کلمه جو
صفحه اصلی

ایزایا برلین

دانشنامه عمومی

آیزایا برلین. آیزایا برلین (۶ ژوئن ۱۹۰۹ – ۵ نوامبر ۱۹۹۷) فیلسوف سیاسی، اندیشه نگار و نظریه پرداز سیاسی و استاد دانشگاه و جستارنویسی بریتانیایی بود. آوازه اش در بیشتر عمر مرهون دفاع از لیبرالیسم، گفتگوهای مهم و درخشان، حمله به تحجر، تعصب و تندروی سیاسی و نوشته های قابل فهم در زمینهٔ تاریخ اندیشه هاست.لودویگ ویتگنشتاین، جان هردر،الکساندر پوشکین، دیوید هیوم،بنیامین کنستانت، منتسکیو،لئو تولستوی، جان استوارت میل،یوهان گئورگ هامان
وی در خانواده ای متمول و یهودی در ریگا پایتخت لتونی، (در آن زمان لتونی جزء روسیه بود) به دنیا آمد. پدرش مندل برلین، تاجر ثروت مند چوب بود. خانوادهٔ برلین در ۱۹۱۵ به شهر آندره اپل در روسیه و در ۱۹۱۷ به پتروگراد (لنینگراد بعدی و سن پترزبورگ کنونی) نقل مکان کردند و در جریان هر دو انقلاب روسیه در ۱۹۱۷ در آن جا حضور داشتند. با وجود آزارهای بلشویک ها، در ۱۹۲۰ اجازه یافتند به ریگا برگردند. وی در سال ۱۹۲۱ به همراه خانواده اش به انگلستان مهاجرت کرد و در حومهٔ لندن مستقر شدند. او به دبیرستان سنت پل و سپس به کالج کورپوس کریستی در دانشگاه آکسفورد رفت و در آن جا تاریخ و زبان های باستانی و سیاست و فلسفه و اقتصاد خواند. در ۱۹۳۲ در نیوکالج به سمت مدرس و به فاصلهٔ کوتاهی به عضویت هیئت علمی کالج اُل سولز در آکسفورد منصوب شد که در محیط دانشگاهی بریتانیا افتخاری استثنایی بود. در جنگ جهانی دوم او مسئولیت هایی در سفارت بریتانیا در واشینگتن و نیویورک به عهده داشت و سپس سفری به اتحاد جماهیر شوروی کرد و در آن جا با شماری از روشنفکران روسی که از تصفیه ها جان سالم به در برده بودند، به خصوص دو شاعر یعنی آنا آخماتوا و بوریس پاسترناک آشنا شد. این آشنایی ها باعث شد مخالفت او با کمونیسم محکم تر و سرسختانه شود. پس از جنگ به آکسفورد برگشت. گرچه تا اوایل ۱۹۵۰ به تدریس و نگارش در فلسفه پرداخت اما توجهش به تاریخ سیر اندیشه ها به ویژه تاریخ روشنفکری روسیه، تاریخ نظریه های مارکسیستی و سوسیالیستی و نهضت روشنگری جلب شده بود.
آیزایا برلین با این که مانند اکثر فیلسوفان سیاسی قرن بیستم مهاجر بود، اما در مقایسه با افرادی چون هانا آرنت، هربرت مارکوزه، فریدریش فون هایک و کارل پوپر، در سنین پایین تری (چهار سالگی) به کشوری که وطن بعدی اش شد، وارد شد. با این که او پناهنده ای گریخته از بلشویسم بود و نه نازیسم، اما افراد خانوادهٔ او طی جنگ جهانی دوم در لتونی به دست نازی ها کشته شدند؛ بنابراین، تجربهٔ او از ضربه های هولناک سیاسی و نظام های توتالیتر، دست اول و شخصی بود که بعدها تأثیر شگرفی بر نوع تفکر و نگاه سیاسی او داشت. علت دیگر، تعلیم و تربیت بریتانیایی او بود. وی به جز دو سال اقامت در واشینگتن دی سی و چهار سال در مسکو بقیهٔ عمر خود را در آکسفورد گذراند. او سپس به استادی کرسی چیچلی در نظریات اجتماعی و سیاسی (۱۹۵۷ – ۱۹۶۷) انتخاب شد و ملکه او را به لقب سر مفتخر ساخت. در ۱۹۶۷ رئیس کالج وولفسون شد و بالاترین نشان کشوری بریتانیا نصیب او شد. او سرانجام در ۵ نوامبر ۱۹۹۷ چشم از جهان فروبست و در قطعهٔ یهودیان قبرستان والورکوت آکسفورد به خاک سپرده شد.
آیزایا برلین دو بار به ایران سفر کرده است. اول بار در ۱۹۶۰ در بازگشت از هندوستان چند روزی در تهران بوده است و بار دوم در ۱۹۷۷ برای افتتاح بنای مدرسهٔ باستان شناسی در تهران از سوی آکادمی سلطنتی بریتانیا. او همراه همسرش به شیراز و اصفهان هم سفر کرده است و نسبت به عظمت و زیبایی بناهای تاریخی ایران اظهار شگفتی کرده است.

نقل قول ها

آیزایا برلین. آیزایا برلین (۶ ژوئن ۱۹۰۹ – ۵ نوامبر۱۹۹۷) فیلسوف سیاسی، اندیشه نگار و نظریه پرداز سیاسی بریتانیایی بود. آوازه اش در بیشتر عمر مرهون دفاع از لیبرالیسم، گفتگوهای مهم و درخشان، حمله به تحجر، تعصب و تندروی سیاسی و نوشته های قابل فهم در زمینهٔ تاریخ اندیشه هاست.
• «فیلسوف ها بزرگسالانی هستند که به پرسیدن سوالهای کودکانه اصرار می ورزند.»نقل شده در دلیسینر(۱۹۷۸)• «بی عدالتی، فقر، برده داری، جهل ممکن است توسط اصلاح یا انقلاب معالجه شود. اما انسانها تنها با مبارزه با شر زندگی نمی کنند، بلکه با اهداف مثبت فردی و یا جمعی، انواع گسترده ای از آنها، که به ندرت قابل پیش بینی هستند و با زمانه ناسازگارند، زندگی می کنند.»عقاید سیاسی در قرن بیستم (۱۹۵۰)• «همه می دانند چه چیزی بارکلی را بدنام ساخت. او گفت هیچ شی مادی وجود ندارد و دنیای واقعی از بعضی جهات غیرمادی است و چیزی برای نجات ایده ها-ایده ها و نویسندگان وجود ندارد. به نظر همعصرانش او قوهٔ ابتکار زیادی داشت و کمی دیوانه بود.»• «زندگی چیست؟»• ۱. «داستانی که احمقی گفته است و پر از صدا و خشم است و هیچ اهمیتی ندارد.»• ۲. «تعریفی که در فرهنگ لغات زیست شناسی آمده است:فرایند شیمیایی آلی در درون اندام موجودات شامل سوخت و ساز بدن و غیره.»• ۳. «طبق تعریف خانم وولف:زندگی یک هاله نورانی است، پوشش نیمه شفافی که از آغاز هوشیاری تا انتهای آن ما را احاطه کرده است.»• ۴. «مجموعه ای از داده های رفتاری واقعی و فرضی که با روشهای قابل تعیین معینی از داده هایی که مرده و یا موجودات بی جان را تعریف می کند متفاوت است.»• ۵. «چیزی که خداوند در آدم دمید. کتاب سفر پیدایش ۱. ۴ را ببینید.»• کدام را؟• محدویت فکری• «آزادی اصلی آزادی از زنجیر و زندان و بردگی دیگران است. بقیه گسترش این مفهوم، یا استعاره ای دیگر است.»• «کسانی که تا به حال به خاطر خود آزادی به آن ارزش قائل شدند، اعتقاد به آزادی انتخاب داشتند، نه اینکه برای کاری انتخاب شوند، آزادی انتخاب داشتن یک عنصر مسلم آزادی است و همان چیزی است که انسان را انسان می کند.»• A podcast interview with Henry Hardy on Berlin's pluralism.• A recording of the last of Berlin's Mellon Lectures• A section from the last essay written by Isaiah Berlin, the New York Review of Books, Vol. XLV, Number 8 (1998).• Tribute from the Chief Rabbi at his funeral.• Anecdote from Wolfson College's tribute page• "An English liberal stooge" by Hywel Williams in -> The Guardian
• Letter to Berlin from Tony Blair (۲۳ اکتبر ۱۹۹۷)• "The Spectacles of Isaiah Berlin" by Assaf Inbari in (Spring 2006) -> Azure
• Obituary by Henry Hardy.• "Isaiah Berlin, Beyond the Wit" by Evan R. Goldstein• Berlin archive and author page from -> The New York Review of Books
• "In Our Time" programme on BBC Radio Four — a discussion with Michael Ignatieff, biographer, of the ideas of Isaiah Berlin


کلمات دیگر: