جملات نمونه

<hr> (عامیانه) هزار دلار، (کامپیوتر) این شماره: 2 به توان 10 یا این شماره: 1024 (مثلا 8192 = 8k)، مخفف:، قیراط، کیلو، کیلوگرم، (برق) ظرفیت، کاتد، (فیزیک) کلوین، (الکترونیک) کیلوبایت، کیلومتر، کودکستان، (شطرنج) شاه، یازدهمین حرف الفبای انگلیسی، هر چیزی شبیه k

(عامیانه) هزار دلار، (کامپیوتر) این شماره: 2 به توان 10 یا این شماره: 1024 (مثلا 8192 = 8k)، مخفف:، قیراط، کیلو، کیلوگرم، (برق) ظرفیت، کاتد، (فیزیک) کلوین، (الکترونیک) کیلوبایت، کیلومتر، کودکستان، (شطرنج) شاه، یازدهمین حرف الفبای انگلیسی، هر چیزی شبیه k

<hr> (مذهب مصریان باستان) کا (روحی که معتقد بودند یا در بدن انسان یا در تندیس او موجود است)

(مذهب مصریان باستان) کا (روحی که معتقد بودند یا در بدن انسان یا در تندیس او موجود است)

kaaba

kabala

<hr> قبالا، رازیاعلم نهانی، تفسیررمزی توریه

قبالا، رازیاعلم نهانی، تفسیررمزی توریه

kabbala

kabbalah

kabir

<hr> معنی : کباب <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: kebab، kebab : فارسی است کباب

معنی : کباب معانی دیگر : رجوع شود به: kebab، kebab : فارسی است کباب

kabob

<hr> شهر کابل (پایتخت کشور افغانستان)، کابل

شهر کابل (پایتخت کشور افغانستان)، کابل

kabul

kachin

<hr> (افسانه ی سرخپوستان)، روح دوستوار (معمولا روح یکی از نیاکان)، رقصگر مرد (که نقش این روح را اجرا می کند)، رخپوش این رقصگر

(افسانه ی سرخپوستان)، روح دوستوار (معمولا روح یکی از نیاکان)، رقصگر مرد (که نقش این روح را اجرا می کند)، رخپوش این رقصگر

kachina

<hr> (مذهب یهود) کادوش (سرود نیایش پروردگار یا سرود عزاداری)

(مذهب یهود) کادوش (سرود نیایش پروردگار یا سرود عزاداری)

kaddish

<hr> معنی : کافر <hr> معانی دیگر : (از عربی: کافر)، عضو قبایل سیاهپوست جنوب خاوری افریقا که به زبان های بانتو صحبت می کنند (به آنها xhosa هم می گویند)، رجوع شود به: kafir، kafir باحرف بزرگ کافر، نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو

معنی : کافر معانی دیگر : (از عربی: کافر)، عضو قبایل سیاهپوست جنوب خاوری افریقا که به زبان های بانتو صحبت می کنند (به آنها xhosa هم می گویند)، رجوع شود به: kafir، kafir باحرف بزرگ کافر، نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو

kaffir

<hr> فرانتس کافکا (نویسنده ی یهودی ساکن چکسلواکی که به آلمانی می نگاشت)

فرانتس کافکا (نویسنده ی یهودی ساکن چکسلواکی که به آلمانی می نگاشت)

kafka

<hr> به سبک کافکا (پیچیده و کابوس مانند)

به سبک کافکا (پیچیده و کابوس مانند)

kafkaesque

<hr> رجوع شود به: caftan، قبا، خرقه، جبه، خفتان

رجوع شود به: caftan، قبا، خرقه، جبه، خفتان

kaftan

<hr> معنی : سوپ کلم، کلم پیچ <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: kale، kale : کلم پیچ

معنی : سوپ کلم، کلم پیچ معانی دیگر : رجوع شود به: kale، kale : کلم پیچ

kail

<hr> معنی : قیصر، امپراتور، کایزر <hr> معانی دیگر : (شاید از ریشه ی فارسی: خسرو)، امپراطور، خسرو

معنی : قیصر، امپراتور، کایزر معانی دیگر : (شاید از ریشه ی فارسی: خسرو)، امپراطور، خسرو

kaiser

<hr> بیابان کالاهاری (در کشور بوتسوانا در جنوب افریقا ـ 906490 کیلومتر مربع)

بیابان کالاهاری (در کشور بوتسوانا در جنوب افریقا ـ 906490 کیلومتر مربع)

kalahari

kalahari desert

<hr> معنی : سوپ کلم، کلم پیچ <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) کلم برگ (brassica aleracea از گونه ی acephala و از خانواده ی crucifer - با کلم پیچ فرق دارد چون برگ های آن پراکنده اند و کله تشکیل نمی دهند)، (اسکاتلند) هرنوع کلم، هرنوع سبزی خوردن، آبگوشت کلم، آبگوشت سبزی، آش، kail : کلم پیچ

معنی : سوپ کلم، کلم پیچ معانی دیگر : (گیاه شناسی) کلم برگ (brassica aleracea از گونه ی acephala و از خانواده ی crucifer - با کلم پیچ فرق دارد چون برگ های آن پراکنده اند و کله تشکیل نمی دهند)، (اسکاتلند) هرنوع کلم، هرنوع سبزی خوردن، آبگوشت کلم، آبگوشت سبزی، آش، kail : کلم پیچ

kale

<hr> معنی : لوله شکل نما، لوله اشکال نما <hr> معانی دیگر : (هرچیزی که شکل و رنگ آن زود تغییر می کند) دگرگون گر، متغیر، لوله ی شکل نما، (نوعی) شهر فرنگ، زیبانما، خوش نقش نما، تغییر پذیربودن

معنی : لوله شکل نما، لوله اشکال نما معانی دیگر : (هرچیزی که شکل و رنگ آن زود تغییر می کند) دگرگون گر، متغیر، لوله ی شکل نما، (نوعی) شهر فرنگ، زیبانما، خوش نقش نما، تغییر پذیربودن

kaleidoscope

<hr> معنی : رنگارنگ، جوراجور، وابسته به لوله شکلنما <hr> معانی دیگر : وابسته به لوله شکل نما، جوراجور، رنگارنگ

معنی : رنگارنگ، جوراجور، وابسته به لوله شکلنما معانی دیگر : وابسته به لوله شکل نما، جوراجور، رنگارنگ

kaleidoscopic

<hr> (مذهب هندو) کالی (خدایی که زندگی را می گیرد و می دهد)

(مذهب هندو) کالی (خدایی که زندگی را می گیرد و می دهد)

kali

kameez

<hr> (در آیین شین تو ـ ژاپن) کامی (روح یکی از خدایان یا نیاکان)، فرماندار، حاکم

(در آیین شین تو ـ ژاپن) کامی (روح یکی از خدایان یا نیاکان)، فرماندار، حاکم

kami

<hr> معنی : خلبان ازجان گذشته ژاپنی <hr> معانی دیگر : وابسته به خودکشی فداکارانه، جانفشانانه، پیشمرگانه، (ژاپنی)، کامی کازی (خلبان فدایی که هواپیمای خود را پر از بمب کرده به کشتی دشمن می زند)، هواپیمای کامی کازی

معنی : خلبان ازجان گذشته ژاپنی معانی دیگر : وابسته به خودکشی فداکارانه، جانفشانانه، پیشمرگانه، (ژاپنی)، کامی کازی (خلبان فدایی که هواپیمای خود را پر از بمب کرده به کشتی دشمن می زند)، هواپیمای کامی کازی

kamikaze

<hr> شهر کامپالا (پایتخت اوگاندا ـ افریقا)

شهر کامپالا (پایتخت اوگاندا ـ افریقا)

kampala

<hr> (در شبه جزیره ی ماله) دهکده

(در شبه جزیره ی ماله) دهکده

kampong

<hr> کانا (نوعی حروف الفبای ژاپنی)

کانا (نوعی حروف الفبای ژاپنی)

kana

<hr> معنی : کانگورو <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) کانگورو (از کیسه داران تیره ی macropodidae ـ بومی استرالیا)

معنی : کانگورو معانی دیگر : (جانورشناسی) کانگورو (از کیسه داران تیره ی macropodidae ـ بومی استرالیا)

kangaroo

<hr> (عامیانه)، دادگاه پوشالی، دادگاه غیرقانونی (که اصول دادگری و قوانین را زیرپا می گذارد)

(عامیانه)، دادگاه پوشالی، دادگاه غیرقانونی (که اصول دادگری و قوانین را زیرپا می گذارد)

kangaroo court

<hr> کانجی (بخشی از الفبای ژاپنی که از الفبای چینی گرفته شده است)

کانجی (بخشی از الفبای ژاپنی که از الفبای چینی گرفته شده است)

kanji

<hr> ایالت کانزاس (در مرکز ایالات متحده ـ پایتخت: توپیکا ـ 213064 کیلومتر مربع ـ مخفف آن: ks یا kans)

ایالت کانزاس (در مرکز ایالات متحده ـ پایتخت: توپیکا ـ 213064 کیلومتر مربع ـ مخفف آن: ks یا kans)

kansas

<hr> شهر کانزاس سیتی (در مرز میان دو ایالت کانزاس و میسوری)

شهر کانزاس سیتی (در مرز میان دو ایالت کانزاس و میسوری)

kansas city

<hr> امانوئل کانت (فیلسوف آلمانی)

امانوئل کانت (فیلسوف آلمانی)

kant

<hr> کائولین (خاک نرم و سپیدی که در چین استخراج می شود و در چینی سازی و داروسازی و غیره کاربرد دارد)، kaoline : خاک چینی، داروی اسهال بفرمول o9 si2al2 h4

کائولین (خاک نرم و سپیدی که در چین استخراج می شود و در چینی سازی و داروسازی و غیره کاربرد دارد)، kaoline : خاک چینی، داروی اسهال بفرمول o9 si2al2 h4

kaolin

<hr> kaolin : خاک چینی، داروی اسهال بفرمول o9 si2 al2h4

kaolin : خاک چینی، داروی اسهال بفرمول o9 si2 al2h4

kaoline

<hr> کاپوک (فیبرهای ابریشم مانندی که از گیاهی به نام ceiba pentandra در آسیای جنوب شرقی می گیرند و با آن تشک و لحاف و غیره را پر می کنند)، الیاف ابریشمی درخت پنبه یا درخت ابریشم

کاپوک (فیبرهای ابریشم مانندی که از گیاهی به نام ceiba pentandra در آسیای جنوب شرقی می گیرند و با آن تشک و لحاف و غیره را پر می کنند)، الیاف ابریشمی درخت پنبه یا درخت ابریشم

kapok

<hr> (پزشکی) چنگار گوشتی کاپوزی، سرطان گوشتی کاپوزی، سارکوم کاپوزی

(پزشکی) چنگار گوشتی کاپوزی، سرطان گوشتی کاپوزی، سارکوم کاپوزی

kaposi's sarcoma

<hr> کاپا (نام دهمین حرف الفبای یونانی و برابر با k)، حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف gt;کاف lt; فارسی وk انگلیسی است

کاپا (نام دهمین حرف الفبای یونانی و برابر با k)، حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف gt;کاف lt; فارسی وk انگلیسی است

kappa

<hr> معنی : منکوب، از کار افتاده، کاملا شکست خورده <hr> معانی دیگر : (خودمانی) خراب، تباه، نابود

معنی : منکوب، از کار افتاده، کاملا شکست خورده معانی دیگر : (خودمانی) خراب، تباه، نابود

kaput

karabiner

<hr> شهر کراچی (بزرگترین شهر پاکستان)

شهر کراچی (بزرگترین شهر پاکستان)

karachi

karaoke

<hr> معنی : عیار، قیراط، واحد وزن جواهرات <hr> معانی دیگر : قیراط، واحد وزن جواهرات

معنی : عیار، قیراط، واحد وزن جواهرات معانی دیگر : قیراط، واحد وزن جواهرات

karat

<hr> معنی : کاراته، فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه <hr> معانی دیگر : (ژاپنی) کاراته

معنی : کاراته، فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه معانی دیگر : (ژاپنی) کاراته

karate

<hr> کرن (نام مردمانی که در جنوب کشورهای میانمار و تایلند زندگی می کنند)، اسم خاص مونث

کرن (نام مردمانی که در جنوب کشورهای میانمار و تایلند زندگی می کنند)، اسم خاص مونث

واژه های حرف "k" - جملات نمونه