کلمه جو
صفحه اصلی

صرع


مترادف صرع : حمله، غش، ازپای درآمدن

برابر پارسی : سردرد، بی هوشی، سرگیجه

فارسی به انگلیسی

epilepsy

عربی به فارسی

بيماري صرع , غشي , حمله , بيهوشي , غش


مترادف و متضاد

۱. حمله، غش
۲. ازپایدرآمدن


حمله، غش


ازپای‌درآمدن


فرهنگ فارسی

بیماری ناشی از اختلال کارکرد مغز که مشخصۀ آن حمله‌های عودکننده با آغاز ناگهانی است


بیماری عصبی باحالت اختلال وتشنج وسستی دراعضابدن
۱ - ( مصدر ) افکندن . ۲ - دو مصراع گردانیدن هر بیت . ۳ - صاحب دو در گردانیدن باب را. ۴ - ( مصدر ) افتادن . از پای در آمدن . یا صرع ستارگان . لرزش و چشمک زدن ستارگان . ۵ - غش .
صریع

فرهنگ معین

(صَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) بر زمین زدن ، افکندن . ۲ - دو مصراع گردانیدن هر بیت شعر را. ۳ - دو لنگه کردن .

لغت نامه دهخدا

صرع. [ ص َ / ص ِ ] ( ع مص ) افکندن. ( ترجمان جرجانی ) ( دهار ). بیوکندن. ( زوزنی ). بر زمین افکندن کسی را. ( منتهی الارب ). افتادن و از پای درآمدن. || شعر را مصرع گردانیدن. دو مصراع گردانیدن بیت را. دو مصراع ساختن هر بیت را. ( آنندراج ). || صاحب دو در گردانیدن باب را. ( منتهی الارب ). در خانه را دو طاق گردانیدن.

صرع. [ ص َ ] ( ع اِ ) مثل و مانند. || مقابل و برابر: هو صرع کذا؛ ای حذاؤه. || لنگه چیزی. || بامداد و شبانگاه ، یعنی از بامداد تا زوال یک صرع و از زوال تا غروب صرع دیگر. روز و شب : اتیته صرعی النهار؛ آمدم او را بامداد و شبانگاه. || گونه از گونه های چیزی. ج ، اصرع. صروع. ( منتهی الارب ). نوع از هر چیزی. || ترکتهم صرعین ؛ یعنی منتقل میشوند از حالی بحال دیگر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رنگ :هو ذو صرعین ؛ دارای دو رنگ است. ( از منتهی الارب ).

صرع. [ ص َ ] ( ع اِ ) بیماری تناوبی که با اختلاجات و تشنجات همراه است و حس و شناسائی فوراً و کاملا در آن مفقود میگردد. ( ناظم الاطباء ). اپیلپسیا . مرض کاهنی. ( بحر الجواهر ). آفت دیو. نام بیماری که اعضاء نفسانیة را از افعال بازدارد بازداشتنی ناتمام. ( بحر الجواهر ). مرضی است که مریض گاه گاه ناگهان بیفتد و اعضاء و تن او بپیچد وبه اضطراب آید و در آن حال فاقد عقل باشد. بیماریی است که از باعث سده دماغی از خلط غلیظ حادث شود پس اعضاء نفسیه را از افعال وی منع غیر تام نماید. ( منتهی الارب ). نام مرضی که صاحب خود را بر زمین می افکند.بهندی آن را مرگی گویند. ( غیاث اللغات ). در لغت افتادن و نزد پزشکان عبارت است از بیماریی که حادث شود بسبب سُدّه دماغیه ناقصه که روح نفسانی را مانع ازنفوذ شود، و از این رو اعصاب را بتشنج آورد بجهت انقباض مبداء، و مانع گردد حس و حرکت و جنبش و انتصاب را. و این نام از قبیل تسمیه ملزوم به اسم لازم باشد. و گاه این بیماری بنام ام الصبیان نامیده شود، بواسطه آنکه اغلب عارض کودکان گردد و آن را مرض کاهنی نیز گویند، زیرا پاره ای از مصروعان اخبار بغیب کنند. و اینکه سُدّه ناقصه در تعریف قید گردید برای آن است که اگر سُدّه کامله باشد، ایجاد بیماری سکته کند.و این قید برای احتراز از سکته است. و صرع بلغمی و سوداوی هر دو باشد زیرا سُدّه از بلغمی و سوداوی خارج نباشد. و سده صفراوی کمتر یافت شود. و صرع دموی ممکن است باشد. کذا فی شرح القانونچه. ( از کشاف الصطلاحات الفنون ) :

صرع . [ ص َ ] (ع اِ) مثل و مانند. || مقابل و برابر: هو صرع کذا؛ ای حذاؤه . || لنگه ٔ چیزی . || بامداد و شبانگاه ، یعنی از بامداد تا زوال یک صرع و از زوال تا غروب صرع دیگر. روز و شب : اتیته صرعی النهار؛ آمدم او را بامداد و شبانگاه . || گونه از گونه های چیزی . ج ، اصرع . صروع . (منتهی الارب ). نوع از هر چیزی . || ترکتهم صرعین ؛ یعنی منتقل میشوند از حالی بحال دیگر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رنگ :هو ذو صرعین ؛ دارای دو رنگ است . (از منتهی الارب ).


صرع . [ ص َ / ص ِ ] (ع مص ) افکندن . (ترجمان جرجانی ) (دهار). بیوکندن . (زوزنی ). بر زمین افکندن کسی را. (منتهی الارب ). افتادن و از پای درآمدن . || شعر را مصرع گردانیدن . دو مصراع گردانیدن بیت را. دو مصراع ساختن هر بیت را. (آنندراج ). || صاحب دو در گردانیدن باب را. (منتهی الارب ). در خانه را دو طاق گردانیدن .


صرع . [ ص ِ ] (ع اِ) مرد کشتی گیر. || تاه رسن . (منتهی الارب ).


صرع . [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صریع. (منتهی الارب ). || دهانه ٔ اسب . (دزی ج 1 ص 827).


صرع . [ ص ُ رُ ] (ع اِ) ج ِ صروع . (منتهی الارب ).


صرع . [ ص َ ] (ع اِ) بیماری تناوبی که با اختلاجات و تشنجات همراه است و حس و شناسائی فوراً و کاملا در آن مفقود میگردد. (ناظم الاطباء). اپیلپسیا . مرض کاهنی . (بحر الجواهر). آفت دیو. نام بیماری که اعضاء نفسانیة را از افعال بازدارد بازداشتنی ناتمام . (بحر الجواهر). مرضی است که مریض گاه گاه ناگهان بیفتد و اعضاء و تن او بپیچد وبه اضطراب آید و در آن حال فاقد عقل باشد. بیماریی است که از باعث سده ٔ دماغی از خلط غلیظ حادث شود پس اعضاء نفسیه را از افعال وی منع غیر تام نماید. (منتهی الارب ). نام مرضی که صاحب خود را بر زمین می افکند.بهندی آن را مرگی گویند. (غیاث اللغات ). در لغت افتادن و نزد پزشکان عبارت است از بیماریی که حادث شود بسبب سُدّه ٔ دماغیه ٔ ناقصه که روح نفسانی را مانع ازنفوذ شود، و از این رو اعصاب را بتشنج آورد بجهت انقباض مبداء، و مانع گردد حس و حرکت و جنبش و انتصاب را. و این نام از قبیل تسمیه ٔ ملزوم به اسم لازم باشد. و گاه این بیماری بنام ام الصبیان نامیده شود، بواسطه ٔ آنکه اغلب عارض کودکان گردد و آن را مرض کاهنی نیز گویند، زیرا پاره ای از مصروعان اخبار بغیب کنند. و اینکه سُدّه ٔ ناقصه در تعریف قید گردید برای آن است که اگر سُدّه ٔ کامله باشد، ایجاد بیماری سکته کند.و این قید برای احتراز از سکته است . و صرع بلغمی و سوداوی هر دو باشد زیرا سُدّه از بلغمی و سوداوی خارج نباشد. و سده ٔ صفراوی کمتر یافت شود. و صرع دموی ممکن است باشد. کذا فی شرح القانونچه . (از کشاف الصطلاحات الفنون ) :
کی ستاند حکیم فرزانه
داروی صرع را ز دیوانه .

سنائی .


چو صرع آمیخت با عقلی نه سر ماند نه دستاری
چو دزد آویخت بر باری نه خرماند نه پالانش .

خاقانی .


وینک خزان معزم عید است و بهر صرع
بر برگ رز نوشته طلسم مزعفرش .

خاقانی .



فرهنگ عمید

نوعی بیماری عصبی که با تشنج، احساس درد، خفگی، سستی در اعضای بدن، و حرکات غیرارادی بروز می کند.

دانشنامه عمومی

صَرع یا اپی لپسی (به انگلیسی: epilepsy) (از زبان یونانی باستان ἐπιλαμβάνειν به معنی «تصرف کردن، تملک داشتن، یا پریشان کردن») عبارت است از مجموعه ای از اختلالات عصبی مزمن پزشکی یا بلند مدت که با حمله صرعی مشخص می شود. این حملات ممکن است بسیار خفیف و تقریباً غیرقابل شناسایی بوده یا برعکس طولانی مدت و با لرزش شدید همراه باشد. در صرع حملات به طور مکرر روی می دهد و هیچ دلیل ثابت و مشخصی ندارد، در حالی که حملاتی را که به دلایل خاص روی می دهد، نباید به عنوان حمله صرعی تلقی کرد.
National Institute for Health and Clinical Excellence (January 2012). The Epilepsies: The diagnosis and management of the epilepsies in adults and children in primary and secondary care (PDF). National Clinical Guideline Centre.
World health organization, Department of mental health and substance abuse, Programme for neurological diseases and neuroscience ; Global campaign against epilepsy ; International league against epilepsy (2005). Atlas, epilepsy care in the world, 2005 (pdf). Geneva: Programme for Neurological Diseases and Neuroscience, Department of Mental Health and Substance Abuse, World Health Organization. ISBN 92-4-156303-6.نگهداری یادکرد:نام های متعدد:فهرست نویسندگان (link)
در بیشتر موارد دلیل نامشخص است، اما صرع در برخی افراد به دلیل آسیب مغزی، سرطان مغز، و سوء مصرف دارو و الکل، و دلایل دیگر ایجاد می شود. حملات صرعی نتیجه فعالیت سلولی بیش از حد و غیرعادی عصب کورتیکال یا غشایی در مغز است. فرایند تشخیص معمولاً شامل حذف تمام شرایطی است که ممکن است علائم مشابهی نظیر سنکوپ را ایجاد کند، و نیز بررسی اینکه آیا هیچ دلیل لحظه ای دیگری وجود داشته است یا خیر. صرع را می توان با گرفتن نوار مغزی یا الکتروانسفالوگرافی نیز تأیید کرد.
صرع را نمی توان درمان کرد، اما حملات را می توان با دارو تا حدود ۷۰ درصد موارد کنترل کرد. در افرادی که حملات به دارو پاسخ نمی دهند،جراحی، تحریک عصبی یا تغییر در رژیم غذایی را می توان در نظر گرفت. تمامی سندرم های صرع مادام العمر نیستند و اکثر افراد تا جایی بهبود می یابند که دیگر نیازی به دارو ندارند.
حدود ۱٪ درصد از جمعیت مردم جهان (۶۵ میلیون نفر) صرع دارند، و تقریباً ۸۰٪ موارد در کشورهای در حال توسعه روی می دهند. صرع در افراد مسن تر رایج تر است. در کشورهای توسعه یافته، شیوع موارد جدید بیشتر در نوزادان و سالمندان است؛ در کشورهای در حال توسعه این بیماری در کودکان بزرگتر و بزرگسالان جوان تر دیده می شود، که دلیل آن تفاوت در فراوانی دلایل اصلی است. حدود ۵ تا ۱۰٪ از تمامی افراد یک حمله بی دلیل تا سن ۸۰ سالگی دارند، و احتمال وقوع حمله دوم نیز بین ۴۰ و ۵۰٪ است. در بسیاری از نقاط دنیا افراد مبتلا به صرع حق رانندگی مشروط داشته یا کلا حق رانندگی ندارند، اما بیشتر این افراد بعد از یک مدت بدون حمله می توانند رانندگی را مجدداً آغاز کنند.متخصصان معتقدند حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد بیماری صرع پس از دو سال معالجه، به طور کامل درمان می شود و پزشک معالج می تواند داروی بیمار را قطع کند.

دانشنامه آزاد فارسی

صَرع (epilepsy)
نوعی بیماری. بیمار مستعد بروز حملات صرعیاست. در حملۀ صرع، تخلیۀ الکتریکی غیرطبیعی در نیمکره های مخباعث تشنجیا احساس های غیرطبیعی می شود. صرع با داروهای ضدتشنجمهار می شود. واژۀ صرع دربارۀ گستره ای از بیماری ها به کار می رود که در شکل خفیف، باعث اختلال موقت هوشیاریو در شکل شدید باعث تشنج می شوند. در برخی از انواع صرع، فعالیت الکتریکی غیرطبیعی محدود به ناحیه ای از مغز است، ولی در سایر موارد، این فعالیت به صورت فراگیر در همۀ قشر مخمشاهده می شود. حملات صرع برحسب علایم بالینی طبقه بندی می شوند. انواع حمله های صرع عبارت اند از صرع بزرگکه با تشنج و بیهوشی همراه است، صرع کوچککه تقریباً مختص کودکان است و با اختلال موقت هوشیاری مشخص می شود، صرع جکسونیکه منشأ آن قشر حرکتیمخ است، و صرع لوب گیجگاهیکه ممکن است با توهم بیناییو تجربیات غیرطبیعی بویایی همراه باشد. یک تا سه درصد از جمعیت جهان مبتلا به صرع اند. این بیماری ممکن است خودبه خود و بدون زمینۀ قبلی آ‎غاز شود یا به دنبال جراحی مغز، بیماری های عضوی مغز، صدمۀ مغزی، بیماری های متابولیک، الکلیسم یا قطع مصرف برخی از داروها ایجاد شود. تقریباً یک سوم بیماران سابقۀ خانوادگی صرع دارند. تعداد حملات صرع در اکثر بیماران کم است و این حملات اثر اندکی بر زندگی روزمره آن ها می گذارد. ابتلا به صرع به معنی وجود اختلال هوش، رفتار یا شخصیت در بیمار نیست.

فرهنگستان زبان و ادب

{epilepsy} [پزشکی] بیماری ناشی از اختلال کارکرد مغز که مشخصۀ آن حمله های عودکننده با آغاز ناگهانی است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صَرع، نوعی بیماری عصبی است.
از آن در باب بیع و نکاح سخن گفته اند.
معنای لغوی و اصطلاحی
صرع در لغت به معنای بر زمین افکندن و در اصطلاح پزشکی نوعی بیماری عصبی و تناوبی است که با تشنج ، بروز اشکال در هشیاری ، حرکات غیر ارادی و آشفتگیهای حسی یا رفتاری همراه است. به فرد مبتلا به این بیماری «حمله ای» یا «مصروع» گویند. جهت نام گذاری این بیماری به صرع آن است که بیماری سبب می شود فرد به صورت غیر ارادی بر زمین بیفتد
حکم فقهی
به تصریح برخی، صرع در برده عیب به شمار رفته، موجب ثبوت حق خیار فسخ برای خریدار درصورت جهل به آن است.
عقد نکاح
...

[ویکی الکتاب] معنی سِرّاً: راز - مطلبی که در دل پنهان کرده باشند و نخواهند دیگران از آن خبردار شوند
معنی یُزْلِقُونَکَ: تورا بلغزانند - تورا بیندازند - تو را بکشند (کلمه زلق به معنای زلل و لغزش است ، و ازلاق به معنای ازلال ، یعنی صرع است ، و کنایه است از کشتن و هلاک کردن . و معنای عبارت "وَإِن یَکَادُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
به فتح و کسر (ص) به خاک انداختن. «صَرَعَهُ صَرْعاً: طَرَحَهُ عَلزی الْاَرْضِ» رجل صریع یعنی مرد به خاک انداخته شده. قوم صرعی یعنی گروه به خاک انداخته شده‏. صرعی جمع صریع است یعنی:آن گروه را به خاک افتاده می‏بینی گوئی تنه‏های نخل سقوط کرده‏اند. در نهج البلاغه حکمت 408 فرموده: «مَنْ صارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ» هر که با حق کشتی گیرد گیرد حق او را به خاک می‏اندازد این کلمه در قرآن فقط یکبار آمده است. صرع به معنی جنون و حمله از همین است. که شخص در اثر عدم تعادل اعضاء به خاک می‏افتد.

[ویکی فقه] صرع (فقه). صَرع، نوعی بیماری عصبی است.
از آن در باب بیع و نکاح سخن گفته اند.
معنای لغوی و اصطلاحی
صرع در لغت به معنای بر زمین افکندن و در اصطلاح پزشکی نوعی بیماری عصبی و تناوبی است که با تشنج ، بروز اشکال در هشیاری ، حرکات غیر ارادی و آشفتگیهای حسی یا رفتاری همراه است. به فرد مبتلا به این بیماری «حمله ای» یا «مصروع» گویند. جهت نام گذاری این بیماری به صرع آن است که بیماری سبب می شود فرد به صورت غیر ارادی بر زمین بیفتد
لغت نامه دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن.
به تصریح برخی، صرع در برده عیب به شمار رفته، موجب ثبوت حق خیار فسخ برای خریدار درصورت جهل به آن است.
تذکرة الفقهاء، ج۱۱، ص۲۰۲.
...

واژه نامه بختیاریکا

تاسِه؛ دل سستِه؛ تِم

جدول کلمات

نوعی مریضی تشنج

پیشنهاد کاربران

حمله، غش، ازپای درآمدن، سردرد، بی هوشی، سرگیجه، اپی لپسی

بیماری صَرع یا اپی لپسی ( به انگلیسی: epilepsy ) در نورولوژی به حالتی گفته می شود که شخص٬ بدون عامل برانگیزاننده خاصی مثل افت قند خون، تب، کمبود کلسیم و غیره مکرراً دچار حملات تشنج شود. بنابراین به مجرد یک حمله تشنج نمی توان گفت فردی به بیماری صرع مبتلا شده است. در مواردیکه تشنج در اثر عامل برانگیزاننده بروز کرده باشد با رفع عامل مثلاً افت قند خون و یا کمبود کلسیم، حملات تشنج نیز متوقف می شوند. اما اگر بدون وجود علت و یا بعد از کنترل و یا رفع عوامل برانگیزاننده٬ حملات تشنج بازهم تکرار شود آن موقع بیماری صرع مطرح می شود.
گاه علت صرع وجود یک اختلال ساختمانی در مغز مانند تومور است اما در اغلب موارد هیچ علت خاصی یافت نمی شود. در برخی از کودکان مبتلا، حملات تشنج به دنبال یک محرک حسی مثل نورهای شدید بروز می کنند و گاه هیچ عامل شروع کننده ای وجود ندارد. از علل شناخته شده صرع تومورهای مغزی، بیماریهایی که بر رگهای خونی مغز اثر می گذارند و انواع سموم می باشد. به غیر از صرع علل متعدد دیگری نیز برای تشنج وجود دارد که یکی از آنها تب بالاست ( تشنج ناشی از تب ) .
محتویات [نمایش]
تعریف تشنج [ویرایش]
نوشتار اصلی: تشنج
تشنج در واقع اختلال گذرای عملکرد مغزی است که در اثر تخلیه الکتریکی غیر طبیعی در سلولهای عصبی مغز پیدا می شود و سبب ایجاد علائم گوناگونی مثل از دست دادن ناگهانی هوشیاری، انقباض عضلات و یا تغییرات حسی و رفتاری در فرد می شود. این امواج الکتریکی غیر طبیعی در نوار مغزی ثبت و قابل مشاهده خواهند بود. گاه دلیل تشنج اختلالات ناگهانی به علت وجود یک عامل مثل تب بوجود می آید.
انواع صرع [ویرایش]
انواع مختلفی از تشنجهای صرعی تاکنون تعریف شده است. در بچه ها تشنج های تونیک – کلونیک شایعتر است، بیشتر از سه چهارم کودکان مبتلا به صرع، از این نوع تشنج رنج می برند، صرع کوچک یا ابسانس دومین نوع شایع صرع در کودکان است. صرع موضعی یا صرع حرکتی و صرع نسبی یا پارشیال خوشخیم از دیگر انواع صرع هستند.
صرع بزرگ یا تشنج تونیک – کلونیک شایعترین نوع صرع، صرع اصلی ( Grand mal ) است. این صرع هنگامی رخ می دهد که مناطق حرکتی مغز دچار عارضه شده است و اسپاسمهای شدید و بیهوشی را دربردارد. در اغلب موارد صرع اصلی، قبل از آغاز حمله و غش به بیمار یک حالت درونی دست می دهد که این اخطار خوانده می شود. این حالت در لاتین Aura نامیده می شود و می تواند به صورت روانی یا جسمی باشد. مثل شنیدن صدایی ( جسمی ) و یا احساس خوشبختی یا بدبختی ( روانی ) . بیمار ممکن است بوی مشخصی را حس کند و یا گمان کند که نور درخشندهای می تابد. بعد از چند لحظه بیمار بیهوش می افتد که این مرحله کوتاه، تونیک است که تمام ماهیچهها متشنج و منقبض می شوند، تنفس بیمار قطع می شود و رنگش نیز ممکن است کبود شود. مرحله بعدی کلونیک است که اندامها تکانهای مختصری می خورند. در خلال این مدت بیمار ممکن است زبانش را گاز بگیرد.
مراحل علائم تشنج تونیک – کلونیک به ترتیب زیر است:
تحریک پذیری یا رفتارهای غیرعادی به مدت چند دقیقه پیش از بروز تشنج ( Aura ) .
اسپاسم و انقباض عضلات که ۳۰ ثانیه طول می کشد و بیمار در طی آن بیهوش شده و به زمین می افتد و تنفس نامنظم می شود.
حرکات پرشی اندامها یا صورت که می تواند از ۲۰ ثانیه تا چند ساعت طول بکشد. در این مرحله ممکن است بیمار زبانش را گاز بگیرد و کنترل مثانه یا روده را از دست بدهد.
پس از آنکه تشنج متوقف شد، ممکن است بیمار تا چند دقیقه و به ندرت تا ده دقیقه بیهوش باقی بماند.
بعد از بازگشت هوشیاری کودک معمولاً گیج است و سردرد دارد و ممکن است به خواب رود .
صرع کوچک یا تشنج ابسانس [ویرایش]
صرع کوچک ( Petit mal ) ، که در آن مناطق حسی دستگاه عصبی مرکزی دچار آسیب می شود. در بین بچه ها شایع است که معمولاً تشنج آنی است و یک لحظه به طول می انجامد. کودک بازی را متوقف کرده و ساکت می ایستد در حالی که یک حالت سستی و بیحالی در صورتش دیده می شود. پس صرع کوچک عبارتست از زایل شدن شعور برای مدتی کوتاه، بدون اینکه در بیمار تشنج یا زمین خوردگی و یا Aura دیده شود. این نوع صرع یکی از شایعترین صرعها نزد کودکان و دانش آموزان است . رنگ پریده، چشمانش به یک نقطه خیره شده و از اطراف خود بی خبر است. مدت آن حتی امکان دارد بسیار کوتاه بوده و قابل رویت نباشد. شروع آن از سه تا سیزده سالگی است که اگر درمان اصولی شود برای همیشه از بین می رود و در غیر اینصورت در سنین بالاتر به صرع بزرگ تبدیل خواهد شد.
از علل این نوع صرع، تومورها، حوادث، تصادف، ضربههای مغزی و . . . را می توان بیان کرد. از نشانه های بارز صرع کوچک که می توان در کلاس درس مشاهده کرد، نحوه نوشتن املا دانش آموزان است که ممکن است در حین حمله، دو یا سه خط از املا را جا بیندازند. پس از حمله علاوه بر رنگ پریدگی، سستی و بی حالی، احساس خواب به کودک دست خواهد داد.
پس در طی این نوع حمله تشنجی، کودک برای ۱۰ تا ۱۵ ثانیه هوشیاری خود را از دست می دهد و به فضا خیره می شود و فعالیتهای معمول وی متوقف می شود اما به زمین نمی افتد. و پس از بازگشت هوشیاری، کودک چیزی از حمله خود به یاد نمی آورد.
صرع موضعی [ویرایش]
هوشیاری بیمار در این نوع صرع مختل نمی شود و تظاهرات صرعی به صورت حرکتی ظاهر می شود. ابتد از یک نقطه شروع شده و به تدریج سایر قسمتهای بدن را فرا می گیرد. به این نوع صرع، صرع جانسونی نیز می گویند. البته نوع دیگر صرع موضعی حرکتی بدون انتشار است که تشنج فقط در یک عضو ظاهر شده و در همان جا باقی می ماند. مدت حمله حدود یک تا دو دقیقه است ولی ممکن است در بعضی از افراد مدتها طول بکشد. نوع دیگر صرع فرمی از صرع است که کمتر شایع است، صرع نسبی یا پارشیال خوشخیم که سبب حرکات پرشی در یک سمت از صورت یا یک اندام می شود. همچنین هوشیاری نیز ممکن است مختل شود. در اغلب موارد کودک مبتلا به یک نوع صرع اس . . .


کلمات دیگر: