کلمه جو
صفحه اصلی

تحجیر

فارسی به انگلیسی

fencing with stones, petrification

فرهنگ فارسی

( مصدر ) علامت گذاری اراضی موات پیش از آباد کردن آنها.
خرمن کردن ماه یا گرد شدن ماه بخطی باریک یا داغ کردن گرداگرد چشم شتر به آهن مدور .

لغت نامه دهخدا

تحجیر. [ ت َ ] ( ع مص ) خرمن کردن ماه یا گرد شدن ماه به خطی باریک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خطی گرد ماه برآمده شدن و خرمن کردن ماه. ( آنندراج ). گرد شدن ماه به خطی باریک و باشاد فروشدن در میغ. ( تاج المصادر بیهقی ). گرد شدن ماه ( احاطه شدن ) به خط باریکی که در آن غلظت نباشد و یا در پیرامون آن دایره ای از ابر پدید آید. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). هاله برآمدن بر گرد ماه. || داغ کردن گرداگرد چشم شتر به آهن مدور. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ): حجرت عین البعیر؛ اذا وسمت حولها بمیسم مستدیر. ( منتهی الارب ). || تحجیر گِل ؛ تحجر آن. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || ( اصطلاح فقه و حقوق ) بمعنی سنگ چین کردنست چنانکه در ماده 142 قانون مدنی است : «شروع در احیاءاز قبیل سنگ چین اطراف زمین یا کندن چاه و غیره تحجیر است و موجب مالکیت نمیشود ولی برای تحجیرکننده ایجاد حق اولویت در احیاء می نماید». قانون مدنی برای تحجیر دو مثال بیان نموده و به کلمه غیره از ذکر اقسام دیگر تحجیر از قبیل دیوار کشیدن و نهر کندن و درخت در دور زمین کاشتن صرف نظر کرده است. منظور ماده ازکندن چاه ، چاهی است که هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده باشد، چنانکه هرگاه چاه برای آب است به آب نرسیده باشد و پس از رسیدن به آب احیاء محسوب میگردد. ماده 160 قانون مدنی به این امر تصریح مینماید: «هر کس درزمین خود یا در اراضی مباحه ، بقصد تملک ، قنات یا چاهی بکند تا به آب برسد یا چشمه ای جاری کند، مالک آب آن میشود و در اراضی مباحه ، مادامی که به آب نرسیده تحجیر محسوب است ». و همچنین است کندن نهر، چنانکه ماده 149 قانون مدنی میگوید: «هر کس در زمین مباح نهری بکند و متصل کند به رودخانه ، آن نهر را احیاء کرده و مالک آن نهر میشود، ولی مادامی که متصل به رودخانه نشده است تحجیر محسوب است ». تحجیری که ایجاد حق اولویت در اراضی موات مینماید دارای شرایط خاصی است که در حقوق مدنی یاد شده است. رجوع به حقوق مدنی تألیف امامی ج 1 صص 131 - 135 و فرهنگ حقوقی جعفری شود.

فرهنگ عمید

اطراف زمینی را علامت گذاشتن یا سنگ چینی کردن.

دانشنامه آزاد فارسی

تَحْجیر
در فقه اسلامی، سنگ چیدن پیرامونِ قطعه ای از زمین های مباح که سابقۀ مالکیت بر آن ها وجود ندارد، به منظور احیای آن زمین. این امر که در قانون مدنی ایران نیز آمده است، سبب اولویت تحجیرکننده در به دست آوردن قطعه زمین تحجیرشده می شود. تحجیر در واقع، نشان کردن و علامت گذاری زمین است به قصد آن که بعدها آن را احیا کنند. ثمرۀ تحجیر فقط اولویت است، و چنانچه کسی پس از تحجیر اقدامی برای حیازت و احیا نکند، حاکم او را وامی دارد که یا به احیا بپردازد و یا آن جا را تخلیه کند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحجیر، اصطلاحی فقهی و حقوقی، درباره احیای زمین موات است. انجام دادن کاری مانند سنگ چینی و دیوارکشی در زمین موات را تحجیر می گویند.
عنوان تحجیر نه عنوانی تعبدی است که برای تعریف و توضیح آن به شرع رجوع شود و نه از موضوعات عرفی محدود به حد و مقیّد به قید خاص؛ از این رو، مفهوم آن بر حسب زمانها و مکانها و عادات مختلف است و مراد از آن به طور کلّی عبارت است از هر اقدامی که بیانگر قصد احیا باشد ، در زمین موات و معادن و مانند آن از آنچه ملحق به زمین موات است، مانند سنگ چینی اطراف آن، پی کنی، گود برداری، نصب میله و سیم کشی.شروع به احیا قبل از تحقّق آن نیز تحجیر به شمار می رود، مانند کندن چاهی از چاههای قنات متروکی که حفر کننده قصد احیای آن را دارد. این اقدام نسبت به دیگر چاههای قنات و نیز زمین مواتی که پس از جریان آب قنات، با آن آبیاری می شود تحجیر محسوب می گردد.قطع آب از نیزاری که آب و نی آن را فرا گرفته است و نیز اقدام به خاک برداری معدن پیش از پیدایی جوهر معدنی آن به قصد احیا، تحجیر محسوب می شود البتّه در تحقّق تحجیر، شرط است علاوه بر گویا بودن عمل بر قصد احیا، از نظر گستره نیز مورد احیا را دربر گیرد؛ به عنوان مثال در سنگ چینی، همه اطراف زمین، سنگ چینی شود ولی در مثل حفر یکی از چاههای قنات متروک ـ همان گونه که یادآور شدیم ـ این عمل به نظر عرف نشانه قصد احیای تمامی چاههای قنات و زمینهای مربوط به آن است. از عنوان تحجیر در باب احیاء موات بحث شده است.
تعریف تحجیر
تحجیر از ریشه حَجَر و به معنای بسته شدن هاله به دور ماه ، داغ کردن دور چشم شتر با آهن گرد، سخت و محکم شدن و چیزی را در تنگنا قرار دادن آمده است. واژه تحجیر در قرآن کریم نیامده، ولی در احادیث به معانی مذکور به کار رفته است.
تحجیر در اصطلاح فقهی
در اصطلاح فقهی تحجیر عبارت است از ایجاد اثری در زمین موات اما نه به حد احیای آن؛ در واقع تحجیر مرحله آغازین احیای زمین به شمار می رود و معمولا با سنگچین کردن یاکندن خندقی کوچک یا کشیدن دیواری کوتاه به دور زمین و شروع حفر چاه یا کندن نهر پیش از رسیدن آب صورت می گیرد. از دیدگاه فقها نوع و حدود تحجیر در هر مورد به تشخیص عرف است. به همین دلیل هر کاری که عرف آن را آغازِ عملیات عمران و احیای زمین بداند، تحجیر محسوب می شود.
حکم تحجیر
...

پیشنهاد کاربران

بازداشت

اطراف زمینی را علامت گذاشتن یا سنگ چینی و دیوارکشی کردن.
حق تحجیر را مالک زمین و وراث مالک پس از مالک دارند .

به شخصی میگویند که با عمل حصارکشی یا سنگ چینی در اطراف یک زمین آن را برای خود مشخص می کند و نسبت به آن یک حق تقدم پیدا می کند جهت احیای آن . به عبارت دیگر یک مرحله قبل از احیا را تهجیر می نا مند


کلمات دیگر: