کلمه جو
صفحه اصلی

تباکی

فرهنگ فارسی

گریه دروغی کردن، خودرابه گریه زدن
( مصدر ) بگریه زدنخود را گریان نمودن .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) گریة دروغی .

لغت نامه دهخدا

تباکی. [ ت َ ] ( ع مص ) گرستن نمودن. ( زوزنی ). خود را گریان نمودن. خویشتن چون گریانی ساختن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). گریه دروغ نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خود را بشکل گریه کننده درآوردن. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

گریۀ دروغی کردن، خود را به گریه زدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تباکی یکی از عناوینی است که از استحباب آن در ذکر مصائب امام حسین علیه السلام و خوف الهی سخن رفته است.
تباکی خود را به گریه واداشتن است.


معنای اصطلاحی تباکی
گریه اگر به آسانی و به دلیل رقت قلب باشد بکاء نامیده می‏ شود؛ ولی اگر با تکلف، هرچند بر اثر تصور تذکر مصائب خاصی جریان پیدا کند تباکی نامیده می‏ شود.


تباکی در فقه
از این عنوان به مناسبت در باب صلات و حج سخن رفته است.


حکم تباکی
...

پیشنهاد کاربران

نمایشی / سوری


کلمات دیگر: