کلمه جو
صفحه اصلی

علم رجال

دانشنامه عمومی

علم رجال یا رجال شناسی به معنای عام علم شناخت رجال (عربی) یعنی مردان. خصوصاً بزرگ مردان است؛ اما در معنای اصطلاحی در علوم دینی علم شناخت «سلسله راویان حدیث» است. خصوصاً شناخت صفاتی که در اعتماد پذیری احادیث شان مؤثر است.
کتاب دروس علم الرجال، نگارش آیت الله سید رضا حسینی نسب.
علم «تراجم» دربارهٔ احوال شخصیت های بارز از قبیل دانشمندان، ادیبان، فرهیختگان، هنرمندان و امثال آنها بحث می کند؛ خواه این افراد، راویان احادیث باشند یا نه.
اما علم رجال، تنها در خصوص احوال راویان و محدثان روایات اسلامی از جهت وثاقت و عدالت آنها بحث می کند؛ خواه شخصیت بارز و معروفی باشند یا نه.
بنابراین، میان دو علم یادشده، رابطهٔ عموم و خصوصِ من وجه برقرار است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کلمه رجال جمع رجل، واژه ای عربی به معنای مردان و به خصوص مردان بزرگ است و علم رجال در اصطلاح به دانش شناخت مردان مشهور علم و ادب و دولت، و بیان احوال آنها گفته می شود. به بیانی دیگر، به طور عام، دانش شناسایی گروهی از مردم که در جهت خاصی مشترکند و اطلاع یافتن از احوال، انساب، آثار، و برخی خصوصیات دیگر آنها علم رجال نامیده می شود. اما به طور خاص، در حوزه علوم دینی، علم رجال علمی است که در زمینه شناسایی راویان حدیث از نظر نام و اوصافی که در قبول یا ردّ گفته و روایت آنها دخالت دارد بحث می کند.
رجال دانشی است که به معرفی راویان و صفاتی که در پذیرش، یا عدم پذیرش راویان نقش دارد ـ نظیر ایمان و عدالت ـ می پردازد و از چگونگی توثیق و جرح راویان و راه های رفع تعارض میان جرح و تعدیل سخن به میان می آورد.
تعریف سند
روایات معصومین همراه با سند به دست ما رسیده است. مقصود از سند سلسله ای از راویان است که به ترتیب دوره های تاریخی هر یک از آنان آن روایت معصوم را برای دیگری نقل کرده است.
بررسی یک نمونه
به عنوان مثال در کتاب کافی به چنین روایتی بر می خوریم:محمد بن یحیی، عن محمد بن عبد الجبار، عن محمد بن اسماعیل، عن علیّ بن النعمان، عن ابن مسکان، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال لی: یا أبا محمد ! انّ الله عزّ و جلّ لم یعط الانبیاء شیئاً إلا و قد اعطاه محمّداً صلی الله علیه و آله؛ ای ابابصیر خداوند عزوجل به پیامبران چیزی نداد مگر آن که آن را به محمد صلی الله علیه و آله ارزانی داشت. در این روایت که مربوط به کتاب حجت و از جمله روایات مربوط به عقائد است، نام شش راوی برده شده که به ترتیب روایت مزبور را از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند. این شش تن عبارتند از: محمد بن یحیی، محمد بن عبدالجبار، محمّد بن اسماعیل، علیّ بن نعمان، ابن مسکان، ابوبصیر.پیداست که مرحوم کلینی ( م ۳۲۹ ) از محدثان سده چهارم تا عصر امام صادق علیه السلام ـ یعنی سال های ۱۱۴ تا ۱۴۸ هجری ـ امام صادق - علیه السلام - در سال ۱۱۴ هجری پس از شهادت امام باقر - علیه السلام - به امامت رسید و در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسید. بنابر این قطعاً او این روایت را از طریق راویان پیش از خود شنیده، یا به یکی از طرق دیگر تحمل، دریافت کرده و برای ما نقل نموده است.اگر او نام این راویان و سلسله سند را ذکر نمی کرد، ما راه تحقیق مناسبی برای دستیابی به اطمینانی آرام بخش که صدور روایت از امام علیه السلام را اثبات کند، نداشتیم، مگر آن که با خود می گفتیم که کلینی از محدثان بزرگ و محتاط است و لابد خود از راویان پیشین شنیده که برای ما نقل کرده است. افزون بر آن که این اندیشه ما را به اطمینان کافی نمی رساند، محذور دیگری در برداشت و آن این که شاید او در قضاوت درباره عدالت، وثاقت و ایمان راویان دچار اشتباه شده باشد. ذکر نام راویان و سلسله سند، این امکان را برای ما فراهم می سازد که از منظر اجتهادی و مبانی نظری خود شرائط راویان را مورد بررسی قرار دهیم.
چگونگی بررسی صحت روایت
...


کلمات دیگر: