کلمه جو
صفحه اصلی

تسامح


مترادف تسامح : اهمال، تساهل، تغافل، سهل انگاری، غفلت، فروگذاری، مدارا، مسامحه، مماطله ، سختگیری، مدارا کردن، تساهل نمودن، فروگذار کردن، نرمی کردن، آسان گرفتن

متضاد تسامح : جدیت، سخت کوشی

برابر پارسی : آسان گرفتن، رواداری، کم گرفتن، کوتاهی

فارسی به انگلیسی

laxity


negligence, indulgence, laxity

مترادف و متضاد

اهمال، تساهل، تغافل، سهل‌انگاری، غفلت، فروگذاری، مدارا، مسامحه، مماطله ≠ جدیت، سخت‌کوشی


۱. اهمال، تساهل، تغافل، سهلانگاری، غفلت، فروگذاری، مدارا، مسامحه، مماطله ≠ جدیت، سختکوشی
۲. سختگیری
۳. مدارا کردن، تساهل نمودن، فروگذار کردن، نرمی کردن
۴. آسان گرفتن


فرهنگ فارسی

← مدارا


آسان گرفتن بریکدیگر، مداراکردن، سهل انگاری
۱- ( مصدر ) آسان گرفتن مدارا کردن . ۲- کوتاهی کردن فرو گذار کردن . ۳- ( اسم ) سهل انکاری . جمع : تسامحات .

فرهنگ معین

(تَ مُ ) [ ع . ] (مص ل . ) آسان گرفتن ، مدارا کردن .

لغت نامه دهخدا

تسامح. [ ت َ م ُ ] ( ع مص ) با یکدیگرآسان فاگرفتن. ( زوزنی ). همدیگر آسانی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آسان گرفتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تساهل. ( زوزنی ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). سهل انگاری و اغماض و چشم پوشی و بی احتیاطی و بی پروایی و بی اهتمامی و نرمی و ملایمت بپاس خاطر کسی. ( ناظم الاطباء ). || جوانمردی کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || استعمال لفظ در غیر معنی حقیقی آن بدون قصد علاقه مقبوله ، و بدون نصب قرینه ای که دلالت بر آن کند. باعتماد بر فهم مخاطب.( چلیبی در حاشیه تلویح ). و در اصطلاحات سیدجرجانی : تسامح عبارتست از اینکه غرض از گفتار دانسته نشود، وبرای فهم آن نیازمند باشند بتقدیر لفظی دیگر. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به تعریفات جرجانی شود.

فرهنگ عمید

۱. آسان گرفتن بر یکدیگر، مدارا کردن.
۲. فروگذار کردن، سهل انگاری.

فرهنگ فارسی ساره

رواداری، کوتاه


فرهنگستان زبان و ادب

[علوم سیاسی و روابط بین الملل] ← مدارا

نقل قول ها

تسامح (مدارا، رواداری)

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تسامح در ادله سنن عنوان قاعده ای در فقه است.
تَسامُح (در ادلّۀ سنن)، عنوان قاعده ای در فقه که بر ضروری نبودن احراز شرایط حجیت خبر واحد در مستند احکام مستحب دلالت دارد.منظور از تسامح آسان گیری در پذیرش روایت ، و مراد از سنن احکام مستحبی است که گاه آن را به مکروهات و نیز به آداب و دستورات اخلاقی تعمیم می دهند.
← قاعده تسامح فرع براصل حجیت خبر واحد
تسامح در داد و ستد بویژه نسبت به آلات عبادت و نیز در واگذاری و استیفای حق، مستحب است. در معاملات و نیز موارد ادای حقوق مالی، آن مقدار از افزایش و کاهشی که بر حسب عرف و عادت مسامحه پذیر است، زیانبخش نیست. در ادامه به نمونه هایی از مصادیق تسامح در ابواب مختلف فقهی اشاره می شود.
← تسامح در زکات
ترک تکالیف واجب همچون نماز و حج از روی بی اعتنایی و سهل انگاری حرام و ترک سهل انگارانه همه سُنَن موجب سقوط شخص از عدالت است و سهل انگاری در حفظ امانت، ضمان آور است.
← نماز و تسامح
...

پیشنهاد کاربران

از روی احساس رفتار کردن بگونه ای که موجب نرمی و ملایمت غیر عقلایی شود

اسان گرفتن

عقب نشینی از اصول خود

دگراندیش پذیری

مدارا کردن با یکدیگر ( ملاحضه هم را نمودن )


کلمات دیگر: