[ویکی فقه] اِبْن ِحَنْبَلی ، ابوعبدالله رضی الدین محمد بن ابراهیم بن یوسف ابن عبدالرحمان حلبی (۹۰۸-۹۷۱ق /۱۵۰۲-۱۵۶۳م )، مورخ ، لغت شناس ، شاعر و فقیه حنفی مذهب بود.
اشتهار او به ابن حنبلی از باب انتساب به نیای بزرگش عبدالرحمان است که قاضی حنابله در حلب بود. پدرش (د ۹۵۹ق /۱۵۵۲م ) نیز به همین نام شهرت داشت و در حلب به کار فقه و حدیث مشغول بود. رضی الدین در حلب زاده شد و همان جا زیست و او را تاذفی ، منسوب به قریه تاذف در نزدیکی حلب نیز گفته اند. همچنین بنابر ادعای خود او که نیاکانش را از بنوربیعه دانسته ، ربعی نیز خوانده شده است . با آنکه حدود ۷۵ کتاب نوشته و سخت مورد تمجید بوده است ، از زندگی او چیزی نمی دانیم . گویی عمر او سراسر به تألیف یا تدریس در یکی از مدارس حلب گذشته و از هرگونه حادثه قابل ذکر تهی بوده است . منابع موجود حدود ۱۰۰ سال بعد به کار او پرداخته و همه به گفتاری کوتاه بسنده کرده اند. ابن حنبلی نظر به گستردگی شگفت مضامین کتاب هایش ، استادان بسیاری داشته است که برخی را در منابع ذکر کرده اند.
اساتید وی در علوم مختلف
او قرآن را نزد احمد باکزی، شرح شافیه جاربردی و شرح کافیه احمد هندی را نزد عبدالرحمان بن فخرالنساء، بخشی از صدرالشریعه در فقه حنفی را نزد ابن طاس بَصْتی ، مطوّل و حواشی جرجانی بر آن را نزد احمد هندی، شرج النّخبه ابن حجر در مصطلحات حدیث را نزد محمد بن شعبان دیروطی ، کتاب النّزهه در علم حساب را نزد خناجری، بلاغت را نزد موسی سرسولی (رسولی )، متن چَغْمینی در علم هیأت را نزد ولی الدین شروانی ، قواعد صرف و نحو و عروض و منطق را نزد علی حصکفی خواند. علاوه بر این او به تصوف نیز تمایل داشت و چنانکه خود گوید قادری مشرب بود. نیز در شرح احوال عبداللطیف جامی گوید که این شیخ در تکیه خسرویّه ، او را «تلقین ذکر» کرد و سپس یک «دستور العمل » به فارسی برای او نوشت ، زیرا به سبب تدارک سفر فرصت نوشتن آن را به عربی نداشت . آنگاه ابن حنبلی آن دستورالعمل را با اجازه شیخ به عربی ترجمه کرد و شعرهای فارسی آن را نیز به شعر عربی برگرداند. این رساله چون به تأیید شیخ رسید، میان دیگر صوفیان انتشار یافت .
آشنایی با ادبیات فارسی
از این روایت درمی یابیم که ابن حنبلی ، فارسی نیز می دانسته و حتی با ادب و شعر فارسی آشنا بوده و از آن تأثیر پذیرفته بوده است . البته هیچ اثری به زبان فارسی از او در دست نیست و خفاجی یکی از رباعیات او را که کاملاً هم وزن رباعیات خیام است نقل کرده و گفته است : مصراع چهارم آن از امثال عجم است . از سرگذشت او این را نیز می دانیم که در ۹۵۴ق حج گزارد و هنگام بازگشت ، چندی در دمشق ماند و انبوهی از علما از محضرش کسب دانش کردند.
شاگرد وی
...
اشتهار او به ابن حنبلی از باب انتساب به نیای بزرگش عبدالرحمان است که قاضی حنابله در حلب بود. پدرش (د ۹۵۹ق /۱۵۵۲م ) نیز به همین نام شهرت داشت و در حلب به کار فقه و حدیث مشغول بود. رضی الدین در حلب زاده شد و همان جا زیست و او را تاذفی ، منسوب به قریه تاذف در نزدیکی حلب نیز گفته اند. همچنین بنابر ادعای خود او که نیاکانش را از بنوربیعه دانسته ، ربعی نیز خوانده شده است . با آنکه حدود ۷۵ کتاب نوشته و سخت مورد تمجید بوده است ، از زندگی او چیزی نمی دانیم . گویی عمر او سراسر به تألیف یا تدریس در یکی از مدارس حلب گذشته و از هرگونه حادثه قابل ذکر تهی بوده است . منابع موجود حدود ۱۰۰ سال بعد به کار او پرداخته و همه به گفتاری کوتاه بسنده کرده اند. ابن حنبلی نظر به گستردگی شگفت مضامین کتاب هایش ، استادان بسیاری داشته است که برخی را در منابع ذکر کرده اند.
اساتید وی در علوم مختلف
او قرآن را نزد احمد باکزی، شرح شافیه جاربردی و شرح کافیه احمد هندی را نزد عبدالرحمان بن فخرالنساء، بخشی از صدرالشریعه در فقه حنفی را نزد ابن طاس بَصْتی ، مطوّل و حواشی جرجانی بر آن را نزد احمد هندی، شرج النّخبه ابن حجر در مصطلحات حدیث را نزد محمد بن شعبان دیروطی ، کتاب النّزهه در علم حساب را نزد خناجری، بلاغت را نزد موسی سرسولی (رسولی )، متن چَغْمینی در علم هیأت را نزد ولی الدین شروانی ، قواعد صرف و نحو و عروض و منطق را نزد علی حصکفی خواند. علاوه بر این او به تصوف نیز تمایل داشت و چنانکه خود گوید قادری مشرب بود. نیز در شرح احوال عبداللطیف جامی گوید که این شیخ در تکیه خسرویّه ، او را «تلقین ذکر» کرد و سپس یک «دستور العمل » به فارسی برای او نوشت ، زیرا به سبب تدارک سفر فرصت نوشتن آن را به عربی نداشت . آنگاه ابن حنبلی آن دستورالعمل را با اجازه شیخ به عربی ترجمه کرد و شعرهای فارسی آن را نیز به شعر عربی برگرداند. این رساله چون به تأیید شیخ رسید، میان دیگر صوفیان انتشار یافت .
آشنایی با ادبیات فارسی
از این روایت درمی یابیم که ابن حنبلی ، فارسی نیز می دانسته و حتی با ادب و شعر فارسی آشنا بوده و از آن تأثیر پذیرفته بوده است . البته هیچ اثری به زبان فارسی از او در دست نیست و خفاجی یکی از رباعیات او را که کاملاً هم وزن رباعیات خیام است نقل کرده و گفته است : مصراع چهارم آن از امثال عجم است . از سرگذشت او این را نیز می دانیم که در ۹۵۴ق حج گزارد و هنگام بازگشت ، چندی در دمشق ماند و انبوهی از علما از محضرش کسب دانش کردند.
شاگرد وی
...
wikifeqh: ابن_حنبلی