کلمه جو
صفحه اصلی

شفعه

فرهنگ فارسی

حق همسایگی، حق تقدمی که همسایه وشریک ملک دارند
( اسم ) حق همسایگی . یا حق شفعه . هر گاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو تن مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به فصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند . این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع گویند .
شفعه الضحی دو رکعت نماز چاشت دو رکعت چاشت است و شفعه بدان نامیدند که از یک رکعت زاید است .

فرهنگ معین

(شُ عَ یا عِ ) [ ع . شفعة ] (اِ. ) حق همسایگی .

لغت نامه دهخدا

شفعه . [ ش ُ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِمص ) همسایگی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء).
- حق شفعه ؛ حق خریداری که به همسایه و شریک ملک داده میشود. (ناظم الاطباء). و رجوع به شفعة شود.


شفعة. [ ش ُ / ش َ ع َ ] (ع اِ) شفعةالضحی ؛ دو رکعت نماز چاشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دو رکعت چاشت است ، و شفعه بدان نامیدند که از یک رکعت زاید است . (آنندراج ).


شفعة. [ ش ُ ع َ ] (ع مص ) شفعه . خواهشگری چیزی که شخصی میخواهد آنرا. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خواهش کردن . (المصادر زوزنی ). || ضمیمه کردن چیزی بر چیزی که دارد تا زیاده گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) جنون و دیوانگی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دیوانگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) عین . (اقرب الموارد). || مال و ملک . || تملک . (ناظم الاطباء). || حق تملک در خانه و زمین همسایه بر شریک خود به قهر و به عوض . (از تعریفات جرجانی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). حق همسایه . (زمخشری ). حق سبقت و تقدم همسایه بر سایر خریداران خانه و زمین همسایه با شروط مساوی . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح فقه ) در شرع ، تملک عقار باشد بر خریدار بطور اجبار به مثل پولی که داده است در اموال غیرمنقول . توضیح آنکه اگر کسی سهم خود را از مال مشترک مشاعی بخواهد بفروشد حق تقدم در خرید با شریک اوست و اگر بدون اطلاع شریک مشاع خود فروخت و شریک متوجه شد بیدرنگ میتواند از حق شفعه استفاده کند و همان مبلغ را به خریدار بدهد و مبیع را ضبط و تملک کند. و اعمال این حق فوری است . کسی را که حق شفعه دارد شفیع گویند. (فرهنگ علوم تألیف سجادی از کشاف اصطلاحات الفنون ). استحقاق شریک برای تملک سهمی که شریک فروخته است ، با رعایت شرایط زیر:
1- غیرمنقول بودن مال .
2- غیرقابل تقسیم بودن آن .
3- محدود بودن عده ٔ شرکاء به دو نفر.
4- بعمل آمدن انتقال بسبب بیع.
حق دارد برای روبرو نشدن با مشکلات در اثر شرکت جدید ثمن را به مشتری بدهد و سهم شریک را تملک نماید. غیرمنقولی که با غیرمنقول دیگر در طریق یا مجرای آب شرکت دارد در حکم غیرمنقول مشترک است و درنتیجه در صورت فروش یکی از آن دو برای مالک غیرمنقول دیگر حق تملک بشرح فوق ایجاد میشود. آنچه را شریک ملزم به دادن آن است همان ثمن مبیع بوده و حق الزحمه ٔ دلال و دیگر هزینه ها بعهده ٔ او نخواهد بود. اعمال حق شفعه باید پس از اطلاع فوراًبعمل آید ولی برای پرداخت بها در صورت تقاضای شریک مدعی سه روز به وی مهلت داده میشود و اگر طبق قرارداد بین بایع و مشتری بها باید پس از مدتی پرداخت گرددشریک نیز حق دارد ثمن را در سررسید معین تأدیه کند. حق شفعه مانند سایر حقوق مالی با مرگ صاحب حق به ورثه ٔ او منتقل میشود ولی هیچیک از وراث نمیتواند نسبت به سهم خود جداگانه حق مذکور را اعمال کند بلکه لازم است که نسبت به مجموع اخذ به شفعه بعمل آید و یا اصلاً از آن صرف نظر شود. (از یادداشت مؤلف ).


( شفعة ) شفعة. [ ش ُ ع َ ] ( ع مص ) شفعه. خواهشگری چیزی که شخصی میخواهد آنرا. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). خواهش کردن. ( المصادر زوزنی ). || ضمیمه کردن چیزی بر چیزی که دارد تا زیاده گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) جنون و دیوانگی. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دیوانگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِ ) عین. ( اقرب الموارد ). || مال و ملک. || تملک. ( ناظم الاطباء ). || حق تملک در خانه و زمین همسایه بر شریک خود به قهر و به عوض. ( از تعریفات جرجانی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). حق همسایه. ( زمخشری ). حق سبقت و تقدم همسایه بر سایر خریداران خانه و زمین همسایه با شروط مساوی. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح فقه ) در شرع ، تملک عقار باشد بر خریدار بطور اجبار به مثل پولی که داده است در اموال غیرمنقول. توضیح آنکه اگر کسی سهم خود را از مال مشترک مشاعی بخواهد بفروشد حق تقدم در خرید با شریک اوست و اگر بدون اطلاع شریک مشاع خود فروخت و شریک متوجه شد بیدرنگ میتواند از حق شفعه استفاده کند و همان مبلغ را به خریدار بدهد و مبیع را ضبط و تملک کند. و اعمال این حق فوری است. کسی را که حق شفعه دارد شفیع گویند. ( فرهنگ علوم تألیف سجادی از کشاف اصطلاحات الفنون ). استحقاق شریک برای تملک سهمی که شریک فروخته است ، با رعایت شرایط زیر:
1- غیرمنقول بودن مال.
2- غیرقابل تقسیم بودن آن.
3- محدود بودن عده شرکاء به دو نفر.
4- بعمل آمدن انتقال بسبب بیع.
حق دارد برای روبرو نشدن با مشکلات در اثر شرکت جدید ثمن را به مشتری بدهد و سهم شریک را تملک نماید. غیرمنقولی که با غیرمنقول دیگر در طریق یا مجرای آب شرکت دارد در حکم غیرمنقول مشترک است و درنتیجه در صورت فروش یکی از آن دو برای مالک غیرمنقول دیگر حق تملک بشرح فوق ایجاد میشود. آنچه را شریک ملزم به دادن آن است همان ثمن مبیع بوده و حق الزحمه دلال و دیگر هزینه ها بعهده او نخواهد بود. اعمال حق شفعه باید پس از اطلاع فوراًبعمل آید ولی برای پرداخت بها در صورت تقاضای شریک مدعی سه روز به وی مهلت داده میشود و اگر طبق قرارداد بین بایع و مشتری بها باید پس از مدتی پرداخت گرددشریک نیز حق دارد ثمن را در سررسید معین تأدیه کند. حق شفعه مانند سایر حقوق مالی با مرگ صاحب حق به ورثه او منتقل میشود ولی هیچیک از وراث نمیتواند نسبت به سهم خود جداگانه حق مذکور را اعمال کند بلکه لازم است که نسبت به مجموع اخذ به شفعه بعمل آید و یا اصلاً از آن صرف نظر شود. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

حق همسایگی، حق تقدمی که همسایه و شریک ملک در خرید ملک همسایه یا سهم شریک دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:حق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شفعه یکی از حقوقی است که بوسیله آن شریک می تواند سهم فروخته شده شریک خود را تملک کند.
شُفعه به استحقاق تملّک سهم فروخته شده‏ شریک شفعه گفته می شود.
چنانچه یکی از دو شریکِ ملکی، سهم خود را به فردی سوم بفروشد، شریک دیگر حق دارد با شرایطی سهم فروخته شده را به ملک خود درآورد. چنین استحقاقی را «شفعه» گویند.

← تعریف دیگر شفعه
شفعه عنوان بابی مستقل در فقه است که همه مسائل و احکام مربوط به آن به تفصیل در این باب آمده است.
شفعه در شرع مقدس، امری ثابت و مشروع است.

مورد شفعه
شفعه در اموال غیر منقول قسمت پذیر، همچون زمین، خانه، باغ و مزرعه ثابت است. ثبوت آن در اموال منقول، اختلافی‏ است. عدم ثبوت به اکثر فقها، بلکه مشهور و قول به ثبوت به اکثر متقدمان و گروهی از متأخران نسبت داده شده است.
برخی قائلان قول نخست، در خصوص حیوان و برده شفعه را جاری دانسته ‏اند.
ثبوت شفعه در اموال غیر منقول غیر قابل قسمت- که قسمت کردن آن موجب ضرر است- از قبیل حمام، راه و آسیاب، اختلافی است. قول به عدم ثبوت آن به اکثر متأخران، بلکه اکثر فقها، بلکه مشهور، بویژه متأخران نسبت داده شده است.
شفعه در درخت و نیز در بنا به تبع زمین ثابت است؛ لیکن در صورتی که مستقل داد و ستد شوند، اختلاف مطرح در اموال منقول درباره آنها نیز مطرح است.

شرایط شفعه
...

پیشنهاد کاربران

{تخصصی حقوق} survivorship

هر اه مال غیر منقول قابل تقسیم بین دو نفر باشد و یکی از آن ها آن را بفروشد و ثمن دریافت کند شریک دیگدحق دارد قیمتی را که مشتری به اون داده بدهد و کل مال را تملک کند

اگر یک مال غیر منقول تقسیمی بین دو نفر باشد و یکی از شریک ها سهم خودرا بفروشد شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری به اون داده رو بدهد و کل مال را دریافت کند


کلمات دیگر: