کلمه جو
صفحه اصلی

سرایت


مترادف سرایت : اشاعه، انتقال، تراوش، پخش، رخنه، شیوع، عدوی، نشر، نفوذ، واگیری

برابر پارسی : واگیری، همه گیری

فارسی به انگلیسی

contagion, transmission, infection, leak, transmittal

(disease) transmission, contagion, permeation, leak, infection, transmittal


infection, leak, transmission, transmittal


فارسی به عربی

ارسال

مترادف و متضاد

transmission (اسم)
ارسال، سخن پراکنی، مخابره، انتقال، سرایت، عبور، فرا فرستی

penetration (اسم)
فراست، زیرکی، کاوش، نفوذ، سرایت، نفوذ کاوش، حلول، کیاست

permeation (اسم)
نفوذ، سرایت، تراوش، نشت، نشد

contagion (اسم)
سرایت، واگیری، ناخوشی واگیر

infection (اسم)
سرایت، گند، عفونت، سرایت مرض، مریض کن

contagious influence (اسم)
سرایت

اشاعه، انتقال، تراوش، پخش، رخنه، شیوع، عدوی، نشر، نفوذ، واگیری


فرهنگ فارسی

شب رفتن وسیرکردن درشب، اثرکردن وجاری شدن
۱ - ( مصدر ) بشب رفتن سیر کردن در شب ۲ - اثر کردن تاثیر کردن . ۳ - انتقال یافتن مرضی از شخصی ( یا جانوری ) بشخص دیگر . ۴ - ( اسم ) اثر تاثیر . ۵ - انتقال مرض واگیری .


فرهنگ معین

(سَ یَ ) [ ع . سرایة ] ۱ - (مص ل . ) اثر کردن . ۲ - (اِمص . ) اثر، تأثیر. ۳ - انتقال بیماری به دیگری .

لغت نامه دهخدا

سرایت. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) تأثیر و دررفتن واثر کردن چیزی در چیزی. ( غیاث ). سرایة :
نیست یک تن در این همه اطراف
کاندر او وهن را سرایت نیست.
مسعودسعد.
رجوع به سرایة شود. || درگذشتن از چیزی. ( غیاث اللغات از صراح اللغة ). رجوع به سرایة شود.

سرایة. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) به شب رفتن. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ). || تأثیر و اثر کردن چیزی. ( آنندراج ). || درگذشتن چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سرایت . [ س ِ ی َ ] (ع مص ) تأثیر و دررفتن واثر کردن چیزی در چیزی . (غیاث ). سرایة :
نیست یک تن در این همه اطراف
کاندر او وهن را سرایت نیست .

مسعودسعد.


رجوع به سرایة شود. || درگذشتن از چیزی . (غیاث اللغات از صراح اللغة). رجوع به سرایة شود.

فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) انتقال مرض از یکی به دیگری، واگیری.
۲. اثر کردن و جاری شدن چیزی در اجزای چیز دیگر، اثر کردن چیزی در چیز دیگر.
۳. [قدیمی] به راه افتادن و سیر کردن در شب، شب رفتن.

فرهنگستان زبان و ادب

{contagion} [علوم سلامت] انتقال عفونت ازطریق تماس مستقیم یا انتشار قطرک ها یا اشیای آلوده
{transmission} [زیست شناسی] 1. انتقال بیماری از یک فرد به فرد دیگر 2. انتقال صفات وراثتی از والدین به نسل بعد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انتقال، نفوذ و گسترش را سرایت گویند. از آن در بابهای عتق، یمین، حدود، قصاص و دیات سخن گفته اند.
بنابر قول مشهور، از اسباب آزادی برده، سرایت است؛ بدین معنا که هرگاه مولا بخشی از برده خود را آزاد کند، آزادی به همه برده سرایت کرده و وی آزاد می گردد. چنان که اگر مولایی که مالک نیمی از برده است، سهم خود را آزاد کند، با داشتن توانایی مالی- پس از تعیین قیمت برده- باید بهای سهم شریکش را بپردازد تا برده آزاد گردد و در صورت نداشتن توانایی مالی، باید خود برده با کار و تلاش، بهای سهم او را بپردازد و به کلّی آزاد شود و در صورت عدم امکان، یا خودداری از آن و نیز عدم امکان پرداخت بهای سهم مولا از بیت المال، سرایت منتفی است و آزادی تنها به نسبت سهم مولایی که به آزادی برده اقدام کرده است، واقع می شود.
سرایت در قسم
کسی که با سوگند خوردن، گوشت یا شیر حیوانی را بر خود حرام کرده، آیا این حکم به بچه های آن حیوان نیز سرایت می کند؟ مسئله اختلافی است.
سرایت در جنایت
مراد این است که جنایت بر عضوی- به آسیب رساندن یا بریدن- موجب آسیب دیدن یا قطع عضوی دیگر، و یا منجر به مرگ آسیب دیده گردد.سرایت در جنایتی که هنگام وقوع آن ضمان آور بوده، موجب ضمان است. از این رو، در موارد ثبوت قصاص، مانند جنایت عمدی، بنابر قول مشهور، سرایت جنایت نیز قصاص آور است. بنابر این، اگر جانی انگشت دست مسلمانی را قطع کند و پیامدهای آن به کف دست آسیب دیده سرایت نموده، موجب از کار افتادن و قطع آن شود در صورت مطالبه آسیب دیده انگشتان جانی، همراه کف دستش قطع می شود و چنانچه موجب مرگ آسیب دیده گردد، در صورت مطالبه ولی دم جانی اعدام می گردد. در موارد ثبوت دیه، مانند جنایت غیر عمد، در سرایت جنایت نیز دیه ثابت خواهد بود.
← سرایت جنایت در زمان وقوع
...

جدول کلمات

واگیر

پیشنهاد کاربران

انتقال

واگیری

شیوع یا همون انتقال.
کتاب فارسی کلاس چهارم دبستان صفحه۱۰۰ بخش دیدن خوبی ها اینجا سرایت هست

سرایت یا انتقال

مسری. . . واگیری. . . انتقال. . . . منتقل. . . .

این واژه عربی است و پارسی جایگزین این هاست:
گسترش
آتان âtân ( سانسکریت: âtâna )


کلمات دیگر: