کلمه جو
صفحه اصلی

ارته

فرهنگ فارسی

( اسم ) اسکنبیل
دهی است بین سیاهرود و ساری

لغت نامه دهخدا

ارته. [ اَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) اِسکمبر.

ارته. [ اُ ت َ ] ( ع اِ ) موئی که بر سر حربا یعنی آفتاب پرست میباشد.

ارته. [ اَ رَ ت َ ] ( اِخ ) دهی است بین سیاهرود و ساری. ( سفرنامه مازندران و استراباد رابینو ص 50 و 122 ).

ارته. [ اُ ت َ ] ( اِخ ) کرسی مقاطعه ولایت برنات سفلی. موقع آن قرب نهر غاف دوبو بمسافت 40 هزارگزی شمال غربی بوعلی ، سکنه آن در حدود هفت هزار تن و محصول آن نمک خوب و پر مرغابی و منسوجات پشمی است. ( از ضمیمه معجم البلدان ).

ارته . [ اَ ت َ / ت ِ ] (اِ) اِسکمبر.


ارته . [ اَ رَ ت َ ] (اِخ ) دهی است بین سیاهرود و ساری . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 50 و 122).


ارته . [ اُ ت َ ] (ع اِ) موئی که بر سر حربا یعنی آفتاب پرست میباشد.


ارته . [ اُ ت َ ] (اِخ ) کرسی مقاطعه ٔ ولایت برنات سفلی . موقع آن قرب نهر غاف دوبو بمسافت 40 هزارگزی شمال غربی بوعلی ، سکنه ٔ آن در حدود هفت هزار تن و محصول آن نمک خوب و پر مرغابی و منسوجات پشمی است . (از ضمیمه ٔ معجم البلدان ).


دانشنامه عمومی

آرته. مختصات: ۴۸°۳۵′۳۸″شمالی ۷°۴۵′۵۸″شرقی / ۴۸٫۵۹۳۸°شمالی ۷٫۷۶۶۲°شرقی / 48.5938; 7.7662
آرته (ARTE؛ مخفف عبارت فرانسوی Association Relative à la Télévision Européenne) شبکه تلویریونی فرانسوی-آلمانی است که عمده فعالیت آن در زمینه فرهنگ و هنر است. این شبکه خود را به عنوان شبکه فرهنگ اروپا توصیف کرده و هدفش را افزایش کیفیت برنامه ها بویژه در بخش های فرهنگی و هنری بیان می کند. دفتر مرکزی این شبکه در استراسبورگ در فرانسه است؛ تأسیساتی هم در ایسی لمولینو در نزدیکی پاریس و بادن-بادن در آلمان دارد.
«ماجراجویانه زندگی کنیم Vivons curieux»

اَرته یا رته یا قانون اَرته یا Rta (به سانسکریت: ऋतं ṛtaṃ) به معنی نظم کیهانی است. اشه شکل اوستایی اَرته است. اصولاً عقیده بر آنست که نمی توان برای اَرته واژه ای امروزی بکار گرفت. ارته را درستی، عدل، نظم، حقانیت، فضیلت و کمال نیز ترجمه کرده اند.
اشه
ارت (ایزد)
آریاییان ایران و هند به یک آیین کیهانی یا نظام مقدس و قانون ازلی و ابدی تغییر ناپذیری اعتقاد داشتند که مفهوم آن با واژهٔ اَرته بیان می شده است. این قانون و آیین ابتدا به اعتقاد آریاییان نگهبان و حافظ نظم و سامان ستارگان و ماه و خورشید و راهنمای گردش و تعادل آنها در آسمان بود. در زمان های متأخرتر به تدریج از آسمان بر زمین فرود آمد و به نوعی آیین و راه و روش زندگی و نظام اجتماعی و اخلاقی و ذهنی درآمد و بدین سان مفهوم بسیار گسترده ای یافت. هر کاری که موافق و مطابق با اَرته انجام می گرفت، راست برحق و منطبق بر موازین و عدالت بود و معنا و مفهوم عدالت و تعادل و حق و دادگری نیز از آن اراده می شده است. به موجب نظام و قانون ارته می بایست هر چه در جهان است، منظم، بسامان، بی عیب و نقص، زمین و کشورها آباد، آدمیان راستگو، دادگر، وفادار به پیمان، خرسند و شادمان و پرفرزند باشند. از این رو عقیده بر آن بود که هر کس که خود را در مسیر و موافق این قانون اعظم قرار بدهد و مطابق با آن عمل کند، در حمایت آن قرار می گیرد و خدایان آنچه می خواهد به او ارزانی می دارند و اگر این قانون شناخته نشود یا بدان عمل نشود، نظم زندگی و کشور و جهان برهم خواهد خورد و نه تنها در این جهان کیفر در پی دارد بلکه پس از مرگ نیز باعث محروم ماندن از رستگاری خواهدشد. به اعتقاد برخی از محققان مفهوم ارته نزدیک و قرینهٔ واژهٔ دایکه به معنای عدالت در یونان است.
از آنجائیکه شکل اوستایی اَرته، اشه است که در متون زرتشتی زیاد بکار رفته است، از اینرو برخی عقیده دارند که ارته در این سنگ نبشته ها، اشاره به مفاهیم دین زرتشتی دارد. مفهوم اَرته در کتیبه های بجا مانده از هخامنشیان با مفهوم ارت در مزدیسنا تفاوت دارد. در این کتیبه ها ارته نام ایزد یا فرشته ای نیست بلکه نام آیین یا دستور یا قانون مقدسی است که مورد احترام و اطاعت آنها بوده است. خشایارشا در سنگ نبشته دیوان که یکی از مهم ترین اسنادی است که تا بحال از تخت جمشید بدست آمده است، می گوید
هنگامی که من شاه شدم، در میان این کشورهائی که در بالا نام برده شد، نافرمانانی بود، پس اهورمزدا مرا یاری کرد، بخواست او من آن کشورها را درهم نوردیدم، و بجای خود نشاندم. در بین این کشورها پیش از من جاهائی بود که دیوان را می پرستیدند. پس به فرمان اهورمزدا، من آن پرستش خانه دیوان را برافکندم، و فرمان دادم پرستش دیوان نکنند. هر جا پیش از من دیوان را پرستش می کردند، در آنجا من، اهورمزدا و اَرت را با فروتنی ستایش نمودم و آنچه نادرست بود، درست کردم. این کارها که از من سر زد همه به خواست اهورمزدا بود. اهورمزدا مرا یاری کرد تا این کارها را انجام دهم.

ارته (کوهرنگ). ارته روستایی است در شهرستان کوهرنگ، بخش بازفت، استان چهارمحال و بختیاری.

دانشنامه آزاد فارسی

اَرْتَه
(در فارسی باستان: اَرتَه؛ در اوستا: اَشه) پرمعنی ترین و پربارترین واژۀ اوستایی، دربردارندۀ مفاهیم و صفات راستی ، درستی ، حقیقت ، اخلاق انسانی ، جوهر قانون و قانونمندی ، مصدر دادگستری ، مظهر نیکویی ، خرد، نظم درست ، مظهر نظم و ترتیب جهانی ، یا نظم خدایی. اشه سامان بهنجار است و کردار نیک ، پندار نیک و گفتار نیک و سرانجام اشه پرهیزگاری ، پارسایی و فضیلت و تقوا به مفهوم فضیلت و تقواست . اشه هنر (اَرته = آرت ) است، به مفهوم همۀ قابلیت ها و توانمندی های زیبا و انسانیِ رستگاری آفرین . فردوسی آن جا که هنر را تنها نزد ایرانیان دانسته است ، بدون تردید تکیه بر همۀ بار معنوی هنر داشته است : هنر توانستن ِ بهنجار، قابلیتِ بهنجار و هنر فضیلت . به گزارش هرودوت، پارسیان خود را Artaioi می نامیدند و مردمی که پیرامونشان می زیستند نیز اینان را به این نام می خواندند. در ایران باستان، نام های مرکب «ارته »دار، مانند اردشیر (ارته خْشَثْرَه ) نام های بسیار محبوبی بوده اند و نام بسیاری از نامداران با ارته شروع می شد. ارته ایرانی (یونانی آرِتَه ) تقریباً بدون تفاوت ، همانی است که در فلسفۀ افلاطون به صورت آرِتِه (لاتینی : راتوس )، جان تمام فلسفۀ افلاطون است . کهن ترین سند مکتوب درباره اَرتَه ، سنگ نبشتۀ خشایارشا (۴۸۶-۴۶۵پ م) در تخت جمشید است . خشایارشا می گوید که او اهورمزدا و ارته (اشه ) را با فروتنی پرستش می کند. اردیبهشت (= بهترین اَرتَه ) نام نخستین امشاسپند آیین زردشت است .

گویش مازنی

/arete/ نام روستایی در قائم شهر - نام قله ای در سوادکوه

۱نام روستایی در قائم شهر ۲نام قله ای در سوادکوه


واژه نامه بختیاریکا

( اَرتِه ) مقدس؛ روستاهایی با نام ارته در بازفت و لالی و غیره می باشد که بیانگر قدمت آنان است.


کلمات دیگر: