نمرود
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
شهری در آشور که خرابه های آن در ۴ کیلومتری سلامیه عراق ( بین النهرین ) است و شلمنصر آنرا بنیاد نهاد .
(اسم ) ۱ - عنوان پادشاهان کلده جمع : نمارده . ۲ - مخصوصابه پادشاه معاصر ابراهیم ۴ اطلاق شده .
ابن کنعان بن کوش پادشاه اساطیری بابل است که دعوی خدائی کرد . ابراهیم در عهد او به پیغامبری مبعوث گشت و خلق را به پرستش خدای یگانه دعوت نمود و بتهای بابلیان را در هم شکست به فرمان نمرود آتشی بر افروختند و ابراهیم را در آتش افکندند اما و به خواست خدا آن آتش بر ابرهیم خلیل الله گلستان گشت .
(اسم ) ۱ - عنوان پادشاهان کلده جمع : نمارده . ۲ - مخصوصابه پادشاه معاصر ابراهیم ۴ اطلاق شده .
ابن کنعان بن کوش پادشاه اساطیری بابل است که دعوی خدائی کرد . ابراهیم در عهد او به پیغامبری مبعوث گشت و خلق را به پرستش خدای یگانه دعوت نمود و بتهای بابلیان را در هم شکست به فرمان نمرود آتشی بر افروختند و ابراهیم را در آتش افکندند اما و به خواست خدا آن آتش بر ابرهیم خلیل الله گلستان گشت .
لغت نامه دهخدا
نمرود. [ ن ُ / ن َ ] (اِ) لقب عام ملوک سریانی است . (یادداشت مؤلف از آثارالباقیه ) (مفاتیح ). قبطیان را پادشاهان فرعونان بوده اند و نبطیان را نمرودیان و رومیان را قیاصره . (یادداشت مؤلف ).
نمرود. [ ن ُ / ن َ ] ( اِ ) لقب عام ملوک سریانی است. ( یادداشت مؤلف از آثارالباقیه ) ( مفاتیح ). قبطیان را پادشاهان فرعونان بوده اند و نبطیان را نمرودیان و رومیان را قیاصره. ( یادداشت مؤلف ).
نمرود. [ ن ُ / ن َ ] ( اِخ ) ابن کنعان بن کوش. پادشاه اساطیری بابِل است که دعوی خدائی کرد. ابراهیم در عهد او به پیغامبری مبعوث گشت و خلق رابه پرستش خدای یگانه دعوت نمود، و بتهای بابلیان رادرهم شکست. به فرمان نمرود آتشی برافروختند و ابراهیم را در آتش افکندند، اما به خواست خدا آن آتش بر ابراهیم خلیل اﷲ گلستان گشت . گویند نمرود به هوای پرواز به آسمان و به قصد جنگیدن با خدائی که مسکنش را در آسمانها می پنداشت بفرمودتا صندوقی بساختند و بر چهار گوشه فوقانی آن چهار نیزه تعبیه کردند و بر سر هر نیزه ای پاره ای گوشت آویختند، سپس چهار کرکس گرسنه تیزپرواز بر چهار گوشه تحتانی صندوق بستند، نمرود در صندوق نشست و کرکسان به هوای خوردن گوشتها به سوی بالا پرواز کردند و صندوق و نمرود را به آسمان بردند. نمرود چون به هوا برشد تیری در چله کمان نهاد و به اوج آسمان رها کرد که خدای آسمانی را بکشد و خود خدای بی رقیب آسمان و زمین شود. حق تعالی فرشتگان را فرمود که تیر نمرود را به خون آلودند و به زمین افکندند و نمرود پنداشت که خدای آسمان را کشته است و دیگر در خدائی رقیبی ندارد. به تقدیر حق در اوج غرور و قدرت پشه ای مأمور جنگیدن بانمرود شد و در بینی او جای گزید و مغز سرش را بخوردو هلاکش کرد :
اگر کسی بگرفتی به زور و جهد شرف
به عرش بر بنشستی به سرکشی نمرود.
موج دریا چو آتش نمرود.
چهار کرکس نمرود را گه پرواز.
نمرود به آسمان بینداخت.
در سپهر مدور اندازد.
کرکسان پر بر سر خاک هوان افشانده اند.
سر نمرود زیبد بارگاهش.
خورد پشه ای مغز نمرود را.
نمرود. [ ن ُ / ن َ ] ( اِخ ) ابن کنعان بن کوش. پادشاه اساطیری بابِل است که دعوی خدائی کرد. ابراهیم در عهد او به پیغامبری مبعوث گشت و خلق رابه پرستش خدای یگانه دعوت نمود، و بتهای بابلیان رادرهم شکست. به فرمان نمرود آتشی برافروختند و ابراهیم را در آتش افکندند، اما به خواست خدا آن آتش بر ابراهیم خلیل اﷲ گلستان گشت . گویند نمرود به هوای پرواز به آسمان و به قصد جنگیدن با خدائی که مسکنش را در آسمانها می پنداشت بفرمودتا صندوقی بساختند و بر چهار گوشه فوقانی آن چهار نیزه تعبیه کردند و بر سر هر نیزه ای پاره ای گوشت آویختند، سپس چهار کرکس گرسنه تیزپرواز بر چهار گوشه تحتانی صندوق بستند، نمرود در صندوق نشست و کرکسان به هوای خوردن گوشتها به سوی بالا پرواز کردند و صندوق و نمرود را به آسمان بردند. نمرود چون به هوا برشد تیری در چله کمان نهاد و به اوج آسمان رها کرد که خدای آسمانی را بکشد و خود خدای بی رقیب آسمان و زمین شود. حق تعالی فرشتگان را فرمود که تیر نمرود را به خون آلودند و به زمین افکندند و نمرود پنداشت که خدای آسمان را کشته است و دیگر در خدائی رقیبی ندارد. به تقدیر حق در اوج غرور و قدرت پشه ای مأمور جنگیدن بانمرود شد و در بینی او جای گزید و مغز سرش را بخوردو هلاکش کرد :
اگر کسی بگرفتی به زور و جهد شرف
به عرش بر بنشستی به سرکشی نمرود.
ناصرخسرو.
شود از تف آن نفس چو نمودموج دریا چو آتش نمرود.
سنائی.
فروفکندی از یک خدنگ کرکس پرچهار کرکس نمرود را گه پرواز.
سوزنی.
گوئی که دوباره تیر خونین نمرود به آسمان بینداخت.
خاقانی.
دست نمرود بین که ناوک کفردر سپهر مدور اندازد.
خاقانی.
پیش تیغش کآتش نمرود را ماند ز چرخ کرکسان پر بر سر خاک هوان افشانده اند.
خاقانی.
هر آن پشه که برخیزد ز راهش سر نمرود زیبد بارگاهش.
نظامی.
چو برداری از رهگذر دودراخورد پشه ای مغز نمرود را.
نظامی.
نه ای خود پیل ور خود پیل گیری نمرود. [ ن ُ / ن َ ] (اِخ ) ابن کنعان بن کوش . پادشاه اساطیری بابِل است که دعوی خدائی کرد. ابراهیم در عهد او به پیغامبری مبعوث گشت و خلق رابه پرستش خدای یگانه دعوت نمود، و بتهای بابلیان رادرهم شکست . به فرمان نمرود آتشی برافروختند و ابراهیم را در آتش افکندند، اما به خواست خدا آن آتش بر ابراهیم خلیل اﷲ گلستان گشت . گویند نمرود به هوای پرواز به آسمان و به قصد جنگیدن با خدائی که مسکنش را در آسمانها می پنداشت بفرمودتا صندوقی بساختند و بر چهار گوشه ٔ فوقانی آن چهار نیزه تعبیه کردند و بر سر هر نیزه ای پاره ای گوشت آویختند، سپس چهار کرکس گرسنه ٔ تیزپرواز بر چهار گوشه ٔ تحتانی صندوق بستند، نمرود در صندوق نشست و کرکسان به هوای خوردن گوشتها به سوی بالا پرواز کردند و صندوق و نمرود را به آسمان بردند. نمرود چون به هوا برشد تیری در چله ٔ کمان نهاد و به اوج آسمان رها کرد که خدای آسمانی را بکشد و خود خدای بی رقیب آسمان و زمین شود. حق تعالی فرشتگان را فرمود که تیر نمرود را به خون آلودند و به زمین افکندند و نمرود پنداشت که خدای آسمان را کشته است و دیگر در خدائی رقیبی ندارد. به تقدیر حق در اوج غرور و قدرت پشه ای مأمور جنگیدن بانمرود شد و در بینی او جای گزید و مغز سرش را بخوردو هلاکش کرد :
اگر کسی بگرفتی به زور و جهد شرف
به عرش بر بنشستی به سرکشی نمرود.
شود از تف ّ آن نفس چو نمود
موج دریا چو آتش نمرود.
فروفکندی از یک خدنگ کرکس پر
چهار کرکس نمرود را گه پرواز.
گوئی که دوباره تیر خونین
نمرود به آسمان بینداخت .
دست نمرود بین که ناوک کفر
در سپهر مدور اندازد.
پیش تیغش کآتش نمرود را ماند ز چرخ
کرکسان پر بر سر خاک هوان افشانده اند.
هر آن پشه که برخیزد ز راهش
سر نمرود زیبد بارگاهش .
چو برداری از رهگذر دودرا
خورد پشه ای مغز نمرود را.
نه ای خود پیل ور خود پیل گیری
چو نمرودی به سارخکی بمیری .
به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی
کنون که لاله برافروخت آتش نمرود.
بدان خدای که بر خوان پادشاهی او
به نیم پشه رسد کاسه ٔ سر نمرود.
اگر کسی بگرفتی به زور و جهد شرف
به عرش بر بنشستی به سرکشی نمرود.
ناصرخسرو.
شود از تف ّ آن نفس چو نمود
موج دریا چو آتش نمرود.
سنائی .
فروفکندی از یک خدنگ کرکس پر
چهار کرکس نمرود را گه پرواز.
سوزنی .
گوئی که دوباره تیر خونین
نمرود به آسمان بینداخت .
خاقانی .
دست نمرود بین که ناوک کفر
در سپهر مدور اندازد.
خاقانی .
پیش تیغش کآتش نمرود را ماند ز چرخ
کرکسان پر بر سر خاک هوان افشانده اند.
خاقانی .
هر آن پشه که برخیزد ز راهش
سر نمرود زیبد بارگاهش .
نظامی .
چو برداری از رهگذر دودرا
خورد پشه ای مغز نمرود را.
نظامی .
نه ای خود پیل ور خود پیل گیری
چو نمرودی به سارخکی بمیری .
عطار.
به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی
کنون که لاله برافروخت آتش نمرود.
حافظ.
بدان خدای که بر خوان پادشاهی او
به نیم پشه رسد کاسه ٔ سر نمرود.
؟ (از آنندراج ).
دانشنامه عمومی
نمرود (عبری: נִמְרוֹד) از شخصیت های عهد عتیق است. بنا به روایت تورات، نمرود از شاهان بابل بود که دستور ساخت برج بابل را داد. بنابر نقل کتاب پیدایش (۱۰:۸) نمرود از فرزندان کوش پسر حام پسر نوح بود: «و کوش نمرود را آورد. او به جبار شدن در جهان شروع کرد. وی درحضور خداوند صیادی جبار بود. از این جهت می گویند: «مثل نمرود، صیاد جبار در حضور خداوند».
عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر،۱۳۸۰، شابک ۹۶۴-۳۰۷-۱۶۳-۴
کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴-۳۳۱-۰۶۸-X
در تورات، هیچ چیز دربارهٔ ملاقات و گفتگوی بین نمرود و ابراهیم نیامده است؛ بنا به روایت تورات ابراهیم هفت نسل با نمرود فاصله دارد، نمرود پسر نواده نوح است در حالی که ابراهیم دهمین نواده از تبار نوح محسوب می شود (پیدایش ۱۰:۱۱). با این حال در روایات یهودی از جمله در تلمود، محاجه بین نمرود و ابراهیم آمده است؛ این محاجه را عموماً نوعی رویارویی خیر و شر و ایستادگی یکتاپرستی در برابر شرک تعبیر می کنند. در یوبیل آمده است که نمرود در برابر خدا ایستاد و خود ادعای خدایی کرد و سومریها در برابرش به سجده می افتادند (یوبیل ۵:۳۳) داستان نخستین رویارویی ابراهیم و نمرود در میدراش ربی چنین آمده است:
و او ابراهیم را به نزدیک نمرود آوردند. نمرود او را گفت که آتش را سجده کن. ابراهیم گفت تمنا این که آب را سجده کنم، که آتش را فرونشاند! نمرود گفت که آب را سجده کن. ابراهیم گفت تمنا این که ابر را سجده کنم که آب را بیاورد! نمرود گفت که ابر را سجده کن. ابراهیم گفت تمنا این که باد را سجده کنم که ابرها را در آسمان پراکنده سازد. نمرود گفت که باد را سجده کن. ابراهیم او را گفت که اینک مرا دستوری ده تا مگر آن انسانی را سجده کنم که تاب آن باد بیاورد. نمرود با او گفت که سخن در میان سخن می آوری، آتش را سجده خواهم کرد و جز او کسی را سجده نکنم و در آتش تو را خواهم افکندن مگر خدایی که تو او را سجده کنی، آمده تو را از عذاب آتش من برهاند؛ و هاران برادر ابراهیم آن جا ایستاده بود. با خود گفت که من چه کنم؟ اگر ابراهیم به سلامت بیرون آید، خواهم گفت: من از پیروان ابراهیمم و اگر نمرود پیروز گردد خواهم گفت که من از پیروان نمرودم؛ و ابراهیم را در آتش افکندند و او به سلامت بیرون آمد، پس هاران را گفتند که تو از پیروان کدامین ایشانی؟ و او با ایشان گفت که با ابراهیم. پس او را گرفته، در آتش افکندند، در آن آتش بمرد، پیش از آن که پدرش تارح بمیرد.
در سفر پیدایش تورات ۱۱:۲۹ از هاران نام برده شده است اما از مرگ او در آتش سخنی نرفته است. روایات یهودی دربارهٔ نمرود پس از در آتش افکندن ابراهیم، دیدگاه متفاوتی دارند. برخی از توبه نمرود سخن به میان آورده اند (میدراش ربی ۴۴:۱۱)؛ و برخی سخن از جنگ نمرود و ابراهیم و کشته شدن نمرود به میان آورده اند (میدراش رئو ۱۱:۲).
عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر،۱۳۸۰، شابک ۹۶۴-۳۰۷-۱۶۳-۴
کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴-۳۳۱-۰۶۸-X
در تورات، هیچ چیز دربارهٔ ملاقات و گفتگوی بین نمرود و ابراهیم نیامده است؛ بنا به روایت تورات ابراهیم هفت نسل با نمرود فاصله دارد، نمرود پسر نواده نوح است در حالی که ابراهیم دهمین نواده از تبار نوح محسوب می شود (پیدایش ۱۰:۱۱). با این حال در روایات یهودی از جمله در تلمود، محاجه بین نمرود و ابراهیم آمده است؛ این محاجه را عموماً نوعی رویارویی خیر و شر و ایستادگی یکتاپرستی در برابر شرک تعبیر می کنند. در یوبیل آمده است که نمرود در برابر خدا ایستاد و خود ادعای خدایی کرد و سومریها در برابرش به سجده می افتادند (یوبیل ۵:۳۳) داستان نخستین رویارویی ابراهیم و نمرود در میدراش ربی چنین آمده است:
و او ابراهیم را به نزدیک نمرود آوردند. نمرود او را گفت که آتش را سجده کن. ابراهیم گفت تمنا این که آب را سجده کنم، که آتش را فرونشاند! نمرود گفت که آب را سجده کن. ابراهیم گفت تمنا این که ابر را سجده کنم که آب را بیاورد! نمرود گفت که ابر را سجده کن. ابراهیم گفت تمنا این که باد را سجده کنم که ابرها را در آسمان پراکنده سازد. نمرود گفت که باد را سجده کن. ابراهیم او را گفت که اینک مرا دستوری ده تا مگر آن انسانی را سجده کنم که تاب آن باد بیاورد. نمرود با او گفت که سخن در میان سخن می آوری، آتش را سجده خواهم کرد و جز او کسی را سجده نکنم و در آتش تو را خواهم افکندن مگر خدایی که تو او را سجده کنی، آمده تو را از عذاب آتش من برهاند؛ و هاران برادر ابراهیم آن جا ایستاده بود. با خود گفت که من چه کنم؟ اگر ابراهیم به سلامت بیرون آید، خواهم گفت: من از پیروان ابراهیمم و اگر نمرود پیروز گردد خواهم گفت که من از پیروان نمرودم؛ و ابراهیم را در آتش افکندند و او به سلامت بیرون آمد، پس هاران را گفتند که تو از پیروان کدامین ایشانی؟ و او با ایشان گفت که با ابراهیم. پس او را گرفته، در آتش افکندند، در آن آتش بمرد، پیش از آن که پدرش تارح بمیرد.
در سفر پیدایش تورات ۱۱:۲۹ از هاران نام برده شده است اما از مرگ او در آتش سخنی نرفته است. روایات یهودی دربارهٔ نمرود پس از در آتش افکندن ابراهیم، دیدگاه متفاوتی دارند. برخی از توبه نمرود سخن به میان آورده اند (میدراش ربی ۴۴:۱۱)؛ و برخی سخن از جنگ نمرود و ابراهیم و کشته شدن نمرود به میان آورده اند (میدراش رئو ۱۱:۲).
wiki: نمرود
نمرود (آلبوم). «نمرود» (به انگلیسی: Nimrod) آلبومی از گرین دی است که در ۱۴ اکتبر ۱۹۹۷ (۱۹۹۷-10-۱۴) منتشر شد.
wiki: نمرود (آلبوم)
نمرود (ابهام زدایی). نمرود ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
نمرود (آلبوم)
نمرود (شهر)
نمرود (آلبوم)
نمرود (شهر)
wiki: نمرود (ابهام زدایی)
نمرود (شهر). نیمرود یا شهر نمرود، یا کالح (به عربی: کالح) یک شهر آشوری باستانی در بین النهرین شمالی در ساحل رود دجله بوده است، آشوری ها آن را در زبان محلی "کلخو"(Kalxu, Kalhu) و در زبان عربی "کال" و "کالخ" و "کالخو" می نامیدند، بعدها باستان شناسان نام آن را از روی اسم نیمرود، نیمرود(Nimrud) گذاشتند.خرابه ها و بقایای شهر، امروزه در یک کیلومتری روستای Noomanea در استان نینوا و حدود ۳۰ کیلومتری جنوب شرق شهر موصل در شمال عراق کشف شده است. گفته می شود که شهر نیمرود با شهر توراتی کالاح (کالخ) منطبق می باشد.نیمرود مساحتی در حدود ۳۶۰ هکتار را دربرمی گرفته است.
ویکی پدیای انگلیسی، مدخل Nimrud
ویکی پدیای انگلیسی، مدخل Ashurnasirpal II
وبسایت livius.org
این شهر را پادشاه آشور شلمنسر اول ساخت و شهر مزبور حدود هزار سال وجود داشت و در قرن سیزدهم قبل از میلاد پایتخت گردید، ولی بعد مدتی دچار رکود شد تا اینکه دوباره آشور-ناصیر-پال دوم پادشاه آشور به آن توجه نمود و آن را پایتخت خود قرار داد، به این ترتیب شهر مزبور شهرت و معروفیت فراوان پیدا کرد. آشورناصیرپال دوم با به کار گیری هزاران اسیر و برده، قصری بزرگ و معابد و ساختمان های بسیار بر ویرانه های شهر سابق ایجاد کرد و در شکوفایی شهر کوشید. بناهایی که در دورهٔ شکوفایی در این شهر وجود داشت، مجموعه ای کم نظیر از هنر و فرهنگ متعالی باستانی محسوب می شد. دیواری طویل دور شهر را دربرمی گرفت. در سال ۸۷۹ ق. م. یک مراسم افتتاح مجلل و باشکوه به همراه ضیافتی شاهانه و محتشم برگزار گردید و ما اکنون از طریق لوح نوشته ای از چگونگی این مراسم اطلاع داریم. شهر دارای تعدادی باغ های گیاه شناسی و یک باغ ویژهٔ جانورشناسی بود. نیمرود تا سال ۷۰۶ ق. م. پایتخت آشور باقی ماند و در آن تاریخ، سارگون دوم پادشاه آشور پایتخت را به دور شروکین (خورسابادکنونی) انتقال داد.
در قصر آشور-ناصیر-پال دوم کتیبه های بسیاری بر سنگ آهک (کربنات کلسیم) و نقش برجسته هایی بر مرمر سفید تهیه شده بود. بر روی یکی از کتیبه های مزبور چنین می نوشت:
کاخی از چوب های سرو، سدر لبنانی، ناژو، ارس (پیرو، اربس، به درختان و بته های همیشه سبز می گویند)، چوب توسه (چوب شمشاد، گیاه از جنس شمشاد یا توسکا)، چوب توت (درخت شاه توت)، چوب درخت پسته و درخت گز برای سکونت و زندگی شاهانه ام، و برای خوشایند وجود اربابانه و بزرگوارانه ام تا ابدالدهر، در آنجا پی افکندم. حیوانات کوه ها و حیوانات دریاها، از سنگ آهک و مرمر سفید، به زینت آراستم و بر دروازه های آن گستردم.
ویکی پدیای انگلیسی، مدخل Nimrud
ویکی پدیای انگلیسی، مدخل Ashurnasirpal II
وبسایت livius.org
این شهر را پادشاه آشور شلمنسر اول ساخت و شهر مزبور حدود هزار سال وجود داشت و در قرن سیزدهم قبل از میلاد پایتخت گردید، ولی بعد مدتی دچار رکود شد تا اینکه دوباره آشور-ناصیر-پال دوم پادشاه آشور به آن توجه نمود و آن را پایتخت خود قرار داد، به این ترتیب شهر مزبور شهرت و معروفیت فراوان پیدا کرد. آشورناصیرپال دوم با به کار گیری هزاران اسیر و برده، قصری بزرگ و معابد و ساختمان های بسیار بر ویرانه های شهر سابق ایجاد کرد و در شکوفایی شهر کوشید. بناهایی که در دورهٔ شکوفایی در این شهر وجود داشت، مجموعه ای کم نظیر از هنر و فرهنگ متعالی باستانی محسوب می شد. دیواری طویل دور شهر را دربرمی گرفت. در سال ۸۷۹ ق. م. یک مراسم افتتاح مجلل و باشکوه به همراه ضیافتی شاهانه و محتشم برگزار گردید و ما اکنون از طریق لوح نوشته ای از چگونگی این مراسم اطلاع داریم. شهر دارای تعدادی باغ های گیاه شناسی و یک باغ ویژهٔ جانورشناسی بود. نیمرود تا سال ۷۰۶ ق. م. پایتخت آشور باقی ماند و در آن تاریخ، سارگون دوم پادشاه آشور پایتخت را به دور شروکین (خورسابادکنونی) انتقال داد.
در قصر آشور-ناصیر-پال دوم کتیبه های بسیاری بر سنگ آهک (کربنات کلسیم) و نقش برجسته هایی بر مرمر سفید تهیه شده بود. بر روی یکی از کتیبه های مزبور چنین می نوشت:
کاخی از چوب های سرو، سدر لبنانی، ناژو، ارس (پیرو، اربس، به درختان و بته های همیشه سبز می گویند)، چوب توسه (چوب شمشاد، گیاه از جنس شمشاد یا توسکا)، چوب توت (درخت شاه توت)، چوب درخت پسته و درخت گز برای سکونت و زندگی شاهانه ام، و برای خوشایند وجود اربابانه و بزرگوارانه ام تا ابدالدهر، در آنجا پی افکندم. حیوانات کوه ها و حیوانات دریاها، از سنگ آهک و مرمر سفید، به زینت آراستم و بر دروازه های آن گستردم.
wiki: نمرود (شهر)
دانشنامه آزاد فارسی
نَمرود
(یا: نِمرود) (در عبری به معنی «سخت و نیرومند») در عهد عتیق، از سلاطین بین النهرین، پسر کوش و نخستین شاه جبار جهان و فرمانروای آشور و بابل (پیدایش ۸:۱۰ ـ۱۲). «زمین نمرود» اشارتی شاعرانه به سرزمین آشور است. گفته می شود که نینوا و بابل را او ساخت. گاه او را همان گیلگمش می شمارند. طبق روایت های اسلامی همو بود که ابراهیم خلیل الله را در آتش افکند و آتش به امر خداوند سرد شد و ابراهیم نجات یافت.
(یا: نِمرود) (در عبری به معنی «سخت و نیرومند») در عهد عتیق، از سلاطین بین النهرین، پسر کوش و نخستین شاه جبار جهان و فرمانروای آشور و بابل (پیدایش ۸:۱۰ ـ۱۲). «زمین نمرود» اشارتی شاعرانه به سرزمین آشور است. گفته می شود که نینوا و بابل را او ساخت. گاه او را همان گیلگمش می شمارند. طبق روایت های اسلامی همو بود که ابراهیم خلیل الله را در آتش افکند و آتش به امر خداوند سرد شد و ابراهیم نجات یافت.
wikijoo: نمرود
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] یکی از کسانی که قرآن به نام از او یاد کرده است «نمرود» پادشاه زمان حضرت ابراهیم ع است.
"نمرود" واژه ای عبری به معنی "سخت و نیرومند" است . نمرود یکی از پادشاهان جبار بابل است که به شجاعت و قهرمانی معروف بوده و معاصر حضرت ابراهیم (ع) می زیسته و به نجوم اعتقاد زیادی داشته است.منجّمین به او می گویند در مملکتش پسری متولد می شود که ملکش را از دست او خارج می کند، پس دستور می دهد تا هر مولود پسری که به دنیا می آید را بکشند. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:«چهار کس پادشاهی روی زمین را به دست آوردند که دو نفرشان مؤمن و دو نفرشان کافر بودند: اما دو نفر مؤمن سلیمان بن داود و ذوالقرنین بودند و اما دو نفر کافر نمرود و بخت نصر بودند ...» به نقل از حضرت علی (علیه السلام) اوّلین کسی که بعد از حضرت نوح(ع) سکه های دینار و درهم را ساخت، نمرود بن کنعان بود.
نمرود در قرآن
نام نمرود در قرآن نیامده است و تنها در یک آیه از او یاد شده است:« أَ لَمْ تَرَ إِلی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهیِمَ فی رَبِّهِ أَنْ ءاتاهُ اللَّهُ الْمُلْک... » «آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی -نمرود- که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود)...»
دیدگاه روایات و تفاسیر
بنا بر روایات و تفاسیر و آنچه در تواریخ آمده نام این شخص «نمرود بن کنعان» بوده است، وی اولین کسی بود که به محاجّه و ستیز لفظی در مورد ذات خداوند پرداخت. «محاجّه» به معنای چیره شدن با حجّت بر خصم است؛ ولی برخی گویند مراد این آیه مجادله است زیرا کار نمرود مجادله به باطل بود که با هدف درهم کوبیدن حق صورت گرفت. مشهور است روزی نمرود و مردم شهر برای برپایی جشنی به خارج شهر رفتند وقتی بازگشتند دیدند تمام بتها شکسته شده، بعد از اینکه معلوم شد شکستن بتها کار ابراهیم(ع) است، او را به آتش افکندند تا انتقام این کار را از او بگیرند ولی خداوند، آتش را بر خلیل الله(ع) سرد نمود. از امام صادق (ع) روایت شده:«این ماجرا (محاجّه) بعد از انداختن ابراهیم در آتش واقع شده و محاجّه و مخاصمه نمرود با ابراهیم از روی طغیان و سرکشی بوده و به اعتبار اینکه خداوند به او ملک و حکومت اعطاء کرده خود را ربّ مردم پنداشته و ملک در اینجا به معنای نعمتهای دنیوی است که خداوند آن را در دنیا بر مؤمن و کافر عرضه می دارد، امّا ملک به معنای تملیک امر و نهی و تدبیر امور مردم و وجوب اطاعت مردم، اعطای آن از جانب خداوند فقط بر کسانی جایز است که اهل صلاح و سداد و رشد و هدایت باشند که مسلّما چنین کسانی جز پیامبر و اهل بیت طاهرین او نخواهند بود که ایشان به همه احتیاجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهی و علم دارند.»
عقاید نمرود
...
"نمرود" واژه ای عبری به معنی "سخت و نیرومند" است . نمرود یکی از پادشاهان جبار بابل است که به شجاعت و قهرمانی معروف بوده و معاصر حضرت ابراهیم (ع) می زیسته و به نجوم اعتقاد زیادی داشته است.منجّمین به او می گویند در مملکتش پسری متولد می شود که ملکش را از دست او خارج می کند، پس دستور می دهد تا هر مولود پسری که به دنیا می آید را بکشند. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:«چهار کس پادشاهی روی زمین را به دست آوردند که دو نفرشان مؤمن و دو نفرشان کافر بودند: اما دو نفر مؤمن سلیمان بن داود و ذوالقرنین بودند و اما دو نفر کافر نمرود و بخت نصر بودند ...» به نقل از حضرت علی (علیه السلام) اوّلین کسی که بعد از حضرت نوح(ع) سکه های دینار و درهم را ساخت، نمرود بن کنعان بود.
نمرود در قرآن
نام نمرود در قرآن نیامده است و تنها در یک آیه از او یاد شده است:« أَ لَمْ تَرَ إِلی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهیِمَ فی رَبِّهِ أَنْ ءاتاهُ اللَّهُ الْمُلْک... » «آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی -نمرود- که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود)...»
دیدگاه روایات و تفاسیر
بنا بر روایات و تفاسیر و آنچه در تواریخ آمده نام این شخص «نمرود بن کنعان» بوده است، وی اولین کسی بود که به محاجّه و ستیز لفظی در مورد ذات خداوند پرداخت. «محاجّه» به معنای چیره شدن با حجّت بر خصم است؛ ولی برخی گویند مراد این آیه مجادله است زیرا کار نمرود مجادله به باطل بود که با هدف درهم کوبیدن حق صورت گرفت. مشهور است روزی نمرود و مردم شهر برای برپایی جشنی به خارج شهر رفتند وقتی بازگشتند دیدند تمام بتها شکسته شده، بعد از اینکه معلوم شد شکستن بتها کار ابراهیم(ع) است، او را به آتش افکندند تا انتقام این کار را از او بگیرند ولی خداوند، آتش را بر خلیل الله(ع) سرد نمود. از امام صادق (ع) روایت شده:«این ماجرا (محاجّه) بعد از انداختن ابراهیم در آتش واقع شده و محاجّه و مخاصمه نمرود با ابراهیم از روی طغیان و سرکشی بوده و به اعتبار اینکه خداوند به او ملک و حکومت اعطاء کرده خود را ربّ مردم پنداشته و ملک در اینجا به معنای نعمتهای دنیوی است که خداوند آن را در دنیا بر مؤمن و کافر عرضه می دارد، امّا ملک به معنای تملیک امر و نهی و تدبیر امور مردم و وجوب اطاعت مردم، اعطای آن از جانب خداوند فقط بر کسانی جایز است که اهل صلاح و سداد و رشد و هدایت باشند که مسلّما چنین کسانی جز پیامبر و اهل بیت طاهرین او نخواهند بود که ایشان به همه احتیاجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهی و علم دارند.»
عقاید نمرود
...
wikifeqh: پادشاه بابل برای پیدا کردن خداوند و جنگ با وی، به وسیله عقاب ها به آسمان رفت و نا امید فرود آمد. به دستور او برجی ساخته شد که ارتفاع آن به آسمان می رسید. این بنا به برج بابل مشهور است. نمرود در نهایت با پشه ای که به فرمان خدا وارد سرش شده بود و مغز او را می خورد، به هلاکت رسید.
wikishia: ستمگر بر بابل حکومت می کرد و خود را خدای بزرگ بابل معرفی می نمود.
بنابر روایات و تفاسیر و آنچه در تواریخ آمده، نسب او نمرود بن کنعان بن سنجاریب بن کوش بن حام بن نوح است.
در قرآن نامی از نمرود نیامده فقط در یک آیه از او یاد شده است: در سوره بقره آیه 256 که در آن محاجه و مخاصمه - محاجة و احتجاج به معنی استدلال متخاصمین و حجت آوردن بر اثبات حقانیت خود و ابطال دیگر است . - نمرود با ابراهیم می باشد. و نمرود اولین کسی است که به جبر ستم ادعای ربوبیت کرد و با ابراهیم در این خصوص استدلال نمود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده: این ماجرا (محاجه) بعد از انداختن ابراهیم در آتش واقع شده و محاجه و مخاصمه نمرود با ابراهیم از روی طغیان و سرکشی بوده و به اعتبار این که خداوند به او ملک و حکومت اعطاء کرده خود را رب مردم پنداشته و ملک در این جا به معنای نعمت های دنیوی است که خداوند آن را در دنیا بر مؤمن و کافر عرضه می دارد، اما ملک به معنای تملیک امر و نهی و تدبیر امور مردم و وجوب اطاعة مردم، اعطای آن از جانب خداوند فقط بر کسانی جایز است که اهل صلاح و سداد و رشد و هدایت باشند که مسلما چنین کسانی جز پیامبر و اهل بیت طاهرین او نخواهند بود که ایشان به همه احتیاجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهی و علم دارند.
«أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَاللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»: آیا ندیدی کسی را که با ابراهیم درباره پروردگارش ستیز کرد به جهت آن که خدا به او پادشاهی داده بود. هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده می کند و می میراند. او گفت: من نیز زنده می کنم و می میرانم! ابراهیم گفت: همانا خدا آفتاب را از مشرق می آورد پس تو آن را از مغرب بیاور! پس او که کافر بود مبهوت شد و خدا گروه ظالمان را هدایت نمی کند.
در این مناظره وقتی ابراهیم خدای خود را چنین معرفی کرد که او می تواند زنده کند و بمیراند، نمرود با یک مغالطه آشکار به او گفت: من نیز چنین قدرتی دارم و دستور داد دو نفر را که در زندان بودند و محکوم به اعدام بودند آوردند یکی را بخشید و دیگری را کشت و به ابراهیم گفت: دیدی که کسی را که محکوم به مرگ بود بخشیدم و در واقع او را زنده کردم و آن دیگری را کشتم پس من نیز قدرت زنده کردن و میراندن را دارم.
ابراهیم در برابر این مغالطه روشن که مورد تأیید و تحسین درباریان قرار گرفت چیزی نگفت، چون هر چه می گفت او را هو می کردند ولی برای کوبیدن نمرود و محکوم کردن او مطلب دیگری را مطرح کرد و آن این بود که گفت: پروردگار من خورشید را از مشرق می آورد، اگر راست می گویی تو آن را از مغرب بیرون آور! در اینجا بود که نمرود سرگشته و حیران شد و حرفی برای گفتن پیدا نکرد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ابراهیم به نمرود گفت: اگر راست می گویی، آن کسی را که کشته ای زنده کن و پس از آن، به او گفت: خدا خورشید را از مشرق می آورد و تو آن را از مغرب بیاور.
بنابر روایات و تفاسیر و آنچه در تواریخ آمده، نسب او نمرود بن کنعان بن سنجاریب بن کوش بن حام بن نوح است.
در قرآن نامی از نمرود نیامده فقط در یک آیه از او یاد شده است: در سوره بقره آیه 256 که در آن محاجه و مخاصمه - محاجة و احتجاج به معنی استدلال متخاصمین و حجت آوردن بر اثبات حقانیت خود و ابطال دیگر است . - نمرود با ابراهیم می باشد. و نمرود اولین کسی است که به جبر ستم ادعای ربوبیت کرد و با ابراهیم در این خصوص استدلال نمود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده: این ماجرا (محاجه) بعد از انداختن ابراهیم در آتش واقع شده و محاجه و مخاصمه نمرود با ابراهیم از روی طغیان و سرکشی بوده و به اعتبار این که خداوند به او ملک و حکومت اعطاء کرده خود را رب مردم پنداشته و ملک در این جا به معنای نعمت های دنیوی است که خداوند آن را در دنیا بر مؤمن و کافر عرضه می دارد، اما ملک به معنای تملیک امر و نهی و تدبیر امور مردم و وجوب اطاعة مردم، اعطای آن از جانب خداوند فقط بر کسانی جایز است که اهل صلاح و سداد و رشد و هدایت باشند که مسلما چنین کسانی جز پیامبر و اهل بیت طاهرین او نخواهند بود که ایشان به همه احتیاجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهی و علم دارند.
«أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَاللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»: آیا ندیدی کسی را که با ابراهیم درباره پروردگارش ستیز کرد به جهت آن که خدا به او پادشاهی داده بود. هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده می کند و می میراند. او گفت: من نیز زنده می کنم و می میرانم! ابراهیم گفت: همانا خدا آفتاب را از مشرق می آورد پس تو آن را از مغرب بیاور! پس او که کافر بود مبهوت شد و خدا گروه ظالمان را هدایت نمی کند.
در این مناظره وقتی ابراهیم خدای خود را چنین معرفی کرد که او می تواند زنده کند و بمیراند، نمرود با یک مغالطه آشکار به او گفت: من نیز چنین قدرتی دارم و دستور داد دو نفر را که در زندان بودند و محکوم به اعدام بودند آوردند یکی را بخشید و دیگری را کشت و به ابراهیم گفت: دیدی که کسی را که محکوم به مرگ بود بخشیدم و در واقع او را زنده کردم و آن دیگری را کشتم پس من نیز قدرت زنده کردن و میراندن را دارم.
ابراهیم در برابر این مغالطه روشن که مورد تأیید و تحسین درباریان قرار گرفت چیزی نگفت، چون هر چه می گفت او را هو می کردند ولی برای کوبیدن نمرود و محکوم کردن او مطلب دیگری را مطرح کرد و آن این بود که گفت: پروردگار من خورشید را از مشرق می آورد، اگر راست می گویی تو آن را از مغرب بیرون آور! در اینجا بود که نمرود سرگشته و حیران شد و حرفی برای گفتن پیدا نکرد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ابراهیم به نمرود گفت: اگر راست می گویی، آن کسی را که کشته ای زنده کن و پس از آن، به او گفت: خدا خورشید را از مشرق می آورد و تو آن را از مغرب بیاور.
wikiahlb: الوهیّت و ربوبیّت خود، همراه با الوهیّت خداوند:أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.
عقیده نمرود و نمرودیان به بتها و خدایان دست ساز خود:قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ .
انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۸.
احتجاج ابراهیم علیه السلام به آوردن خورشید از مغرب، موجب تحیّر و بهت نمرود:أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ ... قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ....
بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.
...
بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.
عقیده نمرود و نمرودیان به بتها و خدایان دست ساز خود:قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ .
انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۸.
احتجاج ابراهیم علیه السلام به آوردن خورشید از مغرب، موجب تحیّر و بهت نمرود:أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ ... قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ....
بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.
...
wikifeqh: نمرود_(قرآن)
پیشنهاد کاربران
نمرود در کوردی به معنای نه مر یا به عباری کسی که نمی میرد هست
نمرود یا جاویدان
نمرود یا جاویدان
نمرود یە کلمە کاملا کُردیست
نمرود یا نامرێد یعنی نمی میرد ، سخت جان،
نمرود یا نامرێد یعنی نمی میرد ، سخت جان،
Nimrud و Nemrod این واژه ها را میتوان زیر میکروسکوپ روحی قرار داد و هرکدام از آنها را به دو واژه فارسی تفکیک نمود. یکی نیم رود و دیگری نم رود. نیم رود پسر کوش و کوش پسر هام و لذا نوه نوح یکی از بزرگترین شکارچیان عصر خویش و حاکم بابل. نیم رود یعنی یکی از شاخه های بالای شط العرب یعنی دجله یا فرات. نم رود یکی از شهر های باستانی نزدیک موسول. نم به زبان فارسی به معنای رطوبت می باشد. لذا این دو نام هردو ریشه در زبان پارسیان و ماد ها دارند. اگر نمرود به معنای نامیرا و جاودانه بود، آنگاه آنرا به شکل زیر می نوشتند: Nemord و نه بصورت Nemrod!
نمرود به معنی نمر در زبان کردی میباشد
پادشاهان زمان ابراهیم نبی رو نمرود میشناختند و لقب نمر ( نمرود ) رو به خودشون میدادند و همین طور شهر اور ( oor ) تلفظ کاملا غلط میباشد که هزچ معنی ندارد
تلفظ اصلی این شهر آور ( ئاور ) که در زبان کردی به معنی اتش مباشد در زمانهای قدیم آتش از مقدسات مردم و ملت کرد زبان میباشد در تمام ادیان و مذاهب و ملیتهای مختلف آب . خاک. آتش. هوا از عناصر مقدس شناخته میشوند و در علم چهار عنصر تشکیل دهنده ی حیات میباشد
پادشاهان زمان ابراهیم نبی رو نمرود میشناختند و لقب نمر ( نمرود ) رو به خودشون میدادند و همین طور شهر اور ( oor ) تلفظ کاملا غلط میباشد که هزچ معنی ندارد
تلفظ اصلی این شهر آور ( ئاور ) که در زبان کردی به معنی اتش مباشد در زمانهای قدیم آتش از مقدسات مردم و ملت کرد زبان میباشد در تمام ادیان و مذاهب و ملیتهای مختلف آب . خاک. آتش. هوا از عناصر مقدس شناخته میشوند و در علم چهار عنصر تشکیل دهنده ی حیات میباشد
کلمات دیگر: