یزید بن عبدالملک
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] یزید بن عبدالملک بن مروان، نهمین خلیفه اموی است که از سال ۱۰۱ هجری تا سال ۱۰۵ هجری خلافت کرد. مادرش «عاتکه» دختر یزید بن معاویه است. (عاتکه دختر یزید بن معاویه بن ابو سفیان، همان زنی است که بر ده نفر از خلفای بنی امیه حرام بود. جدش معاویه و پدرش یزید و پدرشوهرش مروان بن حکم، فرزندان شوهرش "عبد الملک" ولید، سلیمان، یزید و هشام، پسر خودش یزید، پسرزاده اش ولید بن یزید، پسرزاده شوهرش یزید ابن ولید.) کنیه یزید «ابا خالد» می باشد.
وی در سال ۷۲ هجری در دمشق متولد شد، و در ۲۵ ماه رجب سال ۱۰۱ هجری بعد از عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید. برادرش، سلیمان او را بعد از عمر بن عبد العزیز به ولایت عهدی برگزیده بود.
شخصیت یزید بن عبد الملک
وی در تاریخ فردی اهل عیش و عشرت و خوش گذران و بی لیاقت معرفی شده است. او دل باخته دو کنیزک به نام های حبّابه و سلامه بود. روزی حبّابه شعری را با آهنگ برای او خواند.و بین التراقی و اللهاة حرارة و ما ظمئت ماء یسوع فتبردایعنی:حرارتی ما بین دهان و گلو احساس می شود. این حرارت ناشی از تشنگی نیست که با نوشیدن آب سرد می شود. (حرارت و التهاب عشق است)او پس از شنیدن این شعر آن چنان به طرب آمد که گفت:می خواهم پرواز کنم! حبّابه به او گفت: ای امیرالمؤمنین ما به تو نیازمندیم؛ اگر بمیری امامت را به چه کسی وا می گذاری؟ گفت:به تو و دست او را بوسید. پس از مدت کوتاهی که این کنیزک مرد یزید از فرط ناراحتی اجازه دفن جنازه او را نمی داد و سرانجام خودش نیز بعد از چند روز از دنیا رفت.
سیاست داخلی
یزید بن عبدالملک رسوم عادلانه عمر بن عبدالعزیز را کنار گذاشت و دست ماموران را درگرفتن مالیات های گوناگون باز گذاشت. (او به عاملش در یمن دستور داد مالیاتهایی که عمر بن عبد العزیز لغو کرده است دوباره برقرار سازد.) او همه عمال عمر بن عبدالعزیز را از کار برکنار کرد. یعقوبی می نویسد:«یزید به عمر بن هبیره که عامل عراق بود، فرمانی نوشت که سواد را مساحی کند، (اراضی خراجی را دقیقا مشخص کند.) او این کار را در سال ۱۰۵ انجام داد. او بر نخل ها و درختان خراج نهاد و به خراج گزاران زیان رسانید و بر دهقانان خراج نهاد و کار بدون مزد و هدیه ها و آن چه را در نوروز و مهرگان گرفته می شد، دوباره برقرار کرد. بلاذری نیز می نویسد:«یزید بن عبدالملک به عمر بن هبیره نوشت که امیرالمؤمنین را در سرزمین عرب نصیبی نیست. به اقطاعات سرکشی کن و آن چه را زائد بر احتیاج است، برای امیرالمؤمنین بستان. پس عمر به اقطاعات مراجعه می کرد و درباره آن ها می پرسید و همه را مساحی می کرد.» روش حکومتی و بی عدالتی های یزید بن عبدالملک به حدی رسید که عده ای از بزرگان و سران بنی امیه نزد وی آمدند و از وی خواستند تا در روش خود تجدید نظر کند و همچون عمر بن عبدالعزیز رفتار نماید؛ ولی عموی یزید؛ یعنی محمد بن مروان بن حکم آنان را گرفت و مدت بیست ماه به زندان افکند و پس از آن به همه آنان سم خوراند و همه آنان کشته شدند. یزید، علاوه بر این که آنان را از بین برد املاک و دارایی های آنان را نیز تصاحب کرد و فرزندان و زنان آنان مجبور شدند به بیابان ها بروند و زندگی مشقت باری را سپری کنند، حتی کسانی را که به آنان کمک کردند نیز، به دار کشیدند.
اوضاع داخلی
...
وی در سال ۷۲ هجری در دمشق متولد شد، و در ۲۵ ماه رجب سال ۱۰۱ هجری بعد از عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید. برادرش، سلیمان او را بعد از عمر بن عبد العزیز به ولایت عهدی برگزیده بود.
شخصیت یزید بن عبد الملک
وی در تاریخ فردی اهل عیش و عشرت و خوش گذران و بی لیاقت معرفی شده است. او دل باخته دو کنیزک به نام های حبّابه و سلامه بود. روزی حبّابه شعری را با آهنگ برای او خواند.و بین التراقی و اللهاة حرارة و ما ظمئت ماء یسوع فتبردایعنی:حرارتی ما بین دهان و گلو احساس می شود. این حرارت ناشی از تشنگی نیست که با نوشیدن آب سرد می شود. (حرارت و التهاب عشق است)او پس از شنیدن این شعر آن چنان به طرب آمد که گفت:می خواهم پرواز کنم! حبّابه به او گفت: ای امیرالمؤمنین ما به تو نیازمندیم؛ اگر بمیری امامت را به چه کسی وا می گذاری؟ گفت:به تو و دست او را بوسید. پس از مدت کوتاهی که این کنیزک مرد یزید از فرط ناراحتی اجازه دفن جنازه او را نمی داد و سرانجام خودش نیز بعد از چند روز از دنیا رفت.
سیاست داخلی
یزید بن عبدالملک رسوم عادلانه عمر بن عبدالعزیز را کنار گذاشت و دست ماموران را درگرفتن مالیات های گوناگون باز گذاشت. (او به عاملش در یمن دستور داد مالیاتهایی که عمر بن عبد العزیز لغو کرده است دوباره برقرار سازد.) او همه عمال عمر بن عبدالعزیز را از کار برکنار کرد. یعقوبی می نویسد:«یزید به عمر بن هبیره که عامل عراق بود، فرمانی نوشت که سواد را مساحی کند، (اراضی خراجی را دقیقا مشخص کند.) او این کار را در سال ۱۰۵ انجام داد. او بر نخل ها و درختان خراج نهاد و به خراج گزاران زیان رسانید و بر دهقانان خراج نهاد و کار بدون مزد و هدیه ها و آن چه را در نوروز و مهرگان گرفته می شد، دوباره برقرار کرد. بلاذری نیز می نویسد:«یزید بن عبدالملک به عمر بن هبیره نوشت که امیرالمؤمنین را در سرزمین عرب نصیبی نیست. به اقطاعات سرکشی کن و آن چه را زائد بر احتیاج است، برای امیرالمؤمنین بستان. پس عمر به اقطاعات مراجعه می کرد و درباره آن ها می پرسید و همه را مساحی می کرد.» روش حکومتی و بی عدالتی های یزید بن عبدالملک به حدی رسید که عده ای از بزرگان و سران بنی امیه نزد وی آمدند و از وی خواستند تا در روش خود تجدید نظر کند و همچون عمر بن عبدالعزیز رفتار نماید؛ ولی عموی یزید؛ یعنی محمد بن مروان بن حکم آنان را گرفت و مدت بیست ماه به زندان افکند و پس از آن به همه آنان سم خوراند و همه آنان کشته شدند. یزید، علاوه بر این که آنان را از بین برد املاک و دارایی های آنان را نیز تصاحب کرد و فرزندان و زنان آنان مجبور شدند به بیابان ها بروند و زندگی مشقت باری را سپری کنند، حتی کسانی را که به آنان کمک کردند نیز، به دار کشیدند.
اوضاع داخلی
...
wikifeqh: یزید_بن_عبدالملک
کلمات دیگر: