کلمه جو
صفحه اصلی

جامع التواریخ

فرهنگ فارسی

تاریخ مفصل جهان که مدون و مولف آن رشید الدین فضل الله وزیر است وی برای تالیف این کتاب اسناد و نوسته های دولتی و غالب دانشمندانی را که در تاریخ دارای بصیرت بودند در اختیار داشت و آن بسال ۷۱٠ ه. ق . پایان یافت .

دانشنامه عمومی

جامع التواریخ یا تاریخ رشیدی از آثار ارزشمند و کهن تاریخی به زبان فارسی دربارهٔ تاریخ، اسطوره ها، باورها و فرهنگ قبایل ترک و مغول و همچنین تاریخ پیامبران از آدم تا محمد پیامبر اسلام، تاریخ ایران تا پایان دوره ساسانیان و سایر اقوام است که توسط رشیدالدین فضل الله همدانی سیاستمدار و تاریخ نگار ایرانی در اواخر سده هفتم خورشیدی/اوایل سده ۸ قمری و سده ۱۴ م. نگاشته شده است.
رشیدالدین فضل اللّه همدانی، جامع التواریخ، به تصحیح بهمن کریمی، انتشارات اقبال، ۱۳۳۸. (مقدمه های جلد اول)
بیانی، شیرین، مغولان و حکومت ایلخانی در ایران، سازمان سمت، ۱۳۷۹.
رشیدالدین این کتاب را به درخواست غازان خان نوشت و چون غازان خان درگذشت، آن را به اولجایتو تقدیم کرد. به فرمان اولجایتو این کتاب به نام غازان خان، مبارک غازانی نامیده شد، ولی بخش هایی دیگر شامل تاریخ دوران پادشاهی اولجایتو، تاریخ ادوار و اقوام جهان، صورالاقالیم و مسالک الممالک در دو جلد نوشته و به بخش پیشین افزوده شدند که این سه جلد روی هم رفته جامع التواریخ را تشکیل می دهند.
کار نوشتن این کتاب در هنگام زندگی غازان خان در ۷۰۰ ق. (۶۸۰ خ. /۱۳۰۰ م.) آغاز شد و در زمان فرمانروایی الجایتوخان در ۷۱۰ ق. (۶۸۹ خورشیدی) پایان یافت.
احتمالاً غازان خان می دانسته است که مغولان با وجود برتری و تفوقی که بر ایرانیان دارند ناچار در عنصر ایرانی محو خواهند شد و فرهنگ و تمدن ایران آنها را در کام خود خواهد کشید؛ بنابراین خواست که برای بازماندگان مغول یادگاری از تاریخ و اعمالشان به زبان فارسی برجای گذارد و بهترین فرد ممکن برای این کار یعنی رشیدالدین فضل اللّه همدانی را انتخاب کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

جامِعُ التَّواریخ
(یا: تاریخ رشیدی) کتابی به فارسی در تاریخ عمومی و اسلام از خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، (۶۴۵ ـ ۷۱۸ق). این کتاب شامل دو مجلد است: جلد اول، در تاریخ مغول که برای غازان خان نگاشته شده و به تاریخ غازانی معروف است و جلد دوم تاریخ عمومی با مقدمه ای در باب تاریخ آدم ، پیغمبران ، تاریخ سلاطین قدیم ایران قبل از اسلام ، مطالبی دربارۀ تاریخ پیامبر اسلام و خلفا تا زمان انقراض خلافت به دست مغول در ۶۵۶ق است . نویسنده درصدد تألیف جلد سومی با عنوان مسالک و ممالک و معرفت بلاد بوده که ظاهراً هرگز مجال تألیف آن را نیافته است . کمک گرفتن خواجه رشیدالدین از علمای چینی ، تبتی ، اویغوری ، فرنگی و یهودی و غیره در نگارش کتاب سبب شده است تاریخ اقوام ترک ، چین ، هند، مغول ، یهود و فرنگ نیز در کتاب ذکر شود. بخش هایی از کتاب در اروپا تصحیح و چاپ شده است . در ایران نیز قسمت های مربوط به فرقۀ اسماعیلیان الموت و نیز اسماعیلیان ، فاطمیان و نزاریان و در ترکیه تاریخ سلطان محمود بن سبکتگین و اسلاف او و تواریخ دیلمیان جداگانه به چاپ رسیده است . گزیده ای از جامع التواریخ نیز به کوشش محمدتقی دانش پژوه در تهران چاپ و منتشر شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] جامع التواریخ (قسمت اسماعیلیان و فاطمیان)، تألیف رشیدالدین فضل اللّه همدانی از معاصرین و یاران خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. جامع التّواریخ تاریخ عمومی جهان است و شاید به توان گفت که بهترین کتابی که به زبان فارسی درباره اسماعیلیان نوشته شده، همین بخش از جامع التّواریخ است.
نویسنده بنای کتاب را بر دو قسم، مشتمل بر یک مقدمه و سیزده فصل نهاده است. نویسنده در پیش گفتار انگیزه اش از نگارش کتاب را معرفی افکار و آرای صحیح و ناصحیح اسماعیلیه دانسته است و بنا دارد: «بعضی از احوال و افعال خیر و شر ایشان در آن یاد کند تا افکار را اعتباری و انظار را یادگاری باشد و از مطالعه آن فواید بی اندازه و عواید بی قیاس اقتباس نمایند».
خواجه رشیدالدین، وزیر غازان خان و الجایتو بوده است و این کتاب بزرگ را به دستور آن ها نوشته است.
وی در مقدمه کتاب تاریخچه مختصری از روند خلافت و امامت در اسلام تا زمان امام جعفر صادق(ع) بیان کرده است. سپس به نقل از منابع فرقه اسماعیلی به نام فرزندان آن حضرت که اسماعیل بزرگ ترین آن ها بود، اشاره کرده و دلیل انکار امامت اسماعیل، پس از صدور نصّ از سوی امام صادق(ع) را شراب خواری اسماعیل دانسته است. طایفه کیسانیه به اسماعیل ایمان آوردند و از فرقه شیعه جدا شدند و چنین حجت آوردند که: «جعفر امام معصوم است و او نص بر اسماعیل کرد، پس اصل نصّ نخستین است؛ و بدا بر خداوند روا نباشد؛ و امام خود آن چه کند و فرماید جمله حق باشد؛ اسماعیل را از شراب خوردن در امامت نقصان و خلل نباشد». این طایفه را برای انتساب به اسماعیل، «اسماعیلی» و از آن جا که معتقدند عوام را بر ظاهر لفظ اطلاع است و خواص را بر باطن تأویل وقوف است، «باطنی» گویند.
قسم اول کتاب با ذکر خلافت القائم بامرالله که دومین خلیفه فاطمی است، آغاز شده است. سرگذشت تأسیس حکومت فاطمیان توسط مهدی پدر القائم در مقدمه کتاب آمده است. او در سال در بغداد و به قولی در «سلمیه» به دنیا آمد. مهدی با لباس بازرگانان وارد مصر شد و در مغرب امر خود را آشکار ساخت و خلق بسیاری وی را پیروی نمودند تا آن که رفته رفته نیرومند شد، سپس به سرزمین قیروان رفته شهری در آن جا بنا کرد و آن را «مهدیه» نام نهاد و همان جا اقامت گزید و بلاد مغرب و افریقا و همه ی آن نواحی را تصرف کرد؛ سپس اسکندریه را تصاحب نمود و خراج آن جا و قسمتی از صعید را دریافت کرد، آن گاه در سال 322ق درگذشت. پس از او، خلفای فاطمی یکی پس از دیگری خلافت را به عهده گرفتند تا آن که نوبت به العاضد بامرالله، آخرین خلیفه ی ایشان رسید.

پیشنهاد کاربران

جامِعُ التَّواریخ، کتابی مشهور، تألیف خواجه رشیدالدین فضل الله طبیب همدانی. این کتاب از مهم ترین منابع تاریخ ایران و جهان به زبان فارسی است که خاصه بخش مربوط به دورۀ مغولان آن از اهمیت و ارزشی یگانه برخوردار است؛ چنان که برخی از دانشمندان آن را «تاریخ کبیر» و اثری «عدیم النظیر»، «یکی از اعاظم کتب تاریخی» ( نک‍ : قزوینی، 2/«د»؛ مینوی، «ترجمۀ علوم. . . »، 5 ) ، «دائرة المعارف بزرگ تاریخی که هیچ یک از ملتهای آسیایی و اروپایی نظیر آن را در قرون وسطى نداشته اند» ( بارتولد، 46 ) ، یا آن را اثری خوانده اند که نویسندۀ آن به عنوان «نخستین تاریخ نویس جهانی»، تاریخ و فرهنگ
دولتهای بزرگ و گوناگون قاره های آسیا و اروپا‍ را با بی طرفی عالمانه نخستین بار وصف کرده است ( یان1، جم‍ ) .
همان گونه که اعراب به ضبط و حفظ انساب بسیار اهمیت می دادند، مغولان کوچرو نیز سخت پایبند حفظ نسب نامۀ قبیله ای خویش بودند ( نک‍ : رشیدالدین، 1/223، 244؛ ولادیمیرتسف، 75 ) . این امر نزد مغولان از نظر دیگری هم اهمیت داشت، زیرا در فرهنگ آنان ازدواج هم نسبان، هم خونان و یا به قول خود آنان هم استخوانان با یکدیگر ممنوع بود و می بایست از اقوام غیر هم استخوان همسر بگزینند ( رشیدالدین، 1/86، 99، 114، 191؛ ولادیمیرتسف، همانجا ) . آنان تا زمانی که خط نداشتند و نگارش نمی دانستند، نسب نامۀ قبیله ها را به خاطر می سپردند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می ساختند. چون چنگیزخان ( چینگگیزخان ) به کشورگشایی پرداخت، مغولان با قومها و ملتهای متمدن تر آشنا شدند و از اویغوران خط و نوشتن آموختند، آنگاه نسب نامه ها را نویساندند و در خزانۀ شاهی نهادند ( جوینی، 2/17؛ رشیدالدین، 1/227 ) .
دلبستگی مغولانۀ ایلخانان ایران به نسب نامه، به منابع تاریخی نیز راه یافت. تا جایی که منابع یاری می کنند، می دانیم که هیچ یک از ایلخانان ایران ( اگرچه پسینیان آنان مسلمان شده بودند ) عربی نمی دانستند، اما زبان فارسی را کم و بیش به ضرورت آموخته بودند. به همین سبب، و با آنکه در ایران پیش از حملۀ مغول آثار دینی و علمی و تاریخی بیشتر به زبان عربی ــ که زبان علمـی همۀ اقوام مسلمان به شمـار می رفت ــ نوشته می شد، با استیلای مغولان و در عصر ایلخانان فارسی نویسی و تاریخ نویسی به زبان فارسی نضج گرفت ( قزوینی، 2/«د»، «ه‍ » ) و کتابهای بسیار به ویژه در زمینۀ تاریخ به زبان فارسی تألیف گردید.
دو سال پس از فتح بغداد، یعنی در 658 ق ( همو، 2/«د» ) ، عطاملک جوینی، تاریخ جهانگشای را تألیف کرد. پس از او خواجه رشیدالدین جامع التواریخ را نوشت و آنگاه نویسندگان و مورخان دیگر انبوهی آثار مکتوب تاریخی پدید آوردند.
خواجه رشیدالله فضل الله که در عهد هلاگو همراه خانواده از قلعۀ الموت فرود آمده بود، خدمت خویش را در دربار ایلخانان از عهد اباقاخان آغاز کرد و در روزگار غازان خان مقامی والا یافت که تا مرگ محمد خدابنده اولجایتو پایید ( IA, IX/705 - 706 ) . غازان خان که به روایت رشیدالدین به تاریخ دلبستگی فراوان داشت و پس از پولاد چینگسانگ از همۀ مغولان عصر مؤلف، تاریخ قبایل مغول و نیاکان چنگیزخان را بهتر و بیشتر می دانست ( رشیدالدین، 2/ 1338 ) ، او را مأمور نوشتن تاریخ قبایل مغول و نیاکان چنگیزخان، تاریخ زندگی و کارهای او و جانشینانش تا روزگار خویش ساخت، و به فرمان غازان نوشته ها و یادداشتهای «نامدوّن» و «نامرتب» که در باب تاریخ و نسب نامۀ مغولان در خزانۀ شاهی نگهداری می شد ( همو، 1/34 - 35 ) و از آنها به عنوان التان دفتر ( دبتر ) ( همو، 1/186، 227 ) ( = دفتر زرین ) یاد شده است، در اختیار رشیدالدین قرار گرفت. خواجه رشیدالدین بخش نخست جلد اول جامع التواریخ یعنی تاریخ مبارک غازانی را که تاریخ قبیله های ترک و مغول و اسطوره ها و تاریخ نیاکان چنگیز و تاریخ دوران کودکی و جوانی و برخاستن او ست، با استفاده از آن نوشته ها و با سود جستـن از دانسته های خود غازان خـان و پولاد چینگسانگ ــ که از سوی تیمور قاآن نوادۀ قوبیلای قاآن به سفارت آمده و در ایران ماندگار شده بود ــ و دیگر امیران مغول تألیف کرد ( همو، 1/35 ) . سپس از آغاز حملۀ مغول به ایران تا فتح بغداد را بیشتر از جهانگشای جوینی و فتح نامۀ منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی برگرفت. از آن پس تا روزگار غازان را که خود شاهد رویدادها بود، از یاد خویش و ناگزیر یاد دیگر دولتمردان و امیران ایرانی و ترک و مغول، و شاید سفیران شرق و غرب فراهم ساخت؛ اما به قول او هنوز «سواد» به تمامی به «بیاض» نرفته بود که در 703ق غازان خان درگذشت و مؤلف پس از مرگ او نقل به «بیاض» را تکمیل کرد و به سلطان محمد اولجایتو، برادر و جانشین غازان خان، تقدیم داشت. اولجایتو نیز که مانند برادرش بر اسطوره ها و تاریخ مغولان آگاهی داشت، به ملاحظه و بررسی کتاب پرداخت و جایهایی از آن را اصلاح کرد و دستور داد تا خواجه دنبالۀ تاریخ را تا به روزگار او بنویسد و 3 بخش نیز بر آن بیفزاید: 1. تاریخ جهان از آغاز خلقت تا ظهور چنگیزخان؛ 2. تاریخ اقوام و ملل؛ 3. جغرافیای جهان یا صور الاقالیم و مسالک الممالک ( نک‍ : همو، 1/1 - 2، 8 - 9 ) .
مؤلف ضمن آنکه از تکمیل و اصلاح جلد اول غافل نبود و چند جای آن را در عصر اولجایتو ترمیم کرد، این بخشها را نیز نوشت که به ایلخان عرضه داشت و از وی اکرام و اعزاز و انعام فراوان یافت ( همو، 1/772 - 773؛ ابوالقاسم، 54، 196، 240 ) .
جلد نخست کتاب که با تاریخ قبایل ترک و مغول آغاز شده است، اسطوره هایی از آن دو قوم را دربر دارد. تنها منبعی که از نظر کیفیت و حفظ اسطوره ها با این بخش از جامع التواریخ هم طراز، و شاید به جهاتی از آن برتر است، کتابِ مونغولون نه اوچا ـ توپچاآن یا «تاریخ سرّی مغول» است که متن اصلی آن به خط مغولی بازنمانده، اما متن چینی آن به نام یوآن ـ چااو ـ بیشی = تاریخ خاندان یوآن ( در زبان چینی خانوادۀ قوبیلای بدین نام خوانده می شد ) باقی مانده است که متن مغولی را در حاشیه با آوانگاری چینی دربر دارد ( کلاوز، 9 - 65 ) . مثلاً برحس . . .


کلمات دیگر: