کلمه جو
صفحه اصلی

الهی نامه

فرهنگ فارسی


دانشنامه عمومی

الهی نامه به یکی از موارد زیر اشاره دارد:
الهی نامه (خواجه عبدالله انصاری)
الهی نامه (سنایی)

الهی نامه (خواجه عبدالله انصاری). الهی نامه یکی از آثار خواجه عبدالله انصاری است و حاوی نیایش و مناجات است. این اثر به نثر آمیخته با شعر (نظم) است.
الهی نامه خواجه عبدالله انصاری. بازبینی در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۶.
ادبیات فارسی ۳ و ۴ (نظری، فنی و حرفه ای، کاردانش؛ نظام جدید آموزش متوسطه؛ حسین داودی، حسن ذوالفقاری، منصور رستگار فسایی، محمدرضا زرسنج، محمدرضا سنگری و دیگران؛ دفتر برنامه ریزی و تألیف کتاب های درسی، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، وزارت آموزش و پرورش؛ شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران؛ چاپ اول: ۱۳۷۷؛ کد کتاب: ۲۲۰/۱. ص ۱. دسترسی به متن.

دانشنامه آزاد فارسی

اِلهی نامِه
مثنوی ای عرفانی به فارسی، سرودۀ عطار نیشابوری. این اثر به زبان حکایت و داستان، در یک مقدمه، شش فصل، مشتمل بر ۲۱ مقاله، و یک خاتمه در حدود ۷هزار بیت است. الهی نامه در تقبیح علایق دنیوی و تحسین امور معنوی نوشته شده است. در این منظومه پدری پیر، که نمودار عقل کامل و نشان دهندۀ افکار خود عطار است، از آرزوهای پسران شش گانۀ خود، که نمایندۀ شمه ای از هوس های بنی آدم اند، پرسش هایی می کند و می کوشد آنان را از این آرزوها منصرف گرداند. شش جواب و تفصیل سخنِ پدر دربارۀ هر یک از جواب ها، شش فصل کتاب را پدید می آورد. عطار در این منظومه به داستان های ملی توجه داشته است و گاه از اسطوره های رایج استفاده می کند و از آن ها تمثیلی می سازد که به عشق و عرفان و سلوک و طریقت می پیوندد. الهی نامه هرچند از نظر ادبی چندان قوی نیست، از نظر طرح مفاهیم عرفانی بسیار گران سنگ است. این کتاب با تصحیح فؤاد روحانی (۱۳۴۰ش) و هلموت ریتر (استانبول، ۱۹۴۰، تهران، ۱۳۵۹ش) به چاپ رسیده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الهی نامه، از سروده های شهیر عطار و شاه کارهای شایسته و نمونه های استادانه ادب پارسی به شمار می رود که بر وزن مثنوی «خسرو و شیرین» نظامی سامان یافته است. عطار، در این چکامه به بازگویی مقاصد اهل تصوف می پردازد و همچون صوفیان به جای برهان (استدلال منطقی)، از تمثیل بهره می گیرد و با آوردن افسانه یا سرگذشتی، خواسته اش را اثبات می کند. اگرچه، سنایی غزنوی در سرایش«حدیقة الحقیقة»، از حکایت ها و سرگذشت ها برای بازگفتن سخنان صوفیانه خود بهره برد و از این شیخ محتشم و شاعران پس از او، مانند مولانا جلال الدین بلخی و بهاء ولد پیش افتاد، درّ گنج الهی در «الهی نامه» عطار گشوده شد و حقایق عرفان و تصوف در سروده متصوفانه و استادانه وی آشکارا رخ نمود.
عطار، در این منظومه می کوشد که در آن سوی هر یک از آرزوهای دست نیافتنی انسان که از پس سال ها تخیل پدید آمده اند، به وی بیاموزد که اگر حقیقت هر آرزو را می خواهد، آن را در درون خودش باید بجوید.
فرید الدین، عطار نیشابوری، دو مثنوی عارفانه «الهی نامه» و «منطق الطیر» را برای راهنمایی سالکانِ طریقت معرفت سرود و در سده ششم هجری آنها را با شگردی رمزناک(سمبولیک)، طرح ریزی کرد و به حکایات و تمثیلات آراست تا بتواند راهروان مکتب عرفان را به آسانی یاری و هدایت کند تا در ریاضت و کوشش معنوی خویش برای کشتن نفس اماره توفیق و به شناخت حقیقت و درک معنویت و کیفیت هستی دست یابند.
گفتار خود عطار، بر این گواهی می دهد که او الهی نامه را در پیری نوشته است، زیرا در آخر کتاب می گوید:
این کتاب نیز همچون سروده مولانا جلال الدین بلخی، مثنوی است و حدود هفت هزار بیت دارد و افزون بر شیوایی درون مایه، از ترتیب زیبایی برخوردار است و با مقدمه ای آغاز می شود که مناجات و نعت پیامبر و مدح خلفا و تحسین نفس ناطقه را در بر می گیرد و شش فصل مهم و 22 مقاله و یک خاتمه دارد.

پیشنهاد کاربران

غربیان هفت شهر عشق الله را گشتند و ما هنوز در خم پس کوچه های تاریک آیات و روایات و احادیث انبیاء و اولیاء و تفاسیر قطور و پرحجم و بی محتوای آنها پرسه می زنیم. نه تنها لامکان و لازمان یا بیمکانی و بیزمانی بلکه مکان و زمان هم از صفات باری تعالا ( تعالی ) می باشند و دست در دست هم و به همراه همدیگر به ظهور رسیده و هرکدام نیمی مساوی از واقعیت عینی را تشکیل داده اند. همچنین نه تنها روح بلکه ماده هم امر خداوند می باشد و بهمراه همدیگر یک نوسانگر عظیم دوقطبی و در برگیرنده همه چیز و هم کس را تشکیل داده اند و قطبین این نوسانگر جدا ناپذیر از هم ، اما قابل تبدیل به یکدیگر می باشند. پادشاه روحی یا عقلی الهی نامه عطار چرا فقط شش فرزند مذکر یا پسر داشت و چرا حتا یک دختر نداشت؟ محمد مصطفی به قول عطار ؛ صدر این عالم و آن عالم در داستان معراج در مرحله اول فقط آدم را ملاقات کرد، پس تکلیف حوا همسر وی چه می شود؟ و هزار و یک سوال دیگر. اگر الله به قول خود عارفان و حکیمان دینی ظاهر و باطن هر چیزی است، دیگر چه نیازی به معراج هفت افلاک در جهت زیارت لقای بی مثال وی در خارج از افلاک و بریده و جدا شده از آنها می باشد؟ اگر الله نور همین سماوات و الارض است، پس چرا زیارت جمال و جلال اورا به عالم دیگری موکول می کنند؟ و، و، و . . . .


کلمات دیگر: