کلمه جو
صفحه اصلی

هاشم بن عبد مناف

دانشنامه آزاد فارسی

هاشِم بن عَبْدِ مَناف (۲۰۱ـ غزّه ۱۲۶پ ق)
هاشِم بن عَبْدِ مَناف
(عمرو بن عبدمناف، معروف به هاشم) جد دودمان بنی هاشم، نیای دوم پیامبر اسلام (ص) و از شخصیت های بزرگ و بانفوذ قریش. به سبب منزلت و نیز قامت بلندی که داشت وی را «عمرو العُلی» می خواندند. او به کعبه اهمیت بسیار می داد و قریش را به تکریم و احترام زائران تشویق می کرد. هنگامی که در مکه قحطی روی داد، با دست خود برای زائران نان خُرد می کرد و از این جهت به هاشم (یعنی خُردکننده) شهرت یافت. هاشم سه برادر به نام های عبد شمس (جدّ بنی امیه)، مُطَلِب و نُوفل داشت. به گفتۀ سیره نویسان، هنگام تولد انگشت (یا پیشانی) هاشم به پیشانی عبد شمس چسبیده بود که به وسیلۀ شمشیر از هم جدا کردند؛ از این روی، برخی گفتند بین فرزندان و نسل آن دو (بنی هاشم و بنی امیه) درگیری و خون ریزی روی خواهد داد که چنین نیز شد. هاشم نخستین کسی بود که برای تجارت قریش دو سفر تابستانی و زمستانی مقرر کرد که در سورۀ قریش نیز بدان اشاره شده است. وی همچنین برای بالابردن سطح بازرگانی اهل مکه با امرای غَسان پیمان بست. او مردی تاجر و خوش سیما بود. در مراجعت از یکی از سفرهای تجاری به شام، به یثرب (مدینه) رفت و با سَلمی، دختر عمرو خزرجی که از طایفۀ بنی عدی بن نجار بود، ازدواج کرد، و تنها عبدالمطلب، جدّ رسول خدا، از این زن به دنیا آمد. بنابر روایات، هاشم در یکی دیگر از سفرهای تجاری خود به شام، در شهر غزّه واقع در فلسطین درگذشت و در همان جا دفن شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هاشم بن عبد مناف، بن قُصَیّ بن کِلاب بن مُرَّه، از مردان برجستۀ قریش و جد دوم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود.
سال تولد و وفات و کیفیت عبادت وی نامعلوم است.نام اصلی او عَمرو بود. ظاهراً در مکه به دنیا آمد و به قولی بزرگ ترین فرزند عبد مناف جد سوم رسول خدا، بود.کنیه اش را، به اختلاف، ابونَضْله و ابوزید یا ابواَسَد نوشته اند.
خصیصه های اخلاقی
هاشم، بعد از پدرش، شرافت و بزرگی یافت و بلند آوازه شد. چهره ای نورانی و درخشان داشت و برترین فرد در قبیلۀ قریش از نظر حسب و نسب و مکارم اخلاق بود بزرگوار، بخشنده و مهمان نواز، و نامش در سخاوت مثل بود.
خانواده
هاشم چهار برادر به نام های عبد شمس ، مُطَّلِب، نَوْفَل و ابوعمرو، و شش خواهر داشت.مادرش عاتِکه بنت مُرَّة بن هلال بود. گفته شده است هاشم و برادرش، عبدشمس، هنگام تولد به هم چسبیده بودند و با تیغ آنان را از هم جدا کردند و ازاین رو، برخی گفتند میان فرزندان آنان نزاع رخ خواهد داد. به روایتی، بعدها، به سبب سخاوت و مهمان نوازی های هاشم، اُمیّة بن عبد شمس به او حسادت ورزید و میانشان عداوت افتاد، اما این داستان اساساً ساختگی است.
ازدواج
...


کلمات دیگر: