کلمه جو
صفحه اصلی

رضاع

فرهنگ فارسی

شیرخوردن کودک ا پستان مادر، بچه شیرخوار
۱ - ( مصدر ) شیر خوردن کودک از پستان مادر . ۲ - ( مصدر ) شیر دادن زن باردار کودک را . ۳ - بچه را به دایه دادن .
جمع راضع

فرهنگ معین

(رِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - شیر خوردن کودک از پستان مادر. ۲ - شیر دادن به کودکی که مادرش فاقد شیر طبیعی می باشد. ۳ - بچة شیرخوار را به دایه سپردن .

لغت نامه دهخدا

رضاع. [ رَ ] ( ع مص ) رِضاع. مکیدن کودک شیر مادر را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مکیدن شیرخوار شیر مادر را در دوران شیرخوارگی. ( از تعریفات جرجانی ). رَضْع. رِضْع. رَضاعة. شیر خوردن. ( مصادر اللغه زوزنی ). شیر خوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). در لغت نوشیدن شیر است از پستان آدمی و گاو و گوسپند و مانند آن. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). شیر مکیدن بچه. ( غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح اللغة ). شیرخوارگی. ( یادداشت مؤلف ) ( غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح اللغة ) ( دهار ) : و چون ایام رضاع به آخر رسید در مشقت تعلم و تأدب... افتد. ( کلیله و دمنه ).
هم رضیع ملک سرمد باد عمر او چو عقل
کز رضاع مکرمت جان را ربیبش یافتم.
خاقانی.
ما به بحر نور خود راضع شدیم
وز رضاع اصل مسترضع شدیم.
مولوی.
هر درختی در رضاع کودکان
همچو مریم حامل از شاهی نهان.
مولوی.
وین زمین کدبانوییها می کند
بر ولادات و رضاعش می تند.
مولوی.

رضاع. [ رِ ] ( ع مص ) مراضعة. ( یادداشت مؤلف ). مصدر به معنی مراضعه است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بچه را به دایه دادن. ( از ناظم الاطباء ). شیر دادن زن باردار کودک را. شیر دادن کودک خود با کودک دیگر. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به مراضعة شود. || ( اصطلاح فقه ) واگذاشتن و دادن بچه به زنی که به بچه های دیگر شیر میدهد. ( از اقرب الموارد ). شرب شیر از پستان باشد و در شرع نوشیدن طفل شیر است حقیقةً و حکماً و لازم است بر مادر که اولین شیر را به فرزند خودبدهد و مستحب است است که تا دو سال خود مادر عهده دار شیر دادن فرزند خود باشد به حکم «الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین » ( قرآن 233/2 ) و تواند که این امر را به عهده شوهر گذارد تا هرکه را خواست برای شیردادن فرزندش معین کند که مادر رضاعی او می شود و در اسلام احکامی بر آن مترتب است. در روایت است که «یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب « »و یحرم من الرضاع ما یحرم من القرابة» «و لاتصلح للمراءة ان ینکحها عمها ولا خالها من الرضاعة» و بالجمله هرگاه کودکی از شیر زنی بجز مادر خود تغذیه کرد در حد معینی که در کتب فقهی مسطور است آن کودک در حکم فرزند آن زن و شوهر اومحسوب می شود و آن زن و شوی او پدر و مادر رضاعی او محسوبند و اولاد آنها و برادران و خواهران آن طفل در حکم خواهر و برادرند و میان آنها برقراری علقه زناشویی روا نباشد چنانکه در اقربای نسبی و سببی. ( از فرهنگ علوم نقلی و ادبی تألیف سجادی از شرح لمعه و قواعد شهید و کشاف ). در اصطلاح شرع نوشیدن کودک نوزاد است از شیر خالص آدمی یا مخلوط به شیر گوسپند و گاو در مدت معین که نزد ابوحنیفه دو سال و نیم است و نزد شافعی و مالکی دو سال فقط و پس از انقضای مدت معین باید کودک را از شیر برید والاّ ادامه رضاع بعد از مدت معین شده غیرمباح است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

رضاع . [ رَض ْ ضا ] (ع ص ) بخیل ناکس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).


رضاع . [ رُض ْ ضا ] (ع ص ) ج ِ راضِع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به راضع شود.


رضاع . [ رَ ] (ع مص ) رِضاع . مکیدن کودک شیر مادر را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مکیدن شیرخوار شیر مادر را در دوران شیرخوارگی . (از تعریفات جرجانی ). رَضْع. رِضْع. رَضاعة. شیر خوردن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). شیر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ). در لغت نوشیدن شیر است از پستان آدمی و گاو و گوسپند و مانند آن . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). شیر مکیدن بچه . (غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح اللغة). شیرخوارگی . (یادداشت مؤلف ) (غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح اللغة) (دهار) : و چون ایام رضاع به آخر رسید در مشقت تعلم و تأدب ... افتد. (کلیله و دمنه ).
هم رضیع ملک سرمد باد عمر او چو عقل
کز رضاع مکرمت جان را ربیبش یافتم .

خاقانی .


ما به بحر نور خود راضع شدیم
وز رضاع اصل مسترضع شدیم .

مولوی .


هر درختی در رضاع کودکان
همچو مریم حامل از شاهی نهان .

مولوی .


وین زمین کدبانوییها می کند
بر ولادات و رضاعش می تند.

مولوی .



رضاع . [ رِ ] (ع مص ) مراضعة. (یادداشت مؤلف ). مصدر به معنی مراضعه است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بچه را به دایه دادن . (از ناظم الاطباء). شیر دادن زن باردار کودک را. شیر دادن کودک خود با کودک دیگر. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مراضعة شود. || (اصطلاح فقه ) واگذاشتن و دادن بچه به زنی که به بچه های دیگر شیر میدهد. (از اقرب الموارد). شرب شیر از پستان باشد و در شرع نوشیدن طفل شیر است حقیقةً و حکماً و لازم است بر مادر که اولین شیر را به فرزند خودبدهد و مستحب است است که تا دو سال خود مادر عهده دار شیر دادن فرزند خود باشد به حکم «الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین » (قرآن 233/2) و تواند که این امر را به عهده ٔ شوهر گذارد تا هرکه را خواست برای شیردادن فرزندش معین کند که مادر رضاعی او می شود و در اسلام احکامی بر آن مترتب است . در روایت است که «یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب « »و یحرم من الرضاع ما یحرم من القرابة» «و لاتصلح للمراءة ان ینکحها عمها ولا خالها من الرضاعة» و بالجمله هرگاه کودکی از شیر زنی بجز مادر خود تغذیه کرد در حد معینی که در کتب فقهی مسطور است آن کودک در حکم فرزند آن زن و شوهر اومحسوب می شود و آن زن و شوی او پدر و مادر رضاعی او محسوبند و اولاد آنها و برادران و خواهران آن طفل در حکم خواهر و برادرند و میان آنها برقراری علقه ٔ زناشویی روا نباشد چنانکه در اقربای نسبی و سببی . (از فرهنگ علوم نقلی و ادبی تألیف سجادی از شرح لمعه و قواعد شهید و کشاف ). در اصطلاح شرع نوشیدن کودک نوزاد است از شیر خالص آدمی یا مخلوط به شیر گوسپند و گاو در مدت معین که نزد ابوحنیفه دو سال و نیم است و نزد شافعی و مالکی دو سال فقط و پس از انقضای مدت معین باید کودک را از شیر برید والاّ ادامه ٔ رضاع بعد از مدت معین شده غیرمباح است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
شیر خوردن از زن با رعایت شرایط زیر باید باشد:
اولاً- حمل زن مرضعه ازنکاح باشد. ثانیاً- ارتضاع به مقداری باشد که در بدن طفل گوشت رویاند و استخوان او را محکم کند و یا طفل یک روز و یک شب ارتزاق کرده باشد. ثالثاً- سن طفل کمتر از دو سال باشد. رابعاً- در زمان ارتضاع زن دیگری طفل را شیر نداده باشد. موجب آن است که تمام زنهایی که بعلت قرابت نسبی ازدواج با آنها غیرجایز بود به سبب رضاع هم جایز نباشد. (از یادداشت مؤلف ). || رَضاع . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رَضاع . رَضاعَة شود.


فرهنگ عمید

۱. شیرخوارگی.
۲. شیر دادن مادر به کودک.

دانشنامه آزاد فارسی

رِضاع
اصطلاحی فقهی، یعنی شیردادن بچۀ دیگری تا ۲سالگی، با شرایطی ویژه. رضاع، همانند نسب، موجب محرمیت است. هر زنی که به سبب رضاع، مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، برادرزاده، و خواهرزاده رضاعی کسی شود، ازدواج با او حرام است. از شرایط تحقق رضاع در امامیه آن است که شیر از پستان خورده شود، یا با آن استخوان بچه محکم شود یا گوشتش بروید، یا آن که دو روز و یک شب را منحصراً از شیر استفاده کند و یا آن که پانزده روز تمام از شیر زن بخورد. دربارۀ نحوه و تعداد دفعات شیردادن که موجب محرمیت می شود؛ بین فقیهان شیعی و اهل سنت اختلاف وجود دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شیر خوردنی را که با شرایط که در شرع مقرر گردیده که موجب محرمیت می گردد را رضاع می گویند. از آن در بابهای طهارت، صوم، تجارت، نکاح، عتق، شهادات، حدود و دیات سخن گفته اند.
رِضاع شیر خوردن از پستان را می گویند.
احکام رضاع
...

پیشنهاد کاربران

شیر دادن یک زن شیرده به یک کودک شیرخوار را در اصطلاح فقه و حقوق رضاع گویند


کلمات دیگر: