کلمه جو
صفحه اصلی

پست مدرنیسم


برابر پارسی : پسانوگرایی

فرهنگ معین

( ~. ) [ انگ . ] (اِ. ) = پسامدرنیسم : گرایشی در ادبیات و هنر و معماری و تفکر اواخر سدة بیستم در مخالفت با مدرنیسم .

دانشنامه عمومی

پسامدرنیسم، پسانوگرایی یا پست مدرنیسم، (همچنین: پساتجدد، مابعد تجدد) (به انگلیسی: Postmodernism) به سیر تحولات گسترده ای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ می گویند که از بطن نوگرایی (مدرنیسم) و در واکنش به آن، یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیسم مفهومی تاریخی ـ جامعه شناختی است که به دوران تاریخیِ بعد از مدرنیسم اطلاق می شود.
بعضی به عبارت ساده آن را این گونه تعریف کرده اند: «چرخش از سلطنت خفقان آور روایت های کبیر به خودمختاری پرتفرقهٔ خرده روایت ها»
پسامدرنیسم مدرنیته ای دیگر است که به مدرنیته با نگاهی نو و دیگر نظر می افکند. پسامدرنیسم سنت نفی کننده و انتقادی مدرنیته را در مورد خود مدرنیته به کار می گیرد.
پیشوند «پسا» در پسامدرنیسم الزاماً اشاره به تأخُر زمانی ندارد. پساتجدد در اصل در واکنش به نوگرایی و تحت تأثیر هوشیاری عمومی پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد. پسانوگرایی به مکتب فرهنگی، فکری و هنری اشاره دارد که فاقد سلسله مراتب مرکزی یا اصول ساخت یافتهٔ مشخص و در برگیرندهٔ پیچیدگی مفرط، تناقض، ایهام، تنوع و عدم انسجام درونی است. این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۴۹ برای ابراز ناخرسندی در قبال معماری نوگرا به کار برده شد و منجر به ایجاد نهضت معماری پسانوگرا شد. پست مدرنیته در یک تغییر کلی از تولید به مصرف به عنوان مجموعه مرکزی فرایندهای اجتماعی و اقتصادی ساخت اجتماعی مداخله می کند. به این معنا، مفهوم پست مدرنیته تا حدی مشابه جامعهٔ فرا صنعتی است، این مفهوم اظهار می دارد که جوامع صنعتی شاهد تغییر جهت از ساخت صنعتی به صنایع خدماتی با تأکید بر تکنولوژی اطلاعات هستند. بعضی از نظریه پردازان مفهوم پست مدرنیته را برای اشاره به موقعیت نهادی مورد استفاده قرار نمی دهند بلکه به منظور ارجاع به موقعیت دانش به کار می برند؛ بنابراین بومن عنوان کرده است که پیامدهای پست مدرنیته آن ها چیزهایی است که ذهن مدرن بر خودش از دور و بواسطهٔ درک انگیزش تغییر بازتاب می کند. عدم قطعیت، دو سو گرایی و ابهام پست مدرنیته امکان به چنگ آوردن سرنوشت به منظور خلق آینده مان را فراهم می آورد. اگرچه هیچ یک از این ها تضمین یا مبنای عامی برای این پروژه نیستند، بلکه تنها به عنوان احتمالی درون موقعیت پست مدرنیته ظاهر گشته اند. اندیشهٔ پست مدرنیته خواستار ان است که مدرنیته در پی برآوردن وعده های خود باشد ولو اینکه عقلانیت در آن تحریف شده است. برای لیوتار نیز وضعیت پست مدرنیته فهم موقعیت دانش در جامعهٔ بسیار پیشرفته است. او «شکاکی دربارهٔ فرا روایت ها» را عنوان می کند و تفاوت ها و فهم های واقع شده درون دانش های خاص محلی را تجلیل می کند.
مفهومی است که تعریف آن بین تحصیل کرده ها، روشنفکران، و مورخان به دلیل دلالت ضمنی آن به اینکه که دوران نوگرایی بسر رسیده است، بسیار مشکل و بحث انگیز است. با این حال، اکثر این افراد بر سر این مسئله که از اواخر قرن بیستم مفهوم «پسانوگرایی» یا «پست مدرنیسم» در مقولاتی مانند فلسفه، هنر، تئوری نقد، ادبیات، معماری، تفسیر تاریخ، و فرهنگ تأثیر داشته توافق نظر دارند. این مفهوم تعریفی ساده دارد که به طور کلی شامل عوامل زیر می گردد:
توجه داشته باشید که پست مدرنیسم و پست مدرنیته واژه ای جداگانه و مبین اوضاع اجتماعی یا فرهنگی عصر پسانوگرایی یا پست مدرنیسم است.

اصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده ی بیستم فرهنگ غرب دارد که دوران اوج مدرنیسم را پشت سر گذاشته و بنابراین ناظر بر محصولات عصر فضا پس از زمانی در دهه ١٩۵٠م است. با این حال اغلب در اشاره به وضعیتی فرهنگی به کار می رود که بر جوامع پیشرفته ی سرمایه داری از دهه ١٩٦٠م حاکم بوده است و مشخصه اش وفور تصاویر و استیل های پراکنده و بی ربط (به ویژه در تلویزیون، آگهی ها، طراحی تجاری و ویدئوی پاپ ) است. در این معنی هوادارانی چون ژان بردریار و سایر مفسران داشته است که پست مدرنیته را فرهنگ حس ها و هیجان های پراکنده و متشتت، نوستالژی التقاطی، تمثال های یکبار مصرف و سطحیت آشفته دانسته اند که در آن کیفیت هایی که ارزش سنتی دارند مثل عمق، انسجام، معنا، اصالت، اعتبار و صحت، در درون گرداب ناگهانی نشانه های تهی، تخلیه یا منهدم می شوند. هم مدرنیست‌ها و هم پست‌مدرنیست‌ها بر این باورند که زندگی و هستی در رمان‌های سنتی به صورت کلیشه‌ای و قالبی نموده شده است. اما پسامدرنیست‌ها می‌گویند که مدرنیست‌ها بر خلاف ادعایشان و ظاهر پیچیده‌ و مبهم آثارشان، در نهایت با زندگی و هستی برخورد سطحی و ساده‌ای داشته‌اند و لذا این امید دروغین را ایجاد کرده‌اند که بشر می‌تواند سر از اسرار هستی و زندگی در آورد و معماها را حل کند. پسامدرنیست‌ها برای نشان دادن مفهوم بی‌هودگی و عبث بودن حرف و سخنان فلسفی و بیان این نکته که "این حرف معما نه تو خوانی و نه من" خود تمهیداتی اندیشیده‌اند یا از سر تصادف و بی‌قیدی بدان رسیده‌اند. از قبیل این که یک داستان می‌تواند چند نوع پایان داشته باشد (چنان که زندگی چون این است) و خواننده هر کدام را که می‌خواهد انتخاب کند و اساسن داستان نباید حتمن نتیجه و پایانی داشته باشد، انسجام متن بی‌معنی است. هیچ چیز قطعی نیست و بدین ترتیب داستان پست‌مدرنیستی، به زعم ایشان نزدیک‌ترین روایت به زندگی واقعی و هستی است. در این داستان‌ها زاویه‌ی دید معمولن اول شخص است تا داستان در عین ناباوری، واقعی تلقی شود.


دانشنامه آزاد فارسی


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پسانوگرایی یا پست مدرنیسم، به سیر تحولات گسترده ای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ می گویند که از بطن نوگرایی (مدرنیسم) و در واکنش به آن، و یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیته مفهومی تاریخی ـ جامعه شناختی است که به دوران تاریخیِ بعد از مدرنیته اطلاق می شود.
«پست مدرنیسم (post.mo.der.nism) پسانوگرایی، معادل اصطلاح انگلیسی post – modernism مکتبی که پس از جنبش مدرنیسم (=نوگرایی) در سال های پایانی سدۀ نوزدهم میلادی در حوزه های شعر، داستان، نمایش نامه، موسیقی، معماری، تئاتر، سینما، عکاسی و دیگر هنرها و فنون پدید آمد. این مکتب در اصل به فن مهندسی و تاریخ مربوط می شد و واکنشی بود در برابر بنیان اولیه نوگرایی که ابزارهای سنتی هنر را فرا می خواند. پست مدرنیسم در سال های پایانی دهۀ ۱۹۷۰ م. در کشورهایی چون آمریکا و به ویژه فرانسه و متاثر از آثار نویسندگانی چون سمیوئل بکت (۱۹۰۶ – ۱۹۸۹ م)، مارسل پروست (۱۸۷۱ – ۱۹۲۲ م) و جیمز جویس (۱۸۸۲ – ۱۹۴۱ م) پدید آمد و واکنشی در برابر ترس از واقعیت دنیا معرفی شد؛ به این معنا که هر موجود زنده، موجودی را بی رحمانه قربانی می کند تا به حیات خود ادامه دهد و حیات هر موجود در مرگ موجودی دیگر نهفته است.
ویژگی ها
از ویژگی های بارز این مکتب فکری در چهارچوب ادبیات می توان به آشنایی زدایی، فرجام گریزی و عدم انسجام اشاره کرد که اگرچه در ادبیات پر سابقه است، اما آمیزه ای از آنها و کاربرد خودآگاهانۀ آنها ویژۀ ادبیات پست مدرن می نماید. ادبیات پست مدرن فرجام قطعی داستان را به سخره می گیرد و این سنت را بی معنا و پوچ تلقی می کند و از سوی دیگر، انسجام و هماهنگی را که در هنر، عاملی اصلی به شمار می رود نادیده می گیرد و عدم انسجام را در تمام هنرها و فنون حتی معماری و نقاشی اصلی طبیعی و منطبق بر واقعیت اعمال می کند».
گسترش پست مدرنیسم
اصطلاح پست مدرنیسم سه دهه است که مورد استفاده گسترده قرار گرفته است؛ اما داستان گسترش آن از طریق فرهنگ، تا حدودی پیچیده است. پست مدرنیسم حیات خود را عمدتاً به عنوان مقوله ای دانشگاهی و مربوط به تحولات معینی در حوزه هنر آغاز کرد؛ اما به زودی به صورت اصطلاحی توصیفی برای تمام انواع، جابه جایی ها و تحولات مطرح شده در جامعه و فرهنگ معاصر درآمد.در اواسط دهه ۱۹۸۰ پست مدرنیسم به آچار فرانسه ای تبدیل شد که تقریباً به درد هر کاری می خورد.
موارد کاربرد
...

[ویکی فقه] پست مدرنیسم (ادبیات). پسانوگرایی یا پست مدرنیسم، به سیر تحولات گسترده ای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ می گویند که از بطن نوگرایی (مدرنیسم) و در واکنش به آن، و یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیته مفهومی تاریخی ـ جامعه شناختی است که به دوران تاریخیِ بعد از مدرنیته اطلاق می شود.
«پست مدرنیسم (post.mo.der.nism) پسانوگرایی، معادل اصطلاح انگلیسی post – modernism مکتبی که پس از جنبش مدرنیسم (=نوگرایی) در سال های پایانی سدۀ نوزدهم میلادی در حوزه های شعر، داستان، نمایش نامه، موسیقی، معماری، تئاتر، سینما، عکاسی و دیگر هنرها و فنون پدید آمد. این مکتب در اصل به فن مهندسی و تاریخ مربوط می شد و واکنشی بود در برابر بنیان اولیه نوگرایی که ابزارهای سنتی هنر را فرا می خواند. پست مدرنیسم در سال های پایانی دهۀ ۱۹۷۰ م. در کشورهایی چون آمریکا و به ویژه فرانسه و متاثر از آثار نویسندگانی چون سمیوئل بکت (۱۹۰۶ – ۱۹۸۹ م)، مارسل پروست (۱۸۷۱ – ۱۹۲۲ م) و جیمز جویس (۱۸۸۲ – ۱۹۴۱ م) پدید آمد و واکنشی در برابر ترس از واقعیت دنیا معرفی شد؛ به این معنا که هر موجود زنده، موجودی را بی رحمانه قربانی می کند تا به حیات خود ادامه دهد و حیات هر موجود در مرگ موجودی دیگر نهفته است.
ویژگی ها
از ویژگی های بارز این مکتب فکری در چهارچوب ادبیات می توان به آشنایی زدایی، فرجام گریزی و عدم انسجام اشاره کرد که اگرچه در ادبیات پر سابقه است، اما آمیزه ای از آنها و کاربرد خودآگاهانۀ آنها ویژۀ ادبیات پست مدرن می نماید. ادبیات پست مدرن فرجام قطعی داستان را به سخره می گیرد و این سنت را بی معنا و پوچ تلقی می کند و از سوی دیگر، انسجام و هماهنگی را که در هنر، عاملی اصلی به شمار می رود نادیده می گیرد و عدم انسجام را در تمام هنرها و فنون حتی معماری و نقاشی اصلی طبیعی و منطبق بر واقعیت اعمال می کند».
انوشه، ۱۳۷۶، ص۲۸۹.
اصطلاح پست مدرنیسم سه دهه است که مورد استفاده گسترده قرار گرفته است؛ اما داستان گسترش آن از طریق فرهنگ، تا حدودی پیچیده است. پست مدرنیسم حیات خود را عمدتاً به عنوان مقوله ای دانشگاهی و مربوط به تحولات معینی در حوزه هنر آغاز کرد؛ اما به زودی به صورت اصطلاحی توصیفی برای تمام انواع، جابه جایی ها و تحولات مطرح شده در جامعه و فرهنگ معاصر درآمد.در اواسط دهه ۱۹۸۰ پست مدرنیسم به آچار فرانسه ای تبدیل شد که تقریباً به درد هر کاری می خورد.
موارد کاربرد
...

پیشنهاد کاربران

مرحله بعد از مدرنیسم را گویند

پست مدرنیسم، پسانوگرایی یا پسامدرنیسم ( همچنین: پساتجدد، مابعد تجدد ) ( به انگلیسی: Postmodernism ) به سیر تحولات گسترده ای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ می گویند که از بطن نوگرایی ( مدرنیسم ) و در واکنش به آن، یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیسم مفهومی تاریخی ـ جامعه شناختی است که به دوران تاریخیِ بعد از مدرنیسم اطلاق می شود.


کلمات دیگر: