کلمه جو
صفحه اصلی

غواصی


مترادف غواصی : ژرف پیمایی، غوطه بازی، غوطه وری، مرواریدجویی، غوص، تأمل، تعمق، تفکر

فارسی به انگلیسی

diving, skin diving

diving


skin diving


مترادف و متضاد

ژرف‌پیمایی، غوطه‌بازی، غوطه‌وری، مرواریدجویی


غوص، تامل، تعمق، تفکر


۱. ژرفپیمایی، غوطهبازی، غوطهوری، مرواریدجویی
۲. غوص، تامل، تعمق، تفکر


فرهنگ فارسی

شغل و عمل غواص در آب فرو رفتن به طلب مروارید مرجان و غیره .

لغت نامه دهخدا

غواصی . [ غ ُوْ وا ] (اِخ ) از اهل خراسان بود و هر روز پانصد بیت شعر میسرود. عمر اواز نود سال بیشتر بود. از جمله کتب منظوم او، این کتابهاست : روضة الشعراء، قصص الانبیاء، تاریخ طبری ، کلیله و دمنه ، ساقی نامه و ذخیره ٔ خوارزمشاهی . (از تحفه ٔ سامی ص 174). آیتی در دانشکده ٔ یزدان (ص 313) او را از شهر یزد میداند، و گوید: وی نهصدهزار بیت شعر سروده ، از آنجمله «روضة الشهداء» است . آذر در آتشکده (چ شهیدی ص 268) آرد: غواصی در عهد شاه طهماسب صفوی بوده است . گویند در مدح ائمه علیهم السلام قصایدی در یک صدهزار بیت سروده است . این ابیات از ساقی نامه ٔ اوست :
بیا ساقی آن کشتی می به دست
که از صرصر نامخالف شکست
مرا کشتی عمر دربحر غم
شده غرق در بادبان سمم
برآیم چو اژدر ز دریای غم
نهم رو به گرداب دشت عدم
ز دنیا و فیها فرامش کنم
نهم بر لبم جام و خامش کنم .
بیت زیر نیز ازاوست :
گرنه هر دم ز سر کوی توام اشک برد
عاشقیها کنم آنجا که فلک رشک برد.

(از تحفه ٔ سامی ص 175).


رجوع به تحفه ٔ سامی صص 174 - 175، آتشکده ٔ یزدان ص 313، آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 268، نتایج الافکار ص 509 و الذریعه ذیل دیوان غواصی شود.

غواصی. [ غ ُوْ وا ] ( حامص ) ( از: غواص + ی ، مصدری ) غواص بودن. در آب فرورفتن برای به دست آوردن مروارید و مرجان و جز آن. عمل غوّاص. غیاصة :
شغلم افزون ز شغل غواصی است
روزیم کم ز روزی کناس.
مسعودسعد.
لبش با در به غواصی درآمد
سر زلفش به رقاصی برآمد.
نظامی.
به غواصی بحر درساختن
گه اندوختن گاهی انداختن.
نظامی.
خردمند روی از پذیرش نتافت
به غواصی در به دریا شتافت.
نظامی.
بر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاست.
سعدی.

غواصی. [ غ ُوْ وا ] ( اِخ ) از اهل خراسان بود و هر روز پانصد بیت شعر میسرود. عمر اواز نود سال بیشتر بود. از جمله کتب منظوم او، این کتابهاست : روضة الشعراء، قصص الانبیاء، تاریخ طبری ، کلیله و دمنه ، ساقی نامه و ذخیره خوارزمشاهی. ( از تحفه سامی ص 174 ). آیتی در دانشکده یزدان ( ص 313 ) او را از شهر یزد میداند، و گوید: وی نهصدهزار بیت شعر سروده ، از آنجمله «روضة الشهداء» است. آذر در آتشکده ( چ شهیدی ص 268 ) آرد: غواصی در عهد شاه طهماسب صفوی بوده است. گویند در مدح ائمه علیهم السلام قصایدی در یک صدهزار بیت سروده است. این ابیات از ساقی نامه اوست :
بیا ساقی آن کشتی می به دست
که از صرصر نامخالف شکست
مرا کشتی عمر دربحر غم
شده غرق در بادبان سمم
برآیم چو اژدر ز دریای غم
نهم رو به گرداب دشت عدم
ز دنیا و فیها فرامش کنم
نهم بر لبم جام و خامش کنم.
بیت زیر نیز ازاوست :
گرنه هر دم ز سر کوی توام اشک برد
عاشقیها کنم آنجا که فلک رشک برد.
( از تحفه سامی ص 175 ).
رجوع به تحفه سامی صص 174 - 175، آتشکده یزدان ص 313، آتشکده آذر چ شهیدی ص 268، نتایج الافکار ص 509 و الذریعه ذیل دیوان غواصی شود.

غواصی . [ غ ُوْ وا ] (حامص ) (از: غواص + ی ، مصدری ) غواص بودن . در آب فرورفتن برای به دست آوردن مروارید و مرجان و جز آن . عمل غوّاص . غیاصة :
شغلم افزون ز شغل غواصی است
روزیم کم ز روزی کناس .

مسعودسعد.


لبش با در به غواصی درآمد
سر زلفش به رقاصی برآمد.

نظامی .


به غواصی بحر درساختن
گه اندوختن گاهی انداختن .

نظامی .


خردمند روی از پذیرش نتافت
به غواصی در به دریا شتافت .

نظامی .


بر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاست .

سعدی .



دانشنامه عمومی

غواصی فن شناوری در زیر آب - با یا بدون وسایل تنفس مصنوعی اسکوبا است. غواصی علاوه بر اینکه کاربردهای صنعتی، پژوهشی، و نظامی دارد، برای ورزش و تفریح هم انجام می شود. امروزه ورزش غواصی و غواصی تفریحی به صورتی همگانی درآمده و به شکل گسترده ای در بسیاری از کشورهای جهان فعالیتی مفید، مفرح، لذت بخش و نیز منبع درآمد در صنعت اکوتوریسم شده است.
بیماری تراکم زدائی
نیتروژن نارکوسیس
مسمومیت با اکسیژن
مسمومیت با منواکسید کربن
آمبولی ریه
باراتروما
شلو واتر بلک اوت
خفگی
غرق شدگی
تنفس زیر آب با استفاده از هوای فشرده تاریخچه ای کوتاه دارد. اما غوص در دریا و سفر به عمق دریا از دیرباز توسط بسیاری از ملل جهان انجام می پذیرفته است.
یکی از روش های غواصی، غواصی آزاد است که ورزشی بسیار سنگین و فرح بخش است. در این ورزش اولین هنر غواص، استفاده صحیح از شش ها در تنفس صحیح و حمل هوای کافی در غواصی است در ابتدا این ورزش برای جستجوی مروارید در سطح دریا مورد استفاده قرار می گرفته است ولی بعد پا به عرصه ورزش حرفه ای گذاشته باشگاه های ویژه ای برای این کار به وجود آمده اند.
تعریف سادهٔ این ورزش چنین است که شخصی به زیر آب شیرجه می رود و تنها هوایی که در اختیار دارد، هوای است که در شش های خود ذخیره کرده است. در واقع این ورزش در نوع خود، از قدیمی ترین ورزش های آبی جهان شناخته می شود که مثال بارز آن جستجوی مروارید است که در حدود چهار هزار سال پیش در دریای مدیترانه انجام می شد و اشخاص برای خارج کردن دانه های مروارید و یافتن صدف های مرواریددار، به اعماق مدیترانه شیرجه می رفتند و دقایقی چند را تنها با تکیه بر هوای ذخیره شده در شش های خود به جستجو برای مروارید می پرداختند.

دانشنامه آزاد فارسی

غَوّاصی (diving)
32022000-7.jpg
غَوّاصی
غَوّاصی
غَوّاصی
غَوّاصی
غَوّاصی
غَوّاصی
غَوّاصی
فرورفتن در آب. انسان ها نخست برهنه و بدون استفاده از ابزار و وسیله ای خاص برای صیادی و به دست آوردن مروارید و مرجان به درون آب دریا فرو می رفتند، ولی کم کم به ابداع و اختراع دستگاه هایی اقدام کردند که امکان ماندن طولانی در زیر آب را فراهم آورد. در قرن ۱۷، ناقوس غواصی متداول بود. در این روش، هوایی که غواص تنفس می کرد در محفظه ای به شکل ناقوس حبس می شد. در اوایل قرن ۱۹، انواع لباس های غواصی سنگین و دست وپاگیر ابداع شدند. با پیدایش دستگاه تنفس زیرآبی، که ژاک کوستا در اوایل دهۀ ۱۹۴۰ اختراع کرد، حرکت غواصان آسان تر شد. در دهۀ ۱۹۷۰، فن غواصی اشباع برای کار در اعماق بیشتر ابداع شد. در این روش، غواص مخلوطی از هلیوم و اکسیژن را تحت فشارِ بستر دریا به مدت یک هفته یا بیشتر تنفس می کند. برای حفاری در دریای شمال از این روش استفاده کردند. جان دین و چارلز دین، دو برادر انگلیسی، در ۱۸۲۸ نخستین لباس غواصی را با کلاه فلزی بزرگی اختراع کردند که هوا از طریق شلنگ به آن می رسید. غواصی اشباع برای کار در میدان های نفتیِ دور از ساحل توسعه یافت. کارگران غواص با شناورهای بی منفذ به محل کار اعزام می شوند. بدین ترتیب پس از هر بار غواصی، گذراندن دوران طولانی کاهش فشار ضرورتی ندارد. برای جلوگیری از پیامدهای خطرناک عارضۀ کاهش فشار، لازم است فشار وارد بر غواص آرام آرام کاهش یابد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غوّاصی یعنی فرو رفتن در دریا و مانند آن است.
غواصی عبارت است از فرو رفتن در دریا و مانند آن، معمولا برای تحقیق یا به دست آوردن مروارید و یا ورزش و تفریح. مراد از آن در کلمات فقها فرورفتن در آب برای به دست آوردن اشیای قیمتی، همچون مروارید، طلا و نقره است.
احکام مرتبط
از احکام آن در باب خمس سخن گفته اند.
← در خمس
مراد از رسیدن به حدّ نصاب، پس از کسر هزینه های غواصی است. بنابر این، با کسر هزینه ها چنانچه به حدّ نصاب نرسد، خمس واجب نمی شود، هرچند پیش از آن به حدّ نصاب رسیده باشد. به قول مشهور، شرط وجوب خمس در جواهر آن است که با غواصی به دست آید. بنابر این، در صورتی که از روی آب و یا ساحل به دست آید، خمس ندارد. قول مقابل مشهور، وجوب خمس در آن است. آیا جواهری که بدون غواصی، لیکن با ابزار از داخل آب بیرون آورده می شود، حکم بیرون آوردن با غواصی را دارد یا نه؟ مسئله اختلافی است.
دیگر شرایط
...

پیشنهاد کاربران

زیرآبی ، آب نوردی

Scuba dive = غواصی
🤿🤿🏊‍♀️🏊‍♀️


کلمات دیگر: