نوح
فارسی به انگلیسی
Noah
فرهنگ اسم ها
معنی: نام یکی از پیامبران الهی، نام سوره هفتاد و یکم قرآن کریم، ( در عبری ) به معنی راحت است، ( اَعلام ) ) سوره ی هفتاد و یکم از قرآن کریم دارای بیست و نه آیه، ) از پیامبران مذکور در عهد عتیق و قرآن، که بنا بر روایات چون مردم آموزشهای او را نپذیرفتند، خداوند به او فرمان داد برای خود کشتی بسازد و پیروانش را همراه با یک جفت از هر جانوری در آن جای دهد، آنگاه توفانی فرستاد که همه ی روی زمین را آب فرا گرفت، نوح و همراهانش پس از فروکش کردن توفان به روی زمین فرود آمدند، ) نوح: نام دو تن از امیران سامانی، نوح اول: امیر سامانی [، قمری]، نوح دوم: امیر سامانی [، که در سالگی بر تخت نشست و تمام دوران او به جنگ با یاغیان گذشت، ( در اعلام ) نام یکی از پیغمبران اولوالعزم که نسبتش به آدم می رسد، ( واژه ی نوح در عبری به معنی ' راحت ' می باشد )، معرب از عبری، راحت، نام پیامبری که به دستور خداوند کشتی بزرگی ساخت و یاران خود را از طوفان نجات داد، نام سوره ای در قرآن کریم
(تلفظ: nuh) (عربی) سورهی هفتاد و یکم از قرآن کریم دارای بیست و نه آیه ؛ (در اعلام) نام یکی از پیغمبران اولوالعزم که نسبتش به آدم میرسد ؛ (واژهی نوح در عبری به معنی ' راحت ' می باشد) .
فرهنگ فارسی
ابن نصر بن احمد سامانی ملقب به امیر الحمید و مکنی به ابو محمد از پادشاهان ساسانی است . به سال ۳۳۱ هجری قمری بجای پدر در بخارا بر تخت حکمرانی ماورائ النهر جلوس کرد . در عهد امارت وی فتنه ها پدید آمد تا بدانجا که چند گاهی از تاج و تخت جدا شد اما دوباره مقام خویش را بدست آورد .
لغت نامه دهخدا
نوح . (اِخ ) ابن اسدبن سامان خداة. به سال 204 هَ . ق . از طرف مأمون امیر سمرقند شدو در سفری که مأمون به خراسان کرد به خلیفه پیوست و در رکاب وی به بغداد رفت ، و بعد از آن به سال 237 والی ماوراءالنهر شد و تا سال 245 (که سال درگذشت اوست ) در این منصب و در متابعت طاهربن حسین باقی بود. پس از مرگ وی برادرش احمد جانشین او شد. (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 27) (تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 1 ص 204) (تاریخ گزیده ص 377) (تاریخ پیامبران و شاهان ص 212). و نیز رجوع به النجوم الزاهرة ج 3 ص 83 و دایرة المعارف الاسلامیة ج 11 ص 77 و مقدمه ٔ ابن خلدون ج 4 ص 333 و حبیب السیر ج 1 ص 322 و تاریخ سیستان ص 177 و تاریخ بخارا ص 90 و مجمل فصیحی ص 382 شود.
نوح . (ع ص ، اِ) ج ِ نائحة. (از اقرب الموارد).
نوح . (اِ) لبلاب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (برهان قاطع). عشقه . گیاهی که بر درخت پیچد. (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء). حبل المساکین . (برهان قاطع).
نوح . (اِخ ) ابن مصطفی حنفی رومی ، نزیل مصر. از ادبا وفقهای متصوف قرن یازدهم هجری است . او راست : البلغة المترجم فی اللغة. الفوائد المهمة فی اشتراط اسلام اهل السنة. الکلمات الشریفة فی تنزیه ابی حنیفه من الترهات السخیفة. نتائج النظر فی حواشی الدرر، و چندین کتاب و رساله ٔ دیگر. وی به سال 1070 هَ . ق . در قاهره درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 27) (فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپه سالار ج 2 ص 296). و نیز رجوع به هدیة العارفین ج 2 ص 498 و خلاصة الاثر ج 4 ص 457 شود.
نوح . (اِخ ) ابن منصوربن نوح بن نصر سامانی ، ملقب به الرضی و مکنی به ابوالقاسم . از امرای سلسله ٔ سامانی است . به سال 353 هَ . ق . در بخاراولادت یافت و در سال 365 به دوران نوجوانی در ماوراءالنهر جانشین پدر شد و چون به خلاف صوابدید ابوالحسن سیمجور، وزارت به عتبی سپرد، اختلاف و نقاری بین سران مملکت پدید آمد و هر کس از گوشه ای قصد مملکت او کرد: خلف بن احمد در سیستان طغیان کرد و خراج بازگرفت و حسین بن طاهر مأمور سرکوبی او شد و خلف را در قلعه ٔ ارگ محاصره کرد و این محاصره هفت سال طول کشید و از هیبت سامانیان در انظار مردم بکاست . ابوالحسن سیمجور با فایق همدست شد و عتبی را بکشت و خراسان برآشفت و پس از فتنه های بسیار چون کار ابوعلی سیمجور در امارت خراسان بالا گرفت بغراخان را به جنگ با نوح و تصرف بخارا برانگیخت ، بغراخان عزم بخارا کرد، نوح حاجب انج را با لشکری گران به مقابله ٔ او فرستاد، حاجب اسیر و لشکر شکسته گشت ، دیگر بار فایق را سپاه داد و به جنگ بغراخان فرستاد، فایق خیانت ورزید و بغراخان به بخارا درآمد و نوح به جرجانیه فرار کرد و از آنجا به خوارزم شد و در تهیه ٔ یارو سپاه بود که گردش روزگار به کامش شد. بغراخان بر اثر بیماری درگذشت و نوح به راحتی وارد بخارا شد و تخت و تاج خویش را دیگرباره تصاحب کرد. ابوعلی سیمجور و فایق به هم پیوستند و با لشکری گران آهنگ جنگ او کردند. نوح ، امیر سبکتکین و پسرش محمود غزنوی را به یاری خواند. آمدند و دشمنان را شکست دادند، نوح امارت خراسان را با لقب ناصرالدین به سبکتکین داد و محمودرا نیز سیف الدوله ملقب فرمود. (384 هَ . ق .) و خود سه سال آخر عمر را نسبةً به آسایش حکمروائی کرد و درسال 387 هَ . ق . در بخارا وفات یافت و فرزندش منصورجانشین او شد. (از تاریخ گزیده ص 383) (الاعلام زرکلی ج 9 ص 28) (مجمل فصیحی ج 2 ص 88 و 96 - 100) (تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 1 ص 205) (سلسله های اسلامی ص 159) (تاریخ ایران تألیف سایکس ج 2 ص 29) (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). و نیز رجوع به الکامل ابن اثیر ج 8 ص 223 و ج 9 ص 34 و ابن خلدون ج 4 ص 352 و النجوم الزاهرة ج 4 ص 198 و اللباب ج 1 ص 532 و البدایة و النهایة ج 11 ص 323 و تاریخ مختصر الدول ص 298 شود.
نوح . [ ن َ ] (ع مص ) نوحه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ). گریه و ماتم نمودن به آواز بلند بر شوی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). به بانگ بلند و عویل و جزع گریستن بر شوی خود. (از اقرب الموارد). نواح . نیاحة. مناحة. (متن اللغة) (اقرب الموارد). نیاح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بانگ کردن کبوتر . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) آواز قمری و کبوتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ص ، اِ) زنان که حزن و سوکواری را گرد هم آیند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة): نساء نوح ؛ نوائح . (اقرب الموارد). ج ِ نائح . (منتهی الارب ). رجوع به نائح شود. || ج ِ نائحة. (منتهی الارب ). رجوع به نائحة شود.
نوح . [ ن ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نائحة. رجوع به نائحة شود .
نوح . (اِخ ) ابن محمد طوسی سمنانی ، ملقب به لسان الدین . از فقهای قرن هشتم هجری است و در شیراز درگذشته است . رجوع به شدالازار ص 395 شود.
نوح. ( اِ ) لبلاب. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( برهان قاطع ). عشقه. گیاهی که بر درخت پیچد. ( از برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). حبل المساکین. ( برهان قاطع ).
نوح. ( ع ص ، اِ ) ج ِ نائحة. ( از اقرب الموارد ).
نوح. [ ن ُوْ وَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ نائحة. رجوع به نائحة شود .
نوح. ( اِخ ) سوره هفتادویکمین است از قرآن پیش از سوره جن و پس از معارج و آن بیست وهشت آیت و مکی است و آغاز آن این است : انا ارسلنا نوحاً.
نوح. ( اِخ ) در تفاسیر و تاریخ های اسلامی نسب او را چنین نوشته اند: ابن لمک بن متوشلخ بن اخنوخ بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم ، وگویند وی پس از ادریس به پیامبری رسید و چون پس از نهصدوپنجاه سال دعوت ، از قوم او بیش از 80 تن ایمان نیاوردند و کافران بر سرکشی و عناد افزودند. نوح پس از قرن ها دعوت و تحمل ، چون از تمسخر و عناد کافران قوم خویش به تنگ آمد از جانب خدا بدو وحی رسید که «یا نوح از قوم تو جز این هشتاد تن که مؤمن شدند کسی مؤمن نخواهد شد» ، قوم را نفرین کرد و از خدا درخواست که دیّاری از کفار بر زمین باقی نگذارد. سپس خود به فرمان الهی با پیروان معدودش به ساختن سفینه ای پرداختند، چون کشتی ساخته شد، علامات و آیات عذاب الهی آشکار گشت ، باران سیل آسائی باریدن گرفت و زمین به دریای خروشانی مبدل گشت ، نوح و یارانش در طبقه ای از کشتی سوار شدند و دو طبقه دیگر آن را به حیوانات و پرندگان اختصاص دادند، کشتی نوح بر آبها روان شد و آنانکه دعوت نوح را نپذیرفته و از کشتی بیرون مانده بودند یکسره غرق گشتند. از خاندان نوح پسری کنعان نام دعوت پدر را نپذیرفته بود، نوح چون او را در کام امواج و در حال غرق شدن دید به حکم عاطفت پدری به کشتی دعوتش کرد، فرزند سرکش نپذیرفت و با دیگر کافران غرق گشت. آنگاه که جز کشتی نشستگان جنبنده ای بر زمین باقی نماند، باران فروایستاد و طوفان آرام گرفت و آبها در کام زمین فرورفت ، و به تقدیر خداوندی کشتی نوح بر کوه جودی به گل نشست و ساکنان آن فرودآمدند و بر بساط زمین زندگی و زادوولد از سر گرفتند . نوح جهان خالی از مردم را میان فرزندانش سام و حام و یافث تقسیم کرد. زمین سیاهان را چون زنج و حبشه و نوبه و بربر و آن دیار و برّ و بحر و جزایر آن مر حام را داد، و عراق و خراسان و حجاز و یمن و شام و ایران شهر نصیب سام آمد، و ترک و سقلاب و یأجوج و مأجوج تا چین مر یافث را رسید. نوح پس از طوفان شصت سال بزیست . ( از زین الاخبار ص 256 ) ( تاریخ پیامبران و شاهان ص 9 ) ( تفسیر قرآن مجید نسخه کمبریج ج 1 صص 431 - 433 و ج 2 صص 480 - 485 ) ( قصص قرآن صص 12 - 18 ) ( ترجمه اخبار الطوال ص 1 ) ( کتاب مقدس ، سفر تکوین ) ( الموسوعة العربیة المیسرة ) ( تاریخ گزیده ص 9 به بعد ) ( حبیب السیر ج 1 ص 7 به بعد ). و نیز رجوع به عیون الاخبار ج 1 و 2 و التفهیم ص 194 و 237 و العقد الفرید ( فهرست اعلام ) و تاریخ جهانگشا ج 1 ص 12 و ج 2 ص 166 شود :
نوح . (اِخ ) ابن نصربن احمد سامانی ، ملقب به امیر الحمید و مکنی به ابومحمد. از پادشاهان ساسانی است . به سال 331 هَ . ق . به جای پدر در بخارا بر تخت حکمرانی ماوراءالنهر جلوس کرد. در عهد امارت وی فتنه ها پدید آمدتا بدانجا که چند گاهی از تاج و تخت جدا شد اما دوباره مقام خویش را به دست آورد . وی به سال 343 در بخارا وفات یافت . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 381) (مجمل فصیحی ج 2 ص 52) (تاریخ گزیده ص 381) (سلسله های اسلامی ص 159) (تاریخ ادبیات ایران تألیف صفا ج 1 ص 209) (تاریخ پیامبران و شاهان ص 212). و رجوع به ابن خلدون ج 4 ص 345 و الکامل ابن اثیر ج 8 ص 131 و 168 و النجوم الزاهرة ج 3 ص 311 و اللباب ج 1 ص 523 و البدایة و النهایة ج 11 ص 323 و تاریخ مختصر الدول ص 298 و حبیب السیر ج 1 ص 325 و لباب الالباب ج 1 ص 22 و 334 و تاریخ سیستان ص 347 شود.
عمر تو همچو نوح پیمبر دراز باد
همچون جمت به ملک همه عزّ و ناز باد.
منوچهری .
ز بعد او به سوی نوح آمدش دعوت
که بود آدم ثانی و بود پیغمبر.
ناصرخسرو.
کاین نوحه ٔ نوح و اشک داود
در یوسف تو نکرد تأثیر.
خاقانی .
نوح نه بس علم داشت گر پدر من بُدی
قنطره بستی به علم بر سر طوفان او.
خاقانی .
کز عمر هزارساله ٔ نوح
صد دولت دیرمان ببینم .
خاقانی .
ورنه کی کردی به یک نفرین بد
نوح شرق و غرب را غرقاب خود.
مولوی .
چه غم دیوار امت را که دارد چون توپشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان ؟
سعدی .
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد.
سعدی .
دست در دامن مردان زن و اندیشه مکن
هرکه با نوح نشیند چه غم ازطوفانش ؟
سعدی .
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم
وز لوح سینه هرگز نقشت نگشت زایل .
حافظ.
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
بی آزار شیرازی، باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص ۴۶؛ نک: نصرالله، تریخ کرک نوح، ۱۴۰۶ ق؛ نک:ابن کثیر، قصص الانبیاء، ۱۴۱۱ق، ص ۹۳.
افراسیاب پور، «نوح و نوحاوند (؟)»، در مجله فرهنگان، ش ۵، صص ۱۱۸–۱۴۲.
تورات
انجیل
قرآن
داستان نوح در فصل های ۶ تا ۹ کتاب آفرینش ذکر شده است. نوح در سال پانصدم زندگی خود سه پسر به نام های سام، حام و یافث داشت. در سال ششصدم خداوند که از گمراهی نسل آدمی اندوهگین شده بود، تصمیم به نابودی تمام آن ها گرفت و لیکن به نوح که مرد درستکاری بود، دستور داد که کشتی بزرگی بسازد تا نسل تمامی موجودات بعد از طوفان ادامه پیدا کند.در تورات آمده است که پس از طوفان او اولین مردی بود که قدم بر روی زمین گذاشت و تاکستان بزرگی ایجاد کرد و شراب نوشید. حام فرزند نوح برهنگی پدر خود را دید و این اتفاق را برای برادران خود نیز بازگو کرد و در نتیجه نوح او را نفرین (نفرین حام) کرده و زمین او را به سام داد. نوح سیصد و پنجاه سال بعد از طوفان در سن نهصد و پنجاه سالگی درگذشت و سن او بیشترین سنی است که در تورات و انجیل برای یک انسان ذکر شده است.
در بین علمای یهودی در مورد درستکار بودن نوح اختلافاتی وجود دارد. در تورات ذکر شده است که او «درستکاری در میان نسل خود» بود و از این رو بعضی عقیده دارند درستکاری او نسبی بوده و تنها در زمان مردم خود که همگی گمراه بودند فردی درستکار محسوب می شود، و لیکن در مقایسه با زمان ابراهیم او فردی درستکار محسوب نمی گردد. آنان همچنین اشاره می کنند که نوح برای کسانی که قرار بود در زمان طوفان قربانی گردند، دست به دعا برنمی دارد، در حالی که ابراهیم برای مردم قوم لوط قبل از عذاب دعا می کند؛ ولیکن در داستان تورات، نوح هیچ سخنی نمی گوید و فرمان های خدا را مو به مو اجرا می کند. اما بعضی دیگر از دانشمندان یهودی اعتقاد دارند که این مسئله که ساخت کشتی ۱۲۰ سال به درازا کشیده است، نشان دهنده تلاش نوح برای دادن مهلت بیشتر به گناهکاران است.
سِفر رازیل هاملخ (רזיאל המלאך) (کتاب رازیل فرشته) مجموعه ای از نوشتارهای کابالایی است که از چندین بخش مجزا تشکیل شده است. ۱) کتاب هاملبوش ۲) رازیل بزرگ ۳) کتاب اسرار یا کتاب نوح. در افسانه ها در مورد این کتاب گفته می شود که محتوای آن توسط فرشته رازیل به آدم داده شد و نیز در زمان ساخت کشتی فرشته رازیل به نوح کمک کرده است.
نوح پیامبری الهی و اولوالعزم
نوح سوره ای از قران
نوح دوم سامانی از پادشاهان سامانی
نوح بن اسد از پادشاهان سامانی
ترجمهٔ فارسی
این سوره چنانکه از نامش پیداست سرگذشت نوح پیامبر را بیان می کند، درسوره های متعددی از قرآن مجید به سرگذشت این پیامبر بزرگ اشاره شده، از جمله سوره های «شعرا»، «مؤمنون»، «اعراف»، «انبیا» و از هـمه مشروحتر در سوره «هود» آمده، ولی آنچه در سوره نوح آمده قـسمت خاصی از زندگی اوست که در جایی دیگر به این سبک نیامده است، و این قسمت مربوط به دعوت مستمر و پی گیر اوبه سوی توحید، و کیفیت، و عناصر این دعوت است.
بـاتـوجـه بـه ایـن که این سوره در مکه نازل شده، و پیامبر و مسلمانان اندک آن زمان در شرائطی مشابه شرائط زمان نوح و یارانش قرار داشتند، مسائل زیادی را به آن ها می آموزد.
بـه تـعبیر دیگر این سوره ترسیمی است از بیان مبارزه دائمی طرفداران حق و باطل و برنامه هایی که طرفداران حق در مسیر خود باید به کار بندند
دارن آرونوفسکی
اسکات فرانکلین
ریک کیدنی
مری پرنت
نوح با نظرات مثبت منتقدان همراه بود و در زمینه کارگردانی و عملکرد تیم بازیگر مورد ستایش قرار گرفت. فیلم ۳۶۲ میلیون دلار در سرار جهان فروش کرد در حالی که ۱۳۰ میلیون دلار بودجه ساخت آن بوده است. نوح همچنین پرفروش ترین فیلم کارنامه آرونوفسکی تاکنون است. فیلم در چندین کشور مسلمان با تحریم مواجه شد و اجازه نمایش پیدا نکرد.
آرونوفسکی ابتدا نقش نوح را به مایکل فاسبندر و کریستین بیل پیشنهاد داد اما هر دوی آن ها بازی در این نقش را رد کردند.
فیلمبرداری این فیلم ژوئیه ۲۰۱۲ در مکان هایی در ایسلند آغاز گردید.
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
معنی سُوَاعاً: نامی یکی از پنج بت معروف که در زمان حضرت نوح پرستیده می شدند این بت متعلق به قبیله هذیل بوده است
معنی نَسْراً: نام یکی از پنج بت مهم قوم نوح (این پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر)
معنی وَدّاً: نامی یکی از پنج بت معروف که در زمان حضرت نوح پرستیده می شدند این بت متعلق به قبیله کلب بوده است
معنی یَعُوقَ: نام یکی از پنج بت مهم قوم نوح (این پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر)
معنی یَغُوثَ: نام یکی از پنج بت مهم قوم نوح (این پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر)
معنی تَعِیَهَا: آن را حفظ کند -آن را فراگیرد (تعیها از مصدر وعی است ، و وعی به معنای ریختن چیزی در ظرف است ، و مراد از وعی اذن در عبارت "تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ "این است که مردم داستان حمل کشتی نوح را در گوش و هوش خود جای دهند و از یادش نبرند ، تا اثر و فایدهاش ک...
معنی عَزْمِ: تصمیم جدی و عقد قلب است بر اینکه فعلی را انجام دهی ، و یا حکمی را تثبیت کنی ، بطوری که دیگر در اعمال آن تصمیم و تاثیرش هیچ سستی و وهن باقی نماند ، مگر آنکه به کلی از آن تصمیم صرف نظر کنی ، به این معنا که عاملی باعث شود به کلی تصمیم شما باطل گردد (معن...
معنی سَئَاوِی: به زودی منضم می شوم (کلمه ماوی مصدر میمی از فعل أوی - یاوی - اویا و ماوی است ، وقتی میگویی : أوی الی کذا معنایش این است که فلانی خود را منضم به فلان کس یا فلان چیز کرد ، مضارعش یاوی و مصدرش اوی و باب افعالش آوی - یؤوی - ایواء است ، یعنی فلانی را منضم...
معنی مَقَامَهُمَا: در جای آن دو (کلمه مقام در اصل ،اسم مکان ( مکانی است در آن جسمی از اجسام بایستد)یا اسم زمان(زمان ایستادن) ویا مصدر میمی (ایستادن) ، ولی در موارد بسیاری ، صفات و احوال چیزی نوعی ایستادن در یک محل و قرارگاه تشبیه می شود ، و به آن صفات و احوال ، مقام و...
معنی مَّقَامِی: مقام من - اقامت طولانی من (کلمه مقام در اصل ،اسم مکان ( مکانی است در آن جسمی از اجسام بایستد)یا اسم زمان(زمان ایستادن) ویا مصدر میمی (ایستادن) ، ولی در موارد بسیاری ، صفات و احوال چیزی نوعی ایستادن در یک محل و قرارگاه تشبیه می شود ، و به آن صفات و ا...
معنی مَأْوَاکُمُ: جایگاه شما - محل منضم شدن شما (کلمه ماوی مصدر میمی از فعل أوی - یاوی - اویا و ماوی است ، وقتی میگویی : أوی الی کذا معنایش این است که فلانی خود را منضم به فلان کس یا فلان چیز کرد ، مضارعش یاوی و مصدرش اوی و باب افعالش آوی - یؤوی - ایواء است ، یعنی فلا...
ریشه کلمه:
نوح (۴۳ بار)
. این پیامبر عظیمالشأن که نام مبارکش چهل وسه بار در قرآن مجید یادشده اولین پیغمبر اولواالعزم و داعی توحید است. چنانکه فرموده: . او با لقب «عبدشکور» از جانب خداوند مفتخر است . و مقام اصطفای خداوندی از جمله راجع به او است . عمر نوح علیه السلام اگر تنها آیات قرآن را در نظر بگیریم عمر آن حضرت در حدود هزار سال و مقداری از آن زیادتر بوده است یعنی نهصدوپنجاه سال قطعا بالا بود به این آیه توجه فرمایید: . یعنی: نوح را به قومش ارسال کردیم هزار سال مگر پنجاه سال در میان قوم ماند سپس آنها را حال آنکه ظالم بودند طوفان بگرفت. آیه صریح است در اینکه آن حضرت نهصدوپنجاه سال در میان قومش به تبلیغ مشغول بوده و جمله «وَلَقَدْ أَرْسَلْنا» نشان میدهد که پیش از بعثت نیز مدتی مثلا درحدود چهل سال از عمر او گذشته بود، فاء تفریع در «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ» مفید آن است که پس از گذشتن نهصدوپنجاه سال طوفان پیش آمده است و چون به موجب . و آیات دیگر، مدتی نیز پس از طوفان زندگی کرده و اگر مثلا آن را ده سال بدانیم عمر آن بزرگوار در حدود هزار سال یا بیشتر بوده است. در روایات مجموع عمر آن حضرت دوهزارو سیصدو دوهزار و پانصدسال نقل شده. واللَّه العالم. در تورات فعلی سفر پیدایش باب نهم میگوید: نوح بعد از طوفان سیصد و پنجاه سال عمر کرد و جمله عمر او نهصدوپنجاه سال بود. هاکس نیز در قاموس خود آن را نهصدوپنجاه سال گفته است. تفاوت نقل قرآن مجید با نقل تورات از دو وجهاست یکی اینکه عمر آن حضرت از قرآن در حدود هزارسال یا بیشتر استفاده میشود ولی تورات همه آن را نهصدوپنجاه سال میگوید. دیگری اینکه: قران به حکم «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ» شروع طوفان را پس از نهصدوپنجاه سال در نبوت او میداند ولی تورات پس از پانصدوپنجاه سال، زیرا به نقل آن، نوح «علیه السلام» پس از طوفان سیصدوپنجاه سال عمر کرده است. به نقل طبرسی در آن مدت نوح نه دندانش افتاد نه ناتوان شد و نه مویش سفیدگشت. *** به نظر بعضیها طول عمر معجزه نوح «علیه السلام» بوده است، و اینکه عمرهای کنونی از صد و صدوبیست سال تجاوز نمیکند نمیتواند مورد اشکال در کثرت عمر آن حضرت بوده باشد. زیرا دلیل علمی بر اینکه بشر نمیتواند بیشتر از آن زندگی کند نیست اگر عواملی که موجب مرگ میشوند از بین برده شوند یا تاحدی خنثی گردند عمر بشر حتما زیاد خواهد شد وانگهی : کریمی کاین جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد طوفان آنجه از قران مجید راجع به طوفان استفاده میشود به قرار ذیل است. قوم نوح «علیه السلام» بت پرست بودند و خدای واحد را پرستش نمیکردند. نوح از جانب خدا بر آنها مبعوث شد وبه عبادت خدا دعوتشان کرد و گفت «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مالَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ» من از عذاب خدا بر شما میترسم. گفتند: تو در گمراهی آشکاری. فرمود: ای مردم من گمراه نیستم بلکه از جانب رب العالمین رسالت دارم پیامهای خدا را به شما ابلاغ میکنم و به شما خیرخواهم و میدانم ازخداآنچه را که نمیدانید. گفتند: دروغ میگویی (اعراف:59-64). در مدت نهصدوپنجاه سال زحمت و تبلیغ او جز اندکی ایمان نیاوردند. . و چون دیگر امیدی به ایمان آنهانماند نوح در مقام کیفرخواست به درگاه خدااستغاثه کرد که . خدایا جنبندهای از کافران را در روی زمین زنده نگذار و گرنه بندگانت را گمراه کرده و خود نیز جز فرزندان فاجر ناسپاس نخواهند زایید. این ادعا ظاهرا در پی آن بود که خدا به وی وحی کرد . جز اینها که ایمان آوردهاند دیگر کسی از قوم تو ایمان نخواهد آورد. پس از این دعا و وحی، خداوند بنوح فرمود: «بدستور و زیر نظرما کشتی را بساز و درباره قوم ستمکارت دیگر چیزی به من نگو آنها بی چون وچرا غرق خواهند شد، نوح شروع به ساختن کشتی کرد هر وقت جمعی از قومش او را میدیدند مسخره میکردند نوح و یارانش در جواب میگفتند: اگر شما امروز ما را مسخره میکنید ما هم روزی شما را مسخره خواهیم کرد بزودی خواهید دانست کیست که عذاب خوار کننده و دائمی بوی نازل خواهد شد(هود:37-39). ظاهرا علامت شروع طوفان آن بود که آب از تنوری که نوح آن را میشناخت فوران کند. در طوفان نوح بارانهای سیل آسا از آسمان بارید و آب از زمین به صورت چشمهها فوران کرد بطوریکه در اثر این دو امر آن محیط را آب فرا گرفت خدا فرماید: . یعنی درهای آسمان را با آبی سیل آسا باز کردیم و زمین را شکافته و بصورت چشمهها در آوردیم هر دو آب روی دستوری معین به هم رسیدند. «تا چون دستور خدا آمد و تنور فوران کرد به نوح خطاب رسید از هر حیوان یک جفت و نیز خانواده خویش (مگر آنکه محکوم به غرق است) و مؤمنین را به کشتی سوار کن. نوح فرمود: سوار شوید حرکت و ایستادن کشتی به یاری خداست، خدایم غفور ومهربان است. کشتی در موجی همچون کوهها حرکت میکرد و بالا و پایین میرفت. نوح پسر خویش را که در کناری بود صدازد:پسرم با ما سوار شو و در ردیف کافران مباش. آن پسر (بی ایمان)در جواب گفت: بزودی به کوهی میرسم مرا از آب و طوفان باز میدارد نوح فرمود: امروز از بلای خدا هیچ چیز نمیتواند جلوگیرد فقط آنکه مورد رحمت خداست در امان خواهد بود، در این میان موجی پسر را ربود و غرق گردید. بلای خداوندی همه نافرمانان را فرا گرفت و همه در دست امواج خروشان غرق شدند، دستور آسمانی رسید که . ای زمین آبت را فرو بر و ای آسمان آبت را قطع کن، آب در زمین فرورفت و کار تمام شد و کشتی بر کوه جودی نشست. آیا طوفان همه جای زمین را گرفت؟ در تفسیرالمیزان در سوره هود تحت عنوان «آیا نبوت نوح «علیه السلام» برای عموم بشر بود؟» استدلال کرده که نبوت آن حضرت نبوت عامه بود و در فصل «آیا طوفان همه جای زمین را فرا گرفت؟» عالمگیر بودن طوفان را اختیار کرده و فرموده: عموم دعوت آن حضرت مقتضی عموم عذاب است و این بهترین قرینه است، وانگهی آیاتیکه به ظاهر بر عموم دلالت دارند مفید این مطلب اند مثل قول نوح «علیه السلام» . و قول دیگرش که به پسرش گفت . و نیز آیه . و افزوده: از جمله شواهد عمومی بودن طوفان آن است که خداوند در دو موضع به نوح «علیه السلام» میفرماید از هر حیوان یک جفت در کشتی بگذارد، روشن است که اگر طوفان در یک ناحیه بود مثل عراق چنانکه گفتهاند هیچ احتیاجی نبود که در کشتی حیوان سوار کند... نگارنده گوید: هیچ مانعی ندارد که «الارض» در آیه «رَبِّ لاتَذَرْ عَلَی لْاَرْضِ» ارض قوم نوح باشد نه همه کره ارض. چنانکه در آیه . مراد ارض مکه است نه همه کره ارض. و در آیه «وَجَعَلْنا ذُّرِّیَتَهُ هُمُ الْباقینَ» اشکالی ندارد که بگوییم قوم آن حضرت همه هلاک شدند و فقط ذریه او باقی ماند نه نسبت به همه اقوام. ایضا در «لاعاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِاللهِ» ظاهرا مراد محل طوفان است نه همه جا. وانگهی اگر مراد سوار کردن از همه جنس حیوانات در کشتی باشد پیداست که نه کشتی آن وسعت را داشت که آنهمه حیوانات در آن جای گیرند و مدتی با علوفه و آب تامین شوند و نه امکان داشت که حیوانات بی شمار روی زمین را جمع کنند و به قولی لازم بود اقلاً سه هزاروپانصد نوع از پستانداران در کشتی گذاشته و مدتی غذای آنها را تأمین کنند. وانگهی در صورت عمومی بودن رسالت آن حضرت لازم بود که رسالت آن بزرگوار به همه جای عالم رسیده باشد و همه تکذیب کرده باشند تا مستحق عذاب گردند زیرا . و اثبات این مطلب که آن حضرت نمایندگان فرستاده و تبلیغ کرده است مشکل بلکه غیرممکن میباشد. خلاصه: احتمال نزدیک به یقین آن است که طوفان نوح مثل بلاهای قوم هود، صالح و لوط علیهم السلام محلی بوده است مگر آنکه بگوییم که در روزگار نوح «علیه السلام» خشکی روی زمین خیلی کوچک و منحصر به محل قوم آن حضرت بوده است در اینصورت طبیعی است که بگوییم همه جای زمین را که مثلا به بزرگی استان گیلان بود آب فراگرفته است. صاحب المنار که قائل به محلی بودن طوفان است میگوید: ظواهر آیات به کمک قرائن و تقالید رسیده از اهل کتاب نشان میدهد که آنروز درهمه زمین جز قوم نوح نبودند و آنها هم دراثر طوفان از بین رفتند و جز فرزندان او (و مؤمنین) باقی نماندند و این مقتضی آن است که طوفان محلی بوده ولی خشکی در آن روز کوچک بوده است زیرا از زمان تکوین و پیدایش بشر چندان فاصله نداشت، دانشمندان زمین شناس میگویند: زمین در وقت جدا شدن از کره خورشید یکپارچه آتش بوده و آنگاه مذاب شده سپس در آن به تدریج خشکی پیدا شده است. در المیزان استدلالات المنار را نقل کرده ولی نپسندیده است. و در آخر فرماید: حق آن است که ظاهر قرآن کریم (ظاهری که انکار نمیشود) دلالت بر عمومی بودن طوفان و غرق عموم بشر دارد و تا بحال دلیلی که مخالف این ظهور باشد اقامه نشده است. و آنگاه مقالههای دکتر سحابی استاد زمینشناسی را در این باره نقل کرده است. ولی چنانکه گفته شد عمومی بودن طوفان بعید و ظن نزدیک به یقین محلی بودن آن است. حیوانات در کشتی در دو جا از قرآن کریم آمده . . بنابرآنکه طوفان عالمگیر باشد باید گفت نوح «علیه السلام» از همه حیواناتی که در آب زندگی نتوانند کرد یک جفت به کشتی سوار کرده تانسل آنها از بین نرود، در اینصورت اشکال گذشته لازم میآید که آنهمه حیوانات را از کجا جمع کرد؟! کشتی چطور به آنها وسعت داد؟! چطور غذا در کشتی برای آنها تهیه شد؟!. در تفسیر عیاشی از امام صادق «علیه السلام» نقل شده که از ازواج ثمانیه حلال که در آیه . آمده در کشتی حمل کرد و در آن روایت هست که هم از اهلی و هم از وحشی آنها و نیز از هر پرنده وحشی و اهلی را حمل کرد و در روایت دیگر سگ و خوک هم نقل شده است از خلاصة المنهج ملا فتح الله کاشانی نقل شده «از هر نر و مادهای که نفعی از آنها متصور باشد» حمل کرد. قرائت حفص از عاصم در هردو آیه «کلّ» با تنوین است نه بااضافه به «اثنین» ممکن است تقدیر آن «مِنْ کُلِّ حَیْوانٍ مَأْنُوسٍ» باشد. با همه اینها نگارنده در این باره کاملا روشن نشدم چون ظهور «احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» در از بین رفتن نسل بقیه است . آیا در آن زمان چند قسم بیشتر از حیوانات در روی زمین پیدا نشده بودند و نوح «علیه السلام» فقط نسل آنها را حفظ کرد و بقیه حیوانات بعدا پیدا شدند؟!! این بسیار بعید است زیرا بشر چنانکه گفتهاند آخرین پدیده است. آیا مراد فقط چند راس اهلی و وحشی است آنوقت نسل بقیه از بین میرفت و درصورت محلی بودن طوفان حکمت حمل حیوانات از هریک، یک جفت چه بود؟!! آیامراد آن بود که از گوشت آنچه حمل شده بوداستفاده کنند وحمل چهارپایان فقط برای خوراک اهل کشتی بود؟! در اینصورت نر وماده بودن آنها چه بود؟ والله العالم. طوفان تاکجا بود؟ از اینکه پسرنوح درجواب پدرش گفت: «سَآوی اِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ» روشن میشود که طوفان از کوهها بالا نرفته بودو گرنه نمیگفت به کوهی پناه میبرم، اثبات اینکه در موقع گفتگوی آن دو هنوز طوفان شدت نیافته بود بعدا از کوهها هم گذشت محتاج به دلیل است و اینکه موقع پایین رفتن آب کشتی درکوه جودی نشست نمیشود دلیل بالارفتن آب از همه کوههاباشد. سخن تورات تورات در سفر پیدایش باب ششم به تشریح مساحت کشتی نوح «علیه السلام» پرداخته و خبر از هلاک شدن همه انسانها میدهد و گوید به نوح امرشد از هر ذی جسد جفتی و از همه پرندگان و بهائم و حشرات جفتی به کشتی بیاور تا زنده بمانند و غذای آنها را تهیه کن. و در باب هفتم مشروحتر از باب ششم بیان میکند و آن وقت میگوید آب همه کوهها را که زیر تمام آسمانها بود مستور کرد و جز نوح و آنها که در کشتی بودند جنبندهای در روی زمین باقی نماند. اینها خیلی اغراقآمیز بلکه ناممکن اند ولی بحمدالله در قرآن مجید از اینها خبری نیست. جودی کجاست؟ در باره جودی و محل آن در «جود» توضیحی داده شد به آنجا رجوع شود. ناگفته نماند: نگارنده را مجال آن نیست که در باره نوح «علیه السلام» به روایات رجوع کرده و تحقیق نماید، آنچه گفته شد با وضع این کتاب مناسب است و الحمدالله. لفظ نوح در اقرب الموارد گوید: نوح عَلَمی است اعجمی و منصرف. هاکس در قاموس خود آن را عجمی دانسته و «راحت» معنی کرده است در صحاح و قاموس نیز آن را غیرعربی گفتهاند. آن در لغت عرب مصدر و صدا را به گریه بلند کردن است، و اصل آن اجتماع زنان و روبرو نشستن آنها درنوحه گری است. نوائح زنان نوحه گراند.
ابراهیم/سوره۱۴، آیه۹.
...
پیشنهاد کاربران
امیدواریم دوست داشته باشید
نوح
معرب از عبری، راحت، اسم پیامبری که به دستور خداوند کشتی بزرگی ساخت و یاران خود و از هر حیوان یک جفت را سوار بر کشتی کرد و از طوفان نجاتشان داد، نام سوره ای در قرآن کریم