کلمه جو
صفحه اصلی

قارون

فارسی به انگلیسی

korah, croesus, l.croesus

Korah, L.Croesus


فرهنگ اسم ها

اسم: قارون (پسر) (عبری) (تلفظ: gharun) (فارسی: قارون) (انگلیسی: gharun)
معنی: نام مردی ثروتمند از بنی اسرائیل معاصر موسی ( ع )، معرب از عبری

فرهنگ فارسی

طبق روایات یکی از افراد بنی اسرائیل ( معاصر موسی ۴ ) ( بعضی او را پسر عم موسی دانند ) . وی جاه طلب و بخیل و حسود بود و همواره کار بنی اسرائیل را آشفته و بی سامان میکرد. ثروتی فراوان داشت چندانکه چند تن زورمند زیربار کلیدهای مخازن و دفاتر حساب اموالش زانو میزدند. هر چند او را اندرز میدادند که بمال دنیا مغرور نشود و آنرا در راه خیر مردم صرف کند نمی پذیرفت . وی در پرداخت زکات بخل ورزید و عاقبت حیله ای اندیشید تا موسی را با سلاح تهمت مغلوب کند . پس با زنی تبهکار تبانی کرد تا وی در حضور قوم از موسی تظلم کند و او را به زنا متهم سازد . چون صبح فرا رسید قارون در مجمع بنی اسرائیل رو به موسی کرد و گفت : آیا در تورات وارد نشده که زانی را باید سنگسار کرد ? موسی گفت : آری. قارون گفت: پس تو بحکم تورات و فتوای خودت باید سنگسار شویزیرا با فلان زن زنا کردهای. موسی زن را احضار کرد و او را قسم داد که حقیقت امر را در حضور قوم بیان کند . زن گفت : آنچه قارون میگوید تهمت و افتراست و من گواهی میدهم که قارون درغگو و موسی منزه است . آنگاه موسی درباره او نفرین کرد و خدا زلزله ای سخت پدید آورد و زمین قارون و خانه و گنجش را بکام خود کشید . درباره تشخیص هویت قارون بارجال تاریخی میان محققان اختلاف است .
( صفت ) ۱ - کسیکه در اندوختن مال افراط ورزد ۲ - کسیکه با داشتن ثروت بسیار نابود گردد و ثروتش به فریاد او نرسد . یا گنج قارون . مال بسیار : مگر گنج قارون دارم .
نام گیاهی است که آنرا اوج خوانند فریز که گیاهی است خوشبوی و در تداوی بکار آید .

فرهنگ معین

[ معر. ] ۱ - (اِ. ) طبق روایات ، یکی از افراد بنی اسراییل (بعضی او را پسرعم حضرت موسی می دانند ). وی جاه طلب و بخیل و حسود بود و همواره کار بنی اسراییل را آشفته و بی سامان می کرد. وی دارای ثروتی فراوان بود. ۲ - (ص . ) (کن . ) کسی که دارای مال فراوان باشد.

لغت نامه دهخدا

قارون . (اِخ ) محلی در 478هزارگزی طهران میان دورود و بیشه واقع و آنجا ایستگاه راه آهن است .


قارون. ( اِ ) نام گیاهی است که آن را اوج خوانند. ( آنندراج ). فریز که گیاهی است خوشبوی و در تداوی به کار آید. ( منتهی الارب ).

قارون. ( اِخ ) قارون عموزاده موسی صورتی زیبا داشت و در حفظ تورات از بیشتر بنی اسرائیل مقدم بود. ولی در جاه طلبی افراط میکرد و از بخل و حسد سهمی سرشار داشت و همواره کار بنی اسرائیل را آشفته و بی سامان میخواست خدا ثروتی عظیم به قارون ارزانی داشته بود چندان که چندین نفر زورمند زیر بار کلیدهای مخازن و دفترهای حساب ثروتش زانو میزدند ولی او در عوض شکر آن نعم پیوسته ثروت خود را به رخ بنی اسرائیل میکشید. روشندلان بنی اسرائیل از سر نصیحت با او گفتند ای قارون به مال دنیا دل شاد و مغرور مباش زیرا خدا کسانی را که دلباخته مال شوند دوست نمیدارد. این مال را در راه کمک به قوم خود صرف کن. و بهره خود را از دنیا نیز فراموش مکن درباره خلق خدا چنان احساس کن که خدا درباره تو کرد ولی قارون به سخن ایشان گوش فرا نداد و در پاسخ آنان گفت : من این مال فراوان را به نیروی علم خوداندوخته ام و خدا تنها مرا سزاوار این نعمت شناخته است و کسی را در مال من نصیبی و حق اظهار نظری نیست. قارون در حجاب غرور خود بماند دیگر روز خود را در زیباترین لباس و نفیس ترین جواهر بیاراست و در موکبی عظیم با کوکبه ای از جلال و جبروت براه افتاد تا حشمت خود را به خرج قوم دهد وقتی چشم مردم به او افتاد آنان که شیفته جواهر بودند بی اختیار گفتند ای کاش که ما نیز دستگاهی چون قارون داشتیم همانا او دارای بخت و بهره عظیمی است ولی دانشمندان و روشندلان قوم که در حقائق حیات آگاه بودند در جواب آرزوی ایشان گفتند وای بر شما. ثروت روحی که نزد خدا اندوخته گردد و باتقوی و صلاح توأم باشد از ثروت قارون که موجب ظلم وسرکشی شود بهتر است ولی این ذخائر معنوی جز با صبر و تقوی بدست نمی آید. یک روز موسی زکوة مالش را مطالبه کرد قارون در پرداخت زکوة بخل ورزید و سرانجام مانند همه جباران حیله ای اندیشید تا موسی را با سلاح تهمت مورد هجوم قرار دهد و آبرویش را بریزد پس شبانه با زنی تبهکار تبانی کرد تا چون روز فرارسد آن زن در حضور قوم از موسی تظلم کند و او را به زنا متهم سازد. چون صبح فرارسید قارون در مجمع بنی اسرائیل نزد موسی رفت و گفت آیا در تورات وارد نشده که زانی را بایدسنگسار کرد؟ موسی گفت چرا! قارون گفت پس تو به حکم تورات و حکم خودت باید سنگسار شوی زیرا با فلان زن زنا کرده ای. موسی زن را احضار کرد و او را قسم داد که حقیقت امر را در حضور قوم بیان کند زن گفت آنچه قارون میگوید تهمت و افتراست و من گواهی میدهم که قارون دروغگو و موسی منزه است. چون کار فساد و ظلم قارون به اینجا کشید موسی درباره او نفرین کرد و خدا زلزله ای سخت پدید آورد و زمین ، قارون و خانه و گنجش را درکام کشید. آنانکه دیروز به جاه و مال قارون رشک میبردند فهمیدند که ثروت وسیله عزت و تقرب به خدا نیست و چه بسا که مال موجب هلاک و خسران خواهد بود و چون به این حقیقت واقف شدند گفتند آه که اگر لطف خدا نمی بود ما نیز در پی قارون رفته و به سرنوشتش دچار شده بودیم. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 95 و 96 ) ( قصص قرآن تألیف بلاغی ). بعض محققان در تشخیص هویت قارون ، افرادمختلفی را در نظر گرفته اند و غالب آنها با حقیقت تاریخی وفق نمیدهد، از جمله در الموسوعة العربیة آمده :قارون ( 546 ق. م. ) آخرین پادشاه لیدی است که بر شهرهای یونان در آسیای صغری مسلط گردید. از حکما و دانشمندان مخصوصاً سولون قانونگذار آتنی استقبال کرد. سولون وی را اندرز گفته بود که سزاوار نیست انسان خودرا سعادتمند بخواند مگر آنکه طومار زندگانی او به نیکبختی خاتمه پذیرد. کورش شاه ایران بر او غلبه کرد وفرمان داد وی را آتش بزنند و چون آماده کار شدند وچیزی نمانده بود که حکم کورش درباره وی اجرا شود سه مرتبه فریاد کرد، سولون ! سولون ! سولون ! ( بیاد اندرز سولون افتاد ). کورش چون علت این کار را دریافت از او درگذشت. ( از الموسوعة العربیه ص 571 ) :

قارون . (اِ) نام گیاهی است که آن را اوج خوانند. (آنندراج ). فریز که گیاهی است خوشبوی و در تداوی به کار آید. (منتهی الارب ).


قارون . (اِخ ) قارون عموزاده ٔ موسی صورتی زیبا داشت و در حفظ تورات از بیشتر بنی اسرائیل مقدم بود. ولی در جاه طلبی افراط میکرد و از بخل و حسد سهمی سرشار داشت و همواره کار بنی اسرائیل را آشفته و بی سامان میخواست خدا ثروتی عظیم به قارون ارزانی داشته بود چندان که چندین نفر زورمند زیر بار کلیدهای مخازن و دفترهای حساب ثروتش زانو میزدند ولی او در عوض شکر آن نعم پیوسته ثروت خود را به رخ بنی اسرائیل میکشید. روشندلان بنی اسرائیل از سر نصیحت با او گفتند ای قارون به مال دنیا دل شاد و مغرور مباش زیرا خدا کسانی را که دلباخته ٔ مال شوند دوست نمیدارد. این مال را در راه کمک به قوم خود صرف کن . و بهره ٔ خود را از دنیا نیز فراموش مکن درباره ٔ خلق خدا چنان احساس کن که خدا درباره ٔ تو کرد ولی قارون به سخن ایشان گوش فرا نداد و در پاسخ آنان گفت : من این مال فراوان را به نیروی علم خوداندوخته ام و خدا تنها مرا سزاوار این نعمت شناخته است و کسی را در مال من نصیبی و حق اظهار نظری نیست . قارون در حجاب غرور خود بماند دیگر روز خود را در زیباترین لباس و نفیس ترین جواهر بیاراست و در موکبی عظیم با کوکبه ای از جلال و جبروت براه افتاد تا حشمت خود را به خرج قوم دهد وقتی چشم مردم به او افتاد آنان که شیفته ٔ جواهر بودند بی اختیار گفتند ای کاش که ما نیز دستگاهی چون قارون داشتیم همانا او دارای بخت و بهره ٔ عظیمی است ولی دانشمندان و روشندلان قوم که در حقائق حیات آگاه بودند در جواب آرزوی ایشان گفتند وای بر شما. ثروت روحی که نزد خدا اندوخته گردد و باتقوی و صلاح توأم باشد از ثروت قارون که موجب ظلم وسرکشی شود بهتر است ولی این ذخائر معنوی جز با صبر و تقوی بدست نمی آید. یک روز موسی زکوة مالش را مطالبه کرد قارون در پرداخت زکوة بخل ورزید و سرانجام مانند همه ٔ جباران حیله ای اندیشید تا موسی را با سلاح تهمت مورد هجوم قرار دهد و آبرویش را بریزد پس شبانه با زنی تبهکار تبانی کرد تا چون روز فرارسد آن زن در حضور قوم از موسی تظلم کند و او را به زنا متهم سازد. چون صبح فرارسید قارون در مجمع بنی اسرائیل نزد موسی رفت و گفت آیا در تورات وارد نشده که زانی را بایدسنگسار کرد؟ موسی گفت چرا! قارون گفت پس تو به حکم تورات و حکم خودت باید سنگسار شوی زیرا با فلان زن زنا کرده ای . موسی زن را احضار کرد و او را قسم داد که حقیقت امر را در حضور قوم بیان کند زن گفت آنچه قارون میگوید تهمت و افتراست و من گواهی میدهم که قارون دروغگو و موسی منزه است . چون کار فساد و ظلم قارون به اینجا کشید موسی درباره ٔ او نفرین کرد و خدا زلزله ای سخت پدید آورد و زمین ، قارون و خانه و گنجش را درکام کشید. آنانکه دیروز به جاه و مال قارون رشک میبردند فهمیدند که ثروت وسیله ٔ عزت و تقرب به خدا نیست و چه بسا که مال موجب هلاک و خسران خواهد بود و چون به این حقیقت واقف شدند گفتند آه که اگر لطف خدا نمی بود ما نیز در پی قارون رفته و به سرنوشتش دچار شده بودیم . (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 95 و 96) (قصص قرآن تألیف بلاغی ). بعض محققان در تشخیص هویت قارون ، افرادمختلفی را در نظر گرفته اند و غالب آنها با حقیقت تاریخی وفق نمیدهد، از جمله در الموسوعة العربیة آمده :قارون (546 ق . م .) آخرین پادشاه لیدی است که بر شهرهای یونان در آسیای صغری مسلط گردید. از حکما و دانشمندان مخصوصاً سولون قانونگذار آتنی استقبال کرد. سولون وی را اندرز گفته بود که سزاوار نیست انسان خودرا سعادتمند بخواند مگر آنکه طومار زندگانی او به نیکبختی خاتمه پذیرد. کورش شاه ایران بر او غلبه کرد وفرمان داد وی را آتش بزنند و چون آماده ٔ کار شدند وچیزی نمانده بود که حکم کورش درباره ٔ وی اجرا شود سه مرتبه فریاد کرد، سولون ! سولون ! سولون ! (بیاد اندرز سولون افتاد). کورش چون علت این کار را دریافت از او درگذشت . (از الموسوعة العربیه ص 571) :
خاک خراسان بخورد مر دین را
دین به خراسان قرین قارون شد.

ناصرخسرو.


سفله گو روی مگردان که اگر قارون است
کس از او چشم ندارد کرم نامعهود.

سعدی .


|| قارون در ادبیات فارسی کنایه از کسی باشد که در اندوختن مال افراط ورزد. و نیز کسی که با داشتن ثروت بسیار نابود گردد و ثروت او بفریاد او نرسد.
- گنج قارون ؛ مالی سخت بسیار :
اگر گنج قارون بدست آوری
نماند مگر آنچه بخشی ، بری .

سعدی (بوستان ).


وگر دست داری چو قارون به گنج
بیاموز پرورده را دسترنج .

سعدی (بوستان ).


گنج قارون که فرومیرود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است .

حافظ.


احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد.

حافظ.


مگر گنج قارون دارم .

فرهنگ عمید

ثروتمند. &delta، دراصل، نام مردی ثروتمند از بنی اسرائیل و پسرعموی حضرت موسی بود که گنج های بسیار داشت، اما بی اندازه بخیل و جاه طلب بود: قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت / نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت (سعدی: ۷۴ ).

ثروتمند. Δ دراصل، نام مردی ثروتمند از بنی‌اسرائیل و پسرعموی حضرت موسی بود که گنج‌های بسیار داشت، اما بی‌اندازه بخیل و جاه‌طلب بود: ◻︎ قارون هلاک شد که چهل‌خانه گنج داشت / نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت (سعدی: ۷۴).


دانشنامه آزاد فارسی

در قرآن، یکی از ثروتمندان افسانه ای بنی اسرائیل و از منکران موسی (ع) و از همدستان فرعون. نامش چهاربار در قرآن آمده است. (قصص، ۷۶؛ عنکبوت، ۳۹؛ غافر، ۲۴). برخی محققان برآن اند که قارون همان قورح کتاب مقدس است. قارون را از نخستین کیمیاگران دانسته اند، که به خاطر تکبر و غرور و بدرفتاری ناشی از ثروتمندی به نفرین موسی دچار شد و خداوند او را مجازات کرد. به گفتۀ طبری قارون زرگر بوده و همسر قارون، خواهر موسی بوده است. بنابر آیات قرآن، قومش از او می خواستند که نیکی کند و از فتنه و فساد دست بردارد. او ثروتش را ناشی از عملش می دانست و استکبارپیشه بود و حتی عده ای از مردم دنیاپرست بر حال و روز او غبطه می خوردند تا آن جا که در اثر سرکشی و طغیان دربرابر موسی و تکبر و فساد در زمین، به قهر الهی گرفتار شد و زمین به امر الهی او و خانه اش را در خود فرو برد.

نقل قول ها

قارون از افراد بنی اسرائیل (مصر باستان)، معاصر موسی پیامبر و به قولی پسر عموی وی بود.
• «قارون از قوم موسی بود و بر آنان شورید و ما به او گنجینه هایی بخشیده بودیم که کلیدهای آن بر جوانانی نیرومند هم سنگین می آمد، چنین بود که قومش به او گفتند شادی مکن بی گمان خداوند شادی زدگان را دوست ندارد. (۷۶)• سوره ۲۸: القصص -> قرآن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در قرآن به مناسبتهای مختلف نام برخی افراد معاصر یا غیر معاصر پیامبر ص و یا انبیاء پیشین برده شده است. یکی از این افراد «قارون» است.
لغت شناسان برای لفظ "قارون" معنی خاصی ذکر نکرده‏اند، به گفته بعضی از آنان ممکن است وجه تسمیه‏اش به خاطر این باشد که او قرین (نزدیک) فرعون بوده است.
"قارون بن یصهر" از بنی اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی (ع) بوده است (پسر عمو یا پسر خاله او). چنین به نظر می‏رسد قارون در نزد فرعون مقام عالی داشت؛ به نقلی هامان، وزیر فرعون و قارون خزانه دار وی یا عامل و کارگزار فرعون بر بنی اسرائیل بوده است.

قارون در قرآن
نام قارون ۴ بار در سه سوره از قرآن آمده است. در بخشی از آیات سوره قصص سخن از درگیری بنی اسرائیل با این مرد ثروتمند و سرکش به میان آمده، قارونی که مظهر ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود.

مبارزات حضرت موسی
حضرت موسی (ع) در طول زندگی خود با سه قدرت طاغوتی تجاوزگر مبارزه کرد: فرعون که مظهر قدرت حکومت بود، و قارون که مظهر ثروت بود، و سامری که مظهر صنعت و فریب و اغفال بود.(گر چه مهمترین مبارزه موسی(ع) با قدرت حکومت است، ولی دو مبارزه اخیر نیز برای خود واجد اهمیت و محتوی درسهای آموزنده و بزرگ است).قارون از نظر اطلاعات و آگاهی، معلومات قابل توجهی از تورات داشت، نخست در صف مؤمنان بود ولی ضعف ایمان و غرور و ثروت و کمی ظرفیت، او را به آغوش کفر کشانید.

ثروت قارون
...


کلمات دیگر: