کلمه جو
صفحه اصلی

تکلیف مالایطاق

فرهنگ فارسی

آنچه که از آن عاجز آیند

لغت نامه دهخدا

تکلیف مالایطاق. [ ت َ ف ِ ی ُ ] ( ترکیب وصفی ) آنچه که از آن عاجزآیند. ( انجمن آرا ). تکلیفی که بدان تاب نتوان آورد.( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و در آن وقت بداند که دغل آن باشد که خدای عادل را ظالم گفته باشد... و تکلیف مالایطاق را جایز دانسته باشد. ( کتاب النقض ص 428 ). رجوع به تکلیف و دیگر ترکیبهای آن شود.

دانشنامه آزاد فارسی

تَکلیفِ مالایُطاق
اصطلاحی در کلام اسلامی به معنای آن که خداوند آدمی را به چیزی مکلف کند که عادتاً یا عقلاً توانایی آن را ندارد. جواز چنین تکلیفی میان متکلمان فرق گوناگون مورد اختلاف بوده است. معتزله و شیعیان و ماتریدیه با استدلالات عقلی و نقلی (ازجمله حج، ۷۸؛ بقره ۲۸۶) آن را قبیح و منافی عدل خداوند دانسته اند. در برابر، اشاعره با توجه به موصوف ندانستن فعل الهی به حسن و قبح و نیز برای محدودنشدن ارادۀ خداوند آن را جایز می دانند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَکْلیفِ مالایُطاق، اصطلاحی کلامی به معنی این که خداوند انسان را به کاری بیرون از توان او امر کند.
این پرسش که آیا جایز است خداوند تکلیف مالایطاق کند یا نه، یکی از فروع مبحث کلی تکلیف (ه م) در علم کلام است که فِرَق مختلف بر اساس رویکردهای متفاوتشان به مباحثی چون علم و عدل الاهی، حسن و قبح اخلاقی، تکلیف و استطاعت انسان، به بررسی آن پرداخته، و آراء متفاوتی ابراز داشته اند.
دیدگاه متکلمان اسلامی
بحث تکلیف مالایطاق نزد متکلمان اسلامی بیش از هر موضوع به چگونگی تصور آنان از چگونگی توانایی انسان در انجام افعال خود (= استطاعت، ه م) باز می گردد که یکی از مباحث مربوط به عدل الاهی در کلام اسلامی است.متکلمان در این که استطاعت انسان در انجام افعال از سوی خداوند است، مناقشه نداشتند. اختلاف آنان در این بود که این استطاعت قبل از شروع فعل در او وجود دارد یا هم زمان با شروع فعل، از سوی خداوند در او آفریده می شود.در میان فرق مختلف ۳ فرقۀ اشاعره، معتزله و امامیه، بیش از دیگران به بحث دربارۀ این موضوع پرداخته اند.
← دیدگاه اشاعره
(۱) الابانة عن اصول الدیانة، منسوب به ابوالحسن علی اشعری، مدینه، ۱۹۷۵م.(۲) محمد بن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، به کوشش د ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.(۳) میثم بن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، ۱۳۹۸ق.(۴) علی اشعری، اللمع، به کوشش مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.(۵) محمد باقلانی، التمهید، به کوشش مکارتی، بیروت، ۱۹۵۷م.(۶) مسعود تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، به کوشش محمدعدنان درویش، بیروت، ۲۰۰۵م.(۷) مسعود تفتازانی، شرح المقاصد، به کوشش عبدالرحمان عمیـره، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.(۸) محمود حمصی، المنقذ من التقلید، قم، ۱۴۱۲ق.(۹) محمد شهرستانی، الملل و النحل، به کوشش ویلیام کیورتن، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.(۱۰) محمد طوسی، الاقتصاد، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.(۱۱) عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.(۱۲) عضدالدین ایجی، المواقف، بیروت، عالم الکتب.(۱۳) علامه حسن حلی، انوار الملکوت، به کوشش محمد نجمی زنجانی، قم، ۱۳۶۳ش.(۱۴) فخر الدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.(۱۵) فخر الدین رازی، المطالب العالیة، به کوشش احمد حجازی سقا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.(۱۶) قاضی عبدالجبار، المغنی، به کوشش محمد علی نجار و عبدالحلیم نجار، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.(۱۷) قرآن کریم.(۱۸) احمد مانکدیم، (تعلیق) شرح الاصول الخمسة، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۵م.


کلمات دیگر: