کلمه جو
صفحه اصلی

فخرالدین عراقی

دانشنامه عمومی

شیخ فخرالّدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار کمیجانی همدانی یا فخرالّدین عراقی و کمیجانی از شاعران و عارفان و نویسندگان صوفی ادب فارسی در سدهٔ هفتم هجری، مؤلف لَمَعات می باشد. وی در تاریخ ۲۰ خرداد ۵۹۲ هجری شمسی معادل با ۱۰ ژوئن ۱۲۱۳ میلادی کمیجان به دنیا آمد در مورد نام و نسب عراقی میان غالب تذکره نویسان اختلاف است. به روایت حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده نام او ابراهیم، لقبش فخرالدین و نام پدر و جدش بوذرجمهر ابن عبدالغفار الجوالقی در همدان است. تولد عراقی بنا به تحقیق سعید نفیسی در کمیجان و در سال ۶۱۰ ه‍.ق است؛ که البته در آثار خود فخرالدین عراقی نام کمیجان دیده می شود. فخرالّدین عراقی در ۸ ذوالقعده ۶۸۸ ه‍. ق، در دمشق درگذشت.
تضمین
غزل
ابراهیم عراقی فرزند عبدالغفار کمیجانی بود؛ و در کمیجان به دنیا آمد او در کودکی قرآن را حفظ کرد و پس از تکمیل آموزش قرآن برای ادامهٔ تحصیل به همدان رفته، و در آن جا تحصیل کرد. صوت خوش وی هنگام خواندن قرآن موجب شد نام و آوازه ای در همدان پیدا کند. وقتی که هفده ساله بود جمعی از قلندران به همدان فرود آمدند و عراقی نیز بهمراه آنان به هندوستان رفت و در شهر ملتان به شاگردی شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی درآمد و بعد از مدتی با دختر او ازدواج کرد که از وی پسری آمد و به کبیرالدین موسوم گشت.
بیست و پنج سال سپری شد، و شیخ بهاءالدین وفات یافت، در حالی که، عراقی را جانشین خود کرده بود. بعد از هند، عراقی عزم مکه و مدینه کرد، و پس از حج جانب روم شد. در قونیه، به خدمت مولانا رسید، و مدتها در مجالس سماع حاضر شد. وی پس از سال ها اقامت در روم جانب شام رفت.
از عراقی آثاری به نظم و نثر باقی مانده است. لمعات که مهمترین اثر منشور عراقی است در زمان صحبت صدرالدین قونوی و تحت تأثیر آثار ابن عربی نوشته شده است. این کتاب ۲۷ لمعه دارد و موضوع اصلی آن عشق است که عراقی به پیروی از سوانح احمد غزالی و با توجه به آراء ابن عربی ابعاد مختلف آن را تبیین کرده است. مکاتیب و رسالة اللطیفة فی الذوقیات از دیگر آثار منثور عراقی است.

نقل قول ها

فخرالدین عراقی، شاعر و عارف ایرانی. زادروز: (۶۱۰ - ۶۸۸ هجری قمری).
• «آن شنیدم که عاشقی جانباز// وعـظ گفتی به خطـه شیراز// ناگهان روستائیـی نـادان// خالی از نور دیده و دل و جان// ناتراشیده هیکل و ناراست// همچو غولی از آن میان برخاست// گفت ای مقتدای اهل سخن// غم کارم بخور که امشب من// خرکی داشتم چگونه خری// خری آراسته به هر هنری// یک دم آوردم آن سبک رفتار// به تفرج میانه بازار// ناگهانش ز من بدزدیدند// زین جماعت بپرس اگر دیدند// پیر گفتا بدو که ای خرجو// بنشین یک زمان و هیچ مگو// پس ندا کرد سوی مجلسیان// کاندرین طایفه ز پیر و جوان// هرکه با عشق در نیامیزد// زین میانه به پای برخیزد// ابلهی همچو خر کریه لقا// زود برجست از خری برپا// پیر گفتش توئی که در یاری// دل نبستی به عشـق؟ گفت آری// بانگ برداشت گفت ای خردار// هان خرت یافتم بیار افسار»• «به عالم هرکجا درد و غمی بود// به هم کردند و عشقش نام کردند»• «چون جام جهان نمای ساقی// بنمود مرا لقای ساقی// باشد که شود دل عراقی// چون جام جهان نمای ساقی»• «حریفی که از وی نیازرد کس// بسی آزمودم، کتاب است و بس// رساند سخن را به خـوبی به بن// به بسم الله آغاز سازد سخن// نگیرد به کس سبقت ازهیچ باب// از او تا نپرسی نگوید جواب// توان خـواند در لـوح پیشانیش// خـط سرنوشت سخندانیش// زطورش به خلوتگه انجمن// همه خاموشی، با تو گوید سخن// کند مستمع، گر قبول ِکتاب// توان گفت در وصف او صدکتاب»• «عشق سیمرغی است کورا دام نیست// در دو عالم زو نشان و نام نیست»• «هر دلی کان به عشق مایل نیست// حجره دیو دان، که آن دل نیست// دل بی عشق، چشم بی نور است// خود ببین، حاجت دلایل نیست// بی دلان را جز آستانه عشق// در ره کوی دوست منزل نیست// هرکه از عشق بی خبر باشد// اندرین ره، به سان خر باشد// آب در میوهٔ خرد عشق است// بلکه آب حیات خود عشق است»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانی فراهانی و مشهور به عراقی از بزرگان تصوف و شاعران بلند پایه ی ایران در قرن هفتم هجری است.
در ماخذها به تاریخ ولادتش اشاره نشده است، اما ظاهرا ولادت وی به سال ۶۱۰ ق در «کومجان» و یا «کمجان» از توابع اراک کنونی اتفاق افتاد.
کرامت ها
خاندان عراقی اهل علم بوده اند، درباره ی کرامت های او روایت های مختلف دیده می شود که مولود اعتقاد پیروان و مریدان اوست، از آن جمله در احوال او نوشته اند که چون به هفده سالگی رسید، «بر جمله ی دانش ها از معقول و منقول مطلع شده بود و مستفید گشته تا چنان شد که در شهر همدان در مدرسه ی شهرستان به افادت و دیگران در خدمتش به استفادت مشغول بودند.» اما گمان نمی رود که عراقی به چنین جامعیتی در علوم و فنون رسیده بوده باشد. آنچه درباره ی کیفیت خروج عراقی از دنیای قیل و قال و ورود او به عالم حال و تجرد در غالب ماخذها آمده است و به هفده سالگی او برمی گردد نیز باید افسانه ای باشد که بعدها به وسیله ی مریدان و پیروان او ساخته شده است. اما به هر حال این گونه افسانه ها که در احوال کسانی از قبیل سنائی و عطار و مولوی و نظیرهای آنان می بینیم ما را به یک حقیقت راهبری می کند و آن اینکه عراقی در آغاز امر سرگرم تعلیم و تعلم علوم بود و سپس رخت از مدرسه به خانقاه کشید. این تغییر حال در اوان شباب به او دست داد و بعد از آن به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شیخ بهاءالدین زکریای مولتانی، موسس سلسله سهروردیان مولتان راه جست.
عراقی مرید سهروردی
بعضی از تذکره نویسان عراقی را مرید مستقیم شهاب الدین عمر سهروردی شمرده اند، اما جامع دیوان عراقی و نویسنده ی مقدمه ای آن که دوران زندگانیش نزدیک به عهد زندگانی عراقی بود، به این امر اشاره ای نکرده است. عراقی خرقه از بهاءالدین زکریا گرفت و بدین طریق در جزو مشایخ سلسله ی سهروردیه (شعبهی هند) درآمد و چندی در مولتان به سر برد و از آنجا از راه دریا به دیار روم رفت و در قونیه به خدمت شیخ صدرالدین قونوی و جلال الدین مولوی و جمعی دیگر از بزرگان صوفیه رسید و شیخ خانقاه توقات شد و تا سال ۶۷۵ ق که پروانه به دستور آباقا به گونه ای دلخراش به قتل رسید. فخرالدین در توقات ماند و پس از آن به مصر و از آنجا به شام رفت.
تاریخ وفات
...
[ویکی فقه] شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانی فراهانی و مشهور به عراقی از بزرگان تصوف و شاعران بلند پایه ی ایران در قرن هفتم هجری است.
در ماخذها به تاریخ ولادتش اشاره نشده است، اما ظاهرا ولادت وی به سال ۶۱۰ ق در «کومجان» و یا «کمجان» از توابع اراک کنونی اتفاق افتاد.


کلمات دیگر: