کلمه جو
صفحه اصلی

استخاره

فارسی به انگلیسی

consulting a book at random in order to decide one's procedure, consulting a book(or bidding beads)at random in order to decideones procedure

consulting a book(or bidding beads)at random in order to decideone's procedure


فرهنگ فارسی

طلب خیرکردن، نیکویی جستن، فال نیک زدن ، تفال باقر آن یاسبحه برای اقدام به کاری که در آن تردیدداشته باشند
۱ - ( مصدر ) نیکی خواستن به جستن طلب خیر کردن . ۲ - فال نیک زدن . ۳ - ( اسم ) به جویی به جست . ۴ - تفائ ل بقر آن برای اقدام بکاری . جمع : استخارات

فرهنگ معین

(اِ تِ رِ ) [ ع . استخارة ] ۱ - (مص م . ) طلب خیر کردن . ۲ - (مص ل . ) برای انجام کاری با قرآن فال گرفتن . ۳ - فال نیک زدن ، ج . استخارات .

لغت نامه دهخدا

استخاره.[ اِ ت ِ رَ ] ( ع مص ) استخارت. خواستن بهترین اَمرین. ( منتهی الارب ). بهترین خواستن. طلب خیر کردن. نیکوئی جستن. ( منتهی الارب ): شیر... پس از... استخارت او [گاو] را مکان اعتماد داد. ( کلیله و دمنه ). او را پیش خواند و فرمود که پس از تأمل بسیار و استخارت... ترا بمهمی بزرگ اختیار کردیم. ( کلیله و دمنه ). || خیر خواستن از خدای تعالی. ( تاج المصادر بیهقی ): بموجب این مقدمات بعد از استخارت فضل خدای و استشارت عقل رهنمای... ( التوسل الی الترسل ). منتصر این اشارت قبول کرد و بعد از استخارت نهضت فرمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 222 ). حال او [ابوالفتوح والی مولتان ] بسلطان انهاء کردند حمیت اسلام و غیرت دین او را بر کفایت مضرت... او باعث و محرض شد و در این باب استخاره کرد و همت بر این مهم دینی گماشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 289 ). استخاره کرد و چون بحر خصم جوشان و خروشان در حرکت آمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 349 ). سلطان بعد از استخارت عزیمت بر آن غزو مصمم کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 408 ). || مهربانی کردن خواستن از کسی. مهربانی خواستن. ( منتهی الارب ). || استخاره ضبع؛ چوب در سوراخ کفتار کردن تا از سوراخ دیگر بیرون شود. || استخاره منزل ؛ پاک و پاکیزه کردن جای را. ( از منتهی الارب ). || بانگ کنانیدن صیاد آهوبره را تا مادر را نزدیک وی آرد و صید کند. || آگاهی جستن از غیب در مآل کاری. نزد سنیان بچند دستور است مختصر آنکه دعای قنوت یا دیگر ادعیه خوانده بخسبند آنچه شدنی باشد مناسبات آن بخواب مشاهده کنند و اکثر شیعیان استخاره به این طور کنند که بعد از خواندن ادعیه چشم بسته تخمیناً مقام ثلث دانه های تسبیح را بدو انگشت میگیرند و از آنجا تا امام دو دو دانه طرح میکنند اگر در آخر یک دانه ماند علامت خیر است و اگر دو ماند علامت شر است. ( غیاث اللغات ). با قرآن یا سبحه و امثال آن تمییز بدی یا نیکی فعل منظوری را بدانسان که مأثور است خواستن. تفأل کردن با قرآن یا سبحه :
آن دم که دل بعشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.
حافظ.
- امثال :
استخاره دل آدمی است .
اول استشاره بعد استخاره .
|| مطلق فال :
به روی غیر تو گر قصد یک نظاره کنم
همان بمصحف روی تو استخاره کنم.
تأثیر ( از آنندراج ).
- استخاره ذات الرقاع ؛ رقعه ذات الرقاع.نوعی است از استخاره که برای استجازت ارتکاب امری بر رقعه ای «اِفْعَل ْ» و بر رقعه دیگر «لاتَفْعَل ْ» نوشته آن رقعه ها را پیچیده زیر گوشه مصلی گذارند، بعداز ادای نماز چشم پوشیده یکی را از آن دو رقعه برآرند و از امر و نهی هرچه آید بدان کار کنند :

استخاره .[ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) استخارت . خواستن بهترین اَمرین . (منتهی الارب ). بهترین خواستن . طلب خیر کردن . نیکوئی جستن . (منتهی الارب ): شیر... پس از ... استخارت او [گاو] را مکان اعتماد داد. (کلیله و دمنه ). او را پیش خواند و فرمود که پس از تأمل بسیار و استخارت ... ترا بمهمی بزرگ اختیار کردیم . (کلیله و دمنه ). || خیر خواستن از خدای تعالی . (تاج المصادر بیهقی ): بموجب این مقدمات بعد از استخارت فضل خدای و استشارت عقل رهنمای ... (التوسل الی الترسل ). منتصر این اشارت قبول کرد و بعد از استخارت نهضت فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 222). حال او [ابوالفتوح والی مولتان ] بسلطان انهاء کردند حمیت اسلام و غیرت دین او را بر کفایت مضرت ... او باعث و محرض شد و در این باب استخاره کرد و همت بر این مهم دینی گماشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 289). استخاره کرد و چون بحر خصم جوشان و خروشان در حرکت آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 349). سلطان بعد از استخارت عزیمت بر آن غزو مصمم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 408). || مهربانی کردن خواستن از کسی . مهربانی خواستن . (منتهی الارب ). || استخاره ٔ ضبع؛ چوب در سوراخ کفتار کردن تا از سوراخ دیگر بیرون شود. || استخاره ٔ منزل ؛ پاک و پاکیزه کردن جای را. (از منتهی الارب ). || بانگ کنانیدن صیاد آهوبره را تا مادر را نزدیک وی آرد و صید کند. || آگاهی جستن از غیب در مآل کاری . نزد سنیان بچند دستور است مختصر آنکه دعای قنوت یا دیگر ادعیه خوانده بخسبند آنچه شدنی باشد مناسبات آن بخواب مشاهده کنند و اکثر شیعیان استخاره به این طور کنند که بعد از خواندن ادعیه چشم بسته تخمیناً مقام ثلث دانه های تسبیح را بدو انگشت میگیرند و از آنجا تا امام دو دو دانه طرح میکنند اگر در آخر یک دانه ماند علامت خیر است و اگر دو ماند علامت شر است . (غیاث اللغات ). با قرآن یا سبحه و امثال آن تمییز بدی یا نیکی فعل منظوری را بدانسان که مأثور است خواستن . تفأل کردن با قرآن یا سبحه :
آن دم که دل بعشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست .

حافظ.


- امثال :
استخاره دل آدمی است .
اول استشاره بعد استخاره .
|| مطلق فال :
به روی غیر تو گر قصد یک نظاره کنم
همان بمصحف روی تو استخاره کنم .

تأثیر (از آنندراج ).


- استخاره ٔ ذات الرقاع ؛ رقعه ٔ ذات الرقاع .نوعی است از استخاره که برای استجازت ارتکاب امری بر رقعه ای «اِفْعَل ْ» و بر رقعه ٔ دیگر «لاتَفْعَل ْ» نوشته آن رقعه ها را پیچیده زیر گوشه ٔ مصلی گذارند، بعداز ادای نماز چشم پوشیده یکی را از آن دو رقعه برآرند و از امر و نهی هرچه آید بدان کار کنند :
من و لباس تجرّد که خرقه پوشی من
به استخاره ٔ ذات الرقاع خوب آمد.

تأثیر (از آنندراج ).



فرهنگ عمید

۱. تفٲل با قرآن، تسبیح، و مانندِ آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند: ◻︎ هر گه که دل به عشق دهی خوش‌دمی بُوَد / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ: ۱۶۲).
۲. طلب خیر و نیکویی کردن.
⟨ استخارۀ ذات‌الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه‌ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می‌نویسند و آن‌ها را زیر سجاده می‌گذارند. پس از خواندن نماز چشم‌ها را بر هم می‌گذارند و یکی از آن دو را برمی‌دارند و هرچه از امر یا نهی به‌دست آید به آن عمل می‌کنند.


۱. تفٲل با قرآن، تسبیح، و مانندِ آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند: هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بُوَد / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ: ۱۶۲ ).
۲. طلب خیر و نیکویی کردن.
* استخارۀ ذات الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می نویسند و آن ها را زیر سجاده می گذارند. پس از خواندن نماز چشم ها را بر هم می گذارند و یکی از آن دو را برمی دارند و هرچه از امر یا نهی به دست آید به آن عمل می کنند.

دانشنامه عمومی

استخاره در لغت به معنای بهترین خواستن و خیر خواستن است و در اصطلاح دینی، واگذاردن انتخاب به خداوند در کاری است که انسان در انجام دادن آن درنگ و تأمل دارد. چون مؤمنین در مواردی خیر و صلاح کار خود را نمی دانند، به استخاره متوسل می شوند.
روح الله خمینی: پس از آنکه انسان به کلی در امری متحیر و وامانده شد، به طوری که نه عقل، او را به خوبی و بدی آن راهنمایی کرد و نه عاقل دیگری راه خیر و شر را به او فهماند، و نه خدای جهان دربارهٔ آن کار تکلیفی و فرمانی داشت که راهنمای او باشد، در این صورت که هیچ راهی برای پیدا کردن خوب و بد در کار نیست و دین دار و بی دین به ناچار یک طرف را اختیار می کنند و کورکورانه و متحیرانه و دودل، آن را انجام می دهند.
در این حال بی چارگی و دودلی و تحیّر -که باید آن را از بدترین حالات بشر شمرد- اگر یکی پیدا شود و انسان را به یک سوی کار دل گرم کند و با ارده راسخ و امیدوارانه، به کار وادارد، چه منّت بزرگی به انسان دارد.
این جا دین داران می گویند: خدای عالم که پناه بی چارگان و دادرس افتادگان است، در حالت تحیّر و دودلی -که در آن حال، انسان بیش تر از همهٔ حالات، محتاج به دستگیری است- خداوند متعال از عالم رأفت و رحمت و مهربانی اش، یک راه امیدی بر روی انسان باز کرده و اگر انسان با این حال اضطرار به او پناه ببرد و از او راهنمایی جوید و عرض کند: «بارالها، این وقتی است که عقل ما و دیگران در پیدا کردن راه خوب و بد، وامانده است و راه چاره برای ما نیست، تو که چاره ساز بی چارگان و عالم به اسرار پنهانی، ما را به یک سوی کار راهنمایی کن و ارادهٔ ما را به یک طرف قوی کن، تو به ما دل گرمی ده و از ما دست گیری کن» در این صورت، خدای جهان-که قادر بر پیدا و نهان است-یا دل او را به یک سو می کشاند و راهنمای قلب او می شود که او مقلب القلوب است، یا دست او را به یک طرف تسبیح می اندازد، یا به وسیلهٔ قرآن، دل او را گرم می کند.
در قرآن آمده است: .mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}

دانشنامه آزاد فارسی

(در لغت به معنی طلب خیرکردن) در باورهای اسلامی توکل به خدا در کاری که خیر و شر آن بر انسان معلوم نیست. استخاره برای امور مباح یا برای ترک امر مستحبی که در تعارض با امر مستحب دیگری است رواست. بنابه روایات پیامبر (ص)، همان طور که به اصحاب خود قرآن می آموختند استخاره نیز آموزش می دادند که به صورت نماز و دعا بوده است. نماز استخاره نمازی مستحب و دو رکعتی است؛ مانند نماز صبح که پس از پایان نماز باید ۱۰۰ یا ۱۰۱ بار این دعا را خواند: «اَسْتَخیرُاللهَ بِرَحْمَتِهِ». سپس به آنچه از فعل یا ترک فعل که به دل الهام شده عمل کرد. سید محسن امین به نقل از موجز ابن فهد آداب و ترتیب استخاره به قرآن را، در موارد تحیّر و بلاتکلیفی، چنین بیان کرده است: پس از نیت قرآن را می گشایند و به اولین آیه ای که در اولین سطر صفحۀ دست راست می آید نگاه می کنند، اگر معنای آیه ناقص و یا قسمت اصلی آن در صفحۀ قبل بود به آن رجوع می کنند. اگر مضمون آیه حاکی از رحمت یا امر به خیر بود «خوب» است و اگر آیه نشان از غضب یا نهی و امر به عقوبتی بود خوب نیست. بیشتر اهل سنت، استخاره را به معنای نماز استخاره و طلب خیر از خداوند قبول دارند و تفأل به قرآن را روا نمی دانند. شیعۀ امامیه با استناد به احادیثی چون «کان رسول الله یُحِبُّ الفال و یکره الطَیَره»، (پیامبر اکرم (ص) فال خوب را خوش می داشت و از فال بدزدن یا به دل بدآوردن اکراه داشت) عمل به آن را از دیرباز بی اشکال دانسته اند و استخاره های شگفت انگیز تاریخی عدیده ای نقل می کنند. افزون بر استخاره و تفأل با قرآن، استخاره با تسبیح و برگه های کاغذ یا استخارۀ ذاتُ الرّقاع (← ذات الرّقاع) نیز معمول است و کتاب هایی در آداب آن به عربی و فارسی نوشته اند. ولی همچنان که فقها فتوا داده اند عمل بر وفق نتیجۀ استخاره شرعاً واجب و الزامی نیست ولی چون عمل نکردن به استخاره اثرات تربیتی سویی به دنبال دارد توصیه کرده اند که از استخاره های غیر جدّی که قصد عمل به آن وجود ندارد، پرهیز شود. نکتۀ اصلی در این زمینه این است که شخص در مواردی که می تواند با عقل و تجربه و مشورت تصمیم گیری کند، به استخاره متوسل نشود و تنها در موارد تحیّر که هیچ راه دیگری پیش پای انسان نیست با توسّل قلبی به خداوند و اعتقاد راسخ به نصرت او اقدام به استخاره کند، ولی طلب خیر از خداوند و دعا و نماز مسلّماً در همه حال ممدوح است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استخاره در لغت به معنی خواستن بهترین، بهترین خواستن، طلب خیر کردن و نیکویی جستن است. اما در اصطلاح، عبارت است از نوعی دعا و توکل و توسل به خداوند در انجام امری که خیر و شر آن بر انسان پوشیده است. از این عنوان در باب صلات به مناسبت ذکر نماز استخاره سخن گفته شده است.
استخاره درخواست توفیق و راهنمایی از خداوند در کار مورد نظر به بهترین و نیکوترین چیز.

معانی ذکر شده برای استخاره
برخی برای استخاره چهار معنا ذکر کرده اند:
۱. درخواست اختیار خیر از خداوند برای بنده.
۲. درخواست آگاهی بخشی بر آنچه خیر است.
۳. درخواست فراهم آمدن آنچه خیر است.
۴. طلب عزم بر آنچه خیر است.
برخی دیگر، دو معنای آخر را به دو معنای اول بازگردانده اند.
برخی نیز همۀ معانی را به معنایی که در تعریف آمده است، ارجاع داده اند.

حکم استخاره
استخاره برای ترک واجب و انجام حرام، صحیح نیست، لیکن برای بقیّۀ کارها حتی ترک امر مستحب یا انجام مکروه در صورت شکّ در بقای رجحان، مستحب و ترک آن، مکروه است.
شیخ مفید می گوید: «استخاره کردن (خیر خواستن از خداوند)در امور که از آن نهی شده یا محرم یا در اداء فرایض درست نیست؛ بلکه استخاره درامور مباح یا برای ترک امر مستحبی به جهت تعارض اش با امر مستحب دیگر وارد است.»

استخاره در سنت پیامبر (ص)
...

پیشنهاد کاربران

بِه جویی


کلمات دیگر: