آنست که گویی : لا موثر فی الوجود الا الله .
توحید افعالی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
توحید افعالی. [ ت َ / تُو دِ اَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنست که گوئی : «لا مؤثر فی الوجود الا اﷲ». ( از فرهنگ علوم عقلی ). رجوع به توحید شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] توحید افعالی به معنی اینکه همه اتفاقات هستی نیز ناشی از قدرت خداست و خدا برای انجام دادن کارهایش نیازی به یاری موجودی غیر از خود ندارد.
بنابر توحید افعالی، هیچ موجودی در جهان، قدرت تاثیر گذاری و انجام هیچ کاری را ندارد مگر بوسیله نیرویی که خداوند به او داده است؛ و تمام کارها، حرکت ها، تأثیر و تأثّرها به ذات پاک او منتهی می شود و تمامی مخلوقات الهی در کارهای خودشان به ذات الهی نیازمندند و تأثیرگذاری هر موجودی به اذن خدا و در سایۀ نیرویی است که خدای متعال به آنها عطا فرموده است و اگر کاری به وسیلۀ اسباب انجام می گیرد. آفریدگار آن وسیله و سبب نیز خداست. او همچنانکه در ذات خود شریک ندارد، در فاعلیت نیز که شامل خالقیت، ربوبیت، مالکیت و حاکمیت تکوینی است، شریک ندارد.
توحید افعالی این است که خدای متعال در انجام کارهای خود به هیچ کس و هیچ چیز نیازی ندارد و هیچ موجود نمی تواند هیچ گونه کمکی به او بکند. همان گونه که خداوند در ذات خود شریکی ندارد، در فاعلیت نیز هیچ گونه شریکی ندارد «ماشأ اللّه لا قوّة إلاّ باللّه»(۱) هر چه خدا بخواهد، نیرویی جز به خدا نیست.
بنابر توحید افعالی، هیچ موجودی در جهان، قدرت تاثیر گذاری و انجام هیچ کاری را ندارد مگر بوسیله نیرویی که خداوند به او داده است؛ و تمام کارها، حرکت ها، تأثیر و تأثّرها به ذات پاک او منتهی می شود و تمامی مخلوقات الهی در کارهای خودشان به ذات الهی نیازمندند و تأثیرگذاری هر موجودی به اذن خدا و در سایۀ نیرویی است که خدای متعال به آنها عطا فرموده است و اگر کاری به وسیلۀ اسباب انجام می گیرد. آفریدگار آن وسیله و سبب نیز خداست. او همچنانکه در ذات خود شریک ندارد، در فاعلیت نیز که شامل خالقیت، ربوبیت، مالکیت و حاکمیت تکوینی است، شریک ندارد.
توحید افعالی این است که خدای متعال در انجام کارهای خود به هیچ کس و هیچ چیز نیازی ندارد و هیچ موجود نمی تواند هیچ گونه کمکی به او بکند. همان گونه که خداوند در ذات خود شریکی ندارد، در فاعلیت نیز هیچ گونه شریکی ندارد «ماشأ اللّه لا قوّة إلاّ باللّه»(۱) هر چه خدا بخواهد، نیرویی جز به خدا نیست.
wikishia: آفرینش یا توحید در خالقیت خداوند نیز تعبیر می شود در اصطلاح فلاسفه به معنای این است که همه نظام ها و سنت ها و علل و معلومات و اسباب و مسببات، فعل خدا و کار او و ناشی از اراده خداست. موجودات عالم همچنان که در ذات خود، استقلال وجودی از خدا ندارند در مقام تأثیر و علیت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همانطور که در ذات خودش شریک ندارد، در فاعلیت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و تأثیر و فاعلیت خود را از او دارد.
توحید افعالی خداوند دقیقاً مصداق تسبیح مبارک "لاحَولَ و لاقُوّه إلاَّ بِالله" است که در فلسفه تحت عنوان قاعده "لامُؤَثَّرَ فِی الوجودِ الاّ الله" بیان می شود.
فلاسفه برای اثبات توحید افعالی به ادله متعددی تمسّک جسته اند که دو مورد از آن ادله را بیان می کنیم:
الف) دلیل فلاسفه قبل از ملاصدرا:
عمدتاً استدلال آنها این است که آفرینش، منحصر به آفرینش مستقیم و بی واسطه نیست و خدایی که نخستین مخلوق را مستقیماً می آفریند، افعال و مخلوقات او را هم با وساطت می آفریند و اگر صدها واسطه هم در کار باشد باز هم، همگی آنها مخلوق با واسطه خدا هستند و به عبارت فلسفی: "علتِ علت هم علت است و معلولِ معلول هم معلول است".
با اضافه کردن این مقدمه بر براهین اثبات وجود خدا، معلولیتِ همه جهان نسبت به او نیز ثابت می شود.
توحید افعالی خداوند دقیقاً مصداق تسبیح مبارک "لاحَولَ و لاقُوّه إلاَّ بِالله" است که در فلسفه تحت عنوان قاعده "لامُؤَثَّرَ فِی الوجودِ الاّ الله" بیان می شود.
فلاسفه برای اثبات توحید افعالی به ادله متعددی تمسّک جسته اند که دو مورد از آن ادله را بیان می کنیم:
الف) دلیل فلاسفه قبل از ملاصدرا:
عمدتاً استدلال آنها این است که آفرینش، منحصر به آفرینش مستقیم و بی واسطه نیست و خدایی که نخستین مخلوق را مستقیماً می آفریند، افعال و مخلوقات او را هم با وساطت می آفریند و اگر صدها واسطه هم در کار باشد باز هم، همگی آنها مخلوق با واسطه خدا هستند و به عبارت فلسفی: "علتِ علت هم علت است و معلولِ معلول هم معلول است".
با اضافه کردن این مقدمه بر براهین اثبات وجود خدا، معلولیتِ همه جهان نسبت به او نیز ثابت می شود.
wikiahlb: اعتقاد به این که تمام جهان و کلیه اعمال (اعم از فعل اختیاری و غیر اختیاری) با علت و معلولش، فعل و کار خدا و ناشی از اراده او است. و احدی در افعال او از قبیل خالقیت ، رزاقیت و غیره شریک نیستند. تمام آن چه در خارج تحقیق پیدا می کند اعم از فعل اختیاری مانند سخن گفتن، راه رفتن یا غیر اختیاری مانند درخشش خورشید ، لزرش دست مرتعش، فعل و کار خدا است.
اما این که انسان در افعال اختیاری خودش چه نقشی دارد و یا این که خدا در افعال اختیاری انسان چه نقشی دارد بحثی است که از آن به « استطاعت » (مراد از «استطاعت» در این جا قوه و نیرویی است که انسان به وسیله آن کاری را انجام دهد یا ترک کند. فرق استطاعت با قدرت این است که: قدرت، توانایی بر اختیار فعل و ترک است و استطاعت، توانایی بر فعل یا ترک است. یعنی اگر بنده کاری انجام داد می گوییم استطاعت بر فعل آن داشت و چون ترک کرد می گوییم استطاعت بر ترک آن داشت) تعبیر می کنند.مکتب اشعری و اعتزال در این جا به دو قطب مقابل هم قرار گرفته اند و راه افراط و تفریط را پیموده اند.اما مکتب امامیه را وسط و اعتدالی را طی کرده که جامع بین تمام عقاید است.
عقیده اشاعره پیرامون توحید افعالی
« اشاعره » یا «جبریه» معتقدند که انسان در افعال خودش هیچ گونه اختیاری ندارد بلکه در انجام کلیه امور مجبور می باشد. لذا فرقی بین حرکت دست مرتعش با دست مختار قائل نیستند.
← استدلال اشاعره
«معتزله» یا « مفوّضه » که در مقابل اشاعره قرار دارند می گویند: سلب اختیار از انسان منافات با عدل الهی دارد.لذا انسان در تمام افعال خودش مستقل است و خداوند هیچ گونه دخالتی در افعال بندگان ندارد.این فرقه به کثیری از آیات که دلالت دارند بر این که بندگان در انجام افعال مختارند و کلیه کارهای بندگان به آن ها استناد داده شده است تمسک کرده اند. مانند:«وَ ما ظَلَمْنا هُمْ وَ لکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ.» «ما به آن ها ستم نکردیم، اما آن ها به خودشان ظلم و ستم می کردند.»«فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِاَیْدیهِمْ.» «وای بر آن ها که نوشته ای به دست خود می نویسند.»هدف اصلی معتزله گسترش عدل الهی است.
عقیده امامیه پیرامون توحید افعالی
...
اما این که انسان در افعال اختیاری خودش چه نقشی دارد و یا این که خدا در افعال اختیاری انسان چه نقشی دارد بحثی است که از آن به « استطاعت » (مراد از «استطاعت» در این جا قوه و نیرویی است که انسان به وسیله آن کاری را انجام دهد یا ترک کند. فرق استطاعت با قدرت این است که: قدرت، توانایی بر اختیار فعل و ترک است و استطاعت، توانایی بر فعل یا ترک است. یعنی اگر بنده کاری انجام داد می گوییم استطاعت بر فعل آن داشت و چون ترک کرد می گوییم استطاعت بر ترک آن داشت) تعبیر می کنند.مکتب اشعری و اعتزال در این جا به دو قطب مقابل هم قرار گرفته اند و راه افراط و تفریط را پیموده اند.اما مکتب امامیه را وسط و اعتدالی را طی کرده که جامع بین تمام عقاید است.
عقیده اشاعره پیرامون توحید افعالی
« اشاعره » یا «جبریه» معتقدند که انسان در افعال خودش هیچ گونه اختیاری ندارد بلکه در انجام کلیه امور مجبور می باشد. لذا فرقی بین حرکت دست مرتعش با دست مختار قائل نیستند.
← استدلال اشاعره
«معتزله» یا « مفوّضه » که در مقابل اشاعره قرار دارند می گویند: سلب اختیار از انسان منافات با عدل الهی دارد.لذا انسان در تمام افعال خودش مستقل است و خداوند هیچ گونه دخالتی در افعال بندگان ندارد.این فرقه به کثیری از آیات که دلالت دارند بر این که بندگان در انجام افعال مختارند و کلیه کارهای بندگان به آن ها استناد داده شده است تمسک کرده اند. مانند:«وَ ما ظَلَمْنا هُمْ وَ لکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ.» «ما به آن ها ستم نکردیم، اما آن ها به خودشان ظلم و ستم می کردند.»«فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِاَیْدیهِمْ.» «وای بر آن ها که نوشته ای به دست خود می نویسند.»هدف اصلی معتزله گسترش عدل الهی است.
عقیده امامیه پیرامون توحید افعالی
...
wikifeqh: توحید_فعلی
کلمات دیگر: