کلمه جو
صفحه اصلی

کمونیسم

فارسی به انگلیسی

communism

فارسی به عربی

شیوعیة
الشیوعیة

شيوعية


الشيوعية


مترادف و متضاد

communalism (اسم)
سیستم اشتراکی، کمونیسم

communism (اسم)
کمونیسم، اصول اشتراکی، مرام اشتراکی

فرهنگ فارسی


آیین اشتراکی، مسلک اشتراکی، مرام ومسلکی که هدف آن الغائ مالکیت شخصی وازبین بردن اصول سرمایه داری است

فرهنگ معین

(کُ مُ ) [ فر. ] (اِ. ) مکتبی است که از نظر فلسفی و اقتصادی بر مالکیت عمومی وسایل تولید تکیه می کند و معتقد به حذف فعالیت بخش خصوصی است ، مکتب اشتراکی .

لغت نامه دهخدا

کمونیسم. [ک ُ مو / م ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) رجوع به کمونیزم شود.

فرهنگ عمید

مکتبی که نظریۀ محوری آن حذف مالکیت خصوصی، تکیه بر مالکیت عمومی، و ایجاد جامعه ای بی طبقه است.

دانشنامه عمومی

کمونیسم (از واژه لاتینی Communis به معنی مشترک) به جنبشی سیاسی-علمی-اقتصادی گفته می شود که از قرن نوزدهم میلادی، بیشتر بر پایه اندیشه های کارل مارکس و مانیفست کمونیسم، مطرح است. مارکس برای تعریف فاصله و اختلاف خود با سوسیالیسم غیر کارگری قرن نوزدهم عنوانی را که جنبش سوسیالیستی کارگری به خود داه بود، یعنی کمونیسم برگزیدند. هدف این جنبش سیاسی حذف مالکیت خصوصی بر ابزار کار و لغو کارمزدی و برچیدن طبقات اجتماعی از طریق انقلاب کارگری است. با عنوان مالکیت عمومی بر ابزار کار، می کوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکیت خصوصی یا مالکیت دولتی یک سازمان اجتماعی فاقد طبقه های اجتماعی را ترسیم کند.
دولت کمونیستی
ضد کمونیسم
نقد کمونیسم
پساکمونیسم
آنارشیسم
اشتراکی کردن
بیانیه کمونیست
سرود انترناسیونال
کمونیسم، شامل انواع مکاتب فکری می شود که شامل مارکسیسم، آنارشیسم (کمونیسم آنارشیست) و دیگر ایدئولوژی های سیاسی ای است که در کنار هم، قرار دارند. همه این ها تجزیه و تحلیل و گفتمان انتقادی را به اشتراک می گذارند که نظم فعلی جامعه از نظام اقتصادی آن یعنی سرمایه داری حاصل می شود؛ که در این نظام دو طبقه اجتماعی بزرگ وجود دارد: طبقه کارگر - که باید برای زنده ماندن تلاش کند و اکثریت جامعه را تشکیل دهند - و طبقه سرمایه دار - اقلیتی که بر ابزار تولید مالکیت خصوصی دارد و به استخدام طبقه کارگر اقدام می کند - و این درگیری میان این دو طبقه ریشه همه مشکلات جامعه است و در نهایت از طریق یک انقلاب کارگری حل خواهد شد. انقلاب طبقه کارگر را در قدرت قرار داده و به نوبهٔ خود، مالکیت اجتماعی وسیعی از تولید را ایجاد می کند که بر اساس این تحلیل، عنصر اصلی در تحول جامعه به سوی کمونیسم است.
کارل مارکس، معتقد است که برای تبدیل یک جامعه از وضعیت تولید سرمایه داری به حالت تولید کمونیسم، می بایست دوران گذاری را طی کرد و این امر به یکباره امکان پذیر نیست، مارکس این دوران گذار را تحقق دیکتاتوری پرولتاریا با انقلاب کارگری می نامد. محمدرضا نیکفر فیلسوف سیاسی چپگرا معتقد است که اساساً معنی دیکتاتوری پرولتاریا در ادبیات مارکس، به هژمونی طبقه کارگر دلالت دارد و نه مفهوم دیکتاتوری در ادبیات سیاسی امروزی.
فدریش انگلس اصول اولیه و مبانی کمونیسم و همچنین مفاهیمی مانند جامعه، تاریخ و نظام های اقتصادی را از منظری مارکسیستی و با استفاده از نظریه ماتریالیسم تاریخی در کتابی با عنوان اصول کمونیسم شرح می دهد. از این کتاب به عنوان پایه ای برای نوشتن مانیفست دیگری برای حزب کمونیست بهره گرفته شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

کُمونیسم (communism)
کُمونیسم
کُمونیسم
کُمونیسم
کُمونیسم
کُمونیسم
سوسیالیسم انقلابی بر مبنای نظریه های کارل مارکس و فریدریش انگلس، فیلسوفان سیاسی، که بر مالکیت اشتراکیِ ابزارهای تولید و اقتصاد برنامه ریزی شده تأکید دارد. اصل سیاسی این است که هر کسی باید در حد توانش کار و بر مبنای نیازش مزد دریافت کند. از نظر کمونیسم به دنبال انقلاب کارگری براندازی نظام سرمایه داری است. نخستین کشور کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، پس از انقلاب ۱۹۱۷، بود. پس از جنگ جهانی دوم کمونیسم به کشورهایی تحمیل شد که به اشغال شوروی درآمدند. کمونیسم به منزلۀ ایدئولوژی دولتی در آغاز قرن ۲۱ فقط در تعداد کمی از کشورها، ازجمله در چین، کوبا، کرۀ شمالی، لائوس و ویتنام، باقی مانده است. پس از ۱۹۶۱ چین به منزلۀ رقیب شوروی در رهبری کمونیسم جهانی ظاهر شد و دیگر کشورها درصدد برآمدند کمونیسم را با نیازهای خود منطبق کنند. اواخر دهۀ ۱۹۸۰ جنبش هایی در بسیاری از کشورهای کمونیستی برای کسب آزادی های فردی رخ داد که به براندازی یا سرنگونی حکومت کمونیستی در کشورهای اروپای شرقی و مغولستان انجامید و دولت چین بر شدت سرکوب مردم افزود. کودتای نافرجام تندروها در شوروی علیه رئیس جمهور گورباچف در ۱۹۹۱ نیز منجربه کنارگذاشتن کمونیسم در آن کشور شد. با این حال، در دسامبر ۱۹۹۵ کمونیست ها در انتخابات پارلمانی شوروی آرای زیادی کسب کردند و گِنادی زیوگانف، رهبر حزب، در نظرسنجی عمومی بالاترین جایگاه را به خود اختصاص داد. احزاب اصلاح طلب کمونیست نیز در دیگر کشورهای اروپای شرقی و مرکزی تا حدودی قدرت خود را بازیافتند. مارکس و انگلس در بیانیۀ کمونیسم که در ۱۸۴۸ انتشار یافت، این نظریه را مطرح کردند که جامعۀ بشری، با گذر از مراحل متوالی بردگی، فئودالیسم و سرمایه داری باید به مرحلۀ کمونیسم برسد. این نظریه با اعتقاد به جبر اقتصادی تلفیق می شود تا مفهومِ اساسیِ کمونیستیِ ماتریالیسم دیالکتیک را شکل دهد. مارکس معتقد بود که سرمایه داری به مانعی برای پیشرفت تبدیل شده و باید دیکتاتوری پرولتاریا (طبقۀ کارگر) که جامعۀ سوسیالیستی را پی ریزی کند، جانشین آن شود. حزب کارگر سوسیال دموکرات روسیه، به رهبری ولادیمیرلنین، مارکسیست باقی ماند و پس از انقلاب نوامبر ۱۹۱۷ نام خود را به حزب کمونیست تغییر داد. مبنای اجتماعی فئودالیسم همچنان در روسیه پابرجا بود و لنین و یوسیف استالین قادر به تحمیل نظام کمونیستی بودند. انقلاب کمونیستی چین در ۱۹۴۹ با رهبری مائوتسه تونگ به پیروزی رسید.چین و روسیه. چین و شوروی برای حفظ یا تثبیت کمونیسم «متعارف» خود در کشورهای هم مرزشان اقدامات زیادی صورت دادند. در مناطق دورتر و در کشورهای تازه تأسیس افریقایی، این عقاید متعارف به منزله منشأ تعالیم و اعطای دانش فنی تثبیت شدند. در ۱۹۵۶ نیکیتا خروشچف، نخست وزیر شوروی، استالین گرایی (استالینیسم) را محکوم کرد و در مجارستان و لهستان شورش هایی به وقوع پیوست. طی دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بر سر دو نوع دیدگاه بحث می شد: آیا پس از پیروزی انقلاب در جبهۀ اقتصادی لازم است که کشور به صورت «دیکتاتوری پرولتاریا» باقی بماند یا این که باید به کشوری برای همۀ مردم تبدیل شود: انگلس، لنین، خروشچف و لیوشائوچی دیدگاه دوم و استالین و مائوتسه تونگ دیدگاه اول را داشتند. پس از دهۀ ۱۹۶۰ احزاب کمونیست در بسیاری از کشورهای سرمایه داری سلطۀ شوروی را نپذیرفتند. در دهۀ ۱۹۸۰ آزادی سیاسی و اقتصادی در اروپای شرقی افزایش یافت، اما با کاهش متعارف سختگیری حزب و اتخاذ سیاست «بازسازی»، شوروی کشوری تک حزبی باقی ماند. این در حالی بود که دیگر کشورهای پیمان ورشو برای پایان دادن به حکومت کمونیستی و انتخاب جانشینی برای آن به وسیلۀ انتخابات آزاد در درون نظام های سیاسی دموکرات تر گام برداشتند. اما، انتخابات پارلمانی ۱۹۹۵ و ریاست جمهوری ۱۹۹۶ نشان داد که کمونیست ها هنوز از حمایت عمومی قابل توجهی برخوردارند. دیگر نمودهای کمونیسم عبارت اند از تلاش لیبی برای تلفیق سوسیالیسم انقلابی با اسلام و ویرانی کامبوج به دست کمونیست های افراطی خمرهای سرخ (۱۹۷۵ـ۱۹۷۸). هراس امریکا از کمونیسم صدماتی به امریکای لاتین وارد کرد، به طوری که رژیم مارکسیست شیلی که آزادانه به قدرت رسیده بود در ۱۹۷۳ با خشونت سرنگون شد و دولت سوسیالیست نیکاراگوئه، تا زمان سقوط در ۱۹۹۰، درگیر جنگ داخلی طولانی با چریک های مورد حمایت امریکا (کنتراها) شد. در ۱۹۹۱، حزب کمونیست انگلیس، با داشتن ۶۳۰۰ عضو رسمی، نام خود را به چپ دموکراتیک تغییر داد. آرم قرمز (سنتی)، بنفش (حق رأی زنان) و سبز (محیط زیست) جانشین آرم قرمز و سیاه شد. در دوران های باستان، فرقه های مذهبی همواره شکلی از کمونیسم را به کار گرفته اند. جمهوری افلاطون و آرمان شهر تامس مور حامی سازمان های اجتماعی است که دارای بسیاری از مبانی کمونیستی اند. سن سیمون و شارل فوریه نیز عموماً کمونیست محسوب می شوند اگرچه نظام های آنان مستلزم تساوی مطلق نیست. از لحاظ نظری کمونیسم بر از بین رفتن طبقات اجتماعی و تضعیف حکومت، به منزلۀ نهادی ظالمانه در شکل گیری برتری طبقاتی، تأکید دارد.
کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. تمرکز کمونیسم شوروی بیش از سوسیالیستی کردنِ ثروت، متوجه دولت بود که ابزارهای تولید ثروت را در اختیار داشت. لنین معتقد بود که انقلاب باید از نظام اجتماعی مطلوب جلوتر باشد و برای دستیابی به مساوات عمومی، دیکتاتوری ضروری است. عقاید میانه روتر برای تغییر و تحول تدریجی بی اعتبار می شدند و ویرانی نهادهای موجود، صرف نظر از هزینۀ بسیار زیادشان، پیش از این که نهادهای جدیدی را بتوان طرح ریزی کرد، مشخص می شد. کمونیسم روسیه که در تمام مراحل انقلاب و در پایه گذاری یک دیکتاتوری موفق بود، به منظور تضمین آینده اش در دو مسیر مشخص یعنی آموزش و تبلیغ پیش می رفت؛ اما حتی برای اجرای کامل این روش ها نیز از نیاز آشکار به قدرت های روبه افزایش دیکتاتوری کم نکرد. حزب کمونیست این «دیکتاتوری پرولتاریا» را از طریق شوراها و اتحادیه های کارگری اعمال کرد. قانون اساسی ۱۹۳۶، شوروی را «کشور سوسیالیستی» کارگران و کشاورزان، و حزب کمونیست را «طلایه دار کارگران» توصیف می کرد. چنین ادعا می شد که سوسیالیسم، مرحلۀ گذر در مسیر کمونیسم، بنابه ضرورت ایجاد شده است. اما، طی دوران بعدی نیز، یعنی دوره تکمیلِ «ایجاد سوسیالیسم» و شروع «ایجاد کمونیسم»، قدرت دولت همچنان دیکتاتوری پرولتاریا نامیده می شد. این اصطلاح سرانجام در ۱۹۶۱ فراموش شد، زیرا در برنامۀ جدید حزب، خروشچف اعلام کرد اکنون دیگر هماهنگی طبقاتی ایجاد شده، و دیکتاتوری جای خود را به دموکراسی و «حکومت همۀ مردم» داده است. این تحول با دو رویداد مقارن بود: ۱. تبدیل حزب به «طلایه دار مردم شوروی، که حزبی برای همۀ مردم» بود؛ ۲. پذیرش نهایی «طبقۀ روشنفکر» به منزلۀ طبقۀ سوم متخاصم، که از نظر موقعیت با کارگران و کشاورزان یکسان بود. طبق برنامه ۱۹۶۱ حزب، از لحاظ نظری، «مبنای مادی ـ تکنیکی کمونیسم» باید تا ۱۹۸۰ ایجاد می شد تا نسل امروز شوروی طبق کمونیسم تمام عیار زندگی کند.
'کمونیسم 'در ایران: اگر از آیین و اندیشه های مساوات جویانۀ مزدک در زمان قباد ساسانی و تنی چند پس از او بگذریم، ورود افکار کمونیستی به ایران را باید از اوایل قرن بیستم، با فراهم آمدن زمینۀ سوسیال دموکراسی، رهاورد ایرانیان مشغول به کار در ماوراء قفقاز و آسیای میانه، به ویژه در صنایع نفت باکو، مرتبط دانست. انقلاب نافرجام روسیه (۱۹۰۵) از عوامل مؤثر در جنبش های مردم ایران بود. در انقلاب مشروطه عده ای از بلشویک های قفقاز به ایران آمدند و در کنار مبارزان ایرانی قرار گرفتند. جمعیت «همت» واسطۀ کارگران ایرانی در قفقاز و بلشویک ها (تأسیس ۱۹۰۴م) شالودۀ سازمان «اجتماعیون عامیون» را ریخت و حیدرعمو اوغلی گروه سوسیال دموکرات را در تهران تشکیل داد. در ۱۲۹۹ش/۱۹۲۰ نخستین کنگرۀ «حزب کمونیست ایران» برگزار شد و در ۱۳۰۰ش روزنامۀ «حقیقت» به مدیریت سید محمد دهقان انتشار خود را آغاز کرد. کنگرۀ دوم (۱۳۰۶) کمیتۀ مرکزی نوینی برگزید که پیشه وری ازجمله اعضای آن بود. حزب کمونیست ایران در خرداد ۱۳۱۰ با تصویب مجلس غیر قانونی اعلام شد. در ۱۳۱۳ سازمان نوینی مخفیانه به وجود آمد که در ۱۳۱۶ کشف شد و اعضای آن به رهبری دکتر ارانی دستگیر و زندانی شدند این عده در تاریخ معاصر ایران به ۵۳ نفر معروف اند. با سقوط رضاشاه در جنگ جهانی دوم، کمونیست های آزادشده و جمعی از آزادی خواهان غیر کمونیست در ۷ مهر ۱۳۲۰ هیئت مؤسساتی تشکیل دادند و کمیتۀ موقتی پانزده نفره به ریاست سلیمان محسن اسکندری (سلیمان میرزا) به وجود آوردند و بدین ترتیب حزب تودۀ ایران در عرصۀ سیاست کشور پدید آمد. که منظم ترین و قوی ترین حزب سیاسی ایران شمرده می شد. این حزب توانست عدۀ زیادی از روشنفکران، هنرمندان و کارگران را به خود جلب کند و با نفوذ در ارتش سازمان نظامی حزب را نیز به وجود آورد. با ترور شاه در بهمن ماه ۱۳۲۷، حزب توده منحله اعلام شد. سران آن یا دستگیر و زندانی شدند و یا به شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی گریختند. حزب توده از خط مشی حزب کمونیست شوروی پیروی می کرد و به همین علت جمعی از نخستین اعضای حزب در مراحل مختلف از آن جدا شدند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران حزب توده کوشید خود را احیا کند، اما سرانجام با دستگیری رهبرانش ازجمله نورالدین کیانوری و احسان طبری ازهم پاشید. بعد از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، افکار تندروتر چپ در ایران پیدا شد و احزابی با مرام کمونیستی مانند فدائیان خلق، حزب رنجبران و حزب طوفان که بعضاً مائوئیست یا طرفدار انور خوجه بودند، مدتی در صحنه های سیاسی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعال بودند، اما سرانجام همۀ آن ها فروپاشی و اضمحلال بود. در حال حاضر عده ای از کمونیست های ایرانی در طیف های گوناگون در خارج از کشور تحرکاتی دارند که از جنبۀ تبلیغاتی فراتر نمی رود.

فرهنگستان زبان و ادب

{communism} [باستان شناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] نظامی سیاسی اقتصادی که مالکیت ابزار تولید در آن عمومی است

نقل قول ها

کمونیسم
• «کمونیسم یعنی قدرت شوراها به اضافهٔ به لرزه درآوردن برق آسای سرتاسر کشور.» -> ولادیمیر لنین
• «ما کمونیست ها مردمانی از سرشت ویژه هستیم - ما از مصالح خاصی برش یافته ایم. ما کسانی هستیم که ارتش استراتژ بزرگ پرولتاریا، ارتش رفیق لنین را تشکیل می دهیم. هیچ افتخاری بالاتر از متعلق بودن به این ارتش نیست، هیچ افتخاری بالاتر از دارا بودن عضویت حزبی که مؤسس و رهبر آن رفیق لنین می باشد نیست...» سخنرانی در جلسه دوم کنگره شوراهای اتحاد شوروی/ ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴ -> ژوزف استالین
• «کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هر کس به اندازه کارش بخواهد و بهره مند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.» گفتگو با مجله مهرنامه - مهر ۱۳۹۲ -> هوشنگ ابتهاج
• «بیست و پنج سال تحت کمونیسم زندگی کردم و می دانم که عضو اتحادیه اروپا نبودن یعنی چه. می دانم تنها بودن یعنی چه یا این که تحت تسلط قدرت جهانی مثل اتحاد جماهیر شوروی بودن یعنی چه. نمی خواهم این وضعیت دوباره رخ دهد.» -> روسن پلونلیف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کمونیست Communist به فرد یا حزبِ ط رفدار مرام اشتراکی و معتقد و وفادار به مکتب کمونیسم اطلاق می شود.
«کمونیسم» از ریشه لاتینی «کمونیس communis» به معنی اشتراکی گرفته شده است و دسته ای از ایده های اجتماعی و یک سنت ایدئولوژیک (نک ایدئولوژی) را در بر می گیرد که غایت آن اشتراک دارایی هاست.
کاربرد اصطلاح کمونیسم
کاربرد کلی این اصطلاح موارد و انواع بسیاری از نظام های اجتماعی را در بر می گیرد، مانند جامعه اسپارت باستان، جامعه های کمونیست مسیحی که در قرن شانزدهم و در قرن های بعدی در قاره جدید ایجاد شد و نیز طرح های نظری برای جامعه های آرمانی مانند جمهوری افلاطون، آرمانشهر تامس مور، جامعه های اشتراکی پیشنهادی فوریه، رابرت آون و غیر آن.کمونیسم جدید بویژه با ایده های کارل مارکس (مارکسیسم) و مفهوم جامعه بی طبقه که بر اساس مالکیت اشتراکی قرار دارد.عنوان کمونیسم و کمونیست امروزه برای ایدئولوژی رسمی، فعالیت ها و سیاست های شوروی، جمهوری خلق چین، و کشورهای عضو پیمان ورشو و دولت های متحد آنها و همچنین سازمان های هوادار ایدئولوژی و سیاست های این دولت ها در کشورهای غیر کمونیست بکار می رود.
اصول مکتب مارکسیسم
مکتب مارکسیسم در سه اصل زیر خلاصه می شود: به صورت یک دیدگاه کلی درباره تاریخ بشر. (فلسفه مارکسیسم)به صورت یک کاربرد خاص این دیدگاه کلی، در مورد رژیم سرمایه داری. (اقتصاد مارکسیسم)به صورت پیش بینی در مورد وقوع اجتناب ناپذیر تغییرات اجتماعی، با تکیه بر تضادهای این نظام. (انقلاب مارکس)استاد شهید مطهری (رحمة الله علیه) نیز فرموده اند: مارکسیسم با سه اصل مشخص می شود:نظریه منطقی که روش تفکر آن هاست و مبتنی بر دیالکتیک است.تفسیر تاریخ بر اساس اقتصاد، یعنی اینکه زیر بنا اقتصاد است و اقتصاد تعیین کننده همه اوضاع و احوال دیگر است. این همان ماتریالیسم تاریخی است. (فلسفه مارکس)نظریه اقتصادی که عبارت است از سوسیالیسم و اشتراکیت. (اقتصاد مارکس)ماتریالیسم را می توان به عنوان اصل چهارم ذکر کرد ولی جزء جوهر مارکسیسم نیست.امروزه ماتریالیسم را برای مارکسیسم ضروری نمی دانند، در اروپا بسیاری افراد پیدا شده اند که مارکسیسم هستند ولی ماتریالیسم (ضد خدا و ضد دین) نیستند.
کمونیسم از دیدگاه مارکس و انگلس
...

پیشنهاد کاربران

هموندخواهی

کمونیسم COMMUNISM :[اصطلاح جامعه شناسی] مجموعه ای از اندیشه های سیاسی مربوط به مارکس، به ویژه آن گونه که توسط لنین گسترش یافته و در شوروی، اروپای شرقی و برخی کشورهای جهان سوم نهادی گردید.
منبع https://rasekhoon. net

مفهوم اصلی و کاملا مختصر در یک جمله : الغایِ مطلق مالکیت خصوصی و جایگزینی آن با مالکیت اشتراکی بر ابزارِ تولید در جامعه ای فاقدِ دولت


کلمات دیگر: