کلمه جو
صفحه اصلی

اولیات

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع:اولیه: ۱ - نخستینهااولها. ۲ - تصورات و تصدیقات بدیهی و قضایای ضروری .
جمع اولیه . قضایایی که مجرد تصور طرفین آنها کافی است برای جزم عقل به ثبوت نسبت یا سلب آن .

لغت نامه دهخدا

اولیات . [ اَوْ وَ ل ِی ْ یا ] (ع ص ، اِ) ج ِ اولیة. قضایایی که مجرد تصور طرفین آنها کافی است برای جزم عقل به ثبوت نسبت یا سلب آن . اولیات که بدیهیات نیز نامیده میشود بر بخشی از مقدمات یقینی ضروری اطلاق میگردد و آن چنانست که حکم در آن پس از حصول تصور طرفین بچیز دیگری نیاز ندارد بشرط آنکه غریزه ای که بوسیله ٔ آن حکم به ثبوت یا سلب میشود سالم باشد. پس کودکان و دیوانگان واشخاص کودن از این حکم مستثنی هستند. مثلاً کل بزرگتر از جزء است و واحد نصف اثنین است جزو اولیات شمرده میشوند و گاهی اولیات بر ضروریات اطلاق میگردد به اعتبار اینکه ضروریات از اوائل علوم شمرده میشوند در این صورت اولیات بر معنی لغوی آن حمل گردیده است . (کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مطالع) (دستور العلماء).


اولیات . [ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اولی . (منتهی الارب ). رجوع به اولی شود.


اولیات. [ اَوْ وَ ل ِی ْ یا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اولیة. قضایایی که مجرد تصور طرفین آنها کافی است برای جزم عقل به ثبوت نسبت یا سلب آن. اولیات که بدیهیات نیز نامیده میشود بر بخشی از مقدمات یقینی ضروری اطلاق میگردد و آن چنانست که حکم در آن پس از حصول تصور طرفین بچیز دیگری نیاز ندارد بشرط آنکه غریزه ای که بوسیله آن حکم به ثبوت یا سلب میشود سالم باشد. پس کودکان و دیوانگان واشخاص کودن از این حکم مستثنی هستند. مثلاً کل بزرگتر از جزء است و واحد نصف اثنین است جزو اولیات شمرده میشوند و گاهی اولیات بر ضروریات اطلاق میگردد به اعتبار اینکه ضروریات از اوائل علوم شمرده میشوند در این صورت اولیات بر معنی لغوی آن حمل گردیده است. ( کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مطالع ) ( دستور العلماء ).

اولیات. [ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اولی. ( منتهی الارب ). رجوع به اولی شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اوّلیات یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای قضایای مورد تصدیق عقل بدون نیاز به چیزی غیر از تصور اجزای قضیه است.
اولیات از اقسام قضایای یقینی بدیهی و عبارت است از: قضایایی که بالذات مورد تصدیق و یقین عقل قرار می گیرند و انسان در حکم کردن به آنها به هیچ چیز دیگری غیر از تصور موضوع و محمول و نسبت بین آنها نیاز ندارد و آدمی در توجه به آن چنین می پندارد که پیوسته عالِم به آنها بوده است. در این نوع قضایا همین که ذهن؛ موضوع، محمول و نسبت حکمیه را تصور کند، یقین به نسبت حکمیه و ثبوت محمول برای موضوع پیدا می کند؛ یعنی سبب یقین در آنها نفس اجزای قضیه است و موضوع، لذاته اقتضای ثبوت یا انتفای محمول می کند؛ مانند قضیه «هر کلی از جزء خود بزرگ تر است» که قضیه ای عقلی و اوّلی است و مستفاد از حس و استقرا یا چیز دیگر نیست. به بیان دیگر، اوّلیات، قضایایی کلی اند که خود به خود روشن و معلوم اند و به اثبات احتیاج ندارند، بلکه تصور موضوع، محمول و نسبت برای جزم به حکم کافی است و به هر انسان سلیم الفطره ای عرضه شوند، بی چون و چرا آنها را می پذیرد؛ مانند: هر کل از جزء خود بزرگ تر و اجتماع نقیضین محال است، که با تعقل موضوع، محمول و نسبت، جزم به حکم تحقق می یابد. این گونه قضایا را در اصطلاح، «اولیات» خوانند.
تصور و تصدیق بدیهی
به عقیده حکما ذهن بشر طوری آفریده شده است که خود به خود بعضی مفاهیم، اعم از تصوری و تصدیقی را در می یابد؛ تصور بدیهی مانند: تصور هستی و مانند آن، و تصدیق بدیهی مانند: اعتقاد ما به اینکه ارتفاع و اجتماع نقیضین محال است. این گونه مفاهیم تصوری و تصدیقی به عقیده آنان، نخستین مبادی علم و ادراک اند و تا ذهن، این گونه معانی را نپذیرد قادر به دریافت علوم اکتسابی نخواهد بود.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: (۱) صدر، محمدباقر، الاسس المنطقیة للاستقراء.(۲) قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا.
...


کلمات دیگر: