محمدتقی شوشتری معروف به علامه شوشتری یا محقق شوشتری، که در بین مردم شوشتر مشهور به شیخ شوشتری و حاج شیخ بود، یکی از علما و دانشمندان معاصر است که در ساحت حدیث پژوهی فعالیت های بسیاری انجام داده است.
سید موسی شبیری زنجانی: یکی از اشخاصی که دقت نظر و معنویت و زهدِ شیخ جعفر شوشتری را به ارث برده است، نتیجه ایشان، آقای حاج شیخ محمدتقی شوشتری است، که هم خودشان و هم کتابشان «قاموس الرجال» را باید جزو حسنات عصر حاضر به شمار آورد؛ و از نسخه این کتاب می توان فهمید که کتاب های دیگر ایشان نیز بدین گونه است، و همه اینها جزو حسنات عصر حاضرند.
آیت الله جعفر سبحانی: ایشان (شیخ شوشتری) از زمره محققان انگشت شماری است که کتابی را نوشته، و پرونده آن را بازگذارده، و در طول پنجاه و اندی سال در تحقیق و تنقیح و تصحیح آن کوشیده است، و هرگز مانند برخی از پرکاران نیست که کتابی را می نویسند و آن را به دست استنساخ یا مطبعه می سپارند و رابطه خود را با آن قطع می کنند. به طور مسلم کتابی که به شیوه اخیر نوشته شده باشد، موج خیر نخواهد شد، و در ردیف کتاب های معمولی به شمار خواهد آمد و رنگ خلود و ابدیت به خود نخواهد گرفت؛ اما کتابی که پرونده آن تا مدت مدیدی به روی مؤلف و تمامی مراجعه کنندگان باز باشد، طبعاً بحر بیکرانی خواهد بود، و امواج هائل و عظیمی خواهد داشت… در مثل گفته اند: «خوشبخت کسی است که ذوقش را دریابد»، و به حق مؤلف ذوق خاصی در علم رجال داشته است.
دکتر علی شریعتی در ص ۸۰ کتاب «انسان و اسلام» می نویسد: «در همین حوالی، کوهی از علم و تحقیق، و در کنارش انبوهی از کار، در گوشه دورافتاده شوشتر نشسته، و نامش را هم کسی نشنیده است». همچنین در ص ۳۱ کتاب «مکتب، تعلیم و تربیت اسلامی» می نگارد: یکی از خصوصیات فرهنگ قدیم، انتشار علمی در سطح جامعه بوده است، چنان که بسیار بوده اند علمای برجسته که در روستاها یا شهرهای کوچک زندگی می کرده اند؛ از قبیل حاج ملا هادی سبزواری بزرگترین فیلسوف متأخر که در سبزوار ساکن بود، و در عصر ما علامه سمنانی و علامه شیخ محمدتقی شوشتری، نویسنده «قاموس الرجال» در شوشتر است.
دکتر سید جعفر شهیدی: با زندگانی عالم جلیل القدر، و محقق پارسای گوشه گیر از خلق کمتر کسی آشنایی دارد… آقای شوشتری در مولد خود سرگرم تتبع و تألیف است، و خود را چنان وقف این کار کرده اند که جز معدودی با زندگانی پر از ثمر این عالم بزرگوار آشنا نیستند. وقتی مجلد چهاردهم بهج الصباغه (تفسیر نهج البلاغه) به دستم رسید، آن چنان زیر سیطره شخصیت علمی و فعال او واقع شدم، که سطری چند به عربی به قلم آوردم، و با آنکه نه شاعرم و نه ادعای شاعری کرده و می کنم، چند بیتی برساختم و برای ایشان نوشتم که مطلع آن این بیت است:
محمدتقی شیخ شوشتری، فرزند شیخ محمدکاظم، که نتیجه ی شیخ جعفر شوشتری است، در سال ۱۳۲۰ ه. ق(۱۲۸۱ ه. ش) در نجف تولد یافت. پدرش اهل شوشتر و مادرش اهل کرمان بود. از خاندانی فرهیخته، دانشمند و اهل علم و فضل است، و پدران او سابقه مبارزاتی بر حاکمان را داشته اند، تا حدی که پدر او و نیز پدربزرگ او (فرزند شیخ جعفر شوشتری) به خاطر مخالفت و سخنرانی علیه رضاشاه تبعید شده بودند.
وی در مکتب، قرآن و خواندن و نوشتن و خط ترسل را فرا گرفت، و در هفت سالگی به شوشتر بازگشت، و چیزی نگذشت که مادرش دار فانی را وداع گفت. بعد از فوت مادر، مقدمات و سطح را نزد سید حسین نوری، سید محمد علی امام و سید علی اصغر حکیم -که اغلب از شاگردان پدرش بودند- گذراند، و پس از آن نیز با آموزش های استادانی نظیر محمدتقی شیخ الاسلام و سید مهدی آل طیب و پدر خود، در سن شانزده یا هفده سالگی به درجه اجتهاد نایل شد. وی با توجه به نبوغ و ذکاوت فراوانی که داشت، بسیاری از کتاب هایش را بدون استاد مطالعه می نمود: یعنی ابتدای هر کتابی را از استادان فرا می گرفت، و بقیه اش را خود مطالعه می کرد، و به خوبی آن را فرا می گرفت.
بعد از سال ۱۳۵۴ ه. ق(۱۳۱۴ ه. ش) به دلیل قانون کشف حجاب به همراه سید باقر حکیم از شوشتر به عتبات هجرت کرد، و در حوزه های علمیه کربلا و سپس نجف به کسب علوم و معارف اسلامی ادامه داد، و در همان جا بود که به حلقه درس شیخ آقا بزرگ تهرانی پیوست و از وی اجازه روایت دریافت کرد. او در آنجا اقدام به تألیف کتاب ارزشمند قاموس الرجال نمود و موفق به کسب اجازه از شیخ آقا بزرگ تهرانی گردید. او به سال ۱۳۶۰ ه. ق. (۱۳۲۰ ه. ش) پس از سپری شدن دوران رضاشاه به شوشتر مراجعت کرد و ضمن تدریس علوم اسلامی، به تحقیقات خود نیز ادامه داد، و سرانجام در بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۷۴ (۱۹ ذی الحجه ۱۴۱۵) در ۹۶ سالگی در شوشتر دار فانی را وداع گفت. شهرت وی به حدی بود که استادش شیخ آقا بزرگ تهرانی در دو جلد از کتاب الذریعه نام او را آورده، و دوازده عنوان از آثارش را یاد نموده است. اکنون منزل شخصی اش، وقف کتابخانه آستان قدس رضوی است.
سید موسی شبیری زنجانی: یکی از اشخاصی که دقت نظر و معنویت و زهدِ شیخ جعفر شوشتری را به ارث برده است، نتیجه ایشان، آقای حاج شیخ محمدتقی شوشتری است، که هم خودشان و هم کتابشان «قاموس الرجال» را باید جزو حسنات عصر حاضر به شمار آورد؛ و از نسخه این کتاب می توان فهمید که کتاب های دیگر ایشان نیز بدین گونه است، و همه اینها جزو حسنات عصر حاضرند.
آیت الله جعفر سبحانی: ایشان (شیخ شوشتری) از زمره محققان انگشت شماری است که کتابی را نوشته، و پرونده آن را بازگذارده، و در طول پنجاه و اندی سال در تحقیق و تنقیح و تصحیح آن کوشیده است، و هرگز مانند برخی از پرکاران نیست که کتابی را می نویسند و آن را به دست استنساخ یا مطبعه می سپارند و رابطه خود را با آن قطع می کنند. به طور مسلم کتابی که به شیوه اخیر نوشته شده باشد، موج خیر نخواهد شد، و در ردیف کتاب های معمولی به شمار خواهد آمد و رنگ خلود و ابدیت به خود نخواهد گرفت؛ اما کتابی که پرونده آن تا مدت مدیدی به روی مؤلف و تمامی مراجعه کنندگان باز باشد، طبعاً بحر بیکرانی خواهد بود، و امواج هائل و عظیمی خواهد داشت… در مثل گفته اند: «خوشبخت کسی است که ذوقش را دریابد»، و به حق مؤلف ذوق خاصی در علم رجال داشته است.
دکتر علی شریعتی در ص ۸۰ کتاب «انسان و اسلام» می نویسد: «در همین حوالی، کوهی از علم و تحقیق، و در کنارش انبوهی از کار، در گوشه دورافتاده شوشتر نشسته، و نامش را هم کسی نشنیده است». همچنین در ص ۳۱ کتاب «مکتب، تعلیم و تربیت اسلامی» می نگارد: یکی از خصوصیات فرهنگ قدیم، انتشار علمی در سطح جامعه بوده است، چنان که بسیار بوده اند علمای برجسته که در روستاها یا شهرهای کوچک زندگی می کرده اند؛ از قبیل حاج ملا هادی سبزواری بزرگترین فیلسوف متأخر که در سبزوار ساکن بود، و در عصر ما علامه سمنانی و علامه شیخ محمدتقی شوشتری، نویسنده «قاموس الرجال» در شوشتر است.
دکتر سید جعفر شهیدی: با زندگانی عالم جلیل القدر، و محقق پارسای گوشه گیر از خلق کمتر کسی آشنایی دارد… آقای شوشتری در مولد خود سرگرم تتبع و تألیف است، و خود را چنان وقف این کار کرده اند که جز معدودی با زندگانی پر از ثمر این عالم بزرگوار آشنا نیستند. وقتی مجلد چهاردهم بهج الصباغه (تفسیر نهج البلاغه) به دستم رسید، آن چنان زیر سیطره شخصیت علمی و فعال او واقع شدم، که سطری چند به عربی به قلم آوردم، و با آنکه نه شاعرم و نه ادعای شاعری کرده و می کنم، چند بیتی برساختم و برای ایشان نوشتم که مطلع آن این بیت است:
محمدتقی شیخ شوشتری، فرزند شیخ محمدکاظم، که نتیجه ی شیخ جعفر شوشتری است، در سال ۱۳۲۰ ه. ق(۱۲۸۱ ه. ش) در نجف تولد یافت. پدرش اهل شوشتر و مادرش اهل کرمان بود. از خاندانی فرهیخته، دانشمند و اهل علم و فضل است، و پدران او سابقه مبارزاتی بر حاکمان را داشته اند، تا حدی که پدر او و نیز پدربزرگ او (فرزند شیخ جعفر شوشتری) به خاطر مخالفت و سخنرانی علیه رضاشاه تبعید شده بودند.
وی در مکتب، قرآن و خواندن و نوشتن و خط ترسل را فرا گرفت، و در هفت سالگی به شوشتر بازگشت، و چیزی نگذشت که مادرش دار فانی را وداع گفت. بعد از فوت مادر، مقدمات و سطح را نزد سید حسین نوری، سید محمد علی امام و سید علی اصغر حکیم -که اغلب از شاگردان پدرش بودند- گذراند، و پس از آن نیز با آموزش های استادانی نظیر محمدتقی شیخ الاسلام و سید مهدی آل طیب و پدر خود، در سن شانزده یا هفده سالگی به درجه اجتهاد نایل شد. وی با توجه به نبوغ و ذکاوت فراوانی که داشت، بسیاری از کتاب هایش را بدون استاد مطالعه می نمود: یعنی ابتدای هر کتابی را از استادان فرا می گرفت، و بقیه اش را خود مطالعه می کرد، و به خوبی آن را فرا می گرفت.
بعد از سال ۱۳۵۴ ه. ق(۱۳۱۴ ه. ش) به دلیل قانون کشف حجاب به همراه سید باقر حکیم از شوشتر به عتبات هجرت کرد، و در حوزه های علمیه کربلا و سپس نجف به کسب علوم و معارف اسلامی ادامه داد، و در همان جا بود که به حلقه درس شیخ آقا بزرگ تهرانی پیوست و از وی اجازه روایت دریافت کرد. او در آنجا اقدام به تألیف کتاب ارزشمند قاموس الرجال نمود و موفق به کسب اجازه از شیخ آقا بزرگ تهرانی گردید. او به سال ۱۳۶۰ ه. ق. (۱۳۲۰ ه. ش) پس از سپری شدن دوران رضاشاه به شوشتر مراجعت کرد و ضمن تدریس علوم اسلامی، به تحقیقات خود نیز ادامه داد، و سرانجام در بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۷۴ (۱۹ ذی الحجه ۱۴۱۵) در ۹۶ سالگی در شوشتر دار فانی را وداع گفت. شهرت وی به حدی بود که استادش شیخ آقا بزرگ تهرانی در دو جلد از کتاب الذریعه نام او را آورده، و دوازده عنوان از آثارش را یاد نموده است. اکنون منزل شخصی اش، وقف کتابخانه آستان قدس رضوی است.
wiki: محمدتقی شوشتری