کلمه جو
صفحه اصلی

جعاله

فرهنگ فارسی

اجرت عامل، حق العمل، مزد، جمالات جمع
( اسم ) ۱- حق العمل اجرت عامل . ۲- مژدگانیی که از طرف شخصی که چیزی را گم کرده به کسی داده میشود که آنرا یافته و تحویل دهد. ۳- التزام شخصی بادای اجرت معلوم در مقابل عملی اعم از اینکه طرف معین باشد یا غیر معین . ملتزم را جاعل و طرف را عامل و اجرت را جعل گویند.

فرهنگ معین

(جُ لِ ) [ ع . ] ۱ - مزد، حق العمل . ۲ - نوعی قرارداد با بانک جهت گرفتن وام برای کارهای جزیی ساختمانی .

لغت نامه دهخدا

جعالة. [ ج ِ / ج َ / ج ُ ل َ ] (ع اِ) جعالت . رجوع به همین ماده شود. جعاله در قانون مدنی :
ماده ٔ 561 - جعاله عبارت است از التزام شخصی به اداء اجرت معلوم در مقابل عملی اعم از این که طرف معین باشد یا غیر معین .
ماده ٔ 562 - در جعاله ملتزم را جاعل طرف را عامل و اجرت را جعل میگویند.
ماده ٔ 563 - در جعاله معلوم بودن اجرت من جمیعالجهات لازم نیست بنابراین اگر کسی ملتزم شود که هر کس گم شده ٔ او را پیدا کند حصه ٔ مشاع معینی از آن مال او خواهد بود جعاله صحیح است .
ماده ٔ 564 - در جعاله گذشته از عدم لزوم تعیین عامل ممکن است عمل هم مردد و کیفیات آن نامعلوم باشد.
ماده ٔ 565 - جعاله تعهدی است جائز و مادامی که عمل به اتمام نرسیده است هر یک از طرفین میتوانند رجوع کنند ولی اگر جاعل در اثناء عمل رجوع نماید باید اجرت المثل عمل عامل را بدهد.
ماده ٔ 566 - هرگاه در جعاله عمل دارای اجزاء متعدد بوده و هر یک از اجزاء مقصود بالاصاله جاعل بوده باشد و جعاله فسخ گردد، عامل از اجرت المسمی به نسبت عملی [ که ] کرده است مستحق خواهد بود اعم از این که فسخ از طرف جاعل باشدیا از طرف خود عامل .
ماده ٔ567 - عامل وقتی مستحق جعل میگردد که متعلق جعاله را تسلیم کرده یا انجام داده باشد.
ماده ٔ 568 - اگر عاملین متعدد بشرکت هم عمل را انجام دهند هریک به نسبت مقدار عمل خود مستحق جعل میگردد.
ماده ٔ 569 - مالی که جعاله برای آن واقع شده است از وقتی که بدست عامل میرسد تا به جاعل رد کند در دست او امانت است .
ماده ٔ 570 - جعاله بر عمل نامشروع و یا بر عمل غیر عقلائی باطل است . (قانون مدنی ایران فصل هفتم ).
- حق الجعالة؛ مزد. پای مزد.


فرهنگ عمید

اجرت عامل، حق العمل، مزد.

دانشنامه عمومی

مضاربه • مزارعهقرض الحسنه • جعالهسَلَف خری • مساقاتهِبه • جزیهزکات • خمسصدقه • وقفبیت المالصکوک • رِبابانکداری اسلامی
جُعاله در فقه و حقوق ایران عبارت است از عقدی که طی آن شخصی در برابر دریافت اجرت یا پاداشی التزام به انجام کاری می یابد. جعاله در لغت به معنای اجرت و دستمزد به کار می رود.به عبارت دیگر و از نگاه فقهی جعاله ملتزم شدن جاعل به دادن عوض است در قبال عملی که حلال و مقصود عقلا است. در جعاله، شخص ملتزم را جاعل و طرف مقابل را عامل، و اجرت را جُعل می گویند.
جعاله با کسر، فتح و ضمّ ج، از ریشه عربی ج ع ل، به معنای چیزی است که به شخصی در مقابل انجام دادن کاری پرداخت می شود.
در فقه اسلامی التزام (لازم بودن، نوعی اجبار) به پرداخت عوضی معلوم (به زبان ساده “بدهی”) در ازای انجام دادن کاری را جعاله (اصطلاحی حقوقی) می گویند. جعاله، عنوان بابی مستقل در فقه است که از احکام آن در این باب به تفصیل سخن گفته اند.

دانشنامه آزاد فارسی

جُعاله
در فقه، التزام به پرداخت اجرتی معیّن در برابر عمل حلال و عقلایی ای که دیگری انجام دهد. به آن که ملتزم می شود جاعل و به کسی که عمل می کند عامل و به عوض معین که برای عامل قرار داده می شود جُعْل یا جُعیله گویند. جعاله از ایقاعات است و نیاز به صیغۀ قبول ندارد. جعاله از هر دو طرف عقد جایز است و هر یک از جاعل و عامل می توانند آن را به هم زنند. جعاله بر کار لغو و نیز بر واجبات جایز نیست. جاعل باید بالغ مختار، عاقل و غیرمحجور و دارای اهلیت تصرف باشد. بیگانه می تواند برای انجام عمل به نفع دیگران جعاله قرار دهد. فرق جعاله و اجاره این است که در اجاره، اجیر (عامل) بعد از اجاره مالک اجرت می شود ولی در جعاله پس از عمل مستحق اجرت است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] التزام به پرداخت عوضی معلوم در ازای انجام دادن کاری را جُعاله می گویند.جعاله، عنوان بابی مستقل در فقه است که از احکام آن در این باب به تفصیل سخن گفته اند.
گاهی التزام به پرداخت اجرت (عِوَض ) در برابر انجام دادن کارِ حلالِ موردنظر و گاهی عقد یا صیغه ای که دلالت بر این التزام نماید، جعاله خوانده شده است . شافعیان جعاله را تعهد به دادن عِوَضی معلوم در برابر انجام دادن کاری معین ، یا کاری مجهول که آگاهی از مقدارِ آن دشوار است ، تعریف کرده اند. به نظر مالکیان ، جعاله اجاره منفعتی است که احتمال دستیابی به آن زیاد است . به تعبیر برخی حنبلیان ، جعاله مقرر کردن مالی به ازای انجام دادن کاری معلوم یا مجهول برای مدتی مجهول است .
واژه شناسی
جعاله با کسر، فتح و ضمّ ج، از ریشه عربی ج ع ل ، به معنای چیزی است که به شخصی در مقابل انجام دادن کاری پرداخت می شود.جَعاله به معنای رشوه یا مالی که به کسی داده می شود تا به جای شخصی دیگر در میدان جهاد حاضر شود، و جِعاله یا جُعاله به معنای تکه پارچه ای که با آن ظرف را از روی آتش برمی دارند، نیز به کار رفته است . مفهوم جعاله در اصطلاح فقه و حقوق ، نزدیک به معنای لغوی آن است .
پیشینه
جعاله پیش از اسلام نیز وجود داشته است ، از جمله التزام حضرت یوسف را به دادن یک بار شتر به یابنده پیمانه ، که در قرآن آمده ، می توان نمونه ای از جعاله دانست .
دراحادیث
...

پیشنهاد کاربران

جُعاله�در�فقه�و�حقوق�ایران عبارت است از�عقدی[۱]�که طی آن شخصی در برابر دریافت اجرت یا پاداشی التزام به انجام کاری می یابد. جعاله در لغت به معنای اجرت و دستمزد به کار می رود. [۲]�به عبارت دیگر و از نگاه فقهی جعاله ملتزم شدن جاعل به دادن عوض است در قبال عملی که حلال و مقصود عقلا است. [۳]�در جعاله، شخص ملتزم را جاعل و طرف مقابل را عامل، و اجرت را جُعل می گویند. [۴

- عقد جعاله یعنی: انسان قرار بگذارد در مقابل کاری که برای او انجام می دهند؛مالی معینی را بدهد.
به کسی که این قرار را می گذارد ( جاعل ) و به کسی که کار را انجام می دهد ( فاعل ) میگویند.
ʕ•ᴥ•ʔ


کلمات دیگر: