِخ ) (دستور...) نام یکی از پارسیان هند است که آنکتیل دوپرون برای آموختن اوستا و فرهنگ ایران باستان از سال 1758 تا 1761 در حقیقت شاگرد او بوده است . (فرهنگ ایران باستان پورداود ص 20-21).


داراب . (اِخ ) دارای اکبر. (برهان ).رجوع به دارا و داریوش شود. || داراب نام دخترزاده ٔ مهین بهمن هم هست . (برهان ). پسر بهمن از همای . رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی پادشاهی داراب شود.


داراب . (اِخ ) دستور داراب پالن . دستور پارسی که در شهر نوسازی از بلاد هند میزیسته . وی در جزو کتاب خود موسوم بفرضیّات ، نامه ٔ اعمال مخصوصی ، که باید درهر یک از سی روز ماه انجام داد برشته ٔ نظم کشیده . این منظومه و منظومه ٔ دیگر همین دستور موسوم بخلاصه ٔ دین ، بنا به گفته ٔ سراینده ٔ آنها از یک کتاب پهلوی برشته ٔ نظم فارسی درآمده است ... (خرده اوستا ص 189).


داراب . (اِخ ) دهی از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب 28هزارگزی راه شوسه ٔ سراب به تبریز. جلگه . معتدل . سکنه ٔ آن 1405 تن است . آب از نهر و چاه .محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت ، گله داری . راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 204).


داراب . (اِخ ) دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور 27 هزارگزی باختر چگنه ٔ بالا. کوهستانی . معتدل و دارای 1043 تن سکنه . آب مشروب از قنات . محصول عمده آنجا غلات . شغل اهالی زراعت ، کرباس بافی . راه آن اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 - ص 159).


داراب . (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان فسا و در جنوب خاوری شهرستان واقع [ است ] . حدود آن بقرار زیر است : از شمال بخش نیریز. از جنوب بخش مرکزی لار. از خاور بخش حاجی آباد شهرستان بندرعباس . از باختر بخش اصطهبانات و بخش مرکزی فسا. قسمت شمالی بخش منطقه ٔ کوهستانی و دارای زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای معتدل . در قسمت جنوب که دهستانهای حاجی آباد، ایزدخواست ، خسویه ، هشیوار، رودبال وفارود واقع شده هوای بخش گرم میباشد. کوهستان شمالی معروف بسرکوه داراب است که مستور از جنگلهای طبیعی و مصنوعی و دارای چشمه های فراوان و درختان انجیر، گردو و بادام است . گل سرخ و انگور یکی از منابع بزرگ ثروت بخش است . آب مشروب و زراعتی بخش در قسمت های شمالی از چشمه و قنات و در قسمتهای جنوبی از چاه ، و زراعت نواحی اخیر صرفنظر از قرائی که در کنار رودخانه بشار و عکس رستم واقع شده اند دیمی است . محصولات بخش عبارتند از: غلات ، حبوبات ، پنبه ، تریاک ، مرکبات ، خرما، لبنیات ، برنج ، توتون ، پشم ، پوست و میوه جات . شغل اهالی بخش : زراعت ، گله داری ، باغبانی و کسب - صنایع دستی معموله : قالی و گلیم بافی . این بخش از نه دهستان رودبال ، فسارود،شاهیجان ، هشیوار، حاجی آباد، ایزدخواست ، خسویه ، قریةالخیر، رستاق و کوهستان تشکیل یافته . مجموع قرا و قصبات آن 133 و نفوس آن 46000 است . در قسمتهای جنوبی بخش و حوالی قصبه ٔ داراب که مرکز بخش میباشد ایلات عرب و باصری قشلاق کرده و ایل بهارلو و اینانلو در بخش تخته قاپو شده اند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ص 95).


داراب . (اِخ ) نام یکی از شهرهای کهن چین که در کنار اقیانوس آرام بوده است . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 168 شود.


داراب. ( اِ ) رَب آب است که پرورنده و رب النوع خوانند. ( برهان ). || کرّوفرّ و شأن و شوکت و خودنمائی. ( برهان ). و به این معنی مصحف «دارات » است. ( حاشیه برهان ). رجوع به دارای گونه و دارای شود. || میرآب که دارنده آب باشد. ( لغات محلی شوشتر خطی ).

داراب. ( اِخ ) دارای اکبر. ( برهان ).رجوع به دارا و داریوش شود. || داراب نام دخترزاده مهین بهمن هم هست. ( برهان ). پسر بهمن از همای. رجوع به شاهنامه فردوسی پادشاهی داراب شود.

داراب. ( اِخ ) ( دستور... ) نام یکی از پارسیان هند است که آنکتیل دوپرون برای آموختن اوستا و فرهنگ ایران باستان از سال 1758 تا 1761 در حقیقت شاگرد او بوده است. ( فرهنگ ایران باستان پورداود ص 20-21 ).

داراب. ( اِخ ) دستور داراب پالن. دستور پارسی که در شهر نوسازی از بلاد هند میزیسته. وی در جزو کتاب خود موسوم بفرضیّات ، نامه اعمال مخصوصی ، که باید درهر یک از سی روز ماه انجام داد برشته نظم کشیده. این منظومه و منظومه دیگر همین دستور موسوم بخلاصه دین ، بنا به گفته سراینده آنها از یک کتاب پهلوی برشته نظم فارسی درآمده است... ( خرده اوستا ص 189 ).

داراب. ( اِخ ) داراب پسر ارفحشد یکی از حکام جزء در سیستان و بقول نویسنده مجمل التواریخ و القصص یکی از پادشاهان عجم بوده است. رجوع به مجمل التواریخ و القصص بتصحیح مرحوم بهار ص 520 شود.

داراب. ( اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان فسا و در جنوب خاوری شهرستان واقع [ است ]. حدود آن بقرار زیر است : از شمال بخش نیریز. از جنوب بخش مرکزی لار. از خاور بخش حاجی آباد شهرستان بندرعباس. از باختر بخش اصطهبانات و بخش مرکزی فسا. قسمت شمالی بخش منطقه کوهستانی و دارای زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای معتدل. در قسمت جنوب که دهستانهای حاجی آباد، ایزدخواست ، خسویه ، هشیوار، رودبال وفارود واقع شده هوای بخش گرم میباشد. کوهستان شمالی معروف بسرکوه داراب است که مستور از جنگلهای طبیعی و مصنوعی و دارای چشمه های فراوان و درختان انجیر، گردو و بادام است. گل سرخ و انگور یکی از منابع بزرگ ثروت بخش است. آب مشروب و زراعتی بخش در قسمت های شمالی از چشمه و قنات و در قسمتهای جنوبی از چاه ، و زراعت نواحی اخیر صرفنظر از قرائی که در کنار رودخانه بشار و عکس رستم واقع شده اند دیمی است. محصولات بخش عبارتند از: غلات ، حبوبات ، پنبه ، تریاک ، مرکبات ، خرما، لبنیات ، برنج ، توتون ، پشم ، پوست و میوه جات. شغل اهالی بخش : زراعت ، گله داری ، باغبانی و کسب - صنایع دستی معموله : قالی و گلیم بافی. این بخش از نه دهستان رودبال ، فسارود،شاهیجان ، هشیوار، حاجی آباد، ایزدخواست ، خسویه ، قریةالخیر، رستاق و کوهستان تشکیل یافته. مجموع قرا و قصبات آن 133 و نفوس آن 46000 است. در قسمتهای جنوبی بخش و حوالی قصبه داراب که مرکز بخش میباشد ایلات عرب و باصری قشلاق کرده و ایل بهارلو و اینانلو در بخش تخته قاپو شده اند. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ص 95 ).

داراب . (اِخ ) داراب پسر ارفحشد یکی از حکام جزء در سیستان و بقول نویسنده ٔ مجمل التواریخ و القصص یکی از پادشاهان عجم بوده است . رجوع به مجمل التواریخ و القصص بتصحیح مرحوم بهار ص 520 شود.


داراب . (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش داراب شهرستان فسا و یکی از شهرهای قدیمی فارس و نام اولی آن دارابجرد بوده و خرابه های آن در جنوب غربی داراب موجود و بقلعه ٔ دهیار معروف است و از لحاظ سبک ساختمان و استحکام بنا بسیار قابل توجه و نیز بقایای یک مسجد سنگی در شش هزارگزی خاور قصبه موجود است که فقط ستونها و قسمتی از سقف آن باقی و بتاریخ رمضان 652 هَ . ق . تعمیر شده است . این قصبه در یکصد و یازده هزارگزی خاور فسا واقع و بوسیله ٔ راههای اتومبیل رو بشهرهای لار و جهرم و بندرعباس و سیرجان مربوط است . مختصات جغرافیایی آن بقرار زیر است : طول : 54 درجه و 33 دقیقه ، عرض 28 درجه و 47 دقیقه . و ارتفاع آن از سطح دریا 1181 متر میباشد. هوای قصبه گرم و مالاریائی و آب مشروب آن از چشمه و قنات و رودخانه ٔ رودبال تأمین میگردد. سکنه ٔآن مطابق آخرین آمار 6386 تن است . شغل اهالی آن زراعت و کسب ، صنعت دستی عمده قالی بافی . در حدود 250 باب دکان و یک بازار سرپوشیده ، یک دبیرستان و دو دبستان دارد. از ادارات دولتی : بخشداری ، شهربانی ، دارایی ، دادگاه ، ژاندارمری ، بهداری ، فرهنگ ، ثبت ، آمار، پست وتلگراف و تلفن ، کشاورزی ، دامپزشکی ، اوقاف و اداره راه در قصبه موجود است بعلاوه شعبه بانک ملی و یک بیمارستان دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 صص 95-96).


دانشنامه عمومی

داراب یکی از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان داراب است. داراب با دیرینگی چندهزارساله در جنوب شرقی استان فارس ایران واقع است. فاصله شهر داراب تا شیراز ۲۴۵ کیلومتر می باشد. شهرستان های نیریز، فسا، استهبان، جهرم، زرین دشت، لارستان همسایه است؛ و از سمتی دیگر با سیرجان استان کرمان واستان هرمزگان هم مرز است. سوغات شهرستان داراب معمولاً مرکبات این شهر است و از بین همهٔ مرکبات میوه پرتقال داراب در کل استان فارس و حتی ایران نمونه و مثال زدنی است.
تنگه رغز واقع در منطقه فسارود که دارای ۶۴ تنگه و ۱۲ تنگه اصلی است و همواره و هرساله پذیرای بسیاری از مردم کشور و خارج از کشور است.
آتشکده آذرخش (مشهور به مسجد سنگی) در فاصله هفت کیلومتری جنوب شرقی شهر داراب و در دامنه کوهی مشهور به کوه پهنا بنایی در دل کوه وجود دارد که در نزداهالی مشهور به مسجد سنگی می باشد این بنا که به اعتقاد برخی در ابتدا معبد مهر پرستان آریایی بوده در عصر ساسانبان (یا قبل از آن) تبدیل به آتشکده می شود؛ و در زمره آتشکده های مهم زردشتیان بوده است. پس از اسلام نیز برای این معبد در قسمت جلوی آن محرابی می سازند وآنرا به مسجد تبدیل می کنند. در کنار معبد قسمتی وجود دارد که مخصوص استراحت خادمان معبد بوده است.
نقش شاپور در فاصله چهار کیلومتری جنوب شهر داراب و در دامنه جنوبی کوه پهنا نقش مهمی از دوران ساسانیان قرار دارد که در نزد اهالی به نقش رستم یا نقش شاهپور مشهور می باشد این نقش که در ارتفاع ۷ متری از سطح زمین نقر گردیده صحنه پیروزی پادشاه ساسانی بر سپاه روم را نشان می دهد مساحت نقش حدود ۶۳ متر مربع می باشد و در وسط آن تصویر پادشاه سوار بر اسب دیده می شود و در مقابل آن تصویر اسرای رومی با سرهای برهنه همراه با فرماندهانشان و یک کالسکه همراه با غنائم جنگی قرار دارد فرمانده سپاه روم از پادشاه ایران طلب عفو می نماید و پادشاه به علامت بخشش دست خود را بر سر وی قرار داده است.
آتشکده آذرجوی یکی از آتشکده های عصر ساسانی، در فاصله ۱۰ کیلومتری غرب شهر قرار گرفته است این آتشکده که بنا به گفته مسعودی در مورج الذهب از مقدس ترین و مهم ترین آتشکده های زردشتیان محسوب می شده همانند اکثر آتشگاه های این دوره به سبک چهار تاقی با گنبد مدور و بر روی صفحه عظیمی بنا شده است.
قصر بهرام در ۲۶ کیلومتری شمال داراب.
قصر آئینه (قصر دختر) (تنگ چک چک) که به آن قصر دختر هم می گویند در هشت کیلومتری روستای رستاق و در جنوب شرقی آن قرار دارد.
برج شاه نشین یا قلعه طلوع شجراین قصر در جنوب روستای رستاق قرار دارد. بر قله کوهی در این محل آثار برج بزرگی دیده می شود که این برج به نام «شاه نشین» معروف است. در نزدیکی آن آثار آسیابی دیده می شود که با باد کار می کرده و اینک به «آسیاب بادی» شهرت دارد.
آسیاب سنگی در قسمت شمالی مسجد سنگی یا آتشکده آذرخش دارابگرد آسیاب سنگی بزرگی قرار دارد که در دل کوه ساخته شده است این آسیاب دارای دو استوانه سنگی عظیم در بالای کوه است که از طریق آن ها آب مورد نیاز آسیاب تأمین می شده است.
قصر کیامرث این قصر در نزدیکی روستای نصیر آباد فورگ (داراب) و در شرق داراب قرار دارد آثار ساختمان گلی و آجری در آنجا دیده می شود قصر کیامرث یا کیومرث توسط بهمن پسر اسفندیار، پسر لهراسب ساخته شده است آثار آن موجود و در جوار روستای شاهمرز فرگ قرار دارد. در کنار جاده آسفالته قدیم داراب به بندرعباس قرار دارد و کسانی که از داراب به بندر عباس مسافرت می کنند آن را می بینند. این قصر که از دور به شکل کوهی خودنمایی می کند در بین اهالی به کوه بهمنی مشهور است.
لایزنگان روستای هدف گردش استان فارس وتولیدکننده بیشترین گل محمدی کشور
روستای نوایگان که به عنوان روستای نمونه گردشگری استان فارس انتخاب شده و تغییراتی در بافت روستا جهت هرچه بیشتر سنتی شدن روستا انجام داده اند که از جمله سنگ فرش کردن بیشتر کوچه ها به جای آسفالت می باشد. البته به جز خود روستا آبادی هایی که در کوه های اطراف روستا قرار دارد نیز از جمله مناطقی است که گردشگران زیادی را به خود جلب می کند.
بر پایه پژوهش های باستان شناسی قدمت این منطقه که در گذشته دارابگرد نامیده می شده به هزارهٔ پنجم قبل از میلاد (عصرسفال نخودی و مقارن با تمدن سیلک ۲ کاشان) می رسد. تپه هاوتل های باستانی مناطق مادوان و خسویه ازجمله آثار زیستگاه های انسانی در دوران ماقبل تاریخ درناحیه دارابگرد می باشند. بنای شهرکهن دارابگرد که آثارآن در ۷ کیلومتری جنوب شهر کنونی داراب قراردارد، بر اساس شواهد موجود به اوایل دوران هخامنشیان می رسد.
برمبنای روایات تاریخی ونوشته مورخین و نویسندگان متقدم مانند طبری، حمزه اصفهانی، یعقوبی، ثعالبی، بلعمی، ابن اثیر و… شهردارابگرد توسط دارای بزرگ که در ادبیات پهلوی و اسلامی از وی به نام داریوش بزرگ یادشده ایجاد می شود و فردوسی شاعر نامور ایران در این باره می گوید:
شهر قدیم دارابگرد در دوران هخامنشیان منطقه ای آبادان و پررونق بوده است. ظاهراً این منطقه تحت حکومت آریامنه قرار داشته است. در دوران سلوکیان و اشکانیان ولایت دارابگرد دارای حکومت نیمه مستقلی بوده که پادشاهان آن از حاکم پارس اطاعت می کرده اند. نام آخرین امیر دارابگرد در عصر اشکانیان پیری یا تیری بوده است و اردشیر بابکان سرسلسله ساسانیان در نزد وی پرورش می یابد.

گویش مازنی

الوار – چوب خیس را به طور ایستاده تکیه دادن


/daaraab/ الوار – چوب خیس را به طور ایستاده تکیه دادن

پیشنهاد کاربران

داراب یکی از شهرستان های فارس است که کاملا محزا از شهرستان فسا است ، همچنین قدمت داراب مربوط به دوره هخامنشیان است و از کهن ترین شهرهای ایران یاد می شود. داراب به معنی میر آب یا دارای اب است

اسم هم اوا


دارا داریوش

داراب ::دار ابه. بهی دار. بهترین نژاد. بهترین ریشه

مانند ::ایل بهداروند. به دار

دارابگرد شهری کهن در جنوب ایران و در استان فارس واقع است
این شهر از قدیمی ترین مکان های دارای تمدن در ایران عزیز است
در شاهنامه فردوسی به کرات از این شهر یاد میشود
زپستی برامد به کوهی رسید
یکی بیکران ژرف دریا بدید
بفرمود کز روم و از هندوان
بیارند کارازموده گوان
بجویند زان آب دریا بری
رسانند رودی به هر کشوری
چو بگشاد داننده زان آب بند
یکی شهر فرمود بس سودمند
چو دیوار شهر اندر اورد گِرد
وُرا نام کردند دارابگرد

*شاهنامه*

قدمت این شهر را به داریوش هخامنشی میرسانند

و در زمان اشکانیان نیز از شهرهای مهم ایران بود

تا اینکه اردشیر بابکان زاده شده در این شهر و رشد و نمو یافته در این خاک، قیام میکند و اول شهر دارابکرد را تسخیر میکند و بعد سراسر ایران را و به امپراطوری اشکانی پایان میدهد و امپراطوری ساسانیان را بنا میکند

امام حسن مجتبی علیه السلام در بند چهار صلحنامه اش با معاویه لعنت الله ، از وی مالیات شهر دارابگرد را خواستار میشود تا برای جانبازان و همسران شهدا تقسیم کند، این امام عزیز نماینده ای را رهسپار دارابگرد میکند ، دحیه کلبی که روزی نامه پیامبر بزرگ اسلام را به پادشاه روم برد نماینده امام حسن میشود در شهر دارابگرد ( دارابجرد ) ، ایشان شهید میشوند و در کنار شهر کهن و مدور دارابگرد بخاک سپرده میشوند تا اولین زیارتگاه اسلامی باشد در ایران. .

از مکان های تاریخی ان میتوان به قلعه دارابگرد
نقش برجسته شاهپور ساسانی که در دل کوه کنده کاری شده
اتشکده منحصربفرد اذرخش در دل کوه با معماری چشم نواز ساسانی
و قلعه ها و اثار تاریخی دیگر
و همچنین دارای منابع طبیعی زیبایی همچون ابشار فدامی با دونوع اب گرم و سرد

چشمه گلابی و سد رودبال داراب و تنگه ای زیبا معروف به عروس تنگه های ایران *تنگه رغز* اشاره کرد

از معروف ترین میوه های ان پرتقال و انار و لیمو و خرما و همچنین بزرگترین دشت گل محمدی دیم جهان را نیز دارد
. .
دین تمام مردم این شهرستان اسلام و همگی تشیع هستند و اقوام تُرک و عرب و فارس در کنار همدیگر زندگی میکنند

شهید شیخ زکریا در زمان قاجاریه علم قیام بر علیه بابی ها را می افرازد تا انکه طی نامه ای از اخوند خراسانی به نصیر الاسلام ملقب میگردد و از سوی اخوند خراسانی انگشتری فیروزه به ایشان هدیه میشود و بلاخره در این راه نیک به درجه رفیع شهادت نائل میگردد و اکنون مقبره ایشان در روستای زیبای نوایگان داراب است ، مقبره ای گلی و ساده

داراب همواره از شهرهای مهم ایران بود تا اینکه اکنون بفراموشی سپرده شد.

شهر من ، شهر من ای زادگهم
ز چه رو تنهایی
ز چه رو غافل از این دنیایی؟
پس چرا گشته ز دنیای تعالی
مدن شمع وجودت خاموش

تو کهن بوم و بری جاویدی که از ان
دود امیدی به هوا میخیزد

ما به امید خداوند بزرگ
دست ها تیشه کنیم
خاک را بشکافیم و تن خسته تو را
ز گل آریم برون

*شاعر حسین آزما*


کلمات دیگر: