کلمه جو
صفحه اصلی

تخیل


مترادف تخیل : انگار، پندار، تصور، خیال، خیال پردازی، وهم، خیال پردازی کردن

متضاد تخیل : تفکر

برابر پارسی : پنداشت، انگارش، پندار، پنداشتن، گمان کردن

فارسی به انگلیسی

fancy, fantasy, imagery, mind's eye, imagination, minds eye

imagination


fancy, fantasy, imagery, mind's eye


فارسی به عربی

خیال

عربی به فارسی

تصور کردن , پنداشتن , فرض کردن , انگاشتن , حدس زدن , تفکر کردن


مترادف و متضاد

۱. انگار، پندار، تصور، خیال، خیالپردازی، وهم
۲. خیالپردازی کردن ≠ تفکر


imagination (اسم)
خیال، انگاشت، ابتکار، تصور، فانتزی، پنداره، تو هم، تخیل

specter (اسم)
شبح، روح، هم، وهم، تخیل، خیال و فکر

prolepsis (اسم)
تخیل، فرض قبلی، تقدیم یا تقدم امری، تمهید یا مقدمه

spectre (اسم)
هم، تخیل، خیال و فکر

انگار، پندار، تصور، خیال، خیال‌پردازی، وهم ≠ تفکر


خیال‌پردازی کردن


فرهنگ فارسی

توانایی ذهنی ایجاد افکار و تصاویر در غیاب داده‌های حسی مستقیم


خیال آوردن، بکارانداختن خیال، پنداشتن گمان
۱- ( مصدر ) خیال بستن خیال کردن پنداشتن . ۲- ( اسم ) خیال پندار. جمع : تخیلات .

فرهنگ معین

(تَ خَ یُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) خیال کردن ، پنداشتن .

لغت نامه دهخدا

تخیل. [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) خیال بستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). صورت بستن چیزی مر کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).در خیال آوردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کسی را خیال نمودن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از اقرب الموارد ) : یکی را تخیل گویند، نخستین درجه که چیزها را بتواند دید و شنید. ( تاریخ بیهقی ).
گفتم که بر تخیل دل ، حسیه چه کرد
گفتا که پنج حاس نهاده ست پنج در.
ناصرخسرو ( دیوان ص 189 ).
و آلتهای حفظ وذکر و تخیل و توهم و تعقل و تذکر و تصور موجود کرد.( سندبادنامه ص 315 ). || به گمان افکندن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) : آتسز راتخیل کردند که وطواط از حال کمال الدین واقف بوده است. ( جهانگشای جوینی ). || متوجه کردن تهمت را بسوی کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || به فراست دریافتن در کسی خیر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || تفرس خیر در کسی کردن. || اختیار کردن کسی را و تفرس خیر در او کردن. ( اقرب الموارد ). || سزاوار شدن آسمان به باریدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). آماده باریدن گردیدن آسمان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ابرناک شدن آسمان برای باران. ( آنندراج ). آشکار شدن ابر که دلائل باران در آن بود. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || تکبر کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اصطلاح فلسفه ) نزد حکما ادراک حس مشترک است صور را. و نیز آن را به حرکت نفس در محسوسات ، بواسطه قوه متصرفه تعریف کرده اند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). حرکت نفس را در محسوسات تخیل و در معقولات تفکر میگویند. قطب الدین گوید: تخیل تجرید صورت منتزع از ماده بود، تجریدی بیشتر، چه خیال او را از ماده فرامیگیرد بر وجهی که محتاج نمیشود به وجود ماده بلکه چون ماده باطل میشود یا غایب شود صورت ثابت باشد در او ولکن غیرمجرد است از لواحق مادی ، و از این است که صور در خیال بر حسب صور محسوسه است از تقدیری و تکیفی و وضعی ، و هیچ فرق نیست میان ایشان الا عدم احتیاج به حضور ماده لاغیر. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی ). || ( اصطلاح بدیع ) نزدشعرا آنست که شاعر چیزی را در ذهن تخیل کند بسبب تعقل بعضی اوصاف آن که در آن صورت بندد و این را تصور نیز گویند. مثال شعر:

تخیل . [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خیال بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). صورت بستن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).در خیال آوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کسی را خیال نمودن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد) : یکی را تخیل گویند، نخستین درجه که چیزها را بتواند دید و شنید. (تاریخ بیهقی ).
گفتم که بر تخیل دل ، حسیه چه کرد
گفتا که پنج حاس نهاده ست پنج در.

ناصرخسرو (دیوان ص 189).


و آلتهای حفظ وذکر و تخیل و توهم و تعقل و تذکر و تصور موجود کرد.(سندبادنامه ص 315). || به گمان افکندن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) : آتسز راتخیل کردند که وطواط از حال کمال الدین واقف بوده است . (جهانگشای جوینی ). || متوجه کردن تهمت را بسوی کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به فراست دریافتن در کسی خیر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تفرس خیر در کسی کردن . || اختیار کردن کسی را و تفرس خیر در او کردن . (اقرب الموارد). || سزاوار شدن آسمان به باریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آماده ٔ باریدن گردیدن آسمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابرناک شدن آسمان برای باران . (آنندراج ). آشکار شدن ابر که دلائل باران در آن بود. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تکبر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || (اصطلاح فلسفه ) نزد حکما ادراک حس مشترک است صور را. و نیز آن را به حرکت نفس در محسوسات ، بواسطه ٔ قوه ٔ متصرفه تعریف کرده اند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). حرکت نفس را در محسوسات تخیل و در معقولات تفکر میگویند. قطب الدین گوید: تخیل تجرید صورت منتزع از ماده بود، تجریدی بیشتر، چه خیال او را از ماده فرامیگیرد بر وجهی که محتاج نمیشود به وجود ماده بلکه چون ماده باطل میشود یا غایب شود صورت ثابت باشد در او ولکن غیرمجرد است از لواحق مادی ، و از این است که صور در خیال بر حسب صور محسوسه است از تقدیری و تکیفی و وضعی ، و هیچ فرق نیست میان ایشان الا عدم احتیاج به حضور ماده لاغیر. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی ). || (اصطلاح بدیع) نزدشعرا آنست که شاعر چیزی را در ذهن تخیل کند بسبب تعقل بعضی اوصاف آن که در آن صورت بندد و این را تصور نیز گویند. مثال شعر:
چو در پیش ستون شه بار داده
ستون پیشش به یک پا ایستاده .
کذا فی جامعالصنایع. (کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ عمید

۱. به خیال آوردن، به کار انداختن خیال، پنداشتن، گمان کردن.
۲. (اسم ) پندار، گمان.

دانشنامه عمومی

تخیل یا پِنداشت یا پِندارِش یا پِنداره روایتی است که در ذهن انسان پردازش شده و غالباً با واقعیت تفاوت دارد.
انسان غارنشبن http://www.bbc.co.uk/pressoffice/pressreleases/stories/2003/03_march/12/cavemen.pdf
نظریه ای وجود دارد که شروع تکامل انسان و چیرگی اش بر گونه های دیگر را به زمانی ارجاع می دهد که آدمی شروع به تخیل کردن نمود سند این که انسان نخستین دارای تخیل بوده است، دیوار نگاره های کشف شده از غارهایی است که انسان نخستین برای سکونت برگزیده بوده است. (Cave man:documentary film by bbc)/ref>>همچنین موجوداتی همچون اژدها و جن و پری و دیو و … که از دیرباز در داستان ها و افسانه هایی همچون شاهنامه یا در کتب مقدس آمده اند گواهان این همراهی کهن تخیل و آدمی می باشند.
افسانه های تخیلی افسانه هایی هستند که در آن از عناصر غیرواقعی و غیرعادی استفاده شده.
داستان نویسان با استفاده از تخیل، داستان را به ابرمتن جذابی تبدیل می کنند تا خواننده جذب داستان شود.

تخیل (فیلم). «تخیل» (انگلیسی: Imagination (film)) فیلمی در ژانر فانتزی است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
۳۰ آوریل ۲۰۰۷ (۲۰۰۷-04-۳۰) (Aarhus Festival of Independent Arts)

دانشنامه آزاد فارسی

تخیّل (imagination)
روند آگاهانۀ پدید آمدن ایده ها یا تصاویر اشیا، رویدادها، رابطه ها، ویژگی ها، یا فرآیندها در ذهن. تخیل، ادراک (ادغام آگاهانۀ دریافت های حسی از اشیا و رویدادهای بیرونی) و حافظه (یادآوری ذهنی تجارب گذشته) در اصل فرآیندهای روانی مشابهی اند. این موضوع به ویژه هنگامی صادق است که محتوای آن ها تصاویر حسی باشد. روان شناسان گاه بین تخیل منفعل (بازساختی/ بازتولیدی) و تخیل فعال (سازنده یا خلاق) تمایز قائل اند. در تخیل انفعالی تصاویر ذهنی که در اصل با حواس درک شده اند، فراخوانده می شوند و در تخیل فعال، ذهن تصاویر ذهنی رخدادها یا اشیائی را ایجاد می کند که یا با واقعیات گذشته و حال ارتباطی ضعیف دارند یا اصلاً ارتباطی ندارند. در گذشته، اصطلاح تخیل را شامل فرآیندهای یادآوری (حافظه) و نیز خلق تصاویر ذهنی (تخیل) می دانستند. در تعریف دقیق تر، تخیل شامل حافظه نیست چرا که با تخیل چیزی جدید در ذهن شکل می گیرد اما به کمک حافظه صرفاً چیزی قدیمی، که پیش تر در ذهن یا عالم واقع وجود داشته است، به یاد آورده می شود. هنگامی که ادراک خیالی و واقعی هم زمان صورت گیرند، ممکن است ادراک خیالی با ادراک واقعی درآمیخته یا حتی با یکدیگر اشتباه شوند. نمونۀ عینی چنین پدیده ای جابه جاییِ حسی است؛ به این معنا که تحریک یک حس، ادراکی ایجاد می کند که در حالت عادی با تحریک حسی دیگر حاصل می شود. مثلاً وقتی که صدایی بلند به صورت نوری کورکننده درک می شود، یا برعکس. رویدادها و اشیایی که ظاهراً با حواس ادراک ولی در رؤیا دیده می شوند، نمونۀ افعال تخیلی اند که نه اثبات پذیرند و نه تکرارپذیر. در تمام این رخدادهای روانی، تخیل نقش ادراک را برعهده می گیرد. بارزترین نمونۀ این نوع آشفتگی ها (گم گشتگی)، توهماتی است که مبتلایان به اختلالات روانی شدید، مانند اسکیزوفرنی، به آن دچار می شوند. گاهی ممکن است کسی ادراکی واقعی را تخیلی بپندارد؛ این اتفاق نادر را می توان در شرایط آزمایشگاهی ایجاد کرد، همچون تحقیق معروفی که در آن از اشخاص خواسته می شود صحنه یا شیئی را روی پرده ای تصور کنند که البته این تصویر قبلاً بدون اطلاع آنان، به شکلی بسیار نامحسوس، روی پرده منعکس شده است. آزمودنی ها، تقریباً بدون استثنا، تصور می کنند که تصویر تابانده شده محصول تخیل خود آن هاست، حتی اگر آن تصویر کاملاً مطابق با تصویر تخیلی شان نباشد.

فرهنگ فارسی ساره

انگارش، پندار، پنداشت


فرهنگستان زبان و ادب

{imagination} [روان شناسی] توانایی ذهنی ایجاد افکار و تصاویر در غیاب داده های حسی مستقیم

نقل قول ها

تخیل روایتی است که در ذهن انسان پردازش شده و مغایرتی با واقعیت ندارد.
• «تخیل از آن قوایی نیست که فقط برای داستان نویسی از آن استفاده بشود. تخیل در ارائهٔ یک هویت جمعی برای ملت ها و هویت فردی برای اشخاص هم کاربرد دارد.»• «تخیل هوای ذهن است.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حاضر ساختن صورت چیزی در ذهن و یا پندار را تخیُّل می گویند و از تخیّل به معنای اوّل به مناسبت در باب صوم و حج سخن رفته است.
خارج کردن منی با قصد، به تخیّل صورتهای شهوت برانگیز از مصادیق استمناء به شمار رفته و موجب بطلان روزه و ثبوت کفاره خواهد بود. استمناء محرم با تخیل در حرمت استمناء بر مُحرم و موجب بودن آن برای کفاره، فرقی بین اسباب آن از قبیل ملاعبه و تخیل نیست. تخیل صور شهوت انگیز بنابر تصریح برخی، بر حرمت صرف تخیّل صور شهوت انگیز بدون قصد انزال، دلیلی وجود ندارد؛ هرچند ترک آن ـ به جهت بیم وقوع در گناه ـ بهتر است.

جدول کلمات

وهم

پیشنهاد کاربران

پنداره

تصویری ست که آدمی نیز در پیشبرد آن نقش دارد. یعنی انتهایِ آن رویدادِ ذهنی را ما می سازیم. دقیقاً در مقابلِ خیال، که تصویری ست کلاً ناخودآگاه. پس گاهی خوش است و گاهی ناخوش. ازین رو واژه خیال پرداز به شخصی اطلاق می شود که به دنبال خیالی بزیید.

تصور
تفکر با رویا


کلمات دیگر: