کلمه جو
صفحه اصلی

شبیبیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فرق خوارج در طول دوران حضور و استمرارشان در جامعه اسلامی بزرگترین خسارت های عملی و اعتقادی را بر مسلمانان تحمیل کردند که از جمله این فرق، فرقه شبیبیه است که به معرفی آن می پردازیم. گرچه این فرق به دلیل عملکرد افراطی خود از جامعه اسلامی محو شدند؛ اما فرقی که امروزه چون وهابیت همان اعمال ننگین را انجام می دهند نیز در معرض محو شدن هستند و این مهمترین عبرت و سرنوشتی است که از فرق منقرض شده برای فرق افراطی امروزی بجا مانده است.
رهبر عده ای از خوارج که در دوران بنی امیه زندگی می کردند، فردی به نام شبیب بن یزید شیبانی است. کنیه وی ابوضحاک است و در ابتدا از هم پیمانان صالح بن مسرح یکی از رهبران فرقه خوارج بوده و با او در موصل به جنگ برعلیه بنی امیه برخواست. وی به همراه همسرش غزاله شیبانیه و مادرش جهیزه فرماندهی عده ای از خوارج را به عهده داشت و آسیب های فراوانی را به جامعه اسلامی وارد نمود و در سال ۷۷هـ ق، غرق شد. در کتاب های تاریخ از او به عنوان یکی از خروج کنندگان بر حکومت بنی امیه یاد شده است.
جانشین صالح بن مسرح
صالح بن مسرح از جمله رهبران خوارج بود که بر علیه حکومت بنی امیه شمشیر کشید. شبیب به همراه او و دیگر هم فکرانش در حج سال ۷۵ هـ ق نقشه ترور عبدالملک بن مروان را کشیدند؛ اما عبدالملک متوجه شد و نامه ای از او به حجاج بن یوسف ثقفی رسید تا این افراد را کنترل کند. حجاج نیز توانست ایشان را متفرق کند و صالح از کوفه به موصل گریخت و به جمع آوری یارانش پرداخت و در سال ۷۶هـ ق در طی نامه هایی از یارانش چون شبیب بن یزید و محلل بن وائل یشکری و.... می خواهد که برای جنگ آماده شوند. شبیب بن یزید در این جنگ از فرماندهان اصلی سپاه صالح بود. در ابتدا لشکری که محمد بن مروان به فرماندهی عدی بن عدی حارثی برای سرکوب آنها فرستاده بود را شکست داد. سپس دو لشکر دیگر برای سرکوب آنان فرستاده شد که شبیب بن یزید با یکی از آنها جنگید و صالح بن مسرح با لشگر دیگر به جنگ پرداخت. اما با آمدن لشگرهای دیگر از سوی حجاج، صالح بن مسرح در محلی به نام مبدج از نواحی موصل کشته می شود و شبیب جانشین او شده و فرماندهی خوارج را به عهده می گیرد.
رهبری شبیب بن یزید
شبیب لشگر شکست خورده صالح را سامان داد و ایشان با او بیعت کردند و به لشگر حارث بن عمیره حمله کردند و ایشان را شکست دادند. پس از این پیروزی وی به موصل می رود و برای فراهم آوردن لشگر تلاش می کند و با جنگ و گریز به شهرهای مختلف تجاوز کرد و سپاهیان اموی را شکست می داد. تا اینکه به او خبر رسید که سپاه سورة بن ابجر به مقابله تو می آید. او نیز با یاران خویش به نهروان رفت و در آنجا وضو گرفته و نماز خواندند. آنگاه به قتلگاه خوارج نهروان که امیرالمومنین علی(علیه السّلام) آنها را کشته بود رفتند و برای یاران خویش آمرزش خواستند! و گریستند و از امیرالمومنین علی(علیه السّلام) و یاران آن حضرت بیزاری جستند! در این جنگ نیز لشگر شبیب پیروز شد و بعد به تکریت رفت. حجاج بن یوسف، عثمان بن سعید معروف به جزل را برای سرکوبی شبیب فرستاد اما او نیز نتوانست ایشان را سرکوب کند. پس از آن سعید بن مجالد و سوید بن عبدالرحمن سعدی از شبیب شکست خورند. رفته رفته وجود شبیب و یارانش برای حکومت اموی و جامعه اسلامی به یک فتنه تبدیل شد، بطوریکه حتی حکومت قادر به نابودی او نبود و از جانب او هزینه زیادی متحمل شدند؛ زیرا شبیب با گروه خود بیش از بیست لشگر از حکومت را شکست داده بود و توانسته بود برای خود حکومتی محلی تشکیل دهد و خود را به نام امیرالمومنین صاحب خلافت و حکومت اسلامی می پنداشت.
لقب امیرالمومنین برای شبیب
...


کلمات دیگر: