کلمه جو
صفحه اصلی

حیل شرعی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حِیَل شرعی، مبحثی در فقه، به معنای چاره جویی برای فراهم کردن زمینه حکم جدید شرعی، به قصد رهایی از مخمصه ای شرعی است.
واژه حِیَل، جمع حیله، از ریشه عربی حول به معانی مختلف از جمله قدرت بر تصرف، توانایی، جودت نظر و زیرکی است.
← معنی عام
پیشینه مبحث حیل در احکام فقهی به عصر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و حضرت علی علیه السلام بازمیگردد، مثلا میتوان این حدیث نبوی که جنگ، فریب و خدعه است (الحربُ خُدْعَةٌ) و نیز توریه پیامبر و صحابیان را از ادله تجویز حیل از نوع منفی در شرایط خاص به شمار آورد. همچنین موارد متعددی از کاربرد حیل در قضاوتهای امیرمؤمنان گزارش شده است. با این همه، شکل گیری مبحث حیل در احادیث فقهی به طور گسترده به عصر تابعین و به ویژه اوایل قرن دوم باز میگردد.برای نمونه میتوان به احادیث منقول از کسانی چون ابراهیم بن یزید نخعی (متوفی ۹۶) و امامان شیعه علیهم السلام اشاره کرد که مصادیقی از مسائل حیل شرعی را دربردارند. کهن ترین اثر موجود درباره حیل در فقه اسلامی کتاب المخارج فی الحیل محمد بن حسن شیبانی (متوفی۱۸۹)، فقیه مشهور حنفی، است. البته گاه ابو حنیفه (متوفی ۱۵۰) صاحب کتابی درباره حیل معرفی شده و کتاب شیبانی به او منسوب گردیده و گفته شده که او به این سبب امام اهل حیل خوانده شده است. همچنین برخی، ادعا کرده اند که این کتاب اثر شیبانی نیست و شاید گردآورده برخی ورّاقان بغداد باشد.حتی نقل شده که شیبانی خود، این کتاب را اثر خویش ندانسته است، ولی محتوای کتاب مذکور و به ویژه نقل عمده روایات آن از قاضی ابویوسف (متوفی ۱۸۲)، که استاد شیبانی بوده، مؤید این دو ادعا نیست. با این همه، شواهد و قراینی مانند نقل احادیثی در باب حیل از ابوحنیفه و نیز ماجراهایی که درباره او گزارش شده، نشان میدهد که ابوحنیفه بر کاربرد حیل اصرار داشته است.احادیث مذکور غالباً در دو باب سوگندها (اَیْمان) و طلاق ذکر شده اند. قاضی ابویوسف، شاگرد ابوحنیفه، کاربرد حیل را توسعه داد و از آن پس، حنفیان به کاربرد حیل شرعی مشهور شدند.نقل شده که هارون الرشید، خلیفه عباسی، سوگند خورد که همسر خود را، اگر در محدوده فرمانروایی او شب را صبح کند، طلاق دهد. سپس پشیمان شد و در پی یافتن راه چاره برآمد.ابویوسف گفت که اگر شب را در مسجد بماند، طلاق لازم نمیشود زیرا مساجد از آنِ خداست. کتاب الحیل و المخارج اثر احمدبن عَمرو شیبانی، مشهور به خصّاف (فقیه حنفی، متوفی ۲۶۱)، کتاب مهم دیگر در فقه حنفی است که عالمان بزرگ حنفی مانند شمس الائمه حُلوانی، شمس الائمه محمدبن احمد سرخسی و محمدبن محمود کردری حنفی، مشهور به خواهرزاده، آن را شرح کرده اند. اثر مهم دیگر جَنَّة الاحکام و جُنَّة الخِصام فی الحِیَل والمخارج سعیدبن علی سمرقندی (فقیه حنفی قرن ششم) است. ژوزف شاخت، شرق شناس آلمانی که به فقه حیل توجه خاص داشته، کتاب خصّاف و نیز اثر محمدبن حسن شیبانی را با مقدمه و تصحیح به چاپ رسانده است.البته شاخت احتمال داده که نسخه موجود کتاب خصّاف در قرن چهارم تألیف شده و به وی نسبت داده شده است.شافعیان هم به موضوع حیل توجه ویژه کرده اند.محمدبن ادریس شافعی در پاره ای مسائل، حیل را پذیرفت. از قرن چهارم به بعد، فقیهان شافعی آثاری درباره حیل نگاشته اند، از جمله محمدبن جعفر صیرفی بغدادی (متوفی ۳۳۵) که اثر او امروزه در دسترس نیست، و ابوحاتم محمودبن حسن قزوینی (متوفی ۴۴۰) که کتاب الحیل او با مقدمه و تحقیق شاخت چاپ شده است. به نظر شاخت گسترش مبحث حیل در فقه شافعی از فقه حنفی متأثر بوده است، ولی ماهیت مباحث مطرح شده در منابع فقهیِ این دو مذهب تفاوتهایی دارد. محدّثان از جدیترین مخالفان به کارگیری حیل و به ویژه آرای فقهای حنفی به شمار میروند.مثلا محدّث مشهور، ابوعبداللّه محمد بن اسماعیل بخاری، درکتاب خود فصلی را به مبحث حیل اختصاص داده است که به نظر برخی مؤلفان، آغاز شدن این فصل با عنوان «بابٌ فی ترک الحیل» و نیز چگونگی تعبیر او از قائلان به حیل، بر مخالفت وی با آنان دلالت دارد. همچنین خطیب بغدادی احادیثی نقل کرده است که مفاد آن ها احکامِ حیلِ ابوحنیفه را مصداق کفر و حلال کردن حرام و حرام کردن حلال شمرده اند.
دیدگاه اهل سنت در مورد حیل شرعی
در میان مذاهبِ اهل سنّت، حنبلیان سرسخت ترین مخالفان حیل شرعی بوده اند. از احمدبن حنبل نقل شده که حیل را به طور کلی مردود دانسته، هرچند در پارهای موارد، مصادیقی از حیل شرعی از او نقل شده است، همچنانکه برخی حنبلیان در شماری از مسائل، حیل را تجویز کرده اند. عبیداللّه بن محمد ابن بطّه (فقیه حنبلی، متوفی ۳۸۷) در کتاب خود ابطال الحیل، به رد ادله حیل به ویژه حیل طلاق پرداخته است.همچنین احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه (فقیه حنبلی، متوفی ۷۲۸) در آثار خود، از جمله بیان الدلیل علی بطلان التحلیل (که موضوع اصلی آن بحث طلاق و محلّل گرفتن است)، و شاگردش ابن قیم جوزیه در اغاثة اللّه فان و اعلام الموقّعین، در ادله تجویز حیل، به طور مبسوط و با لحنی تند مناقشه کرده اند.با این همه، تأمل در آرای این دو فقیه حنبلی نشان میدهد که در موارد متعددی قائل به حیل شده اند. مالکیان درباره موضوع حیل شرعی راه میانه را برگزیده اند. از یکسو، پذیرش «سدّ ذرایع» (بازداشتن از هر چیزی که به کار حرام می انجامد) به عنوان مبنای نفی مشروعیت در فقه مالکی، اقتضا دارد که هیچ یک از حیل شرعی مجاز نباشد.از سوی دیگر، احکامی که با مصالح عام شرعی ناسازگار نباشند و ناقض اصول شرعی به شمار نروند، از دیدگاه فقهای مالکی مجاز شمرده شده اند.ازاینرو، مالکیان مصادیقی از حیل را مانند حنفیان و شافعیان پذیرفته و شماری دیگر را مردود دانسته اند. فقهای امامی هرچند با زیاده روی حنفیان در کاربرد حیل شرعی مخالف اند، بسیاری از حیل را مجاز به شمار آورده اند.
دیدگاه امامیه در مورد حیل شرعی
...


کلمات دیگر: