کلمه جو
صفحه اصلی

سوسیالیسم

فارسی به انگلیسی

socialism

فرهنگ فارسی

آموزه یا سامانه‌ای اجتماعی مبتنی بر فعالیت اقتصادی جمعی، با تأکید بر نقش دولت در هدایت خط‌مشی‌های اقتصادی و سیاسی


نامی که بمجموعه نظرات اقتصادیاجتماعی و سیاسی که تملک شخصی و وسایل تولید و مبادله را محکوم میسازداطلاق میشود. بنای سوسیالیسم عدم تساویهای اجتماعی است . سو سیالیسماز زمان افلاطون تا گراکوس بابوف جز مبنای اخلاقی چیزی نداشت.از آن پس عدم تساویهای مزبور را از نظر فن تشریح کردند و سپس پیشنهادهای مسکن در معرض افکار عموم گذاشته شد. در همین مسیر بود که در اواخر قر. ۱۹ م . سوسیالیسم دولتی و سپس در قر. ۲٠ انتروانسیونسیم - و پلانسیم بوجود آمد. پیروان سن سیمون و آسوسیاسیونیست ها فوریه و لوئی بلان در فرانسه اون در انگلستان بجای رژیم تملک شخصینوعی اجتماعی و عمومی ساختن دولتی یا فدرالیسم مشترک تولید کنندگان را پیشنهاد کردند و بر اثر آن انجمنهای [ تعاون مصرف ][ تعاون تولید ] بوجود آمد.باظهور مارکس و انگلز سوسیالیسم علمی یا مارکسیسم ایجاد شد . این مسلک خود را بدین محدود نمیسازد که تحولی در ماهیت امر ایجاد شودبلکه اعلام میدارد که تغییر و تحول در ماهیت امر ایجاد شود بلکه اعلام میدارد که تغییر و تحول اجتناب ناپذیر و نتیجه منطقی تناقضات داخلی رژیم سرمایه داریست . مارکسیسم مبنای عمل بسیاری از احزاب سوسیالیست جهان گردیده . این مسلک را لنینیسم دنبال کرده و آنرا مبنای احزاب کمونیست قرار داده است .
نامی که بمجموعه نظرات اقتصادی اجتماعی و سیاسی که تملک شخصی و وسایل تولید و مبادله و محکوم میسازد اطلاق میشود

فرهنگ معین

(سُ ) [ فر. ] (اِ. ) سیاستی است که بر اساس تقدم جامعه بر فرد و اولویت منافع و مصالح اجتماعی بر منافع فردی قرار گرفته است .

لغت نامه دهخدا

سوسیالیسم. [ س ُ سیا ] ( فرانسوی ، اِ ) نامی که بمجموعه نظرات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی که تملک شخصی و وسایل تولیدو مبادله را محکوم میسازد اطلاق میشود. بنای سوسیالیسم عدم تساویهای اجتماعی است. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

نظریه ای که هدف آن تعدیل ثروت و درآوردن عوامل و وسایل تولید به مالکیت عمومی و تسلط دولت بر مؤسسات بزرگ اقتصادی و صنعتی و منابع طبیعی به نفع همۀ مردم و جلوگیری از جمع شدن سرمایه در دست اشخاص معدود می باشد.

دانشنامه عمومی

جامعه خواهی، جامعه گرایی یا سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme، سوسیالیسم)، اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می کوشد، جامعه ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته باشند.
مارکسیسم
حکومت سوسیالیستی
سوسیالیسم دمکراتیک
سوسیال دموکراسی
سوسیال فمینیسم
اکو سوسیالیسم
سوسیالیسم تخیلی
مائو تسه تونگ
جمهوری دمکراتیک آلمان
اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
کاپیتالیسم
حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان
آدولف هیتلر
اقتصاد دستوری
کره شمالی
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و ادارهٔ صنایع توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع…
اگرچه اندیشه های مبتنی بر لغو مالکیت خصوصی پیشینهٔ زیادی در تاریخ دارد ولی جنبش سوسیالیستی بیشتر پس از شکل گیری جنبش کارگری در قرن نوزدهم میلادی اهمّیت سیاسی پیدا کرد. در آن قرن حزب های گوناگون که خود را سوسیالیست، سوسیال دموکرات و کمونیست می نامیدند با هدف لغو مالکیت خصوصی در اروپا و آمریکا شکل گرفت.
اما برخلاف تعریف رایج در سطح جهانی از سوسیالیسم، لغو مالکیت خصوصی به خودی خود نمی تواند توضیح کاملی را در مورد سوسیالیسم ارائه دهد. لنین در دولت و انقلاب می نویسد استراتژِی کمونیسم، لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و الغای کار مزدی است. جامعهٔ کمونیستی جامعه ای است که در آن هر کس بر طبق استعدادهایش کار می کند و بر اساس نیازش از مواهب آن بهره مند می شود. دست یافتن به چنین نظامی ملزومات خاص خود را دارد. از جمله می توان مرحلهٔ انتقالی یا فاز پایینی را نام برد. شرط دست یافتن به چنین نظامی بسط آگاهی طبقاتی و سازمان یابی کارگران حول منافع طبقاتی مشترک خویش است که خود به نبرد طبقاتی سرنوشت سازی تبدیل می شود. در این نبرد پرولتاریا سرانجام به پیروزی دست می یابد و بساط دنیای کهن جور و ستم روبیده می شود. در این هنگام دولت سرمایه داران سرنگون شده و به جای آن دولت سوسیالیستی یا حکومت کارگری بر مسند قدرت می ایستد. وظیفهٔ این دولت دفاع از دست آوردهای اقتصادی و سیاسی کارگران و سرکوب توطئه گری ها و سنگ اندازی طبقهٔ بورژوازی و هدایت جامعه به سوی جامعه ای بدون طبقه است. در این مرحله طبقات هنوز ملغی نشده اند؛ ضرورت وجودی دولت وجود دارد، امّا سوسیالیسم دورهٔ گذار به سوی زوال هرگونه دولتی است. دورهٔ گذار لغو طبقات اجتماعی است. در واقع سوسیالیسم حکومت کارگری است.

دانشنامه آزاد فارسی

سوسیالیسم (socialism)
جنبشی که هدف آن ایجاد جامعه ای بی طبقه از طریق استقرار مالکیت جمعی به جای مالکیت خصوصی ابزارهای تولید، توزیع، و بازار است. این اصطلاح برای توصیف شرایطی کاملاً متفاوت از هم مانند آنارشیسم و دموکراسی اجتماعی به کار رفته است. عقاید سوسیالیستی در دوران باستان، اوایل ظهور مسیحیت، و در میان فرقه های مسیحی متأخر همچون آناباپتیست ها و دِیگرها مطرح شد و در قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ ژان ژاک روسو، کلود سِن سیمون، فرانسوآ فوریه، رابرت اوئن، و دیگران این عقاید را به منزلۀ اهداف سیاسی روشمند مطرح کردند. (← مارکس، کارل و انگلس، فریدریش). اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ شاهد شکاف میان مخالفان مارکسیسم بود؛ این امر به تشکیل حزب های سوسیال دموکرات انجامید و موجب پیدایش کسانی شد که بر اهمیت تعالیم انقلابی نخستین مارکس تأکید داشتند. بین الملل دوم (۱۸۸۹)، که از گذر این تفرقه ها تضعیف شده بود، در ۱۹۱۴ از هم پاشید؛ سوسیالیست های راست گرا در تمامی کشورها از شرکت در جنگ جهانی اول حمایت می کردند، در حالی که جناح چپ مخالف بود. انقلاب روسیه سوسیالیسم را از قلمرو نظریه به میدان عمل کشاند و در پی آن در ۱۹۱۹ بین الملل سوم تأسیس شد، که شکاف میان راست و چپ را بیشتر کرد. این فقدان وحدت، به رغم موفقیت های موقت جبهه های مردمی در فرانسه و اسپانیا از ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۸، ظهور فاشیسم و نازیسم را تسهیل کرد. پس از جنگ جهانی دوم، حزب های سوسیالیست و کمونیست در اروپای شرقی به اتحاد رسمی گرایش یافتند؛ با این حال، سلطۀ سخت گیرانۀ کمونیسم بعدها از برخی جهات در کشورهایی مثل لهستان، رومانی، و یوگسلاوی تعدیل شد. تمایلات بعدی برای توسعۀ کمونیسم در مجارستان (۱۹۵۶) و چکسلواکی (۱۹۶۸) سرکوب شد. با وجود این، در ۱۹۸۹ تحول انقلابی در سراسر اروپای شرقی به این سلطۀ سخت گیرانه پایان داد؛ در پی آن، حزب کمونیست شوروی در ۱۹۹۱ منحل و سپس شوروی تجزیه شد. در اروپای غربی کمونیست ها در به ثمر رساندن انقلاب پرتغال (۱۹۷۵ـ۱۹۷۶) شکست خوردند و در جاهای دیگر، همچون فرانسه در دوران فرانسوآ میتران، تلاش های صورت گرفته برای همکاری سوسیالیست ها و کمونیست ها ناکام ماند. اغلب کشورها در اروپای غربی یک حزب قوی سوسیالیست یا سوسیال دموکرات دارند؛ برخی از آن ها عبارت اند از حزب سوسیال دموکرات در آلمان، حزب کارگر در انگلستان، حزب سوسیالیست کارگر در اسپانیا، و جنبش سوسیالیست پان هلنی در یونان. در اواخر قرن ۱۹ حزب های سوسیالیست در اغلب کشورهای اروپایی شکل گرفتند و حزب مستقل کارگر در بریتانیا تأسیس شد. این دوران، که در آن بلشویک ها در روسیه تجدید حیات می کردند، شاهد واکنش علیه مارکسیست ها بود، که نمونۀ آن انجمن فابین در بریتانیا و تجدیدنظرطلبان آلمان بود؛ با این واکنش به ناسیونالیسم مردمی متوسل شد و مشکلات اقتصادی را با ابزارهای مشابه کنترل اقتصادی دولتی به نفع سرمایۀ خصوصی حل کرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{socialism} [باستان شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] آموزه یا سامانه ای اجتماعی مبتنی بر فعالیت اقتصادی جمعی، با تأکید بر نقش دولت در هدایت خط مشی های اقتصادی و سیاسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سوسیالیسم، اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می کوشد، جامعه ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته باشند.
سوسیالیسم (Socialism) در لغت به معنی اصالت جمع، جامعه گرایی و جامعه باوری، از واژه فرانسوی سوسیال (Social) به معنای اجتماعی، اخذ شده است. ریشه لاتینی آن، واژه Socius به معنای شریک و همراه است.
جامع ترین تعریف
از میان تعاریف فراوانی که برای سوسیالیسم مطرح شده است، می توان تعریف زیر را به عنوان جامع ترین تعریف قلمداد کرد:«سوسیالیسم به معنای ساده خود، نظامی سیاسی ـ اقتصادی است که در آن دولت از راه برنامه ریزی یا به شکلی مستقیم تر ابزارهای اساسی تولید را کنترل می کند یا مالک قانونی آن است. هدف از اعمال چنین کنترلی بر دارایی های صنعتی و گاه کشاورزی، تولید کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه است، نه تولید آنچه سودآور باشد.در عین حال، همه اشکال سوسیالیسم امیدوارند که جامعه ای مساوات طلب ایجاد کنند؛ جامعه ای که همه اعضا را زیربال حمایت خود بگیرد و برای ریشه کن ساختن فقر یا کاهش آثار آن به مؤسسات خیریه خصوصی نیازی نباشد.»
بررسی اصطلاح سوسیالیسم
اصطلاح سوسیالیسم در متون سیاسی بسیار به کار رفته است، اما مانند دموکراسی و آزادی تعریف جامع و مانعی ندارد؛ برخی سوسیالیسم را به معنای برابری، دادگری، پایان استثمار فقرا از سوی اغنیا مطرح می کنند و بعضی مانند بسیاری از آمریکایی ها، سوسیالیسم را به معنای مصادره اموال خصوصی و کنترل شدید زندگی خصوصی افراد از سوی دولت، و چیزهای بد دیگر قلمداد می کنند.فرهنگ انگلیسی آکسفورد سوسیالیسم را این گونه تعریف کرده است: «نظریه یا سیاستی که مالکیت یا نظرات کل اجتماع بر ابزار تولید ـسرمایه، زمین، داریی و غیره ـ و اداره آنها در جهت تامین منافع همگانی را هدف خود قرار می دهد، یا از آن حمایت می کند.»آستین رنی می گوید: «سوسیالیسم نظامی است که در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله کالا در مالکیت دولت است و از سوی دولت اداره می شود. پس به معنای دقیق، نقطه مقابل سوسیالیسم، سرمایه داری است؛ یعنی نظامی که در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله کالا در جامعه، در مالکیت خصوصی است و توسط مالکان خصوصی اداره می شود.»
ایدئولوژی سوسیالیسم
...

[ویکی فقه] سوسیالیسم (مکاتب اقتصادی). سوسیالیسم، اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می کوشد، جامعه ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته باشند.
سوسیالیسم (Socialism) در لغت به معنی اصالت جمع، جامعه گرایی و جامعه باوری، از واژه فرانسوی سوسیال (Social) به معنای اجتماعی، اخذ شده است. ریشه لاتینی آن، واژه Socius به معنای شریک و همراه است.
آریانپور کاشانی، عباس، فرهنگ کامل انگلیسی فارسی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵، چاپ هفتم، ص۵۲۳۱.
از میان تعاریف فراوانی که برای سوسیالیسم مطرح شده است، می توان تعریف زیر را به عنوان جامع ترین تعریف قلمداد کرد:«سوسیالیسم به معنای ساده خود، نظامی سیاسی ـ اقتصادی است که در آن دولت از راه برنامه ریزی یا به شکلی مستقیم تر ابزارهای اساسی تولید را کنترل می کند یا مالک قانونی آن است. هدف از اعمال چنین کنترلی بر دارایی های صنعتی و گاه کشاورزی، تولید کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه است، نه تولید آنچه سودآور باشد.در عین حال، همه اشکال سوسیالیسم امیدوارند که جامعه ای مساوات طلب ایجاد کنند؛ جامعه ای که همه اعضا را زیربال حمایت خود بگیرد و برای ریشه کن ساختن فقر یا کاهش آثار آن به مؤسسات خیریه خصوصی نیازی نباشد.»
بررسی اصطلاح سوسیالیسم
اصطلاح سوسیالیسم در متون سیاسی بسیار به کار رفته است، اما مانند دموکراسی و آزادی تعریف جامع و مانعی ندارد؛ برخی سوسیالیسم را به معنای برابری، دادگری، پایان استثمار فقرا از سوی اغنیا مطرح می کنند و بعضی مانند بسیاری از آمریکایی ها، سوسیالیسم را به معنای مصادره اموال خصوصی و کنترل شدید زندگی خصوصی افراد از سوی دولت، و چیزهای بد دیگر قلمداد می کنند.فرهنگ انگلیسی آکسفورد سوسیالیسم را این گونه تعریف کرده است: «نظریه یا سیاستی که مالکیت یا نظرات کل اجتماع بر ابزار تولید ـسرمایه، زمین، داریی و غیره ـ و اداره آنها در جهت تامین منافع همگانی را هدف خود قرار می دهد، یا از آن حمایت می کند.»آستین رنی می گوید: «سوسیالیسم نظامی است که در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله کالا در مالکیت دولت است و از سوی دولت اداره می شود. پس به معنای دقیق، نقطه مقابل سوسیالیسم، سرمایه داری است؛ یعنی نظامی که در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله کالا در جامعه، در مالکیت خصوصی است و توسط مالکان خصوصی اداره می شود.»
ایدئولوژی سوسیالیسم
...

پیشنهاد کاربران

اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می کوشد، جامعه ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته باشند.
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی ابزار تولید و برقراری مالکیت اجتماعی ابزار تولید می باشد
ادوارد برنشتاین از رهبران بزرگ سوسیال دموکرات در آلمان میگوید:سوسیالیسم چیزی نیست جز اعمال اصل دموکراسی در اقتصاد.

سوسیالیسم، جامعه خواهی یا جامعه گرایی ( به فرانسوی: Socialisme، سوسیالیسم ) ، اندیشه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می کوشد، جامعه ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته باشند.

هازمان گرایی

همبودگرایی

سوسیال در لغت به معنایِ همگانی و جمعی ست ، در واقع به جامعه ای گفته میشود که با برنامه ریزی در خطِ سیر و برآوردِ تولید برای نیازهای جامعه قرار میگیرد.
در فرهنگِ مارکسیستی سوسیالیسم اولین مرحله گذار از سرمایه داری به کمونیسم است.

گرچه تعریفِ واضحی ندارد اما جنبش و مکتب های مختلفی خود را سوسیالیست نامیدند از جمله سوسیال دموکراسی ( رفورمیسم ) : طیفِ میانه رو ها هستند که نزاعِ طبقاتی و انقلاب را قبول ندارد و در واقع وضع موجود را اصلاح شدنی و مالکیت خصوصی را تا حدودی محدود شدنی میداند.
غالبا در جوامعی که سوسیال دموکراسی نقش دارد مانند سوییس و سوئد و . .
مالیات های سنگین بر سود های بدست آمده توسط دولت بسته میشود.
اساسا دخالت دولت در اقتصاد از جنبه مهم آن است.

سوسیالیسم دموکراتیک نیز از زمره مکتب های سوسیالیستی ست که درواقع برخلافِ رفورمیست ها طیفی محافظه کار نیست و با انقلاب سازگار است درواقع وجهٔ لیبرترین به خود دارد و در تضادِ با دیکتاتوریِ حزبی ست


کلمات دیگر: