ابو الحسین ( یا ابو الحسن ) احمد ابن فارس رازی از بزرگان لغت عرب ( ف . ری ۳۹٠ ه . ق ٠ ) و کتاب المجمل در لغت از اوست وی مدتی در ری و همدان توقف داشت و بدیع الزمان همدانی شاگرد اوست ٠ از جمله کتب او که اکنون در دستست کتاب الصاحبی است بنام صاحب بن عباد ٠ این کتاب محتوی بحثهایی ذی قیمت در اصل زبان عربی و خصایص آن و اختلاف لهجات عربی بنا بر اختلاف قبایل عربست .
ابن فارس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابن فارس. [ اِ ن ُ رِ ] ( اِخ ) ابوالحسن یا ابوالحسین احمدبن فارس بن زکریابن محمدبن حبیب الرازی اللغوی. در اقسام علوم خاصه در لغت امام بود و کتاب مجمل او در لغت عرب با همه اختصار حاوی فوائد جَمّه است. او اصلاً از مردم ری بود و بقزوین علم و ادب فراگرفت و نوبتی نیز بزیارت خانه شد و در آنجا باز به کسب معرفت و دانش پرداخت. گذشته از اساتید دیگر از پدر خویش هم استفادات بسیار کرده است. یکی از شاگردان او بدیعالزمان همدانی معروف است و حریری صاحب مقامات اسلوب خویش از رسائل انیقه او اقتباس کرده است. فخرالدوله دیلمی وی را به ری خواند و تربیت فرزند خویش مجدالدوله بدو گذاشت. صاحب بن عباد خود را رهین دانش و فضل ابن فارس میداند. تألیفات او ازتغلیط و اشتباه خالی است و با ایرانی بودن از شعوبیه بیزار و با آنان مخالف است. او بسخا مشهور بوده است و اشعار رائقه و رسائل بدیعه او مطبوع اهل ادب است. علاوه بر مجمل اللغه که مرتب بر حروف است کتب ذیل ازاوست : الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها. کتاب الثلاثه. کتاب أوجزالسیر لخیرالبشر. کتاب ذم الخطاء فی الشعر. کتاب الاتباع و المزاوجة. کتاب النیروز. کتاب اللاّ مات. کتاب حلیةالفقهاء. وفات او در 390 هَ.ق. به ری بوده و مدفن او مقابل مشهد قاضی علی بن عبدالعزیز جرجانی است. نیز گویند وفات او در 397 و مدفن او به محمدیه است. و ابن الندیم در الفهرست نام ابن فارسی را میبرد و کتابی کتاب الحماسه بدو نسبت میکند.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ابن فارس، ابو الحسین احمد بن فارس بن زکریا بن حبیب، نحوی، لغوی، ادیب، شاعر و یکی از چهره های درخشان ادب عربی در سده ی ۴ ق می باشد.
سال و محل تولد او به درستی روشن نیست؛ اما ظاهرا در یکی از روستاهای قزوین به دنیا آمده است. نخستین آگاهی ما درباره ی زندگی او از آغاز تحصیلات اوست. وی در قزوین نزد پدرش زکریا بن فارس که فقیهی شافعی مذهب و دانشمن ی اهل لغت و ادب بود، دانش آموخت و چندی بعد از ایشان کتاب اصلاح المنطق ابن سکیت را روایت کرد. در موارد دیگری نیز از پدر خود روایت کرده است.
اساتید
وی از آغاز تشنه ی آموختن بود و چنانکه پیداست، در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد. آوازه ی هر استادی را در هرجا که شنید، به سوی وی شتافت؛ در قزوین، همدان، زنجان، میانه، اصفهان و بغداد به تحصیل پرداخت و استادان بسیار دید، به گونه ای که اکنون نام بیش از ۳۰ تن از استادان او در دست است که معروف ترین آنها اینانند:ابوالفضل محمد بن عمید، علی بن ابراهیم بن سلمه ی قطان، ابوالقاسم سلیمان ابن احمد بن ایوب طبرانی، ابوسعید سیرافی و گروهی دیگر.
شاگردان
چند تن از چهره های بزرگ ادبی و سیاسی در سده ی ۴ ق از شاگردان او بوده اند. نخستین آنها بدیع الزمان همدانی پایه گذار فن مقامه نویسی است که گفته اند، این فن را از وی آموخت، صاحب بن عباد وزیر دانشمند و ادب دوست دیلمیان از دیگر شاگردان او بود، ابوالفتح ابن عمید، فرزند ابوالفضل ابن عمید که جانشین پدر در مقام وزارت شد، ابوطالب مجدالدوله. زهیر عبدالمحسن سلطان فهرستی نسبتا جامع از شاگردان وی فراهم آورده است.
شخصیت
...
سال و محل تولد او به درستی روشن نیست؛ اما ظاهرا در یکی از روستاهای قزوین به دنیا آمده است. نخستین آگاهی ما درباره ی زندگی او از آغاز تحصیلات اوست. وی در قزوین نزد پدرش زکریا بن فارس که فقیهی شافعی مذهب و دانشمن ی اهل لغت و ادب بود، دانش آموخت و چندی بعد از ایشان کتاب اصلاح المنطق ابن سکیت را روایت کرد. در موارد دیگری نیز از پدر خود روایت کرده است.
اساتید
وی از آغاز تشنه ی آموختن بود و چنانکه پیداست، در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد. آوازه ی هر استادی را در هرجا که شنید، به سوی وی شتافت؛ در قزوین، همدان، زنجان، میانه، اصفهان و بغداد به تحصیل پرداخت و استادان بسیار دید، به گونه ای که اکنون نام بیش از ۳۰ تن از استادان او در دست است که معروف ترین آنها اینانند:ابوالفضل محمد بن عمید، علی بن ابراهیم بن سلمه ی قطان، ابوالقاسم سلیمان ابن احمد بن ایوب طبرانی، ابوسعید سیرافی و گروهی دیگر.
شاگردان
چند تن از چهره های بزرگ ادبی و سیاسی در سده ی ۴ ق از شاگردان او بوده اند. نخستین آنها بدیع الزمان همدانی پایه گذار فن مقامه نویسی است که گفته اند، این فن را از وی آموخت، صاحب بن عباد وزیر دانشمند و ادب دوست دیلمیان از دیگر شاگردان او بود، ابوالفتح ابن عمید، فرزند ابوالفضل ابن عمید که جانشین پدر در مقام وزارت شد، ابوطالب مجدالدوله. زهیر عبدالمحسن سلطان فهرستی نسبتا جامع از شاگردان وی فراهم آورده است.
شخصیت
...
wikifeqh: نحوی ، لغوی ، ادیب ، شاعر و یکی از چهره های درخشان ادب عربی در سدة 4قمری است. سال و محل تولد او به درستی روشن نیست ، اما ظاهراً در یکی از روستاهای قزوین به دنیا آمده و خود وی این روستا را کرسف گفته است . با این حال وی را به روستای موسی آباد و در جای دیگر به روستای ولیدآباد از توابع همدان منسوب ساخته اند و نقل شده که اصل وی از قزوین بوده است . برخی نیز او را همدانی دانسته و گفته اند نسبت قزوینی از آن روی به او داده شده که به لهجة قزوینی سخن می گفته است .
این آشفتگی در تعیین زادگاه در حالی که او را یکی از رجال خراسان معرفی کرده اند، فزونی می یابد.
دربارة سال تولد او نیز همة منابع سکوت کرده اند و علت آن بی گمان روستازادگی و گمنامی او در آغاز زندگی بوده است و پس از مرگ ابوالفتح ابن عمید که دوستی فراوان با ابن فارس داشت و بر اثر آن ، ابن فارس حامی خویش را از دست داد، ابن فارس به ری رفت و تا پایان عمر در آن شهر ماند.
پدر ایشان زکریا بن فارس فقیهی شافعی مذهب و دانشمندی اهل لغت و ادب بود.
دربارة مذهب ابن فارس نیز چون بسیاری دیگر از مشاهیر اختلاف است . گفته اند که وی شافعی بود، اما پس از اقامت در ری به مذهب مالک درآمد.از سوی دیگر به نقل از گروهی از مغربیانی که با ابن فارس دیدار کرده بوده اند، مالکی بودن وی را قطعی دانسته اند، اما گفته شده که برخی از مشرقیان او را به دلیل شرحی که بر مختصر مرنی نوشته است ، شافعی دانسته اند.، اما به رغم این گفته ها، طوسی و به پیروی از او ابن شهر آشوب او را در شمار شیعیان دانسته اند و رافعی در ادامة یکی از مجالس املای او، روایتی از امام هشتم شیعیان (ع ) از او نقل کرده و در جای دیگر به کتابی که وی در معنی «آل » تألیف کرده ، اشاره کرده اند. برخی اشارات دیگر نیز دربارة شیعه بودن وی موجود است ، از جمله اینکه گفته اند وی از استادان شیخ صدوق بوده و شیخ صدوق در اکمال الدین خود به این موضوع اشاره کرده است . همچنین حدیثی مربوط به رؤیت امام دوازدهم (ع ) نیز به وی منسوب است . بنابر آنچه گفته شد، هیچ دلیل قانع کننده ای برای تعیین قطعی مذهب او در دست نیست . از این رو، اصحاب هر مذهب کوشیده اند این دانشمند بزرگ را به جرگة همکیشان خویش وارد کنند.
وی به امور دنیا سخت بی اعتنا بود و به همین سبب همواره از خوارمایگی هم روزگاران خویش شکوه داشت و چندان بخشنده بود که گاه حتی جامه و فرش خانة خویش را به نیازمندان می بخشید.
وی در قزوین نزد پدرش زکریا بن فارس ، دانش آموخت .و چندی بعد از همو کتاب اصلاح المنطق ابن سکّیت را روایت کرد. در موارد دیگری نیز از پدر خود روایت کرده است . به دلیل علاقه زیاد ایشان به آموختن آوازه هر استادی را در هر جا که می شنید، به سوی وی می شتافت ؛ در قزوین ، همدان ، زنجان ، میانه ، اصفهان و بغداد به تحصیل پرداخت و استادان بسیار دید، به گونه ای که اکنون نام بیش از 30 تن از استادان او در دست است که معروف ترین آنها اینانند: ابوالفضل محمد بن عمید، علی بن ابراهیم بن سلمة قطان، ابوالقاسم سلیمان ابن احمد بن ایوب طبرانی، ابوسعید سیرافی
این آشفتگی در تعیین زادگاه در حالی که او را یکی از رجال خراسان معرفی کرده اند، فزونی می یابد.
دربارة سال تولد او نیز همة منابع سکوت کرده اند و علت آن بی گمان روستازادگی و گمنامی او در آغاز زندگی بوده است و پس از مرگ ابوالفتح ابن عمید که دوستی فراوان با ابن فارس داشت و بر اثر آن ، ابن فارس حامی خویش را از دست داد، ابن فارس به ری رفت و تا پایان عمر در آن شهر ماند.
پدر ایشان زکریا بن فارس فقیهی شافعی مذهب و دانشمندی اهل لغت و ادب بود.
دربارة مذهب ابن فارس نیز چون بسیاری دیگر از مشاهیر اختلاف است . گفته اند که وی شافعی بود، اما پس از اقامت در ری به مذهب مالک درآمد.از سوی دیگر به نقل از گروهی از مغربیانی که با ابن فارس دیدار کرده بوده اند، مالکی بودن وی را قطعی دانسته اند، اما گفته شده که برخی از مشرقیان او را به دلیل شرحی که بر مختصر مرنی نوشته است ، شافعی دانسته اند.، اما به رغم این گفته ها، طوسی و به پیروی از او ابن شهر آشوب او را در شمار شیعیان دانسته اند و رافعی در ادامة یکی از مجالس املای او، روایتی از امام هشتم شیعیان (ع ) از او نقل کرده و در جای دیگر به کتابی که وی در معنی «آل » تألیف کرده ، اشاره کرده اند. برخی اشارات دیگر نیز دربارة شیعه بودن وی موجود است ، از جمله اینکه گفته اند وی از استادان شیخ صدوق بوده و شیخ صدوق در اکمال الدین خود به این موضوع اشاره کرده است . همچنین حدیثی مربوط به رؤیت امام دوازدهم (ع ) نیز به وی منسوب است . بنابر آنچه گفته شد، هیچ دلیل قانع کننده ای برای تعیین قطعی مذهب او در دست نیست . از این رو، اصحاب هر مذهب کوشیده اند این دانشمند بزرگ را به جرگة همکیشان خویش وارد کنند.
وی به امور دنیا سخت بی اعتنا بود و به همین سبب همواره از خوارمایگی هم روزگاران خویش شکوه داشت و چندان بخشنده بود که گاه حتی جامه و فرش خانة خویش را به نیازمندان می بخشید.
وی در قزوین نزد پدرش زکریا بن فارس ، دانش آموخت .و چندی بعد از همو کتاب اصلاح المنطق ابن سکّیت را روایت کرد. در موارد دیگری نیز از پدر خود روایت کرده است . به دلیل علاقه زیاد ایشان به آموختن آوازه هر استادی را در هر جا که می شنید، به سوی وی می شتافت ؛ در قزوین ، همدان ، زنجان ، میانه ، اصفهان و بغداد به تحصیل پرداخت و استادان بسیار دید، به گونه ای که اکنون نام بیش از 30 تن از استادان او در دست است که معروف ترین آنها اینانند: ابوالفضل محمد بن عمید، علی بن ابراهیم بن سلمة قطان، ابوالقاسم سلیمان ابن احمد بن ایوب طبرانی، ابوسعید سیرافی
wikiahlb: ابن_فارس
کلمات دیگر: