کلمه جو
صفحه اصلی

اندیشه های ارسطو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ارسطو را از لحاظ فلسفی، جامع ترین اندیشه در میان فیلسوفان یونان باستان دانسته اند که به قله فلسفه باستان رسید.
ارسطو از موضعی میانه بین ماتریالیسم و ایده آلیسم نوسان کرد. فلسفه او نوعی ایده آلیسم عینی است که شکل و صورت خاصی دارد و از جهات زیادی عینی تر و کلی تر از ایده آلیسم افلاطون است.ارسطو در علوم طبیعی و اجتماعی روش بررسی تکاملی را مطلوب دانست. جوینده دانش باید هر چیز را در روند تکاملی بیازماید؛ در بررسی دولت ها هم باید روند تاریخی را مورد توجه قرار دهد. ارسطو با روش استقراء به شناخت مسائل اجتماعی پرداخت. به ذات اجتماعی انسان راه برد و تکامل اجتماعی را تبیین کرد.
سیاست ارسطو
کتاب سیاست در هر مبحث اشاره های زیادی به سازمان ها و رویدادهای سیاسی جهان باستان دارد. او برای نوشتن سیاست قانون اساسی ۱۵۸ دولت را بررسی کرد و از لحاظ توجه به تاریخ دولت ها، رعایت سنت ها و آداب و رسوم را ضروری دانست. ارسطو می گوید: هر شهری نوعی اجتماع است و هر اجتماعی به قصد خیر بر پا می گردد، زیرا آدمی همواره می کوشد تا کاری را انجام دهد که خود نیکو می پندارد. اما اگر همه جوامع به پاره ای از خیر نظر دارند، آن جامعه ای که بالاتر از همه و فراگیرنده همه جوامع دیگر است، خیر برین را می جوید و این جامعه است که شهر یا اجتماع سیاسی نام دارد. وی کار سیاستمدار خردمند را شناخت انواع حکومت و بهترین آن و پاسداشت و تکریم فضیلت می داند، سه نوع حکومت پادشاهی، آریستوکراسی و پولیتی یا جمهوری را در صورتی که صلاح عموم را در نظر داشته باشند، مطلوب می داند و در نهایت تمایل خویش را به دموکراسی پنهان نمی کند. از این رو می نویسد: «از یک سو می توان گفت که واگذاری مناصب عالی به توده مردم کاری خطرناک است، زیرا نادانی و بی انصافی ایشان مایه زیانکاری و بیداد می شود. از سوی دیگر محروم کردن ایشان از حکومت نیز خطر دارد. زیرا در کشورهایی که مردم تهیدست بسیار باشند، دشمنان بی شمار برای حکومت فراهم می آورد. پس تنها چاره آن است که توده مردم را درکارهای مشورتی و دادرسی شرکت داد.»
علوم اجتماعی ارسطو
نظریه ارسطو نسبت به نظریات قبل از خود، قرابت بیشتری با تلقی مدرن از جامعه مدنی دارد، چرا که ارسطو سرانجام دموکراسی را به عنوان دستاورد روند منطقی فرایندهای تجربه شده بشری به رسمیت می شناسد و از مقولاتی چون مشارکت سیاسی و پاسخگوی دولت و برخورداری مردم از حق انتخاب سخن می گوید. در تعریف شهروند می نویسد: بهترین مصداق شهروند محض و مطلق، کسی است که حق اشتغال به وظایف دادرسی و احراز مناصب را دارا باشد و در جای دیگر می گوید: شهروند کسی است که در شهری که مسکن اوست، حق دادرسی و بیان عقیده درباره امور را داراست و با شفافیت بیان می کند که بیگانگان، بردگان، کودکان و پیران از حقوق شهروندی برخوردار نیستند. از ویژگی های دیگر روش ارسطو دقت و ژرف بینی او در کار سازمان ها و نهادها در جامعه است. به عقیده ارسطو سنت و عرف بدان سبب که شایسته احترام و رعایت اند که در اجتماع عمل کرده اند، ممکن است هیچ منطقی از آنها پشتیبانی نکند، اما اگر در نهاد آنها خرد و حکمتی نبود اساساً پدیدار نمی شدند.
دولت
...


کلمات دیگر: