[ویکی فقه] عطیه بن سعد بن جناده عوفی، در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) متولد شد. او همراه جابر، از اولین افرادی بودند که به زیارت
قبر امام حسین (علیه السلام) رفته است.
عطیه بن سعد بن جناده عوفی، با
کنیه اباالحسن بوده و مادر او گویا از اسیران آزاد شده رومی بود. در منابع روایی آمده است نام عطیه از کلام
امام علی (علیه السلام) که در مورد او گفته بود، گرفته شد: روزی سعد بن جناده نزد حضرت علی (علیه السلام) آمد و بعد از خبر دادن به
ولادت فرزندش از ایشان تقاضا کرد که نامی بر او بنهد. حضرت نوزاد را در
آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطیة الله»؛ این نوزاد،
عطا و موهبت الهی است؛ لذا نام او را عطیه نهادند. حضرت علی (علیه السلام) بعد از مراسم نام گذاری، برای عطیه حقوق ماهانه ای قرار داد و پدرش با دریافت آن برای
کودک مواد خوراکی تهیه می کرد. در مورد
تاریخ ولادت عطیه نقلی وجود ندارد. با این حال از
داستان نام گذاری به دست می آید که احتمالاً عطیه در سال های حضور امام علی (علیه السلام) در
کوفه (بین سال های ۳۶ تا ۴۰) به دنیا آمده باشد.
فرار به ایران
عطیه در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث به یاری وی شتافت و پس از شکست او به
ایران گریخت و در
فارس ماند.
حجاج بن یوسف به
محمد بن قاسم ثقفی (حاکم فارس) دستور داد تا عطیه را نزد خود فرا خوانده و از او بخواهد که علی بن ابی طالب را
لعن کند و اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه
شلاق به او زده و سر و ریش او را بتراشد!حاکم فارس نیز پس از احضار عطیه، نامه حجاج را برای او خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی (علیه السلام) نشد، دستور داد تا چهارصد ضربه شلاق به او نواخته و موهای سر و صورتش را بتراشند.
بازگشت به کوفه
پس از این ماجرا وی به
خراسان رفت و در آن جا ماند تا این که حجاج مُرد و
عمر بن هبیره حاکم
عراق شد، عطیه نامه ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت.
نقل احادیث
...
wikifeqh: قرآن به شمار می رود.
کنیه اش «ابوالحسن» بود و بین سال های 36 تا 40 هجری، در کوفه به دنیا آمد. پدرش نزد امیرالمومنین علیه السلام رفت و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، صاحب نوزاد پسری شده ام. نامی برای او برگزین!». آن حضرت فرمود: «این عطیه ی خداوند است». از این رو نام او را عطیه نهادند.(یعنی هدیه و هر چیزی که بزرگان می بخشند.)
عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که از طایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شان و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند. گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده می شد.
عطیه، از نظر طبقات رجالی در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقه ای است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی علیه السلام و امامان بعد از او تا امام محمدباقر علیه السلام به شمار می آید. عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده می شد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد میدانستند و دانش تفسیری و حدیثی اش را تایید می کردند.
عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و
تشیع از جایگاهی والابرخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن از استادان وی را برمی شمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانش را معرفی کرده و از دیگران نام نبرده. عبدالله بن عباس و
جابر بن عبدالله انصاری از معروفترین استادان او شمرده می شوند.
این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند. علی بن عطیه از اصحاب
امام صادق علیه السلام نیز به شمار می آید.
آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است. و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند. عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.
نام عطیه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصاری مطرح می شود که با هم پس از شهادت امام حسین علیه السلام در اربعین اول به زیارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابینا شده بود، عطیه او را در این زیارت همراهی می کرد.