کلمه جو
صفحه اصلی

ایلخانان

دانشنامه عمومی

ایلخانان یا ایلخانیان نام سلسله ای مغول است که از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ ه‍.ق معادل ۱۲۵۶ تا ۱۳۴۹ میلادی در ایران حکومت می کردند و فرزندان چنگیزخان مغول بودند. لشکریان چنگیزخان نخستین بار در سال ۶۱۸ ه‍.ق معادل ۱۲۲۱ میلادی به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان در سال ۱۲۲۵ میلادی به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. سال ۱۲۵۱ م. منگو یا منگل، خان بزرگ یا قاآن، بر آن شد تا با اعزام برادرانش هولاکو و قوبیلای (کوبلاخان) به ترتیب به ایران و چین پیروزی های مغولان را تحکیم و تکمیل کند. هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را بنیان نهادند. ایلخانان یعنی خانان محلی و غرض از این عنوان آن بوده است که سمت اطاعت ایلخانان را نسبت به قاآنان می رسانند و این احترام همه وقت از طرف ایلخانان ایران رعایت می شده است. فتح ایران به دست هلاکوخان پیامدهای مهمی چون پایان کار اسماعیلیان و انقراض خلافت عباسیان در پی داشت. ایلخانان در ابتدا دین بودایی داشتند اما به تدریج به اسلام گرویدند. ایلخانان مسلمان خود را سلطان نامیده و نام های اسلامی برگزیدند.
پرچم ایلخانان به نقل از اطلس کاتالان
مغولی (زبان مادری)
در طی همان روزهایی که محمد خوارزمشاه قدرت خود را در نواحی شرقی مرزها ماوراءالنهر گسترش می داد و خلیفه بغداد، الناصر لدین الله، برای رویارویی با توسعه قدرت او در جبال و عراق ضد محمد خوارزمشاه توطئه می کرد «حدود ۶۱۳ ق / ۱۲۱۶ م»، در آن سوی مرزهای شرقی قلمرو خوارزمشاه، قدرت نوخاسته ای در حال شکل گیری بود که به تدریج به درون مرزها می خزید و خود را برای تهدید و تسخیر آماده می کرد. با این حال، خلیفه و سلطان در کشمکش ها و مناقشات سیاسی خویش، آن را در نظر نگرفتند یا آن قدر در محیط بسته افکار سیاسی و حشمت قدرتشان غرق شده بودند، که حضور این نیروی ویرانگر را اصلاً نمی دیدند یا به عبارتی دیگر در مجموعه مناسبات سیاسی عصر، آن را وزنه ای به شمار نمی آوردند. اما این نبردی عظیم و ویرانگر که از نواحی صحرای گوبی و جبال تیانشان به سوی ماوراءالنهر می خزید و از همان ایام فاجعه ای عظیم را تدارک می دید، دولت نوخاسته مغول بود که ظرف چند سال، هم به دولت پر آوازه خوارزم پایان داد، و هم به خلافت بغداد. پیشروی مغولان به درون ایران از جانب ماوراءالنهر مغول که در آن روزها عنوان اتحادیه طوایف تاتار، قیات، نایمان، کرائیت و تعداد دیگری از طوایف بدوی نواحی بین ترکستان، چین، و سیبری به شمار می رفت، پیشروی خود را از سوی مرزهای فرارود (ماوراءالنهر) آغاز کرده بود. این طوایف که به قول برخی مورخان، «هونهای جدید» به شمار می رفتن، اگر هم در واقع نوادگان هون های قدیم نبوده باشند، اما وارث مهارت آنها، در جنگجویی، تیراندازی، و سلحشوری به شمار می آمدند. با وجودی که هون های جدید هشتصد سال پس از هون های قدیم پا به عرصه تاریخ گذاشتند، با این وصف خاطره فجایع آن ها را در تاریخ زنده کردند. به طوری که این ها نیز مانند همان مهاجمان باستانی، از اعماق بیابان های گوبی و سرزمین های اطراف چین و سیبری برخاستند، و با ولع و آزمندی بی سابقه ای، مدت زمانی کوتاه، بخش عمده ای از دنیای متمدن در قلمرو اسلام را، به ویرانی و نابودی کشیدند. به طوری که گذشت هشت سده، هیچ گونه تغییری در خُلق و خوی و رفتار معیشتی و اجتماعی آن ها پدید نیاورد، چنان که همچون هون های قدیم، در زیر چادرهای نمد یا در هوای آزاد بیابان ها سر می کردند و در کنار شتران، گوسفندان، و اسبان خویش عمر را سپری می کردند.

دانشنامه آزاد فارسی

سلسلۀ شاهان مغول ایران (۶۵۴ـ۷۵۰ق)، از نسل هولاکوخان، نوۀ چنگیز، فرزند تولی خان و برادر کوچک تر منکوقاآن. ایلخان لقبی بود که منکوقاآن به هولاکو داده بود و جانشینان هولاکو این لقب را که حاکی از اطاعت نسبت به قاآنان بزرگ بود، حفظ کرده و احترام آنان را در نظر داشتند. هولاکوخان در آغاز برای اتمام فتوحات مغولان در آسیای جنوب غربی و توسعۀ متصرّفات آنان تا مصر و براندازی دولت های اسماعیلی و عباسی عازم ایران شده بود و دستور منکوقاآن چنین بود که دوباره به نزد قاآن بازگردد، اما مرگ منکوقاآن و تحوّلات ناشی از آن مانع از بازگشت هولاکو به مغولستان شد و از این طریق سلسلۀ ایلخانان برپا گردید و درنتیجۀ تشکیل این دولت، ایران به تدریج از نظارت قاآنان خارج شد. هولاکو در ۶۵۴ق دولت اسماعیلیان را برانداخت و در ۶۵۶ق به عمر خلافت عباسی پایان داد و قسمت هایی از شام و فلسطین را اشغال کرد، اما شکست قوای او در جنگ عین الجالوت در ۶۵۸ق از سیف الدین قطز معّزی حاکم مصر، مانع از ادامۀ پیشروی های مغولان به سمت مصر شد. اختلافات میان هولاکوخان و دولت اردوی زرین روسیه بر سر مالکیت قفقاز و آذربایجان در تمام عمر سلسلۀ ایلخانان برقرار بود و بارها سبب جنگ میان دو طرف گردید. همچنین مغولان جغتایی نیز چندین بار به قلمرو ایلخانان تاخته و صدمات فراوانی بر ماوراءالنهر و خراسان وارد آوردند. در زمان ایلخانان، دیو ان سالاری بزرگی به وجود آمد که اساس و بنای آن را دیوانیان ایرانی تشکیل می دادند. بعضی از این دیوانیان نظیر شمس الدین جوینی، صدر جهان زنجانی، سعدالدین محمد آوجی، و خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی به دستور ایلخانان مغول اعدام شدند. ایلخانان مغول صاحب املاک گسترده ای بودند که به املاک اینجو معروف بود. نخستین ایلخانان ایران با مسیحیان و بوداییان مناسبات نیکویی داشتند و در عهد آنان کلیساها و معابد متعددی ساخته شد. در دورۀ ایلخانان مناسباتی با بعضی دولت های اروپایی آغاز شد که هدف آن مبارزه با ممالیک مصر بود. پذیرش دیانت اسلام نخستین بار توسط تکودار پسر هولاکو و جانشین آباقاخان، که نام خود را به سلطان احمد تغییر داده بود، صورت گرفت، اما به سبب پیروزی ارغون خان بر سلطان احمد و مخالفت های بزرگان مغول، جریان توسعۀ اسلام به کُندی گرایید، ولی از دورۀ غازان خان که خود مسلمان شده بود، توسعۀ اسلام رونق گرفت و به سرعت در میان مغولان رواج یافت. در میان اینان، الجایتو مدتی به شیعۀ امامیه گروید و در زمان همو، گیلان نیز ضمیمۀ قلمرو ایلخانان گردید. پس از مرگ آخرین ایلخان بزرگ مغول، سلطان ابوسعید ( ـ ۷۳۶ق) دولت ایلخانی عملاً منقرض شد و ادارۀ دولت به دست بزرگانی افتاد که هرکدام یکی از بازماندگان ایلخانان را به پادشاهی صوری برداشته و خود حکومت را به دست می گرفتند. آخرین ایلخانِ رسمیِ این دوره انوشیروان خان عادل نام داشت که تحت الحمایۀ ملک اشرف چوپانی بود. نخستین پایتخت ایلخانان شهر مراغه بود و از دورۀ اباقاخان، تبریز جای آن را گرفت و در زمان اولجایتو شهر سلطانیه، پایتخت ایلخانان شد. در دورۀ ایلخانان تاریخ نویسی تا حدودی ترقّی کرد و آثار ارزنده ای نظیر جهانگشای جوینی، جامع التّواریخ رشیدی، تاریخ وصّاف، و تاریخ الجایتو نوشته شد. یکی دیگر از آثار برجسته دورۀ ایلخانی، گنبد سلطانیه است که امروزه درشمار میراث جهانی قرار دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] ایلخانان، جانشینان هلاکو خان، شاخه ای از فرمانروایان مغولی اند که از سال ۶۵۱ هجری قمری به مدت حدود یک سده بر ایران و عراق و بخش هایی از شام و آسیای صغیر حکومت کردند. آنان در آغاز، تابع خان بزرگ مغول بودند اما پس از مدتی به طور مستقل بر ایران حکومت کردند و با پذیرش دین اسلام با خان مغول قطع رابطه کردند و به حکومتی اسلامی تبدیل شدند.
دوران حکومت ایلخانان در ایران به رشد اجتماعی مذهب تشیع در این سرزمین یاری رساند. از میان رفتن خلافت عباسی، سلطه سیاسی اهل سنت بر شیعیان را خاتمه داد و شیعیان توانستند در دوران سلطنت ایلخانان که تعصب مذهبی خاصی نسبت به فرق مذهبی نداشتند، به فعالیت آزادانه تری بپردازند. شیعیان همچنین به سرعت به مقام های بلندی در حکومت ایلخانان دست یافتند و برخی از وزرای ایلخانان، شیعه بودند و نیز برخی از علمای شیعی با ایلخانان روابط دوستانه داشتند.
غازان خان، سلطان مقتدر ایلخان که اسلام را دین رسمی ایلخانان کرد به تشیع تمایل داشت و پسر و جانشینش اولجایتو در سال ۷۰۹ هجری رسماً شیعه شد. در دوران اولجایتو گروهی از علمای شیعه به ایران آمدند و مدارس شیعی در ایران رونق گرفت و شعائر مذهبی شیعیان رواج یافت. اولجایتو تلاش کرد تشیع را در ایران فراگیر کند اما با مخالفت هایی از سوی مردم و علمای سنی مذهب روبرو شد و از این هدف دست کشید. پژوهشگران معمولا حکومت ایلخانی را سرآغاز سیر گسترش اجتماعی تشیع در ایران به شمار می آورند؛ سیری که مدتی بعد به سربرآوردن حکومت های شیعی مانند سربداران و در قرن دهم به تشکیل حکومت صفوی و فراگیری تشیع در ایران انجامید.


کلمات دیگر: